پاورپوینت کامل تعلیم فلسفه و فلسفه تعلیم ۲۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تعلیم فلسفه و فلسفه تعلیم ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تعلیم فلسفه و فلسفه تعلیم ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تعلیم فلسفه و فلسفه تعلیم ۲۸ اسلاید در PowerPoint :
از عللِ اهمیت و جذابیتِ مکتب مشاء ظهور مفهوم “تعلیم” (didaskein) در معرفت شناسیِ ارسطویی است. کتاب تحلیلات ثانویه با این جمل معروف آغاز میشود «هر تعلیم و تعلّم ذهنی مسبوق است به علمی پیشین» و کتاب “مواضع” اختصاصا علم شناختِ شروط امکان “تعلیم” است، لذا نباید صناعت جدل یا مواضع را در ارسطو با دیالکتیک افلاطون خلط کرد؛ هدف دیالکتیک افلاطون “تربیت” است نه تعلیم.
از عللِ اهمیت و جذابیتِ مکتب مشاء ظهور مفهوم “تعلیم” (
didaskein
) در معرفت شناسیِ ارسطویی است. کتاب تحلیلات ثانویه با این جمل معروف آغاز میشود «هر تعلیم و تعلّم ذهنی مسبوق است به علمی پیشین» و کتاب “مواضع” اختصاصا علم شناختِ شروط امکان “تعلیم” است، لذا نباید صناعت جدل یا مواضع را در ارسطو با دیالکتیک افلاطون خلط کرد؛ هدف دیالکتیک افلاطون “تربیت” است نه تعلیم.
مفهوم تربیت (
Paideia
) با افلاطون وارد مباحث انتولوژیک شد، اما بنا به مقتضای روش دیالکتیک “تعلیم” در مدرس افلاطون چندان اهمیت نمی یابد (به همین دلیل است که نام “معلم اول” را به شخص ارسطو داده اند و نام “تعلیم اول” را به مکتوباتش؛ بر اساسِ همین تعریف از تعلیم [آموزش] و تربیت [پرورش] می توان به همین قیاس افلاطون را “مربی اول” نامید).
ارسطو جز یکبار در کتاب آلفا از اخلاق نیکوماخوسی و یکبار در اخلاق کبیر، هیچگاه نمی گوید هدفِ ما از خواندن این علم این است که “انسانی نیک و فضیلتمند” شویم، بلکه هدف بیشتر این است که “بدانیم” نیکی و سایر مفاهیم چیستند. از نظر افلاطون اساسا از یک نوشتار فلسفی انتظاری جز این نمی رود که خواننده را “تربیت” کند؛ لذا اینکه غایت هر دانش نیک و فضیلتمند ساختن انسان است، برای افلاطون اصل موضوعه است و “دانستن” هم طبق اصل معروف سقراطی چیزی جز “نیک شدن” نیست که با کوشش در جهت دیالوگِ فعال با متن حاصل می شود.
علتِ اینکه گفته شد فقدانِ “نظام تعلیم” در مکتب افلاطون مقتضای روش دیالکتیک است آشکار است: شرط امکانِ مکالم دیالکتیکی این است که طرفین مکالمه (سائل و مُجیب) از حیث دانایی “متکائف” باشند؛ اما تعلیم بر این اصل استوارست که معلم داناتر از متعلم است. ژانر نوشتاریِ کتب مشائیان اینگونه است که معلم بر اساس الگوی “یکی بر فراز بسیار” صرفاً مجموع معینی از تعالیم را به شاگردان القاء می کند.
از اینجاست که مفتاح مقدم کتابهای مشائیان فعل خطابیِ «اِعلَم» و عباراتِ شبیه به آن است؛ پیش از مشائیان شاید تنها در اشعار “پارمنیدس” و “امپدوکلس” بتوان رگه هایی از این بیان را پی گرفت. اما الگوی تفکر دیالکتیکی در افلاطون “دو تن در کنار یکدیگر” است و این همان تعریف “دوستی” در کتاب نهم اخلاق نیکوماخوس است. (به عقید من افلاطون هرگز استدلال معروفِ ارسطو در کتاب اول که “حقیقت را از افلاطون عزیزتر می داریم زیرا حقیقت برتر از دوستی است” را نمی پذیرد؛ زیرا برای افلاطون حقیقت تنها در دیالکتیک ممکن است و “دوستی” شرط دیالکتیک؛ دوستی بمعنای تکافوی طرفین در دانایی و لذا ضرورتِ تجاهل مربی).
در “تربیت” مربی برای القای ژرفِ تعالیم ضرورتاً باید وارد زیستِ خصوصیِ متربی شود؛ همانگونه که سقراط همواره در سپهر زیست شاگردان و دوستانش میزیست (اما در تعلیم همزیستی میانِ معلم و متعلم اگر هم در کار باشد فاقد ضرورتِ روش شناختی است) از اینرو یک مربی امکانِ تربیتِ شاگردان معدودی را دارد، زیرا به بیان خودِ ارسطو «تعداد دوستان انسان نمی تواند از شماری معین تجاوز کند» اما معلم واجد چنین محدودیتی برای تربیت تعداد بسیاری از شاگردان نیست، لذا اگر مکتبی به هر دلیل پمپاژ تعالیم خود در جامعه را ضروری بداند نمی تواند صرفاً به “تربیت اخلاقی” و روش مکالم دوستانه اتکا کند؛ پس در این وضعیت فلسفه بیش از دیالکتیک به الگوی بیان و تفکر “یکی بر فراز بسیار” نیازمند است؛ نقش معلم در مدینه همان نقش عقل فعال در کیهان، و صناعتِ مختصِ به تعلیم “برهان” است که فارابی در کتاب الحروف آن را حاصل تکامل دیالکتیک می داند.
اما اهمیت یافتن “تعلیم”، که طبق این تعریف متضاد با “تربیت” است، دلایل تاریخی و سیاسیِ بسیاری دارد. می دانیم که عصر ارسطو علی رغم اینکه نام “عصر طلایی پریکلس” را یدک می کشد، عصر انحطاط فلسفه و علوم یونانی بود و در ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 