پاورپوینت کامل «واژه» باید «خودِ» شاعر باشد! ۴۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «واژه» باید «خودِ» شاعر باشد! ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «واژه» باید «خودِ» شاعر باشد! ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «واژه» باید «خودِ» شاعر باشد! ۴۳ اسلاید در PowerPoint :

چرا وقتی پای «دیفرانسیلیزاسیون» معنی به میان می‌آید، «توپولوژی»، هندسه‌ بدون بعد تعریف می‌شود؟ وقتی تعریف ذاتی هندسه در بستر تاریخی و در زبان محاوره‌ای، از «اَندَرِه» و «اندازه» جدا نیست، هندسه‌ دیفرانسیل در کجای این معنی قرار می‌گیرد؟ تصاد عام بُعد و بی‌بُعدی در هندسه چگونه جاری است؟ بطری کلاین چه می‌گوید؟ سطح موبیوس چیست؟ حجم «یک توبه» و سطح «یک رویه» به چه معنی است؟

مدخلی بر منطقِ «عمومی کردن ریاضیات»

چرا وقتی پای «دیفرانسیلیزاسیون» معنی به میان می‌آید، «توپولوژی»، هندسه‌ بدون بعد تعریف می‌شود؟ وقتی تعریف ذاتی هندسه در بستر تاریخی و در زبان محاوره‌ای، از «اَندَرِه» و «اندازه» جدا نیست، هندسه‌ دیفرانسیل در کجای این معنی قرار می‌گیرد؟ تصاد عام بُعد و بی‌بُعدی در هندسه چگونه جاری است؟ بطری کلاین چه می‌گوید؟ سطح موبیوس چیست؟ حجم «یک توبه» و سطح «یک رویه» به چه معنی است؟

وقتی در عصر مکانیک نسبیّتی، ابعاد فضا از محدودیت ساختاری هندسه اقلیدسی خارج شد و هندسه‌ کیهانی بوجود آمد، حوزه‌های دیگر اندیشه‌ انسانی از این تحول شگرف، ضرورتاً تاثیر زیربنائی پذیرفتند و «دیفرانسلیزاسیون» کلام در ذهن، که از جابه جائی علیت‌برداری با علیت میدانی نیروهای طبیعی حاصل شده بود، ارکان فلسفه و ادبیات و هنر و تاریخ را دستخوش تغییرات جدی تاریخ ساز کرده است. فضای شعر، فضای قصه، فضای تابلوی نقاشی، فضای آهنگ موسیقی، فضای معماری و… و… و به طور کلی تفکر حجمی، تلقی دیرینه از «حقیقت» را وانهاده به «مجاز» می‌رسند. گرچه تصویر هر یک از این فضاها، فرم انتزاعی ویژه‌ خود را طرح و قانونمندی (توپولوژی) موضوعی خود را تعریف می‌‌کند، در یک تاویل بنیادی، ـ آنطور که ذکری از آن رفت ـ مشترکات اندیشه‌‌ بشری را می‌توان دریافت.

«فضای مجازی» امروزه، در عصر «ادغام سوژه در ابژه و ذهن در عین و …» زمینه را برای جستجو مبانی منطق عمومی‌کردن ریاضیات فراهم کرده است. از این منظر، منطق عمومی کردن ریاضیات و منطق عمومی کردن تاریخ یکی است؛ هر دو بر «سلول‌های بنیادی» اندیشه و خرد آدمی بنا شده‌اند.

وقتی «هشترودی» می‌گوید: «ریاضیات یک علم بیشتر نیست، فصلی ندارد که آن را طبقه‌بندی کنیم و به صورت هندسه و جبر درآوردیم»، در واقع با «دیفرانسیلیزه»‌کردن مفاهیم عنصری ریاضی در نگاه نسبیتی، «فاصله» را «نقض» فلسفی کرده است. و یا «علم و هنر هر دو محصول و زائیده‌ی ذهن بشری است و همان اندیشه که به بحث و تدقیق علمی می‌پردازد، خلاق آثار هنری نیز هست».

و یا: «دانش، در جستجوی چیزی است که «هست» و هنر، در پی آفرینش چیزی است که «نیست»، در واقع در یک «پکیج» نظری ـ فلسفی، «هست و نیست» وضعیت عالم امکان را تشریح می‌کند. این، همان این همانی سوژه و ابژه است که عالم و هنرمند امروز را به همدلی و همدمی می‌کشاند.

و یا: وقتی می‌گوید«تاریخ علوم از تاریخ ریاضیات شروع می‌شود و دانش‌های دیگر بشری در سایه‌ پیشرفت دانش ریاضی توسعه یافته و ترقی کرده‌اند و اصولاً کمال هر علمی گرایش به صورت منطقی و قیاس دانش ریاضی است»، درواقع «ریاضیات [را] قاعده‌ اندیشه و قانون تفکر انسان» می‌داند.

و وقتی ابعاد عالم هستی گسترده می‌شود«تغییر مرکز عالم» استمرار می‌یابد و تکرار می‌شود، سرعت‌های کیهانی قابل تصور می‌شوند و بردار نیرو در نگاه مکانیک نیوتونی جای خود را به «میدان نیرو» در مکانیک نسبیتی می‌دهد، ضرورتاً، مفهوم فضا تعمیم می‌یابد و هندسه کیهانی تعریف می‌شود. اعتبار مطلق‌های قدیمی قرون وسطائی فرو می‌ریزد و منطق «دو ارزشی» جای خود را به «منطق چندارزشی» می‌دهد.۸ – منطق در متن یا به عبارتی دیگر، منطق عقل سلیم «

Commons Sense

» در بستر «منطق چندارزشی» معنی گسترده‌تری پیدا می‌کند.

وقتی هشترودی در سخنرانی‌های معمول خود، در چند جا تکرار کرده است که: «دکارت می‌گوید: من می‌اندیشم، پس، هستم، من می‌گویم من هستم، پس، می‌اندیشم»، به ساحت «پدر فلسفه و واضع هندسه تحلیلی و … جسارت! نکرده، که در همین جمله‌ی کوتاه، سه قرن تاریخ تحول اندیشه انسانی را خلاصه می‌کند و در نقد و تعریض و تعمیم «ایده‌آلیسم» دکارتی قرن هفدهم که حیات و «هستی» را از آثار تفکر معرفی می‌کند، «تفکر» را از تجلیات و تظاهرات حیات بیولوژیک و اجتماعی آدمی و زمینه اصلی فعالیت‌های ذهنی می‌داند، در واقع «مسئله» را جور دیگر دیده است.

این اساس جهان‌بینی واقع گرایانه دانش امروز است. تعمیم‌های جدید این «تصور» دکارت را که می‌توان عالم را با تفکر ساخت، همان قدر سست بنیان کرده که تصور «فرانسیس بیکن» را دائر بر اینکه تجربه و آزمایش، نتایج مطلقاً قابل اتکاء، عرضه می‌کنند. «تصویر» دانش امروز، چیز دیگری است.

وقتی «هشترودی» می‌گوید: «هرگونه معرفتی از واقعیت با تجربه آغاز می‌شود و هم بدان ختم می‌گردد، منتهی با نگرش اپیستمولوژیک در تجربه‌گرائی، محمل نظری علم که بار معنایی و معرفتی آن را تامین می‌کند، ما را به این نتیجه‌ بدیهی هم می‌رساند که دیدگاه تجربی آغازین و دیدگاه تجربه‌ انتهائی از لحاظ نظری همتراز نیستند».

مسیر دانش کمال یافته‌ آدمی، مسیر سیکلیک و دایره یا منحنی بسته نیست. یک سیکلوئید با دامنه‌ متغیر است که در فرایند «دیفرانسیلزاسیون»، مجانب آن، رو به سوی «بی‌نهایت» دارد. این، همان شهود است. همان «ترانساندانت» است.

وقتی «هشترودی» می‌گوید: «دانش را به طور مطلق نمی‌توان تعریف کرد. هر معرفت و اطلاعی که به مقام تحلیلی برسد، یعنی چنان باشد که بتوان از کیفیت به هم آمیختن اجزاء برای ساختن و آشنائی به کل استفاده کرد، چنین معرفتی را معرفتی علمی می‌نامند.

در این مقام باید توجه داشت که کیفیت به هم‌آمیختن اجزاء و اطلاع به این کیفیت، ممکن است فقط نظری باشد و شاید نتوان عملاً از آن استفاده کرد. یعنی معرفت و اطلاع نظری به اجزاء برای ساختن دانش کافی است…».

در واقع «کفایت» شرط را در این می‌داند که حوزه نظری علم، مجموعه‌ای از استنباط و استدلال و استنتاج است که فرایند «استلزام» تولید فکر «راهنمای عمل» را تشکیل می‌دهد و آدمی را از «دوباره کاری» باز می‌دارد. و از همین‌جاست که «دانش» همواره پیشرو صنعت است».

در مقدمه‌ای که «هشترودی» در سال ۱۳۴۷ بر یک کتاب فلسفی نگاشته است۹، گفته: «در معرفت و اطلاع از امور و حوادث جهان، چهار مسئله اساسی مطرح می‌شود که ذهن بنیانگذار و پی‌ریز دانش انسانی در حل این مسائل توانایی کافی ندارد، یا لااقل تاکنون نداشته است.

مسئله‌ اول کیفیت اموری است که انسان به آنان آشنایی پیدا می‌کند. آیا هر پدیده یا حادثه‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.