پاورپوینت کامل تصحیح تازه ای از دیوان خواجه حافظ ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تصحیح تازه ای از دیوان خواجه حافظ ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تصحیح تازه ای از دیوان خواجه حافظ ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تصحیح تازه ای از دیوان خواجه حافظ ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

حکیم شمس الدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی، شاعری است که به اندازه سایر حکیمان نامدار تاریخ ادب پارسی، صاحب مقام عالی حکمت و فاتح قله‌های بلند معرفت و کمال انسانی است.پس از گذشت هفت قرن از روزگار حیات مبارک حافظ؛ اوهمچنان زبان ناطق آفتاب و«لسان الشمس» در دولت بیدار زبان و فرهنگ ایران است.

حکیم شمس الدین محمد بن بهاءالدین حافظ شیرازی، شاعری است که به اندازه سایر حکیمان نامدار تاریخ ادب پارسی، صاحب مقام عالی حکمت و فاتح قله‌های بلند معرفت و کمال انسانی است.پس از گذشت هفت قرن از روزگار حیات مبارک حافظ؛ اوهمچنان زبان ناطق آفتاب و«لسان الشمس» در دولت بیدار زبان و فرهنگ ایران است.

از کران تا به کران؛ شعر او را چنان حشمتی است که در گرانش سحرانگیز و پر رونق ابیاتش، دلهای صاحبدلان فرزانه و ابنای رنج دیده در هر زمانه، همچون حکایت شمع و پروانه،مستانه در مدار آن سرگردان هستند.

سرود مجلست اکنون فلک به رقص آرد

که شعر حافظ شیرین سخن ترانه توست

حکیم در خانه ارباب بی مروّت دهر، مبتلا به دردهای کهن و تکرار شونده تاریخ تمدن انسانی است. استبداد، جنگ، بی عدالتی، فقر، جهل، تحجّر، تزویر و جامه ازرق؛ از جمله فروبستگی‌های کار جهان در دیده ژرف بینو نیک خواهاین مصلح شیرازی است.

او پیش از آنکه به عشق ورزیدن، شهره شهرها باشد، مشهور خوبان در کوی رندان عالم سوز است و هیچ منجّم را یارای شناختن کوکب بخت بلند و شدت جاذبه طالع اشعارمسیحایی و روح انگیزش نیست.

تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار

که توسنی چو فلک، رام تازیانه تو است

در اندرون این مرد خسته دل اما ندای آزادی، فریاد و آرزوی رهایی از دیار محنت آبادو ضرورت حذر از این عروس هزار داماد است که با منادای شکافتن سقف افلاک و در انداختن طرحی نو بر خانه ارباب بی مروّت دهر و اجتماعات انسانی، منظوم گردیده.

حافظ حکیم است؛ زیرا جان مستور در شعر او یک روح تمام عیار سیاسی و آرمانی دارد که از فراز و فرودهای تاریخی و انقلاب زمانه، حافظه کهنه چرخ و اصول بی فتوت فلک را می خواند و تو را از وقایع تلخ و راستین جهان، آگاه می سازد.

ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ

از این فسانه هزاران هزار دارد یاد

قدح به شرط ادب گیر زان که ترکیبش

ز کاسه سر جمشید و بهمن است و قباد

که آگه است که کاووس و کی کجا رفتند

که واقف است که چون رفت تخت جم بر باد

ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم

که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد

مگر که لاله بدانست بی‌وفایی دهر

که تا بزاد و بشد جام می ز کف ننهاد

بیا بیا که زمانی ز می خراب شویم

مگر رسیم به گنجی در این خراب آباد

یأس حافظ امّا آمیخته با احساس است و احساس او آمیخته با امید به فرجامی روشن، برای فرداست. در مطمح نظر و بشارت کرشمه لطفش؛ انسان، بلند نظر و شاهبازی سدره نشین است که سزاواری نشیمن در مدینه ای فاضله چون سرای رضوان داردو چون نیک بنگری، از امعان نظر در اندیشه بلند و فلسفه واقعگرایانه نهفته در یکایک غزل‌های خواجه، شهادت و فریاد قدسیان سماوات به گوش جان می آید که دیوان او در بر دارنده همتی است که با نیروی انفاس سحرخیزان درمی آمیزد، بدرقه راه می گردد و تو را به رهایی از بند غم ایّام، رجای واثق می بخشد.

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند

چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

کتیبه قرن یازدهم هجری به خط محمد حسن کشمیری

این دیباچه موجز امّا آغازی است بر تصحیح تازه‌ای از دیوان خواجه حافظ شیرازی که همراستا با تصحیح دیوان اشعار شاعر بزرگ و گمنام معاصر او«مولانا درویش ناصر بخارایی» به تدریج توسط نگارنده حقیر این سطور به صورت روزمره در حال انجام است.

بحمد الله و المنه، از آنجا که از دیوان قضا، سعادت یافتن دیوان‌های بسیار کهن و نزدیک به زمان حیات شاعران فوق الذکر را یافته ام و به زودی با پایمردی و مساعی جمیله جوانمردان فرهیخته و نگهبانان میراث مکتوب میهنم؛ نسخ خطی مکتوم و منابع دسته اوّل تازه‌ای که بر جای مانده از گاه باستان است را نیز به سایر منابع ارزشمند قبلی، علاوه می کنم.

لذا عزم آن دارم تا به شکرانه این موهبت، پیش از نشر نهایی و کامل دواوین این هر دو شاعر فوق، تدریجاً بخش‌هایی از نتایج کار پر مشقت خویش را در مجله شریف اطلاعات هفتگی به زینت طبع، آراسته گردانم و به وجهی مستمر؛ هر ماهه مطالب، اشعار و نکاتی ارزنده از آن را که در بر دارنده مطالب تر و تازه و حواشی جذاب تاریخی، فرهنگی و ادبی است، به خوانندگان فرهیخته تقدیم نمایم.

در خصوص آثار مقدّم و مشهوری چون تصحیح ارزشمند دیوان حافظ که توسط علامه میرزا محمد قزوینی و دکتر قاسم غنی به انجام رسیده و پس از گذشت

دهه‌های مدید،هنوز هم در زمره دیوان‌های کثیرالانتشار ادبی به شمار می آید، بسیاری از بزرگان، از جمله شادروان استاد ملک الشعرای بهار در کنار ذکر محاسن به معایب اساسی آن نیز با نگاهی ژرف و تیز بین نظر کرده و به ضرورت ایجاد یک تصحیح جدید با رعایت اسلوب‌های علمی تأکید وافر فرموده اند.

استاد در مقاله ای با عنوان «شعر‌های دخیل در دیوان حافظ» که در شهریور ۱۳۲۳ در شماره دهم از «مجله آینده» تقریر کردند(همچنین صفحه ۲۸۷ مجلد اول کتاب بهار و ادب فارسی به کوشش محمد گلبن تهران ۱۳۵۳)، با بیان فضولی‌ها و دخالت‌های کاتبین در اشعار بزرگان، ایرادات و اشتباهاتی را در نسخه اساس مصححان مذکور گوشزد کرده اند و ضمن استدلال در باب اشتباه بودن برخی کتابت‌ها و ترجیحات علمای مصحح، می فرمایند:

«و نظیر این موارد[اشتباهات] در کتاب مذکور کم نیست و حق بود که در حواشی همان نسخه، استادان محترم در این ابواب اظهار نظر می فرمودند یا در پایان نسخه، تعلیقاتی دربار نسخه بدل‌ها علاوه می نمودند.»

بعدها مصححان و حافظ پژوهان بزرگ و نام آشنایی چون مرحوم دکتر پرویز ناتل خانلری، زنده یاد جلالی نایینی و دکتر نذیر احمد و در سالیان اخیر استاد بها الدین خرمشاهی، مبادرت به انجام توصیه زنده یاد ملک الشعرای بهار کردند، ولی کتب این بزرگان همچنان دارای نواقص، اشتباهات و رسوخ ابیات و غزلیّاتی از سایر شعرای معاصر یا متقدّم بر حافظ شیرازی است.

تسلط نگارنده این سطور به احوال شاعران بزرگ قرن هشتم هجری همچون خواجه سلمان ساوجی و مولانا ناصر بخارایی و تأثیر و ثأثرات متقابل فراوان معنوی ایشان بر یکدیگر، همچنین کشف اتفاقی نسخ خطی کهن و مغفول از دیوان حافظ در زمان جستجو برای یافتن دیوان ناصر در یکی از کتابخانه‌های قدیمی که به دلیل غفلت از سنه کتابت آن، تاکنون مورد تصحیح و توجه قرار نگرفته است؛مرا برا آن داشت تا با نیّت خدمت به ساحت مقدس زبان و فرهنگ سرزمین نیاکانم، به جای یک نشستن و رکود باطل، به راه عشق رفته وبه قدر وسع در این طریق همایون بکوشم.

لازم به ذکر است که این نگارنده حقیر، خود به نیکی بر بضاعت مزجات خویش واقف است و با وجود دانستن صنعت نخل بندی، آیین کاربست آن را در بوستان و عرصه جولانگاه سیمرغ نمی داند. اما به اعتماد سعت اخلاق بزرگان و صاحبدلان، نخستین نامه از این دفتر را که اختصاص به تصحیح غزل مشهورخواجه حافظ با مطلع «دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را» به روزنامه اطلاعات ارمغان داشته و امید به قبول آن در مطمح نظر پر شرف مخاطبان فرهیخته آن دارد.

صرف نظر از تصحیح به عمل آمده از این شعر که با بررسی دقیق و تطبیق پنج نسخه اصیل بسیار نزدیک به زمان حیات شاعر و مربوط به نیمه اول قرن نهم هجری،به عنوان نسخ اساس به انجام رسیده و در کنار آن به عنوان منابع دست دوم، بیش از بیست و پنج جلد نسخه خطی مؤخر مکتوب در قرون بعد و همچنین دیوان‌های چاپ سنگی نسبتاً قدیمی و مطبوعه در شهرهای دهلی، مسکو و قاهره در کار تصحیح، مورد بهره قرار گرفته اند و توضیحات خاص هر بیت در تصحیح غزل با در نظر داشتن جمیع منابع مذکور، در ذیل آن ذکر گردیده است، ولی به دلیل فقدان منابع تاریخی مستند و اطلاعات پراکنده و نامنسجم موجود در تذکره‌ها از احوال حافظ،در خصوص شأن و پس زمینه دقیق تاریخی سرایش این شعر، بین شارحان و حافظ پژوهان جدید و قدیم اتفاق نظر وجود ندارد.

برخی آن را مربوط به دوران قبل از فتح شیراز توسط شاه شجاع در ذیقعده ۷۶۷ هجری و زمان استیلای حاکم ستمگر و خونریز شاه محمود می دانند و برخی، کشتی شکسته شیراز را مربوط به دوران طوفان قهر و ستم امیرمبارزالدین محمد بن مظفر پنداشته اند. هر چند نمی توان به ضرس قاطع هر یک از این دیدگاه‌ها را تأیید و مخاطبین خاص ابیات آن را تعیین کرد، امّا پوشیده نخواهد بود که این غزل دارای یک پیام مستور سیاسی در دوران اختناق و حزن و نومیدی عمیق اجتماعی است و «یار آشنای حافظ » که به واسطه برخاستن باد شرطه، دل در گرو دیدار مجدد او دارد؛ملکی مهجورو دور افتاده به جز حاکم جبّار و مسلط وقت در شیراز است.

حاجت به ذکر نیست که این غزل، در زمره معروف‌ترین اشعار پر آوازه زبان پارسی است که کمتر کسی در میان ما از گذشته‌های دور تا به امروز آن را نخوانده و چند بیتی از آن را به خاطر نسپرده است. اهمیّت این غزل در فرهنگ سرزمین‌های فارس زبان تا آنجا است که بزرگترین هنرمندان ایرانی و تاجیک چون اساتید محمد رضا شجریان، شهرام ناظری، قربان علی اف و غیره، آن را در ترانه‌های بسیار شور انگیز به پرده تصنیف کشیده اند.

با این وصف، ابتدا تصحیح تازه ای را که توسط این حقیر به انجام رسیده است منعکس و سپس اشارتی تاریخی به دیدگاه‌های شاعران و ادبیان گمنامی می‌نمایم که در خصوص این غزل و کیفیت بیت دوم آن مشاعره‌ای خوش و شیوا داشته اند.

نسخه خطی نفیس زرنگار قرن دوازده،موزه متروپلیتان نیویورک.

غزل

دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا ۱

کشتی شکستگانیم، ای باد شرطه برخیز

باشد که بازبینیم آن یار آشنا را ۲

ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون

نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا ۳

در حلقه گل و مُل خوش خواند دوش بلبل

هات الصبوح هَیُّوا یا ایها السکارا ۴

آیینه سکندر جام می است بنگر

تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا ۵

ای صاحب کرامت شکرانه سلامت

روزی تفقدی کن درویش بی نوا را

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان تلطّف با دشمنان مدارا ۶

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند

گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را ۷

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند

اشهی لنا و احلی من قبله العذارا ۸

هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی

کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را ۹

سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد

دلبر که در کف او موم است سنگ خارا ۱۰

خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند

ساقی بده بشارت پیران پارسا را ۱۱

حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود

ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را ۱۲

الف- توضیحات کلی :

نکته اول:

ترتیب و توالی ابیات این غزل منطبق با نسخه مجلس ششم بوده و نسخ کهن و اساس درجه اول مصحح، میشیگان اول، آلمان چهاردهم، مجالس دوم، پنجم و ششم هستند و سایر منابع، درجه دوم و تکمیلی به شمار می آیند. به عبارت دیگر صورت و ترتیب ابیات از کتابت نسخ اساس خارج نخواهد بود امّا سایر روایات متفاوت و مهم مندرج در سایر منابع درجه اول و دوم در بخش درپانویس اختصاصی هر بیت جهت قضاوت خوانندگان گرامی ذکر می گردد.

نکته دوم:

در برخی از منابع دست دوم و متأخر، بیت ذیل مشاهده گردید که به دلیل عدم وجود آن در نسخ اساس و متقدّم، از ورود آن به غزل اجتناب گردید:

گر مطرب حریفان این پارسی بخواند

در رقص و حالت آرد پیران پارسا را*

*- نسخه دهلی : «پیران با صفا را» است. مجلس اول: «در وجد و حالت آرد پیران پارسا را» است و سپهسالار شیرازی، فرانسه چهارم، موزه دوم، لندن اول و دوم و حاشیه آلمان چهاردهم: «دررقص و حالت آرد پیران پارسا را » کتابت گردیده.

نکته سوم:

سعدی ـ علیه رحمه ـ نیز با همین وزن و قافیه؛ غزلی دارد که بی شک استقبال یا عنایت به آن در مطمح نظر خواجه حافظ قرار داشته است. مطلع و چند بیت دیگر این غزل به شرح ذیل است و علاقه مندان می‌توانن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.