پاورپوینت کامل جهانی است بنشسته در گوشهای ۳۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جهانی است بنشسته در گوشهای ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی است بنشسته در گوشهای ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی است بنشسته در گوشهای ۳۵ اسلاید در PowerPoint :
برای اشاره به وضعیت زیستی و شغلی و حتی اجتماعی فارغالتحصیلان رشته فلسفه از دانشگاهها و اندکی هم حوزههای علمیه، شاید بازخوانی تاریخ این حوزه دانشی در گستره تاریخ این سرزمین بیفایده نباشد.
چرا اهالی فلسفه به کلیگویی و فلسفهبافی متهم میشوند؟
برای اشاره به وضعیت زیستی و شغلی و حتی اجتماعی فارغالتحصیلان رشته فلسفه از دانشگاهها و اندکی هم حوزههای علمیه، شاید بازخوانی تاریخ این حوزه دانشی در گستره تاریخ این سرزمین بیفایده نباشد.
واقعیت آن است که فلسفه اگر از دیگر رشتههای علومانسانی و اجتماعی، اجتماعیتر نباشد، کمتر از آنها هم نیست. به این معنا که فلسفه بر خلاف ظاهر زمخت و انتزاعیاش، دانشی برآمده از مقتضیات زمان و پاسخدهنده به نیازهای عمیق و حتی سطحی فرهنگی و تمدنی است؛ با این تفاوت که فلسفه، پاسخها و تحلیلهای خود را در سطحی بنیادیتر و عمیقتر از دیگر رشتههای علومانسانی و اجتماعی عرضه میکند. از آنجا که دسترسی مخاطب غیرفلسفی به آن پاسخها و تحلیلها مستلزم کوششی مضاعف است، در نتیجه فیلسوفان و متعاطیان فلسفه همواره در معرض انتقاد جامعه علمی و غیرعلمی قرار گرفته و به کلیگویی و فلسفهبافی متهم شدهاند. این امر تا همین اواخر، فیلسوفان را نه تنها در ایران، بلکه در دیگر کشورها به افرادی منزوی و دور از مراکز قدرت اقتصادی و سیاسی و حتی آموزشی تبدیل کرده بود. بازخوانی زندگی بسیاری از فیلسوفان شرقی و غربی مؤید این ادعا است. اینان- جز عدهای اندک که حسب اتفاق و به گفته هگل، اندیشه خود را در راستای روح قومی تعریف کرده بودند- یا در فقر روزگار گذراندند یا به جرم تضعیف دین و فرهنگ رایج، کشته و تبعید شدند یا در گمنامی زندگی را سپری کردند و از روزگار جز اسمی برای تاریخ اندیشه، بهرهای نبردند.
چرا از ساحت فلسفه اسلامی، دیگر فیلسوف اسلامی تربیت نمیشود؟
حکایت حیات فلسفی در ایران امروز ما چندان متفاوت از حیات تاریخی این شاخه از دانش نیست که روزگاری مادر علوم خوانده میشد و مقسم درخت دانش (البته آن هم شاید فقط برای خود فیلسوفان) به حساب میآمد؛ با این تفاوت که در دیوانسالاری جدیدی که ایرانیان در یک قرن اخیر ساخته و تجربه کردهاند، فلسفه برآمده از دانشگاه در ردیف مشاغل در مواردی چون دبیری دبیرستان و مشاغل فرهنگی و مراکز پژوهشی جایی پیدا کرده و از دربهدری تاریخی اندکی رهایی یافته است.
این موضوع درباره فلسفهخواندههای حوزه علمیه در چهار دهه اخیر، آن هم حسب تحولات فرهنگی و ایدئولوژیکی گسترده وضعیتی بهمراتب بهتر دارد، زیرا نظام فرهنگی مطلوب موردنظر حاکمیت، فلسفه اسلامی را بهمثابه رقیبی برای فلسفهها و فیلسوفان غربی به خدمت گرفته و در حوزههای متعدد از آن بهرهبرداری کرده است؛ بهرهبرداری که در برخی مواضع به ضرر فلسفه اسلامی منجر شده است؛ زیرا این رویه فلسفه سنتی و کلاسیک اسلامی را- که روزگاری ویژه جماعتی اندک از طبقه متألهان بود و متعاطیان این حوزه، خود را با معقولاتی که خوانده بودند و بدان میاندیشیدند جفت و متحد مییافتند و این اتحاد را در منش و فکر خود به نمایش میگذاشتند و به مصداق «جهانی است بنشسته در گوشهای»، عالمی بودند ربّانی- در برخی موارد به ابزاری در خدمت اهداف و مقاصد ایدئولوژیک تقلیل دادهاند.
به دیگر سخن، گویی فلسفه اسلامی از حیات خلوت و قدسی خود دور شده و به ماشین تولید «فرهنگ سیاسی ایدئولوژیک» بدل شده است. از همینرو است که «وجه عملی» این فلسفه در چهار دهه اخیر بر «وجه نظری» غالب شده و بدین ترتیب، از ساحت فلسفه اسلامی، دیگر فیلسوف اسلامی تربیت نمیشود؛ چرا که برخی از فلسفهخوانهای جدید حوزوی این دانش را نه به نیت استمرار اهداف و نیات تاریخی پیشینیان خود در حوزه، بلکه برای اغراض اداری و دیوانسالاری و شعائر ایدئولوژیک میخوانند و مورد استفاده قرار میدهند. اینان هرچند بهرهای از شغل دارند و بهتر از همرشتهایهای خود در دانشگاهها بویژه آنان که فلسفه غرب خواندهاند روزگار میگذرانند، اما به هر حال از سنت نیاکان خود که برخی از آنان در سنین پیری به سر میبرند، بیبهرهاند و نمیتوان آنان را میراثدار نسل پیشین به حساب آورد و فیلسوف خواند.
غربت فلسفه و غریبی فیلسوفان
گویی آسمان هنوز هم به همان رنگ قدیم است و فلسفه در غربت تاریخی خود روزگار میگذراند؛ برخی از آنان که «فلسفه غرب» خواندهاند در میان اقلیتی از روشنفکران و ترقیخواهان رفت و آمدی دارند و دستهای از آنان که «فلسفه اسلامی» خواندهاند در دستگاه دیوانسالاری حاکم رفت و آمد میکنند.
در این میان جماعت سومی هم هست که آموختههای خود از فلسفه غرب را در خدمت دستگاه حاکمیت قرار داده و از شهرت و آوازه و تمتعات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی برآمده از آن برخوردارند. اینان گاه با زبانی مغلق در عین تعریف و بازخوانی فلسفههای غربی، نقدی نیز بر آن وارد میکنند و گاه با اختیار فیلسوفان منتقد غرب و متافیزیک عربی، بر چهره غربآلوده خاک میپاشند و آن را یکسره در تباهی و گمراهی به نمایش میگذارند.
کنشگری اجتماعی فیلسوفان در ایران
با نگاهی به این سه قشر و لحاظ عبارت آغازین این نوشتار مبنیبر اینکه فلسفه، دانشی بشدت اجتماعی است، میتوان فلسفهخواندههای هشت دهه اخیر را در دو دسته جاگذاری کرد و حسب حضور آنان در یکی از ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 