پاورپوینت کامل کودتا با کودتاچی چه کرد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کودتا با کودتاچی چه کرد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کودتا با کودتاچی چه کرد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کودتا با کودتاچی چه کرد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
غروب ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روز غمانگیزی برای ایرانیانی بود که میخواستند در کشور خودشان آزاد و مستقل از حاکمیت خارجی زندگی کنند. خانه نخستوزیر گلولهباران و غارت شده بود. دکتر مصدق از طریق دیوار خانه همسایه به منزل دکتر معظمی رفته بود.
بازخوانی سقوط دولت ملی محمد مصدق
غروب ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ روز غمانگیزی برای ایرانیانی بود که میخواستند در کشور خودشان آزاد و مستقل از حاکمیت خارجی زندگی کنند. خانه نخستوزیر گلولهباران و غارت شده بود. دکتر مصدق از طریق دیوار خانه همسایه به منزل دکتر معظمی رفته بود. فضلالله زاهدی اعلام پیروزی کرد. آنتونی ایدن وزیر خارجه انگلیس در یادداشتهایش نوشت که آن شب بعد از مدتها تشویش و نگرانی، راحت خوابید. محمدرضا شاه که سه روز پیش از رامسر با هواپیمای شخصی یکسره به عراق فرار کرده بود و از آنجا به ایتالیا رفته و در هتلی در رم بهسر میبرد، با شنیدن پیروزی کودتا جان تازهای یافت و تصمیم به بازگشت گرفت. فردای آن روز دکتر مصدق به زندان رفت و مقدمات بازپرسی و محاکمات وی فراهم شد. کودتاچیان دفاتر احزاب و مطبوعات و نشریات را غارت کرده و هرگونه تحرک و تردد را سرکوب میکردند. ظاهرا همه چیز بر وفق مراد حاکمیت پیش رفته بود اما از آنجا که حقیقت برای همیشه پنهان نمیماند، از همان روزهای اول دم خروس هویدا شد.
فرشِ دزدی و دوچرخه مخابراتی
خاطره دکتر غلامحسین مصدق از آن روزها شنیدنی است. ایشان فعالیت سیاسی نداشت و به کار پزشکی مشغول بود. چند روز پس از کودتا بازداشت شد. مدتی بلاتکلیف در زندان بود تا اینکه به سرتیپ فرهاد دادستان فرماندار نظامی نامه مینویسد که تکلیفش را روشن کنند. دادستان وی را احضار میکند: «سرتیپ دادستان احضارم کرد. همین که وارد اطاقش شدم مشاهده کردم یکی از فرشهای خانهام زیرپای آقای فرماندار نظامی است… گفتم: تیمسار دادستان! لابد شما اطلاع دارید که روز ۲۸ مرداد خانه و زندگی من و پدر و برادرم را غارت کردهاند و حالا با تعجب میبینم یکی از قالیهای خانهام، در این اطاق زیرپای شماست. سرتیپ دادستان که انتظار شنیدن چنین مطلبی را نداشت، گفت: به چه دلیل چنین ادعایی میکنید؟ گفتم من مثل همه مردم فرش خانهام را میشناسم…» ایشان همچنین برای دادستان ماجرای دوچرخه ثابت مخصوص ورزش پا که با باتری کار میکرده را میگوید که غارتکنندگان از منزلش برده بودند. غارتکنندگان که تا آن زمان چنین وسیلهای ندیده بودند از آن به عنوان وسیله تبلیغاتی علیه مصدق استفاده میکنند؛ «چند روز بعد از ۲۸ مرداد شبی در روزنامههای عصر، عکس این دوچرخه را چاپ کرده و زیر آن نوشته بودند: این دستگاه فرستنده از خانه مصدق کشف شده و به وسیله آن با خارجیان ارتباط برقرار میکرده است.» (۱) چند روز پس از این توضیحات دکتر غلامحسین مصدق به سرتیپ فرهاد، از میان همه اموال غارت شده، آن فرش و دوچرخه را به ایشان تحویل داده و رسید میگیرند.
زاهدی چرا؟
پس از کودتا اتهامات فراوانی از جمله قدرتطلبی و دیکتاتوری و… علیه حکومت قانونی شاه نثار دکتر مصدق شد تا سرنگونی وی موجه جلوه کند. پس از برکناری دکتر مصدق و انتصاب سپهبد زاهدی به نخستوزیری توسط شاه، انتظار میرفت نخستوزیر جدید که هم نظامی بود و هم منتخب خود شاه، کاملا هماهنگ و همراه باشد. اما چندی نگذشت که تضاد نخستوزیر جدید با دربار و شخص شاه برملا شده و رو به فزونی گذاشت. کار به جایی رسید که یک سال پس از سرنگونی دکتر مصدق، شاه درصدد برآمد حکومت زاهدی را نیز ساقط کند. افرادی از سوی شاه واسطه شدند. وعدههایی به وی داده شد. سرانجام با تطمیع و تهدید زاهدی را مجبور کردند استعفا دهد. بلافاصله نیز وی به سوییس تبعید شد و تا آخر عمر در آنجا ماند. استعفا و تبعید زاهدی این پرسش را در اذهان برانگیخت که اگر دکتر مصدق آدمی لجوج بوده و مطیع قانون نبود و شاه بدین خاطر با او به کشمکش افتاد، سپهبد زاهدی که نیروی خودی و افسری مطیع بود، چرا نتوانست با شاه بسازد؟ همین مساله در دوره نخستوزیری دکتر علی امینی نیز تکرار شد. شاه با دخالت در کارهای دولت و بودجه سرانجام با وی به تناقض رسید و امینی مجبور به کنارهگیری شد.
کودتای مجدد
ولیالله قرهنی در زمان کودتا فرمانده ارتش رشت و از افسران وفادار به شاه بود. پس از کودتا ارتقا یافت و به معاونت فرماندهی ستاد کل ارتش و نیز ریاست رکن دو ارتش منصوب شد که در آن زمان مهمترین پست امنیتی کشور بود. با وجود این مساله در سال ۱۳۳۵ پس از تشکیل ساواک که ریاستش را حق خود میدانست و به او داده نشد، در سلک ناراضیان درآمد. ارتباطاتی برقرار و طرح کودتایی را فراهم کرد که قدرت را به دست بگیرد. او و دوستانش بر این باور بودند که حکومت فاقد پایگاه مردمی است و محبوبیتی ندارد و باید کنار برود. قرهنی با تنی چند از مقامات امریکایی هم ملاقات کرد و انگیزههای خود را درمیان گذاشت. اما قبل از اجرای آن نیات، در ۸ اسفند ۱۳۳۶ همراه ۳۸ نفر دیگر دستگیر شد. گفته شده لو رفتن این طرح از طریق عوامل انگلیس بوده است(۲). اما کودتای یک مقام امنیتی در آن سطح علیه حکومت نشاندهنده تزلزل ارکان حاکمیتی بود که خود با یک کودتا و همکاری بیگانه سر کار آمده بود.
کودتایی دیگر؛ مدافعی که مخالف شد
سال ۱۳۳۵ با صلاحدید امریکاییها تشکیلات امنیتی جدیدی درست شد که به طور تخصصی و متمرکز مسوولیت سرکوب نیروهای سیاسی را برعهده داشت. اولین رییس این تشکیلات که ساواک نام گرفت سپهبد تیمور بختیار شد. او زمان کودتا فرمانده تیپ کرمانشاه بود و چنان مورد اعتماد بود که طراحان کودتا پیشبینی کردند اگر کودتا در تهران شکست خورد، به کرمانشاه یا اصفهان منتقل شده و از آنجا مساله دنبال شود. تیمور بعد از کودتا مسوول فرمانداری نظامی بود و در سرکوب نیروهای ملی از خشنترین عوامل بود. پنج سال بعد از تشکیل ساواک، درحالی که مصدق در احمدآباد در حصر بود، تیمور پرچم مخالفت با شاه را برافراشت. محمدرضا شاه از این واقعیت غافل بود که گربه
به خاطر خدا موش نمیگیرد. کسانی که به عنوان دفاع از او به سرکوب نیروهای مخالفش دست مییازند، توقع دارند پاداش مناسبی دریافت کنند. ضمن اینکه این توقعات محدود نمیماند و زیادهخواهی و قدرتطلبی در درون همه این سرکوبگران نهادینه شده است. همانگونه که محمدرضا در پی گسترش و تقویت قدرت خود بود و به اختیارات قانونی خود بسنده نمیکرد، یکیک آن سرکوبگران نیز چنین انتظاری برای خود داشتند. تیمور بختیار انتظار داشت به جای سپردن نخستوزیری به دکتر علی امینی، شاه او را به این سمت بگمارد. بهویژه اینکه امینی خویشاوند دکتر مصدق بود و در کابینه او نیز سمت داشت. در ماجرای کودتا هم خود را به آب و آتش نینداخته بود. محمدرضا مجبور شد برای جلوگیری از خطر جدید، بختیار را از ریاست ساواک برکنار و به خارج کشور تبعید کند. تیمور در خارج شروع به یارگیری کرد و سپس به عراق رفت و پایگاهی برای سرنگونی رژیم خودساخته راه انداخت و سرانجام توسط نفوذیهای ساواک در عراق ترور شد(۳). این پدیده ضربه مهلکی به اعتبار شاه و کودتاچیان زد.
فساد دامن گستر
محمدرضا شاه روز ۲۵ خرداد از کشور گریخته بود و در سازماندهی کودتای ۲۸ مرداد نقش مستقیمی نداشت. کودتا که موفق شد سه روز بعد به وطن بازگشت. آنها که کودتا را راهاندازی و به سرانجام رسانده بودند، خود را نجاتدهنده سلطنت و شخص محمدرضا میدانستند. شعبان جعفری که همان روز از زندان آزاد شده و عصر ۲۸ مرداد اوباش را سازماندهی کرد به «تاجبخش» معروف شد. بنابراین شاه به نوعی وامدار آنان شد و باید به نوعی زحمات آنها را جبران میکرد. لذا شاهدیم همه آنها که در کودتا نقش داشتند پس از سقوط مصدق یا پست و مقامی گرفتند یا صاحب مال و امکاناتی شدند. دست آنها باز بود که بار خود را ببندند. شاه هم توان برخورد با آنها را نداشت. لذا پس از کودتا شاهد فساد گستردهای در ارکان حاکمیت هستیم. به عنوان نمونه اشرف پهلوی که در دوره حکومت مصدق و با درخواست او در خارج کشور به سر میبرد، در جریان کودتا و پس از آن میداندار شد و فساد مالی و اخلاقی وی یکی از عوامل بدنامی و ضربه خوردن حاکمیت پهلوی شد. دولتهایی هم که پیدرپی تغییر میکردند قادر به جلوگیری از این سوءاستفادهها نبودند. به طوری که سال ۱۳۴۰ دولت امینی با شعار مبارزه با فساد سرکارآمد. ۲۳ اردیبهشت ۱۳۴۰ که هشت سال از کودتا گذشته بود و هنوز مصدق در حصر و تبعید به سر میبرد، سپهبد حاج علی کیا، سپهبد مهدیقلی علوی مقدم، سرلشکر علیاکبر ضرغام، سرتیپ روحالله نویسی به اتها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 