پاورپوینت کامل آزمون ایمان ۷۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آزمون ایمان ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آزمون ایمان ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آزمون ایمان ۷۴ اسلاید در PowerPoint :
واقعه عاشورا را همه میدانیم که از نادر وقایع تاریخ بشر است که ویژگیهای اختصاصی دارد. ما با واقعهای روبهرو هستیم که نظیرش را بدون اغراق پیدا نمیکنیم. آنچه در این واقعه رخ داده، آشکار شدن جلوه معرفت الهی در وجود انسانهایی گرانقدر، آنهم در میدان آزمونهای سخت و سهمگین است. میدانی که در آن شناخت و معرفت اشخاص، ایمان و یقین آنها در محک آزمایش گذاشته میشود.
واقعه عاشورا را همه میدانیم که از نادر وقایع تاریخ بشر است که ویژگیهای اختصاصی دارد. ما با واقعهای روبهرو هستیم که نظیرش را بدون اغراق پیدا نمیکنیم. آنچه در این واقعه رخ داده، آشکار شدن جلوه معرفت الهی در وجود انسانهایی گرانقدر، آنهم در میدان آزمونهای سخت و سهمگین است. میدانی که در آن شناخت و معرفت اشخاص، ایمان و یقین آنها در محک آزمایش گذاشته میشود. میدانیم که هر کس پا در مسیر ایمان گذاشت، بدون تردید مورد آزمون قرار میگیرد: «أحسِب النّاسُ أنْ یتْرکُوا أنْ یقُولُوا آمنّا وهُمْ لا یفْتنُون ولقدْ فتنّا الّذِین مِنْ قبْلِهِمْ فلیعْلمنّالله الّذِین صدقُوا ولیعْلمنّ الْکاذِبِین». آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ما ایمان آوردیم، رها میمانند و در معرض آزمون قرار داده نشده است؟ کسانی با این ادعا در معرض آزمون قرارگرفتهاند تا آنکس که صادق و راستگو است، از آنکس که خلاف میگوید و ادعای محض میکند بازشناخته شود.
در آیهای از قرآن کریم با یک تأکید خیلی عجیب آمده است: «ولنبْلُونّکُمْ بِشیءٍ مِن الْخوْفِ والْجُوعِ ونقْصٍ مِن الْأمْوالِ والْأنْفُسِ والثّمراتِ وبشِّرِ الصّابِرِین الّذِین إِذا أصابتْهُمْ مُصِیبهٌ قالُوا إِنّا لِلّهِ وإِنّا إِلیهِ راجِعُون ». بطور خلاصه یعنی همه آزموده خواهیم شد. با چه چیز؟ به خوف، به جوع، به نقص اموال، به نقص انفس، به نقص ثمرات؛ فرصت پرداختن نیست، اما هرکدام از اینها یک تجربه است. خوف از این خوفهایی که ما از آن سخن میگوییم مانند ترسیدن نیست، نه! این خوف چنان خوفی است که فرد را از جای خودش میکند. آنچه را به آن عادت دارد، آن پیوندها و ربطهایی که برای او یک ایمنی خاطر به وجود آورده ناگهان گسسته میشود.
به اینها در اصطلاح تجربههای حدی میگویند. تجربههایی که انسان در مواجهه با آن بهجانب خود کنده میشود و دوباره به پرسش از خود، شناخت خودش و نسبتی که از خودش با جهان، با خدا، با انسانهای دیگر، با طبیعت دارد میپردازد. انسان یکدفعه با خودش مواجه میشود. آزمونهای خداوند در اینجور مواقع اصابت میکند. مصیبت را از آنجهت مصیبت میگویند که اصابت میکند؛ مانند این است که بگوییم در روز روشن که هوا صاف است، یکدفعه رعدوبرق بزند. آن قسمت آخر آیه که اصلا واقعا هر کلمهاش آتشفشان است: «قالُوا إِنّا لِلّهِ وإِنّا إِلیهِ راجِعُون». چرا انّا؟ چرا لِلّهِ؟ چراالله در میان اسماءالله؟ در «الیه» چه نکتهای نهفته است؟ چرا «راجعون» به اسم فاعل در اینجا؟ چه میخواهد بگوید؟ واقعا عجیب و فوقالعاده است.
جایگاه امام حسین (ع) در میان مسلمانان
بعد از واقعه عاشورا حسین بن علی (ع) و یارانش انصافا در معرض سهمگینترین آزمونها بودند. ایمان، شناخت، معرفت و یقین آنها در مرتبهای است که آزمون آنها هم در این مرتبه است. حسین بن علی (ع) چهره بسیار شناختهشدهای در عالم اسلام است. او فردی است که دلها به سمت اوست. پیشازاین وقایع، زمانی که مردم برای سفر حج به مکه و مدینه میرفتند، یکی از دلخوشیهای مسافران، دیدن و شنیدن سخنان نوه پیامبر، یادگار بنیانگذار این نهضت بود. افتخارشان این بود که رفتیم و برگشتیم، حسین بن علی را دیدیم. حسین نوه پیامبر، جزو اصحاب است. او کسی است که در طول زندگی پیامبر، چند سالی را زنده بوده و پیامبر را دیده بنابراین جزو اصحاب پیامبر و از اصحاب نزدیک است، حسین بن علی از خاندان و مورد توجه و محبت پیامبر بوده است. در ذهن مردان و زنان این جامعه خاطرات بسیاری با کودکی حسین بن علی گره خورده است.
حسین بن علی که ما کمتر میشناسیم
گذشته از شخصیت حسین بن علی که متاسفانه ما کمتر میشناسیم و اگر هم میشناسیم، در حد همین دو ماه آخر زندگی اوست، حسین بن علی مورد احترام همه است. به لحاظ زندگی شخصی، فردی است که در سطح خوبی از امکانات زندگی به سر میبرد و از توانمندی خوبی برخوردار بوده است. جود و کرم حسین بن علی (ع) مشهور بود.
میدانیم در روز عاشورا، مولا حسین بن علی (ع) با پوششی وارد میدان شد که در چشم و انظار دیگران یک پوشش باارزشی بود. لباسی که ارزشمند بود، از دلایلی که افراد طمع کردند و به خیمهها حمله بردند، با خود میگفتند که اولا حتما حسین بن علی برای رفتن به کوفه با امکاناتی آمده و ثانیا خود این پوششها نشان میدهد که وضع خوبی دارند. حسین بن علی این پوشش را پوشیده است تا نشان دهد که اگر ما به این میدان آمدیم، درپی به دست آوردن ثروت و مقام اجتماعی نیستیم، زیرا از اینها برخورداریم. چنین فردی با چنین سابقه و چنین جایگاهی در میدان آزمونی قرار میگیرد که انصافا سخت است. من و شما از روی کلیشه شنیدههایمان بیرون بیاییم. اگر من و شما در این جایگاه بودیم، چگونه عمل میکردیم؟ راستش نمیدانم. ادعایمان که الحمدلله زیاد است، ولی اگر واقعا در چنین موقعیتی قرار داشتیم، چه میکردیم؟ بالاتر از آن شهادت فاجعهآمیز مولا حسین بن علی (ع) حریمی است که از او شکسته و هتک میشود. واقعا فکر کنیم که فردی در مرتبه و جایگاه او، در برابر چه کسانی باید قرار بگیرد و در چه شرایطی به او هتاکی و حریمش شکسته شود، این واقعا غمناک است.
به نظرم آن لحظهای را که باید بگوییم واقعا حسین به علی به شهادت رسید، قبل از اینکه جسم او در معرض کشته شدن قرار بگیرد، آنوقتی بود که حسین بن علی برای آخرین بار تلاش میکند که بیاید در جمع سخن بگوید و سران سپاه دشمن از ترس آنکه نکند این سخن او در دل افراد نفوذ کند و پای آنها را سست و متزلزل کند، دستور میدهند که هلهله کنید و نگذارید این صدا برسد. درحالیکه حسین بن علی جز کوشش برای اصلاح این جامعه هدف دیگری ندارد، نه برای خودش، نه بستگانش و خاندانش، نه برای دوستانش، نه امتیازی میطلبد و نه دنبال این است که برتری و سلطهای بر دیگران پیدا کند؛ نه امکاناتی را میخواهد جلب کند، نه در دلش این حب ریاست است که آخرین چیزی که از قلب مومن خارج میشود، میل ریاست و جاهطلبی است: «آخِرُ ما یخْرُجُ مِنْ قُلُوبِ الصِّدِّیقین حُبُّ الْجاه» این نه آن چیزی است که او را واداشته تا به این میدان پا بگذارد؟ اصحابش، فرزندانش، یاران نزدیکش پیش چشم او در میدان بسیار سختی در معرض شهادت خونینی قرار دارند تا آخر که نوبت به خود او میرسد. خاندانش و اهلبیتش کسانی که برای خودشان در این جامعه جایگاهی داشتند، در معرض چپاول میل و هوس دشمن قرار بگیرد و بعد هم با ذلت و خواری ظاهری آنها را به اسارت ببرند. این امور خیلی سنگین است. هر آنچه وی در طبق اخلاص میتوانست بگذارد را با خودش آورده است.
ایثار
در زیارت اربعین آمده است: «و بذل مُهجتـهُ فیک لیستـنقـِذ عِبادک مِن الجهاله و حیره الضـلاله» مهجه آن خونی است که بعد از اینکه تمامی خونها از بدن خارج شود، در ته قلب است؛ یعنی هر آنچه دارد، آخرین قطرههای خون، آخرین دارایی خود را به این میدان آورده است. حتی بعد از شهادت لباس تن او را درمیآوردند. اسب بر پیکرهای او و عزیزانش راندند. واقعا این صحنهها عجیب است. راستش همیشه برایم سوال بود. حتما این روایت را از قول یکی از راویان واقعه کربلا شنیدهاید که میگوید از صبح که کارزار شروع شد تا ظهر، غالب اصحاب، نزدیکان و فرزندان امام حسین جلو چشم او پرپر شدند. وقتی من در چهره حسین بن علی نگاه کردم تعجب کردم. دیدم هر چه که دارد نزدیک میشود به آنجایی که خودش هست و این سپاه دشمن و هر آنچه برایش باقیمانده خود اوست، و این تن را باید در این مسیر اهدا کند، راوی میگوید نگاه کردم در این چهره و تعجب کردم؛ انسانی را ندیدم که اینهمه افراد، دوستان، بستگان و اصحاب در پیش چشم او کشتهشده باشند، اما چنین عزمی در چهره اوست و این چهره دارد بشاشتر میشود.
هر سال این ایام در این مجالس چیزی میگوییم، چیزی میشنویم و تکرار میکنیم. برایم این معما است که چه معرفت و شناختی باید در یک انسانی وجود داشته باشد تا در چنین میدان سختی نهتنها سست نمیشود و پا پس نمیکشد، نهتنها دوباره دل و فکرش نسبت به داشتههای پیشینش بسته نمیشود بلکه این انسان دارد شتاب میگیرد. هرلحظه که به پایان این ماجرا نزدیکتر میشود شتاب میگیرد. میفهمد که به آنچه سالهای سال در آرزویش بوده دارد نزدیکتر میشود. گفت: دو قدم مانده و خواهیم رسید. یکقدم بر خود نه، یکقدم بر کوی دوست. راستش همیشه برایم معما بود.
از ایمان تا یقین
حسین بن علی انسانی مثل من و شما است؛ اما چه انسانی که در او چنین معرفت، باور و چنین یقینی است. این چه ایمانی است که در این محک سخت میتواند دوام بیاورد؟ «قالتِ الْأعْرابُ آمنّا قُلْ لمْ تُومِنُوا ولکِنْ قُولُوا أسْلمْنا ولمّا یدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ». ما مرتبهای داریم که مرتبه اسلام است که با گفتن شهادتین کسی به جمع مسلمانان میپیوندد. جان و مالش با این شهادتین که میگویند محفوظ است؛ اما اسلام کجا و ایمان کجا! اعراب بادیهنشین به سراغ پیغمبر آمدند و بر پیغمبر منت هم میگذاشتند. میگفتند ما به تو ایمان آوردیم، به آنها بگو که هنوز ایمان نیاوردهاید، بلکه بگویید اسلام آوردیم. هنوز ایمان در دلهای شما رسوخ نکرده است. حالا تازه پای در دایره ایمان گذاشتید، مگر ایمان یک مرتبه است؟ ایمان آنچنان مراتبی دارد که حتی انسانهای وارسته هرکدام در مرتبهای از مراتب ایمان هستند حتی پیامبران باهم تفاوت دارند: «تِلْک الرُّسُلُ فضّلْنا بعْضهُمْ على بعْضٍ». از این مرتبه ایمان تا برسد به مرتبه یقین. چنان ایمانی که شما نمیتوانید تردید به خودتان راه دهید. آنچنان ایمان و باوری در درون شما راسخ است که ناشی از یک شناخت است. چه شناختی چنین باوری را دل یک انسان بنشاند؟ به ذهنم رسید یک روزنه دیگر بر ضمیر، درون و اندیشه حسینبن علی داریم که خوشبختانه به دست ما رسیده و آن دعای حسین بن علی در روز عرفه است. به نظرم آن دعا و درخواست، آن شناختی که از لابهلای فرازهای این دعا خودش را آشکار میکند، همان چیزی است که مجال چنین استقامت و پایداری از رسیدن به یک آرامش نهایی و درنهایت تلاش و بذل مهجه را در عاشورا فراهم میکند.
خشیت در برابر خداوند
«الْحمْدُ لله الّذی لیس لِقضآئِهِ دافِعٌ ولا لِعطائِهِ مانِعٌ ولا کصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ » با حمد و ستایش خداوند آغاز میشود و بعد با هر فراز حسین بن علی توصیفاتی از خداوند را بیان میکند که در پس آن شناختی عمیق نهفته است. من چند فراز این دعا را عرض میکنم. حتما شما هم خواندهاید. مجلس ما مجلس ذکر، یاد و یادآوری است، چهبسا شما بیشتر از من میدانید. «اللّهُمّ اجْعلْنِی أخْشاک کأنِّی أراک» خدایا به من خشیت و پروایی بده که گویی من تو را میبینم. این نکته را عرض میکنم که برای خودم جالب بود، من رشتهام فلسفه است و بالاخ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 