پاورپوینت کامل نسبت شیعه و عقل از منظر علامه طباطبایی ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نسبت شیعه و عقل از منظر علامه طباطبایی ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسبت شیعه و عقل از منظر علامه طباطبایی ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نسبت شیعه و عقل از منظر علامه طباطبایی ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

عقل از مختصات اندیشه شیعی است. شیعه عقل را در کنار کتاب، سنت، اجماع و عقل از ادله اربعه خود می‌شمارد؛ اما حد عقل در اندیشه شیعه چیست؟ در عرض کتاب و سنت قرار داد یا در طول آنها؟ وجه استقلالی دارد یا در قاموس شرع حجیت می‌یابد و نه خارج از آن؟ مهمتر: عقل در اندیشه شیعی مقام کاشفیت دارد یا واضعیت؟

عقل از مختصات اندیشه شیعی است. شیعه عقل را در کنار کتاب، سنت، اجماع و عقل از ادله اربعه خود می‌شمارد؛ اما حد عقل در اندیشه شیعه چیست؟ در عرض کتاب و سنت قرار داد یا در طول آنها؟ وجه استقلالی دارد یا در قاموس شرع حجیت می‌یابد و نه خارج از آن؟ مهمتر: عقل در اندیشه شیعی مقام کاشفیت دارد یا واضعیت؟ در تبیین و تحقیق معانی و حقایق دین قدرت کشف دارد و آیا به همان مقدار می‌تواند واضع و جاعل حکم نیز باشد؟ تقریباً از شیخ مفید به بعد کمتر عالمی می‌توان یافت که در کاشفیت عقل تردید کند (غیر از اخباریون)؛ اما آیا در مقام واضعیتش نیز چنین اجماعی هست؟

عقل از منظر شیعه در کنار قرآن، سنت و اجماع یکی از منابع چهارگانه استنباط احکام شرعی است. از دیدگاه پیامبر اکرم(ص) همه خوبی‌ها به وسیله عقل درک می‌شود و نیز هر که فاقد عقل است فاقد دین است: «انّما یُدرکُ الخیرُ کُلُّهُ بالعقل» و «لا دین لمن لا عقل له». قرآن نیز عقل را همردیف نقل قرار داده است در آیه شریفه: «و قالوا لو کُنّا نسمعُ أو نعقلُ ما کُنّا فی أصحاب السّعیر: گویند اگر شنیده [و پذیرفته] بودیم، یا تعقل کرده بودیم در [میان] دوزخیان نبودیم.» (ملک، ۱۰)‏

این معنا که در قرآن و روایات، امری مسلم به حساب می‌آید، در قاموس رأی و نظر علما و فقهای شیعه مورد اختلاف است؛ برای مثال شیخ صدوق به عنوان رئیس محدثان شیعه، در پاسخ به مسائل شرعی معتقد بود نصوص شرعی، پاسخگوی همه نیازهاست و احتیاجی به دلیل عقل نیست. برخلاف شیخ صدوق، شیخ مفید عقل را در استنباط احکام دلیل می‌دانست. ‏

شیخ مفید در مسائلی چون حجیّت و نیز فهم و درک کتاب و سنّت و همچنین تخصیص و تقیید احکام و نیز شناخت دقیق روایات و تنقیح آنها، حضور و نظارت عقل را مقبول و مشروع می‌دانست. ایشان در رساله «التذکره باصول الفقه» در باب رسیدن به معانی فوق می‌گوید: «الطرق الموصله الی علم المشروع فی هذه الاصول ثلاثه: احده، العقل و هو سبیل الی معرفه حجیّه القرآن و دلائل الاخبار. و الثانی، اللسان و هو السبیل الی المعرفه بمعانی الکلام. و ثالثه، الاخبار و هی السبیل الی اثبات اعیان الاصول من الکتاب و السنّه و اقوال الائمه(ع)»؛ یعنی راههایی که ما را به شناخت این اصول راهنمایی می‌کند، سه طریق است: اول عقل و آن راه فهم و شناخت حجیّت قرآن و دلائل احادیث است. دوم زبان (سماع بدون واسطه) و آن وسیله و راه دریافت معانی سخن است. سوم احادیث و اخبار (نقل با واسطه) است و آن راه اثبات اصول، یعنی کتاب و سنّت و گفتار ائمه معصومان(ع) است.‏

این جملات شیخ مفید نشان می‌دهد در شناخت حجیت قرآن و اخبار، از منظر او عقل مدخلیت دارد و از همین رو می‌تواند به عنوان دلیل در عرض کتاب و سنت قرار گیرد، به این دلیل ساده که چگونه ممکن است قوه‌ای قادر به تشخیص حجیت کتاب و روایت باشد، اما خود فی نفسه در صدور احکام ناتوان باشد؟! البته بدون تردید شیخ مفید عقل را قادر به کشف برخی احکام شرعی می‌دانست؛ اما اگر در مواردی شرع در باب مسئله‌ای ساکت بود آیا عقل می‌تواند به عنوان نائب شرع، به‌ویژه در زمان غیبت، در باب آن میدان‌داری کند؟

شیخ معتقد است: «آن کس که با موردی روبرو می‌شود و می‌خواهد حکم شرعی را درباره آن بداند، باید به علمای شیعه امامیه مراجعه کند، تا آنان تحقیق کنند که براساس راهنمایی‌های ائمه، چگونه باید فتوا دهند و اگر خدای ناخواسته چنین راهنمایی به دست نیامد و هیچ حکم وحی شده‌ای که قابل انطباق بر حالت پیش آمده باشد، در آن یافت نشود، آن وقت معلوم می‌شود که عقل باید در این باره داوری کند. اگر خدا می‌خواست از طریق سمع حکمی در این خصوص بوده باشد، البته آن را بیان می‌کرد. اگر چنین کرده بود، راه رسیدن به آن دشواری نداشت.»‏

مطلب فوق نشان می‌دهد از شیخ مفید به بعد علما و متفکران شیعه عقل را صدارتی عظیم بخشیدند و قطعاً از عوامل مسلم اجتناب شیعه از افراط و تفریط در تاریخ اندیشه و سیاست خود، همین ابتنا و اتکای به عقل و احترام به آن است.‏

طرق تعقل در اسلام

مرحوم علامه طباطبایی نیز بنا به صبغه فلسفی خود به‌ویژه در حوزه حکمت متعالیه این نسبت (نسبت میان عقل و شیعه) را بسیار جدی و مهم انگاشته است. ایشان در نوشته‌ای با عنوان «معنویت تشیع» نتایج طرق تعقل در اسلام را قابل هضم و درک بودن تعلیمات اسلامی از مجرای تعقل و استدلال منطقی آزاد و همچنین زنده نگه‌داشتن تعلیمات اسلامی برای همیشه و نسبت به همه کس می‌دانند. به‌ویژه که از دیدگاه علامه بعد از انقطاع وحی و پایان نبوت، تعلیمات دینی در پناه عقل، هرگز رنگ اجمال و ابهام به خود نگرفته و در صف یادگارهای تاریخی و آثار باستانی موزه‌ها قرار نمی‌گیرد.‏

لکن چنان‌که از تعمق در باب رأی و نظر علمای شیعه (از جمله علامه طباطبایی) برمی‌آید، صدارت عظمای عقل به معنای ولایت مطلق و مستقل عقل در اندیشه شیعه نیست. علمای شیعه هر چقدر عقل را صدارت بخشند و گرامی‌اش شمارند، در غایت ذیل حق قرارش می‌دهند و اعتبارش را عرضی می‌شمارند. به این بیان مرحوم علامه در المیزان توجه فرمایید: «لفظ عقل از این باب بر ادراک اطلاق مى‏شود که در ادراک عقد قلبى به تصدیق هست و انسان را به این جهت عاقل مى‏گویند، و به این خصیصه ممتاز از سایر جانداران مى‏دانند که خداى سبحان انسان را فطرتاً این‌چنین آفریده که در مسائل فکرى و نظرى حق را از باطل، و در مسائل عملى خیر را از شر، و نافع را از مضر تشخیص می‌دهد؛ چون از میان همه جانداران او را چنین آفریده که در همان اول پیداشدن و هست شدن، خود را درک کند و بداند که او، اوست و سپس او را به حواس ظاهرى مجهز کرده تا به وسیله آن، ظواهر موجودات محسوس پیرامون خود را احساس کند، ببیند و بشنود و بچشد و ببوید و لمس کند و نیز او را به حواسى باطنى چون: اراده، حب، بغض، امید، ترس و امثال آن مجهز کرده تا معانى روحى را به وسیله آنها درک کند، و به وسیله آن معانى، نفس او را با موجودات خارج از ذات او مرتبط سازد و پس از مرتبط شدن، در آن موجودات دخل و تصرف کند، ترتیب دهد، از هم جدا کند، تخصیص دهد و تعمیم دهد و آنگاه در آنچه مربوط به مسائل نظرى و خارج از مرحله عمل است، تنها نظر دهد و حکم کند، و در آنچه مربوط به مسائل عملى است و مربوط به عمل است حکمى عملى کند، و ترتیب اثر عملى بدهد و همه این کارهایى را که مى‏کند، بر طبق مجرایى مى‏کند که فطرت اصلى او آن را تشخیص داده، و این همان عقل است.» (ترجمه تفسیر المیزان، ج‏۲، ص۳۷۴)

در این بیان، عقل دو وجه تقییدی دارد: اول، عقل آفریده خداست («خداى سبحان انسان را فطرتاً این‌چنین آفریده»)، لاجرم ذیل اوست و هرگز در عرض خداوند قرار نگرفته و در صدور حکم، مستقل نیست. نهایت پیامبری است همچون پیامبران دیگر (همان حدیث معروف که عقل پیغمبر درونی است)؛ و دوم عمل بر وفق فطرت است و نه آزاد («همه این کارهایى را که مى‏کند، بر طبق مجرایى مى‏کند که فطرت اصلى او آن را تشخیص داده»).‏

بنابر این از منظر شیعه، عقل توانایی تشخیص و استنباط دارد و حتی قادر بر صدور حکم است، اما در چارچوب و ساختار دین. این کلام دیگر مرحوم علامه مؤید این معناست: «خداى عز و جل کلام خود را بر همین اساس ادا نموده و عقل را به نیرویى تعریف کرده که انسان در دینش از آن بهره‏مند شود، و به وسیله آن راه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.