پاورپوینت کامل خاطراتی از مجالس عزاداری کرمان ۳۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خاطراتی از مجالس عزاداری کرمان ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطراتی از مجالس عزاداری کرمان ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطراتی از مجالس عزاداری کرمان ۳۱ اسلاید در PowerPoint :
در استان و شهر کرمان، در سراسر ایام سال مجالس عزاداری هفتگی و گاه ماهیانه امام حسین(ع) در منازل و مساجد و تکایا و حسینیهها و امامزادهها و نیز برخی از مراکز دولتی یا خصوصی تشکیل میشد و میشود که مثل همه جای ایران و کشورها و شهرهای شیعهنشین، با شکوه و اخلاص فراوان و بزرگداشت و تکریم خاطره یگانه شهادت حضرت ابیعبدالله علیهالسلام و یاران وفادارش همراه است؛ همانگونه که امام راحل(ره) فرمودند: «این محرم است که اسلام را زنده نگه داشته است.» اما آنچه از کرمان به خاطر دارم، از این قرار است:
در استان و شهر کرمان، در سراسر ایام سال مجالس عزاداری هفتگی و گاه ماهیانه امام حسین(ع) در منازل و مساجد و تکایا و حسینیهها و امامزادهها و نیز برخی از مراکز دولتی یا خصوصی تشکیل میشد و میشود که مثل همه جای ایران و کشورها و شهرهای شیعهنشین، با شکوه و اخلاص فراوان و بزرگداشت و تکریم خاطره یگانه شهادت حضرت ابیعبدالله علیهالسلام و یاران وفادارش همراه است؛ همانگونه که امام راحل(ره) فرمودند: «این محرم است که اسلام را زنده نگه داشته است.» اما آنچه از کرمان به خاطر دارم، از این قرار است:
مجلس رئیسالذاکرین
در نخستین سالهای پس از شهریور ۱۳۲۰ که حقیر در سنین دهه اول و دوم عمر بودم، بزرگترین مجلس عزاداری خامسآل عبا(ع) در منزل مرحوم مبرور حاج سیدیوسف سجادی تشکیل میشد. منزل مرحوم حاج سیدیوسف که اکنون «حسینیه» شده و وقف عام است و هر ساله در ایام عاشورا شاهد همان مراسم باشکوه سالیانه است، نزدیک منزل ما در ضلع غربی مسجد ملک قرار دارد.
مرحوم حاج سیدیوسف ـ که پس از برادر بزرگترش که ما او را «حاجرئیس» میخواندیم ـ سمَت ریاست وعاظ و منبریها و ذاکرین امام حسین(ع) را داشت و لقب «رئیسالذاکرین» پس از او و «حاج رئیس»، به کسی دیگری انتقال نیافت؛ چنانکه سید دیگری که او را «نقیبالسادات» میگفتند و تقریباً شأن روابط عمومی سادات و عموم اهل منبر را داشت، تا آنجا که من میدانم، جانشینی نیافت و یا چنین سمتی دیگر در میان روضهخوانها و اهل منبر کرمان وجود نداشت.
باری، مرحوم حاج سیدیوسف (رئیسالذاکرین) تنها یک فرزند ذکور داشت که آقا سیدمحمدباقر سجادی نام داشت که اولاد ارشد هم بود و مشهور به تقوا و رعایت امانت و صداقت، مخصوصاً در نقل حوادث تاریخی و مصیبت حضرت سیّدالشهداء علیهالسلام بود. و من خودم دهها سال است که از منبر او این سه شعر عربی را حفظ کردهام:۱
فکم لدیه من لطف خفّی یدُق خفاه عنفهم الذّکیّ
و کم امر تساءُ به صباحا فتأتیک المسّره بالعشیّ
اذا ضاقت بک الایام یوماً فثق بالواحد الفردا الزّکیّ
یعنی: خدا چه لطفهای پنهانیای داردر که از فهم مردمان تیزهوش هم باریکتر است.
و چه بسیار امری که تو صبحگاهان از او بدحالی،ر اما شبانه مسرت و شادی به سراغت میآید.
اگر روزی روزگار بر تو تنگ آمدر به خدای واحد فرد پاک اطمینان یاب.
مرحوم حاج سیدیوسف را دختران و دامادها و نوهها و نوادگان بسیاری بود که هنوز هم برخی از آنان در اینجا و آنجا یاد آن مرحوم را زنده میدارند؛ ازجمله برادران نظریان، برادران میرزایی، حکاک، حجت و سایر نوادگان دختری آن مرحوم که منشأ برکات زیادی بوده و هستند.
در مجلس عظیم عزاداری عاشورا در منزل حاج سیدیوسف، عموم منبریها شرکت میکردند و اینمجلس از صبح زود تا ظهر و گاهی از ظهر گذشته، طول میکشید و در این مدت شاید حدود سی ـ چهل منبری و روضهخوان مجلس را اداره میکردند. گفتنی است که در این مجلس و سایر مجالس معظم روضهخوانی کرمان، قسمت اعظم جمعیت را بانوان چادری سیاهپوش تشکیل میدادند که گردا گرد منبر حلقه میزدند و روضهخوان یا واعظ باید از وسط زنها رد میشد تا به منبر برسد.
خانه مرحوم آقا سیدیوسف مثل خانههای قدیمی بزرگان کرمان از چهار طرف، اتاقهای متعددی داشت که همه از مردان پر میشد و آنان باید در همانجا به عزاداری میپرداختند. البته این زنها بودند که مجلس عزاداری را با گریههای سوزناک و هماهنگ و بلند بلند خود گرم نگه میداشتند و اما مردان احیاناً دستی به سر و صورت خود میکشیدند و در اتاق مخصوص واعظان نیز آقایان مشغول گپ و گفتگو بودند و بساط و چای و سیگار و قلیان هم تا بخواهی، دایر بود.
روزی که پدرم به منبر رفت
یک بار مرحوم آقاسید یوسف پدرم را به منبر فرستاد و آن مرحوم بر پله اول منبر نشست و چند روایت از روی کتاب جیبی «درج گهر» که حاوی کلمات قصار حضرت رسول(ص) با ترجمه مرحوم سید علیاکبر برقعی قمی بود، خواند. نمیدانم در آن هیاهو و سر و صدای مجلس، هیچکس بهخصوص مردان، چیزی از حرفهای پدرم فهمیدند یا نه! چنین میپندارم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 