پاورپوینت کامل شکایت از جدایی ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شکایت از جدایی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شکایت از جدایی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شکایت از جدایی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

پروفسور سید حسین نصر، حدود یک سال است که به‌دلیل کسالت، سخنرانی عمومی نداشته است. اما عشق هشتاد ساله این متافیزیسین و فیلسوف حکمت خالده به مولانا سبب شد تا چند هفته پیش با موضوع «اکنون ما و مولانا» در دانشگاه جان هاپکینز امریکا سخنرانی کند. مکتوب حاضر متن تنظیم و تلخیص شده «ایران» توسط علیرضا شیرازی‌نژاد از سخنرانی این استاد دانشگاه جورج واشینگتن است.

مولانا را نمی‌خوانیم و به حرف‌هایش عمل نمی‌کنیم؛ فقط برای رفع احتیاجات ناسیونالیستی، بیرقش را دستمان گرفته‌ایم!

پروفسور سید حسین نصر، حدود یک سال است که به‌دلیل کسالت، سخنرانی عمومی نداشته است. اما عشق هشتاد ساله این متافیزیسین و فیلسوف حکمت خالده به مولانا سبب شد تا چند هفته پیش با موضوع «اکنون ما و مولانا» در دانشگاه جان هاپکینز امریکا سخنرانی کند. مکتوب حاضر متن تنظیم و تلخیص شده «ایران» توسط علیرضا شیرازی‌نژاد از سخنرانی این استاد دانشگاه جورج واشینگتن است.

خطری برای اصالت پیام مولانا

همه ما در رسانه‌ها می‌خوانیم معروف‌ترین شاعری که بیش از همه، حتی شکسپیر، جان دان، جان کیتس و تمام شعرای بزرگ انگلیسی‌زبان، اشعارش در امریکا به فروش می‌رسد «مولانا» است و ما از این قضیه بسیار خرسند هستیم. اما متأسفانه جریان دیگری در حال رخ دادن است و آن به وجود آمدن مولانایی است که از هویت واقعی‌اش جدا شده است. یعنی نه مسلمان است نه ایرانی؛ نه با زبان فارسی کار دارد نه با قرآن؛ و هیچ ارتباطی میان او و مثنوی که قرن‌ها ایرانی‌ها، ترک‌ها، هندی‌ها و پاکستانی‌ها همراه با آن بزرگ شده‌اند، وجود ندارد. استفاده چند نفر از شُعرای برجسته امریکایی که با زبان فارسی آشنایی ندارند و از متن ترجمه بسیار دقیق «رینولد آلین نیکلسون» از مثنوی بهره می‌گیرند و شعر معاصر امریکایی می‌سرایند، بر این جریان بیشتر دامن زده است.

به یاد دارم سال‌ها پیش، دانشگاه جورجیا، از من دعوت کرد تا درباره مولانا سخنرانی کنم؛ سپس گفتند ما می‌خواهیم برنامه ویژه‌ای نیز برای او اجرا کنیم. خلاصه شخصی آمد که با نواختن بنجو [(

Banjo

) موسیقی محلی هیل ویلیا در ویرجینیای غربی امریکا] اشعار مولانا را می‌خواند و من بواقع شگفت‌زده شدم! گفتم: «دارم می‌بینم که مولانا در قبرش دارد می‌چرخد!»

بنابراین، اگرچه اشعار مولانا در امریکا با اقبالی فوق‌العاده همراه شده است، اما اگر بخواهیم عامیانه بیان کنیم، این آبکی شدن اشعار او خطر بزرگی است که «نفس معروف شدن» و «اصالت پیام» مولانا را تهدید می‌کند. اینجا وظیفه ما است که «اصالت پیام مولانا» را حفظ کنیم.

تمدن ما و یک تراژدی ناسیونالیستی

یکی از مهم‌ترین پیام‌های مولانا «همدمی» است. چند سال پیش در بزرگترین کنفرانسی که به مناسبت هشتصدمین سال تولد مولانا توسط دولت ترکیه در استانبول برگزار شد، با توجه به ناسیونالیسم نوینِ موجود بین ما و ترک‌ها، آقای اردوغان، که در آن زمان نخست‌وزیر بودند، کار عجیبی کرد و از بنده خواست تا سخنرانی اصلی همایش را در همان روز نخست که ایشان حضور داشت، انجام دهم. بعد از سخنرانی هم لطف کردند و به من گفتند ما کنار مزار مولانا در قونیه اتاقکی ساخته‌ایم که هشت جای قبر دارد؛ یکی از آنها هم برای شما است و این بزرگترین هدیه‌ای است که دولت ترکیه می‌تواند به شما بدهد. من هم خندیدم و گفتم: خیلی ممنون! چون بنده وصیت کرده‌ام که در ایران دفن شوم. به شوخی گفتم شما می‌توانید نصف بدنم را ببُرید و اینجا دفن کنید، ولی بقیه‌اش باید برود ایران (البته امیدوارم که مولانا در این یک مورد از من ناراضی نباشد.)

اما موضوع اصلی که در آن سخنرانی مطرح کردم این بود که فراموش نکنیم هدف مولانا نزدیک کردن قلب‌ها به یکدیگر بود. او با تمام تقسیماتی که ما از لحاظ نژادی، قد، رنگ پوست و طبقاتی در جوامع‌مان درست می‌کنیم، مخالفت داشت. در طریقه «مولویه» که درست کرد، هرکسی از سلطان تا نوکر دم در می‌توانست وارد طریقتش شود، چراکه ملاک تمایز «خصلت معنوی» بود، نه وضع اجتماعی یا ستاره‌های روی دوش فلان ژنرال نظامی!

بر همین اساس، این تراژدی بزرگی برای تمدن ما است که بیاییم و یکی از بزرگترین شخصیت‌هایی را که برای وصل کردن آمده بود وسیله‌ای برای عناد فرهنگی بین خودمان و ترک‌ها، به‌عنوان دو ملت بزرگ در خاورمیانه قرار دهیم. حتی در به‌کارگیری کلمه «بلخی» به‌عنوان کنیه او که در وهله نخست «ناسیونالیسم افغانی» را بر ضد ایران برمی‌انگیزد، نیز چنین است. البته در اینکه مولانا اصلش متولد بلخ است شکی نیست، اما او براثر حمله مغول به ایران، یا هر دلیل دیگری، همراه با پدر خود راهی مکه شد و سپس به سرزمین آناتولی مهاجرت کرد و چهل سال پایانی عمر خود را در آنجا که جزو سرزمین‌های فرهنگی ایران به شمار می‌رفت، گذراند. حال اگر برخی عنوان می‌کنند که مولانا افغان بوده و ایرانی نبوده است! حداقل من نمی‌دانم که معنی «افغان» در قرن هفتم هجری چیست؟ با این تفاسیر، باید توجه داشت که این ناسیونالیسم‌های جدید بسیار غیرمنطقی و از روی احساسات هستند. چنین چیزی در تغایر با فرهنگ و تمدن سنتی قرار دارد و از لحاظ سیاسی نیز برای غرب پرمنفعت است.

اکنون، هیچ‌کدام از ما، مولانا را نمی‌خوانیم و به حرف‌هایی که می‌زند عمل نمی‌کنیم؛ فقط برای رفع احتیاجات مرتبط با شاخصه‌های ناسیونالیستی، بیرقش را دستمان گرفته‌ایم! و این چقدر می‌تواند دون‌شأن یک فیلسوف و شاعر بزرگ باشد که آمده تا نزدیکی و همدلی ایجاد کند! مولانایی که حتی پیغمبر اسلام(ص) را اینگونه دید: «مصطفی آمد که آرد همدمی»

در شناخت اسطرلاب حق

ما نباید در شناخت شخصیت مولانا غفلت کنیم. او علاوه بر اینکه جزو مهم‌ترین متفکران اسلامی به شمار می‌رود، از بزرگان صوفیه و فرهنگ شعر ما است. مولانا از لحاظ وسعت علم و دانشِ عرفانی بی‌همتا است و به نظر من بجز حافظ هیچ شاعری در مقام شعر عرفانیش برنیامده است. هر شعر عرفانی‌ که پس از وی به زبان فارسی سراییده شده، مدیون اشعار او است.

شخصیت عظیم و پرنفوذ او به گونه‌ای است که هر جا فرهنگ ایرانی-اسلامی ورود کرده نام وی هم به چشم می‌خورد؛ یعنی از آلبانی در غرب اروپا گرفته تا سرزمین بنگال، چنین است. حتی یکی از آخرین کتاب‌هایی که قبل از حاکمیت نظام کمونیستی در سال ۱۹۴۸ در تیرانا آلبانی به چاپ رسید، راجع به مولانا بود.

بیشتر آثار مولانا بارها در هند و عثمانی علاوه بر استنساخ، ترجمه و شرح شده‌اند. هرچند خود ما ایرانی‌ها بجز اثر حاج ملاهادی سبزواری که فیلسوف بزرگ قاجاریه بود، شرح مهمی بر مثنوی ننوشته‌ایم اما سال‌ها پیش در بوسنی و هرزگوین و آلبانی شرح‌های بسیار خوبی درباره مثنوی نوشته شده است. در شبه قاره هند نیز شاه عبداللطیف بزرگترین شاعر سِند، کتابی به زبان سِندی دارد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.