پاورپوینت کامل تصحیح مثنوی استاد موحد ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تصحیح مثنوی استاد موحد ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تصحیح مثنوی استاد موحد ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تصحیح مثنوی استاد موحد ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
استاد موحد به دنبال مطالب پیش مینویسند: «عبدالباقی مینویسد: این نسخه به تملک صاحبعطا درآمد و بعد از آن به دست کسی به نام جمالالدین مبارک رسید که گویا از جان و دل شیفته مولانا و سلطانولد بود و از جانب او به خانقاه وقف گردید.» (ص۵۹)
استاد موحد به دنبال مطالب پیش مینویسند: «عبدالباقی مینویسد: این نسخه به تملک صاحبعطا درآمد و بعد از آن به دست کسی به نام جمالالدین مبارک رسید که گویا از جان و دل شیفته مولانا و سلطانولد بود و از جانب او به خانقاه وقف گردید.» (ص۵۹)
فردی که استاد موحد از وی با کلمه «کسی» نام بردهاند، همان «سیدالخدام، ملکالامراء و الحجاب، مقرب الحضره، صفیالمملکه و سفیرالدوله» است که استاد در صفحه ۵۶ مقدمه درباره جمالالدین نوشتهاند: «مقاماتی در دستگاه صاحب فخرالدین عطا داشته و مسلماً دستمزد کتابت و تذهیب و ترصیع آن مبلغی درخور توجه بوده است.» در صفحه ۶۰ مرقوم فرمودهاند: «اوضاع و احوال همه دلالت دارد بر آنکه نسخهای چنین ممتاز بایست به اصلی معتبر و موثق و مورد اعتماد متکی باشد و آنچه کاتب نسخه در این باره نوشته، نمیتواند دروغ و مجعول باشد؛ ولی حرفهای گولپینارلی که این همان «نسخه اصلی و نسخه ناظم و نسخه قدیم» است و مثنوی دستنویس حسامالدین را به خاک سپردهاند، دقت علمی نقادانه را برنمیتابد و مبنایی جز خیالبافی ندارد.» (ص۶۰ مقدمه)
عین نوشته مرحوم گولپینارلی را پانزده سطر پیش از این نوشته بخوانید و سپس نوشته افلاکی را که استاد از صفحات ۳۱۲ ـ۳۱۱ مناقبالعارفین نقل کردهاند، مرور کنید و پس از چند سطر نوشته استاد موحد را دوباره مطالعه کنید. استاد موحد نسخه الف را نسخه تهذیبشده و تذهیبشده و «نسخه مادر» نامیدهاند.
استاد موحد سپس انجامه کاتب، محمد بن عبدالله القونوی الولدی را نقل میکنند و مینویسند: «این انجامه علاوه بر معرفی کاتب و تاریخ کتابت، روشن میکند که هر شش دفتر مثنوی طی یک رشته نشستها (مجالس عده) در حضور حسامالدین چلبی و سلطانولد خوانده شده و با نظر خود او تصحیح و تهذیب و تنقیح گردیده است، و این مؤید همان روایت افلاکی است که میگوید حسامالدین «مجموع مجلدات مثنوی را بر حضرت خداوندگار هفت بار فرو خواند… و اعراب نهاد» و نسخهای ترتیب داد که «صحیح و معتمدٌعلیه» بود و نسخههای دیگر «برای خلفای عظام» از روی آن ساخته شد.» (ص۵۵ مقدمه)
نیکلسون هم اظهارنظر کرده است: «دلیلی نیست که در گفته کاتب این نسخه که خود اهل قونیه و از درویشان طریقه مولوی بوده است، شک کنیم. بنا به گفته او، این نسخه از روی یک نسخه اصلی اصلاح شده و منقح… استنساخ گردیده است… فقط در مورد اینکه نسخه اصلی به سمع شاعر یعنی مولانا رسیده است، میتوان شک کرد. چون نسخه اصلی شاعر را، به فرض اینکه هنوز موجود باشد، نیافتهایم…»
استاد موحد نوشتهاند: «اگر نسخه
G
فوقالعاده معتبر است، و اگر کاتب نسخه که میگوید آن را از روی نسخه اصلی خوانده شده بر خود مولانا استنساخ کرده، شخص صادق و مقبولالقولی است، چرا نیکلسون از بازسازی متنی نزدیک به متن اصلی مثنوی اظهار یأس میکند؟» (مقدمه، ص۵۷)
جملات و عبارات زیر تکراری است و تکرار آنها ناگزیر به نظر میرسد: «این سردرگمی و آشفتگی در داوریهای گولپینارلی بیشتر ظهور میکند… گولپینارلی در برابر نسخه قونیه چندان ذوقزده شد که گفت نیکلسون بیجهت به دنبال نسخه اصلی شاعر بود، چه «نسخه اصلی و نسخه ناظم و نسخه قدیم» همان نسخه است. گولپینارلی برای اثبات مدعای خود دست به غیبگویی میزند…» (مقدمه، ص۵۸)
«گولپینارلی به دنبال عبارتی که در بالا از او نقل کردیم، مینویسد: «این نسخه بعدها به تملک صاحب عطا درآمد و بعد از آن به دست «کسی» به نام جمالالدین مبارک رسید که گویا از جان و دل شیفته و وابسته مولانا و سلطانولد بود و از جانب او به خانقاه وقف گردید.» (مقدمه، ص۵۹)
استاد مینویسند: «گولپینارلی از کجا میگوید که نسخه بعدها به تملک صاحب عطا درآمد و بعد از آن به دست جمالالدین مبارک رسیده و از جانب او به خانقاه وقف شده است؟ این نقل و انتقالها و دستبهدست گشتنها چگونه صورتگرفته است و چه مستندی جز خیالبافی گولپینارلی دارد؟»
یادآور میشویم بحث درباره نسخهای است که در نیمه دوم سال ۶۷۷ موجودیت یافته و به فاصله چند ماه در ۶۷۸ وقف مزار مولانا شده است. نسخهای بسیار نفیس که دیباچههای هر شش دفتر، و نیز حواشی اوراق آن با دقت و سلیقه تمام تذهیب گردیده و مسلماً دستمزد کتابت و تذهیب و ترصیع آن مبلغی درخور توجه بوده است. جمالالدین
مبارک نام که هزینه تهیه این نسخه را پرداخته، امیری است که از او به عنوان «ملکالامراء و الحجاب مقربالحضره و سفیرالدوله» نام برده میشود. این امیر در اول کار غلامی بوده که در دستگاه وزیر فخرالدین صاحبعطا بالا آمده و صاحب نام و عنوان گردیده بود. فخرالدین صاحب عطا از دولتمردان باسابقه دستگاه حکومت قونیه بود که از او به القاب و عناوینی چون «صاحب اعظم» و «ابوالخیرات» یاد میکنند.
مولانا چند نامه خطاب به او دارد و از او به عنوان «ابالملــوکوالسلاطیــن»، «آصــفالزمان و ملــکالامراء»، «صاحب اعظم» و «امیــر دیندار» نام میبرد. حتی در یک نامه او را «برادر عزیز» و «برادر اعزّ» خود میخواند (مکتوبات، نامه سی و ششم، چاپ دکتر سبحانی، ص۱۰۵) و از احسانهای بیحد او اظهار خجلت مینماید. فخرالدین صاحبعطا در اواخر عمر از مناصب دولتی کناره گرفت و پانزده سال پس از رحلت مولانا در ۶۸۷ بدرود حیات گفت. گولپینارلی میگوید: جمالالدین مبارک «گویا از جان و دلشیفته و وابسته مولانا و سلطانولد بود»، اما چه در فیهمافیه و چه در مکتوبات مولانا، اسمی از او نیست. سپهسالار و افلاکی هم از او نام نم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 