پاورپوینت کامل علوم اجتماعی و مطالعه عزاداری محرم ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل علوم اجتماعی و مطالعه عزاداری محرم ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علوم اجتماعی و مطالعه عزاداری محرم ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل علوم اجتماعی و مطالعه عزاداری محرم ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
در این نوشتار، مباحث مورد نظر ذیل سه پرسش کلیدی طرح میشود. پرسش اول این است که علوم اجتماعی به عزاداری محرم و به طور کلی دین چه نگاهی دارد و این نوع نگاه، چه تفاوتی با دیگر نگاهها دارد؟ پرسش دوم این است که علوم اجتماعی چه در داخل و چه در خارج ایران، چقدر به عزاداری محرم پرداخته و در آن، به چه چیزهایی توجه داشته است؟ سؤال سوم هم این است که در مسیر پیش رو، علوم اجتماعی چرا و چگونه باید به عزاداری محرم بپردازد؟
در این نوشتار، مباحث مورد نظر ذیل سه پرسش کلیدی طرح میشود. پرسش اول این است که علوم اجتماعی به عزاداری محرم و به طور کلی دین چه نگاهی دارد و این نوع نگاه، چه تفاوتی با دیگر نگاهها دارد؟ پرسش دوم این است که علوم اجتماعی چه در داخل و چه در خارج ایران، چقدر به عزاداری محرم پرداخته و در آن، به چه چیزهایی توجه داشته است؟ سؤال سوم هم این است که در مسیر پیش رو، علوم اجتماعی چرا و چگونه باید به عزاداری محرم بپردازد؟
ویژگیهای علوم اجتماعی در مواجهه با امر دینی
علوم اجتماعی اعم از جامعه شناسی، انسانشناسی، مطالعات فرهنگی و سایر مطالعاتی که معمولاً در حوزه علوم اجتماعی قرار میگیرد، ویژگیهای خاصی دارد که این ویژگیها در نسبت آن با امر دینی تعیین کننده است. در پاسخ پرسش اول، یعنی نوع نگاه علوم اجتماعی به دین، در ضمن بیان این ویژگیها روشن خواهد شد.
۱- تبیین پدیده های اجتماعی در ساحت اجتماع، فارق از ابعاد ماورایی
علوم اجتماعی زمانی که به یک موضوع میپردازد، تلاش میکند آن را با ارجاع به واقعیات اجتماعی دیگر، فهم، تبیین و تفسیر کند. بنابراین علوم اجتماعی نمیتواند یک پدیده را به جایی ببرد که برایش قابل فهم نیست. علوم اجتماعی وقایع و پدیده های اجتماعی را به امور ماورایی، مبهم و رازآلود ارجاع نمیدهد.
بر اساس این قاعده بنیادین در علوم اجتماعی، پژوهشهای این علوم به همین سپهر اجتماعی محدود است و سپهر قدسی آنگونه که دینداران می فهمند و معنا میکنند، فراتر از آن قرار میگیرد. علوم اجتماعی کاری با ماورای این سپهر اجتماعی ندارد، چون در حوزه تخصصی او نیست.بنابراین علوم اجتماعی، درباره تمام پدیده های اجتماعی، از جهت اهمیت تاریخی و اجتماعیشان به مطالعه میپردازد و نه چیزی بیش از آن.
۲- رویکرد شکاکانه و نقادانه علوم اجتماعی به پدیده های اجتماعی
علوم اجتماعی وقتی به یک پدیده مذهبی نگاه میکند، سرمای خاصی در نگاه خود دارد که میتوانیم آن را «سرمای شک علمی» بنامیم. وقتی از حوزه اجتماعی به پدیدهای مذهبی نگاه میشود، این پدیده،فارغ از حقیقت و باطن آن و صرفاً به عنوان پدیده ای اجتماعی تلقی میشود.علوم اجتماعی حرارت ایمان دینی را مثل سایر پدیده ها و رفتارهای اجتماعی تلقی میکند؛بنابراین نگاه درون دینی و برون دینی تفاوت مهمی دارد.
علوم اجتماعی به دنبال رد یا تأیید یک باور نیست، بلکه به دنبال این است که اگر باوری هست، چرا شکل گرفته، چه پیامدهایی در زندگی اجتماعی دارد و چگونه در صحنه جامعه عمل میکند. علوم اجتماعی حق قضاوت درباره صحت و سقم محتوای ایمان و رفتار دینی ندارد و آنها را در کنار سایر پدیده های اجتماعی تحلیل میکند.
۳- وجوه انتقادی در علوم اجتماعی
سومین نکته ای که در سرنوشت علوم اجتماعی در ایران (بالاخص در حوزه دین) مهم و تأثیرگذاراست، وجوه انتقادی آن است. علوم اجتماعی در مطالعه دین واقعیاتی را نشان میدهد که این واقعیات در سایر مطالعات دیده نمیشود: یکی اینکه ریشه های زمینی و مادی پدیده های دینی را نشان میدهد؛ این که برای مثال یک پدیده اجتماعی در چه شرایطی و توسط چه علایق و منافعی شکل گرفته است.مورد دوم هم اینکه روابط قدرت را در شکلدادن یک واقعیت اجتماعی نشان میدهد؛ این¬که برای مثال وقتی یک واقعیت اجتماعی شکل میگیرد، چه نسبتی با منافع و علایق ما دارد و ما برای منافع خود، چه برخوردی با آن میکنیم.
مقابله با علوم اجتماعی
بنا بر این ویژگیها و به خصوص ویژگی آخر و به دلیل اینکه علوم اجتماعی اموری را نشان میدهد که برخی تمایل به نشان دادن آن ندارند، عده ای با محتوای آن و آنچه از واقعیت اجتماعی نمایش میدهد، مقابله میکنند. بنابراین علوم اجتماعی هم به دلایل معرفت شناختی (که یک نگاه شکاکانه و زمینی و تاریخی به پدیدهها دارد) و هم به دلایل عملی (درگیرشدن با حوزه قدرت و برخی منافع) همیشه مورد سرکوب بوده است. به خصوص وقتی به حوزه دین پرداخته است. در خارج از ایران هم تحقیق درباره دین، کار سختی است و واکنشهای تندی به همراه دارد.
در حوزه علوم اجتماعی، وقتی کسانی مثل شریعتی، سروش یا حتی ابوزید و برخی متفکران دیگر در حوزه دین مطلبی نوشته اند، با واکنشهای بسیاری مواجه شدهاند که بخشی از این واکنشها ناشی از ماهیت علوم اجتماعی است؛ هم از نظر معرفتشناختی و هم از لحاظ عملی.این در حالی است که علوم اجتماعی در پرداختن به پدیده ای مثل عاشورا، دین یا هر پدیده مقدس دیگر، نمیخواهد قضاوت کند که این پدیده حقیقت دارد یا خیر؛ بلکه بحث بر سر این است که این پدیده، در تاریخ اتفاق افتاده و دارای ابعاد و شرایط تاریخی و اجتماعی است. علوم اجتماعی در همین حد به اظهار نظر میپردازد و بیشتر از آن نظر نمیدهد.
تمایز چشمانداز دینی و چشمانداز علمی
بنا به اعتقاد قلبی ما، در عاشورا حقیقتی وجود دارد. این حقیقت و گزاره های ناظر به آن بر رویکرد و چشم انداز دینی مبتنی است و در همان منطق و چشم انداز قابل توجیه است. اما در علوم اجتماعی نمیشود با چشم انداز اعتقادی به مسأله نگاه کرد؛ چون علم یک چشم انداز است و دین چشم انداز دیگری. جهانبینی، زبان، مفاهیم و اصطلاحات این دو چشم انداز با هم متفاوت است.
تا هنگامی که انسان هست و خود این انسان جهانش را میسازد، علوم اجتماعی هم وجود دارد و میتواند هر پدیدهای را که تمایل دارد بررسی کند. پارادایم و چشم انداز دینی هم میتواند درباره همه امور انسان نظر بدهد؛ چون دین، منطق خاص خودش را دارد و در همه چیز، وجوه خیر و شر و حلال و حرام را میبیند. بنابراین دین و علم، هر کدام کار خود را میکنند.
رویکردهای روشنفکرانه و پژوهشگرانه باید در فضای دانشگاهی از هم تفکیک شود. اگر بین نهادها و نظامهای دانش، بین رویکردهای دینی، هنری، علمی و سایر روالهای فهم جهان، تفکیک وجود داشته باشد، اینقدر نزاع رخ نمیدهد. وقتی در علوم اجتماعی گزاره ای درباره عاشورا بیان میشود و این گزاره از فضای علوم اجتماعی به زمینه دینی میرود، چون در منطق نگاه علوم اجتماعی آن را بدون بارقدسی اش دیده اند و اصولا بار قدسی آن را هم امری تاریخی میدانند، لذا به مذاق دینداران خوش نیامده و معمولا اسباب ناراحتی ایشان میشود؛ در صورتی که نسبت به زمینه قدسی و الهیاتی آن سخنی گفته نشده و اظهار نظری نشده است.
علوم اجتماعی در باب حقیقت قدسی ذاتی عاشورا آنگونه که دینداران مدعی آنند، توان حرف زدن ندارد. در علوم اجتماعی، در مورد زمان، چگونگی و پیامدهای یک پدیده اجتماعی بحث میشود. اینکه این باور صحیح است یا غلط، در ذات خود، یک نوع سؤال ذات گرایانه است و به علوم اجتماعی ربطی ندارد. علوم اجتماعی، در این زمینه نه میتواند حرفی بزند و نه حق حرف زدن دارد. همانطور که کسی نمیتواند از بیرون از یک علم مدرن، درباره ذات آن قضاوت کند.
در زندگی شخصی هم بهتر است حیطه زندگی دیندارانه با مطالعات و تحصیلات شخصی از هم تفکیک شود. برای مثال مردمشناس متدین، باید با رویکرد دینی و نه رویکرد جامعه شناختی در مناسک و مراسمات مذهبی شرکت کند و این دو رویکرد را به درستی از هم تفکیک کند؛ چون نتیجه این مطالعات، صرفاً بازتاب واقعیت اجتماعی نیست؛ بلکه ممکن است به واسطه تأثیری که میگذارد، فرد پس از توصیف واقعیت به گونه متفاوتی عمل کند.
دین و علم، هر کدام قواعد و زبان خاص خود را دارند و دو مقوله جدا از هم هستند که البته بر روی هم تأثیر و تأثر دارند. نمیشود با زبان دین درباره علم قضاوت کرد (مگر برای دینداران باشد،اما در زمینه دینی،نباید علم را از منظر دینی دید و مدعی شد که نگاه دینی،یک نگاه علمی است)؛ بلکه اگر قرار است یک کار علمی نقد شود، با یک کار علمی امکانپذیر است. وقتی از منظر دینی نسبت به موضوع حرف میزنیم، موضعی داریم و از منظر علمی، موضعی دیگر. باید مشخص شود که زمان نقد، تحقیق علمی میکنیم یا بحث دینی و کلامی داریم. این مناقشه و اختلاط میان رویکرد کلامی و رویکردی علمی، منشا بسیاری از چالشهای رایج در جامعه در بدفهمی از علم است.
توجه قابل قبول علوم اجتماعی نسبت به عزاداری
پرسش دوم در رابطه با میزان توجه علوم اجتماعی نسبت به عزاداری است که در اینجا به آن پرداخته میشود.به نظر میرسد تعبیر«بی توجهی» علوم اجتماعی نسبت به این مسأله تا حدودی دور از واقعیت است.
علوم اجتماعی به اسلام و به طور خاص «عزاداری» توجه زیادی داشته است. پیشینه این مباحث درسنت مطالعات اجتماعی شرقشناسان، سابقه ای بسیار طولانی دارد و علیرغم نواقص رو به اصلاحی که در کار ایشان وجود داشته است، مطالعات بسیار خوبی در باب اسلام انجام داده اند. در این سنت، در مورد اسلام (به طور خاص متأثر از وبر) تحقیقات گسترده ای انجام شده است که نکات بسیار خوب و قابل استفادهای در آن وجود دارد. در سنت انسان-شناسی هم کارهای خوبی انجام شده است؛ مثل کار گیرتز که ادوارد سعید در پایان کتاب شرقشناسی خود، از نسل جدید شرقشناسی تعریف میکند و میگوید این نسل جدید، از ساختارها و روابط قدرت در شرقشناسی دور بوده اند. بنابراین پیشینه مطالعات عزاداری را تا حدی باید در مطالعات علوم اجتماعی یا مطالعات شرقشناسی در باب اسلام دید.
دو دسته مطالعات در باب اسلام و به طور خاص عزاداری
مطالعات علوم اجتماعی درباب اسلام و به نحو خاص در باب عزاداری در دو دسته قابل طرح است:
دسته اول مطالعات تاریخی و دسته دوم مطالعات میدانی که به صورت زنده و جاری به عزاداریها پرداخته است.
مطالعات تاریخی در باب عاشورا
در مطالعات تاریخی،برای مثال کتاب «جامعه شناسی مردم کوفه» نوشته عمادالدین باقی و برخی از آثار دیگر که از منظر جامعه شناسی به مسأله نگاه کرده اند، وجود دارد.در خارج ایران کارهای مفصلتری انجام شده است؛ هم درباره واقعه عاشورا وهم درباره پیامدهای الهیاتی آن. در مورد صدر اسلام هم مطالعات زیادی انجام شده است. البته در زبان فارسی ، مهمترین و مفصل ترین کار در زمینه عزاداری، کار آقای محسن حسام مظاهری است، که با عنوان رسانه شیعه منتشر شده است.
مطالعات میدانی در باب عزاداری
در این حوزه که در واقع مرتبط با عزاداری و مسأله اصلی ما است، غربیها مطالعات زیادی انجام دادهاند.علیرغم تمام انتقاداتی که ممکن است به این مطالعات وجود داشته باشد، کارهای بسیار مفید و قابل اعتنایی توسط آنان انجام شده است؛ کارهایی که باید توسط ما صورت میگرفت!
عموم کارهایی که درباره عزاداری انجام شده است، یا معطوف به ایران است و یا هند. البته مطالعات اندکی هم در مورد عراق و سایر نقاط شیعی وجود دارد.در مجموع، درباره همه مسائل شیعیان کار شده است؛ به خصوص در سالهای اخیر و اتفاقات سیاسی خاورمیانه واقدامات سیاسی شیعی.
دو مسأله غامض در این مطالعات وجود دارد: مسأله اول،تحلیل عزاداری بر اساس یک دینامیسم اجتماعی و تأثیری که بر زندگی اجتماعی مؤمنان میگذارد و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن است.مسأله دوم این است که چه نسبتی بین عزاداری و دینداری مردم وجود دارد؛ البته دینداری در مفهوم تاریخی و نه مفهوم الهیاتی آن.این دو سنخ مسأله، در علوم اجتماعی و در این مطالعات برجسته هستند.
چند مثال بیان میشود تا مشخص شود در این مطالعات چه وجوهی مورد تأکید بوده است. عمده ترین مطالعات اولیه میدانی،پیرامون موضوعاتی مثل تعزیه (که بیشترین حجم را به خود اختصاص داده است) و بررسی وجوه هنری عزاداری بوده است؛ مانند تحقیقات چلکوفسکی.
پس ازتجربه انقلاب ایران و جنگ،مطالعه گستردهتری صورت گرفت که در آنها، عزاداری به مثابه یک دینامیسم اجتماعی مطالعه شده است. مانند تحقیقات مایکل فیشر که مفهوم «پارادایم کربلا» را مطرح میکند. فیشر درک کاملاً فرهنگی از عاشورا دارد.
در دو دهه اخیر، موضوعات جدیدی شکل گرفته است که بخشی از آن، ناشی از تحولات جهانی و تحولات علم بوده است. مانند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 