پاورپوینت کامل شهر گفتگو ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شهر گفتگو ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شهر گفتگو ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شهر گفتگو ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

در مکالمات سقراطی، سرآغاز پرسش‌ها و پاسخ‌ها ساده است و بوی روزمرگی می‌دهد. در آغاز به هیچ‌وجه نشان نمی‌دهد که بناست گفتگوی پیچیده‌و دشوار فلسفی شکل بگیرد؛ اما به‌تدریج گفتگوی فلسفی چهره‌گشایی می‌کند؛ تا آنجا که سقراط از میان پاسخ‌های مخاطب، سؤالات کلیدی و بسیار مهمی مطرح می‌کند.

درآمدی بر گفتگوهای سقراطی

در مکالمات سقراطی، سرآغاز پرسش‌ها و پاسخ‌ها ساده است و بوی روزمرگی می‌دهد. در آغاز به هیچ‌وجه نشان نمی‌دهد که بناست گفتگوی پیچیده‌و دشوار فلسفی شکل بگیرد؛ اما به‌تدریج گفتگوی فلسفی چهره‌گشایی می‌کند؛ تا آنجا که سقراط از میان پاسخ‌های مخاطب، سؤالات کلیدی و بسیار مهمی مطرح می‌کند. در پاره‌ای از مناظرات نیز برخلاف، از همان ابتدا، بدون هیچ‌گونه تمهید مقدمه‌ای، پرسش‌های اصلی گفتگو مطرح می‌شود و طرفین بدون هیچ‌گونه حاشیه‌پردازی و یا احیانا دفع‌الوقتی، بر سر موضوع و مسائل اصلی می‌روند. در رسال «درباره عدالت» اصلی‌ترین و کلیدی‌ترین پرسش‌ها در همان سرآغاز گفتگو این‌چنین نقش می‌بندد:

«منون: سقراط! آیا می‌توانی به من بگویی که فضیلت آموختنی است؟ یا آموختنی نیست و از راه تمرین به دست می‌آید؟ یا نه آموختنی است و نه از راه تمرین حاصل می‌شود، بلکه با آدمی خلق شده و جزء طبیعت اوست، یا به نحوی دیگر پدید می‌آید؟» (دوره آثار افلاطون، جلد اول، رساله منون، ص۳۵۱)

پویش دانایی

در گفتگوهای سقراطی کمترین صورتی از ادعا به دانستن جایگاهی ندارد، بلکه برعکس طرفین در حین مناظره وانمود می‌سازند که چیزی نمی‌دانند و تنها در جستجوی دانایی و حقیقت‌اند، خواه بدان واصل شوند، خواه نه. به طور کلی در گفتگوهای سقراطی از زورآزمایی و یا خودنمایی خبری نیست. خاصه کوچکترین نشانی از خودخواهی و فضل‌فروشی دیده نمی‌شود. وی اساسا شأن گفتگو را به منزله هدیه خداوند به آدمیان، فراتر از خودنمایی و چیرگی بر حریف می‌داند که اگر غیر از این باشد، آنگاه گفتگو به معنای دقیق سقراطی نخواهد بود؛ گفتگویی است نمایشی که به هر چیز رهنمون شود، به دانایی و معرفت رهنمون نخواهد بود؛ لذا گفتگو با هدف فضل‌فروشی و خودنمایی، مغایر با اساس فکر و فلسفه اوست.

گفتگوهای سقراطی غالبا نمونه‌ای از فروتنی وی را به نمایش می‌گذارد؛ چراکه وی اثر حکمت را آنگاه در شخص ظاهر می‌بیند که خویشتن را کوچک و ناچیز بشمرد. از این‌رو آنجا که لازم می‌آید و شرایط اقتضا کند، از خاکساری پروایی ندارد و بر شرمساری خود هرچه بیشتر پای می‌فشرد. وقتی در یک مجلس مهمانی به سقراط اصرار می‌کنند پس از نطق آتشین یکی از حضار، چیزی بگوید، ضمن ابراز احساس تنگنایی، تصریح می‌دارد: «فصاحت بیان و به‌خصوص عبارت‌پردازی قسمت اخیر نطقی که شنیدم، شگفت‌انگیز بود. وقتی در مقایسه با آن، بیان گنگ و ناتوان خود را در نظر می‌گیرم، شرمسار می‌شوم و دلم می‌خواهد از اینجا بگریزم!» (پنج رساله، رساله مهمانی، ص۲۳۳)

سقراط گاه در اثنای گفتگو، در اعتراف به عدم فهم خود در معنای یک عبارت، ‌چنان تواضع نشان می‌دهد که گویی بدش نمی‌آید خود را فرتوت، کندذهن و ناتوان جلوه دهد: «من با این سالخوردگی و کندذهنی، از فهمیدن معنی چنان جمله‌ای ناتوانم.» (دوره آثار افلاطون، ج۲، رساله کراتولوس، ص۷۳۸)

در رساله تئای‌تتوس که بحث اصلی‌اش موضوع معرفت و شناسایی است، خطاب به طرف مناظره، ضمن تأکید بر بی‌دانشی خویش، خود را سترون و نازا می‌خواند: «مگر فراموش کردی که گفتم من خود دانشی ندارم و از خود نمی‌توانم عقیده‌ای اظهار کنم، زیرا سترون هستم و استعداد زاییدن دانش در من نیست؟ مقصودم این است که به زاییدن تو یاری کنم؛ از این‌رو بر تو دعا و افسون می‌خوانم و از دانش ما به تو می‌چشانم تا بلکه عقیده تو زاییده شود. همین که زاییده شد در آن خواهم نگریست تا ببینم باد و هواست یا کودک راستین و تندرست. …» (همان، ج۳، رساله تئای‌تتوس، صص۱۳۰۱، ۱۳۰۲)

گردانند گفتگوها را عادت چنین بود که نه برای اسکات شریک مناظره، بلکه برای اظهار وی، و نه برای گفتن، بلکه بیشتر برای شنیدن به پای گفتگو می‌نشست. تک‌گویی و تک‌شنوی در مرامش نبود. او در محضر گفتگو با طرح پرسشی طالب شنیدن و حتی بیشتر شنیدن است. می‌خواهد بشنود و پیرامون شنیده‌ها دقت و تأمل کند و حد آن را بشناسد و نهایتا از متن شنیده‌ها برای بیشتر شنیدن طرح پرسش نماید. این سخنان همیشگی اوست: «من هیچ ادعا نمی‌کنم که سخنانم درست و شایان اعتمادند، بلکه فقط عقید خود را دربار موضوع بحث بیان کردم. اگر گمان می‌کنی مطلب بهتری می‌دانی، بی‌واهمه بگو و یقین بدان که به هر چه بگویی، به‌دقت گوش فرا خواهیم داد؛ زیرا تردید ندارم که تو خود موضوع بحث ما را بررسی کرده و از دیگران نیز مطالبی درباره آن شنیده‌ای. از این‌رو اگر بتوانی درباره درستی واژه‌ها سخن بهتری بگویی، من نیز در حلقه شاگردان تو درخواهم آمد.» (دوره آثار افلاطون، ج۲، رساله کراتولوس، ص۷۳۶)

آنچه در مناظرات دنبال می‌شود، پیروزی بر حریف نیست که برعکس، کشف حقیقت و به‌تبع آن افزودن سطح دانایی است. او به مخاطب یادآور می‌شود: «بدین منظور بحث نمی‌کنیم که نظر من یا عقیده تو پیروز شود، بلکه دست یگانگی به هم می‌دهیم و دوشادوش هم پیش می‌رویم تا چیزی را که بیش از همه مطابق حقیقت است پیدا کنیم و به دست آوریم.» (همان، رساله فیلبس، صص۱۶۲۶ و ۱۶۲۹)

اگرچه دیالوگ‌های سقراطی با پرسش و پاسخ شکل می‌گیرد، اما هیچ‌گاه نباید پنداشت پرسشی که از ناحیه سقراط طرح می‌شود و متقابلا طرف گفتگو را به پاسخ وامی‌دارد، پاسخش از پیش در نزد سقراط معلوم و آشکار است، و تنها او قصد مجاب نمودن طرف مقابل و نفوذ در افکار و عقاید او را همچون سوفسطائیان دارد. یا این‌که پنداشته شود وی از باب خودنمایی و یا آزمون و ارزیابی میزان دانش طرف مناظره، ردیفی از پرسش‌ها را برقرار می‌سازد. بلکه برعکس، پرسش‌های سقراطی حقیقتا در طلب بهترین و برجسته‌ترین پاسخ‌هاست؛ از آن نوع که حقیقتی را آشکار نماید و به افق جدیدی از اندیشه نائل آید. به همین‌رو همیشه در برابر مخاطب آشکارا اعتراف می‌کرد که نمی‌داند و دوست دارد که بداند و به دانش او سخت نیاز دارد: «من به دانش تو بسیار مشتاقم و چون سخن می‌گویی، چنان دل می‌دهم که به اندازه یک جوْ از آن غفلت نمی‌کنم.» (شش رساله، مکالمه اتوفرون یا دینداری، ص۱۲۹)

در واقع با این نوع اعتراف به مخاطب خود غیرمستقیم می‌آموخت که او نیز متقابلا بر نادانی خود اعتراف کند و خود را در گفتگو داناتر از سقراط و دیگران نینگارد. حتی سقراط در تمامی مناظرات، فردی نیست که بخواهد با سخنان خویش اندیشه‌های خود را به عنوان اندیشه‌های برتر، تمام و حقیقی عرضه بدارد. در این صورت ترجیح می‌داد که اصلا تن به گفتگو ندهد. در اثنای گفتگو به گونه‌ای نشان می‌دهد که همواره به جهل خود واقف است و بدون اطلاع از سرنوشت مناظره و نقطه پایان گفتگو، سیر طبیعی پرسش و پاسخ را با اشتیاق پی می‌گیرد تا شاید حقیقت را بر خود و دیگری معلوم دارد. تلقی او در گفتگوها این نیست که در حال تعلیم دیگری است؛ بلکه برعکس، بر این گمان است که خود نیز در حال یادگیری است و نه در مقام القا و تلقین. او در تمامی دیالوگ‌ها، می‌اندیشید و متقابلا با طرز کار خود مخاطب را وامی‌داشت که بیندیشد. او شاید در جاهایی می‌توانست اندیشه‌یا اندیشه‌ها را در اختیار مخاطب قرار دهد، اما از این امر سخت پرهیز داشت. بر این امر اصرار داشت که مخاطب خود بیندیشد و خود حقیقت را در خلال مناظرات فراچنگ آورد. حقیقت را چون کالایی نمی‌انگاشت که بتوان به مخاطب منتقل ساخت، بلکه بر این باور بود که فقط می‌توان وقوف بر آن را در نفس بیدار کرد. وقتی طرف گفتگو خود اعتراف می‌کرد که: «نمی‌دانم به پرسشت چه پاسخی بدهم»، با امیدواری می‌گفت: «اگر نمی‌دانی، بگذار بکوشیم تا از این طریق آن را بیابیم». (دوره آثار افلاطون، ج۴، رساله درباره عدالت، ص۲۳۹۱)

گردانند پاورپوینت کامل شهر گفتگو ۵۴ اسلاید در PowerPoint، گاه که در لابلای گفتگویی، حقایق و یا عقاید جدیدی سر باز می‌کند، ضمن تاکید بر نادانی خود با اطمینان به شریک گفتگو یادآور می‌شود که: «هیچ‌یک از آن عقاید از خود من نیست، بلکه مال کسی است که با من گفتگو می‌کند و من کاری نمی‌کنم جز این‌که سخنان کسانی را که دانشمند می‌نمایند، به‌دقت بیازمایم.» (دوره آثار افلاطون، ج۳، رساله تئای‌تتوس، ص۱۳۰۷) پر واضح

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.