پاورپوینت کامل روشنفکران و مدرنیزاسیون خشن ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روشنفکران و مدرنیزاسیون خشن ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روشنفکران و مدرنیزاسیون خشن ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روشنفکران و مدرنیزاسیون خشن ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
ساختار اقتصادی ایران در عصر مشروطه بر مبنای اقتصاد کشاورزی روستاییان، دامداری ایلات و عشایر، واسطهگری تجار و اصناف بود. روحانیون واسط مردم و شرع اسلام و دیوانیان و درباریان هم واسط مردم و دولت بودند؛ این ساختار نمیتوانست بازتابند چیزی باشد که مشروطهخواهان «ملت» مینامیدند. اکثر ایلیاتیها از فرمانهای خان پیروی میکردند و حکم خان در ایل روا بود.
مروری بر رویدادهای انقلاب مشروطه توأم با پیگیری سویههای تئوریک آنها (۲)
۵. واکنش هندس زیربنایی مستقر در جامعه
ساختار اقتصادی ایران در عصر مشروطه بر مبنای اقتصاد کشاورزی روستاییان، دامداری ایلات و عشایر، واسطهگری تجار و اصناف بود. روحانیون واسط مردم و شرع اسلام و دیوانیان و درباریان هم واسط مردم و دولت بودند؛ این ساختار نمیتوانست بازتابند چیزی باشد که مشروطهخواهان «ملت» مینامیدند. اکثر ایلیاتیها از فرمانهای خان پیروی میکردند و حکم خان در ایل روا بود. اکثر کشاورزان نیز رعایای اربابان و فئودالهای زمیندار بودند. واضح است که این هندس اقتصادی و جمعیتشناختی مجرایی برای تحقق تام مشروطهخواهی ندارد؛ بدتر آنکه تمام درسخواندهها و خارجرفتهها فرزندان همین خانها و اربابان زمیندار بودند و اکنون مشروطهخواه شده بودند. دولتهای استعمارگری مانند روسیه و انگلیس هم که قبلاً هرچه میخواستند را بهراحتی از شاه میگرفتند، با مشروطه و مجلس مخالف بودند. نتیجه آن شد که محمدعلیشاه مجلس را به کمک روسها به توپ بست و بسیاری از آزادیخواهان را کشت (دور یکسالهای که بعدها به استبداد صغیر مشهور شد). در اینجا بود که ضعف مشروطه در عدم قوت جامع مدنی متوسط و شهرنشین نمایان گردید. این ضعف بهنوب خود ناهمخوانی هندس زیربنایی مستقر و صورتبندی گفتمان مشروطه را مینمود. در نهایت با مقاومت ستارخان و باقرخان در تبریز و حمل ایلات بختیاری و مجاهدان شمال به تهران، محمدعلیشاه برکنار و حکومت پادشاهی مطلقه برای همیشه کنار رفت. همین حمل ایلات نشان داد که هنوز در وهل نهایی، ساخت قبیلهای ایران تعیینکننده است و طبق نوظهور متوسط شهرنشین هنوز مجراهای اصلی اقتصاد سیاسی را به دست نداشت.
بعد از فتح تهران هم وضعیت تغییر چندانی در ماهیت نکرد، هرچند صورت حکمرانی تغییر کرد. دیگر از روشنفکران و روزنامهنگاران پرشور ابتدای انقلاب خبری نبود. فرزندان خانهای ایلات و زمینداران بزرگ که درسخواند فرنگ بودند، به «رجال» سیاسی جدید بدل شدند و ساخت ناهمخوان اقتصادی خانوادگی خود را به درون دولت جدید بردند. همین امر باعث گردید تا دولت مدرن ایران که برای اولین بار پس از مشروطه تشکیل گردید و امید میرفت که برای اولین بار مجری خواست ملت ایران توسط قانونی باشد که همه در برابر آن یکسانند، بدل به ابزار دست الیگارشی ایلی و زمیندار شود. بااینکه طبقات الیگارش ایران امروز جابهجا شدهاند، اما این مشکل هنوز هم بهنحوی متفاوت برقرار است. سیاست ایران نتوانسته است بین صورتبندی دولت مدرن و طبقات پرنفوذ سنتی یک ساخت مناسب پیدا کند و این طبقات کمابیش به دلیل نفوذی که داشتند به رجال سیاسی این دولتها بدل میشدند و دولت عمومی را به سمت سودهای خانوادگی منحرف میکردند و میکنند. در گذشت سنتی، دولت و حاکمیتهای محلی تیول این خانوادهها بود، ولی اکنون این رجال بهمثابه یک مافیای فاسد عمل میکردند؛ همین امر باعث یک دوره رکود دولت مشروطه و ناامنی گسترده در ده پایانی قرن ۱۳ هجری گردید.
دخالتهای استعمار هم دائم بر وخامت اوضاع میافزود، بهویژه روسیه با حمایت از خانهای محلی عرصه را بر انقلابیون و مردم ایران تنگ کرده بود و هر روز خبری از جنایات و اوباشگری نیروهای روس در سرزمینهای شمالی میرسید. این شرایط بدانجا کشید که ایالتهایی مانند آذربایجان که هم تحت تاختوتاز استعمار خارجی و هم بیداد گردنکشان محلی بودند، از مشروطهخواهی و آزادیخواهی پایتختنشینان سرخورده شوند و به فکر مناطق محلی خود بیفتند؛ قیام امثال شیخ محمد خیابانی را باید در این راستا دید. همچنین پس از انقلاب اکتبر روسیه، احزاب کمونیست در ایران شکل گرفتند، این احزاب به دنبال آرمانهای کمونیستی و حکومت جمهوری بودند؛ قیام میرزا کوچکخان جنگلی و اعلام جمهوری از جانب وی در این راستا شکل گرفت. در این شرایط بود که سردارسپه خلق شد.
۶. ظهور روشنفکرهای بوروکرات
جریان روشنفکری اینک متوجه هندس زیربنایی ایران شده بود. انگار توافقی نانوشته ایجاد گردید که تا این ساخت زیربنایی تغییر نکند، کشور آماد پیشرفت در عرصههای گوناگون نمیشود. روشنفکران بهسرعت تیپ عوض کردند و پدید روشنفکر-کارمند رخ نمود. آنها خود را آماد یک مدرنیزاسیون اساسی و خشن در تمامی عرصههای هندس اجتماعی ایران میکردند. کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ این وضعیت را عینیت بخشید. جنگهای جهانی و انقلاب اکتبر روسیه نیز قدرتهای جهانی را سرگرم کرده بود و فرصت را جهت پیشبرد مدرنیزاسیون سرتاسری به این گروه بخشید. سردارسپه بهسرعت بدل به چهر اول سیاست ایران شد. مجلس چهارم پس از ۶ سال در سال ۱۳۰۰ بازگشایی شد. کلی شورشها و قیامهای محلی و ایلات عشایر ظرف مدت کوتاهی سرکوب شد و دستگاههای اداری و امور اقتصادی سامانی نسبی یافت. سردارسپه، نخستوزیر شد و احمدشاه از کشور خارج شد. روشنفکران بوروکرات اینک جمهوری میخواستند، اما اقلیت مجلس به رهبری مدرس و همیاری مردم عادی و روحانیون و اصناف در برابر آنان ایستاد. پس از یکسری جنگ و جدالهای خیابانی جریان مدرس پیروز شد و اید جمهوری که بهصورت لایحهای به مجلس رفته بود، پس گرفته شد.
بدینترتیب، جمهوریت نیز بهمانند تز ولایت فقیه میرزای نائینی، یک برگ بازینشده از طرف جریان روشنفکری باقی ماند و بازی آن به آینده موکول گردید. سردارسپه با عنوان رضاشاه در خرداد ۱۳۰۵ تاجگذاری کرد و یک حکومت اقتدارگرا با همیاری روشنفکران بوروکرات تأسیس و تا شهریور ۱۳۲۰ ادامه یافت. این حکومت هندس سیاسی و اقتصادی و جمعیتی ایران را به شیوهای اساسی تغییر داد: نظام جمعیتی ایلیاتی برای همیشه از ایران رخت بربست؛ خدمت وظیفه اجباری شد و ارتش منظم جای قوای ایلی را گرفت؛ راهآهن شمال-جنوب ساخته شد. بسیاری نهادها و ادارات مدرن همراه با تغییرات بنیادی در ساخت طبقاتیِ ایران بهسرعت چهره شهرهای ایران را دگرگون کردند. این شرایط باعث شد تا بسیاری آرمانهای مشروطه که مربوط به حوزههای نرم گفتمانی بودند به دست فراموشی سپرده شوند. البته بودند روشنفکرانی که هنوز میخواستند روزنامهنگار باشند و بهمثابه منتقدان دولت به جامع مدنی تعلق داشته باشند، ولی اکثریت روشنفکر آن زمان به تیپ محمدعلی فروغی پیوسته بودند. روشنفکرانی که «رجل» سیاسی شده بودند و آرمانهای آزادیخواهانه و عدالتخواهان مشروطه را کنار نهاده، فقط در پی پروژ مدرنیزاسیون بودند. این رجال ادام رجال ده گذشته بودند و به همان بیماری مبتلا بودند. روشن است که جامع ایران و این طبق الیگارش همیشه همسو نبوده و نیستند. دولت پهلوی هم نتوانست مشکل تعبی بدن ساختار اقتصادی سنتی در دل خویش و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 