پاورپوینت کامل درباره روزگار ومیراث و احوال ناصر بخارایی ۸۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درباره روزگار ومیراث و احوال ناصر بخارایی ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درباره روزگار ومیراث و احوال ناصر بخارایی ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درباره روزگار ومیراث و احوال ناصر بخارایی ۸۳ اسلاید در PowerPoint :

پاورپوینت کامل درباره روزگار ومیراث و احوال ناصر بخارایی ۸۳ اسلاید در PowerPoint شاعر غزلسرای ادبیات تاجیک

در تاریخ ادبیات فارسی قرن XIV میلادی (۸ هجری) با ظهور شاعرانی مانند خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، حافظ شیرازی، کمال خجندی، عبید زاکانی، عماد فقیه و چند تن دیگر دوران رونق غزلسرایی محسوب می‌شود؛ هر یکی از این شعرا در تحوّل و سیر تطول غزل پارسی سهم بسزا دارند.

پاورپوینت کامل درباره روزگار ومیراث و احوال ناصر بخارایی ۸۳ اسلاید در PowerPoint شاعر غزلسرای ادبیات تاجیک

در تاریخ ادبیات فارسی قرن

XIV

میلادی (۸ هجری) با ظهور شاعرانی مانند خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، حافظ شیرازی، کمال خجندی، عبید زاکانی، عماد فقیه و چند تن دیگر دوران رونق غزلسرایی محسوب می‌شود؛ هر یکی از این شعرا در تحوّل و سیر تطول غزل پارسی سهم بسزا دارند.

در ردیف این شاعران، نام شاعر عارف این عهد، درویش ناصر بخارایی می‌ایستد که متأسفانه پیرامون روزگار و آثار و مقام او در تاریخ ادبیات فارسی، تدقیقات سودمندی روی کار نیامده است. حال آن که خدمتش در رونق غزل، نه کمتر از شعرای فوق‌الذکر است و بزرگترین شاعر این عهد،یعنی خواجه حافظ، متأثّر از شعر او بوده است. سببِ از نظرها دور ماندن ناصر بخارایی، به پندار ما، همانا کمیاب و نادر بودن نسخه‌های دیوان وی و آماده نشدن متن کامل اشعار اوست.

درویش ناصر، یکی از شاعران غزلسرای طراز اوّل ادبیات تاجیکی است. اسم او در تذکره‌ و دیگر سرچشمه‌های ادبی و تاریخی، مانند «تذکرهالشّعراء» دولتشاه سمرقندی، «بهارستان» مولانا عبدالرحمان جامی و بسیاری ازتذکره‌های مهم فارسی آمده است و همچنین خاورشناسان اروپایی مانند: یان ریپکا در «تاریخ ادبیات فارسی-تاجیکی»، هرمان اته، ریو و بلوشه در فهرست‌های خود، از او یاد کرده‌اند.

امّا نخستین تدقیقات نسبتاً جدّی در مورد این شاعر نیکوخیال به قلم پرویز ناتل خانلری با عنوان «آشنایان حافظ – ناصر بخارایی» تعلق دارد.هرچند که هدف دکتر خانلری، مطلب دیگری بوده، امّا از آنجا که ناصر به همگان آشنا نبود، تکیه به اخبار بعضی از سرچشمه‌ها و ایجادات شاعر تا اندازه‌ای دایر به روزگار و آثار، سبک سخن و شیو شاعری او سخن کرده است و بعداً همسخنی او را با حافظ نشان می‌دهد.

بعدها شاعر شهیر، مهدی اخوان ثالث، متخلّص به «امید»، عزم تدوین دیوان ناصر را داشته، ولی به سببی از این کار دست می‌کشد. سپس مرحوم دکتر مهدی درخشان، دیوان اشعار ناصر را تصحیح و در سال ۱۳۵۳ توسط بنیاد نیکوکاری نوریانی به نشر می رساند. مرجع کار درخشان را نسخه‌های دیوان شاعر و بیاض و جنگ‌های کتابخانه‌های ایران تشکیل داده است. نسخه‌های دیوان ناصر که در اتحاد جماهیر شوروی سابق و دیگر کشورها، از جمله در کتابخانه‌های لنینگراد، دوشنبه، باکو و تاشکند موجودند؛مورد استفاد محقّق قرار نگرفته‌اند.

هرچند دکتر مهدی درخشان این دیوان ترتیب داد خود را «دیوان جامع» نامیده، ولی بسیاری از ابیات و غزل‌های شاعر از آن بیرون مانده است. از جمله مثنوی «هدایتنامه» و برخی غزلیات آن ناکامل و چند غزل نیز که به مال ناصر بودن آن شبهه‌ای نیست، به این دیوان داخل نگردیده است. سبب این حالت، بی‌خبر بودن ایشان از نسخه‌های خطی مکمّل فوق الذکر از دیوان شاعر بوده است.

در تاجیکستان، نخستین محقّقی که به ناصر توجّه نموده است، استاد عینی می‌باشد. استاد عینی سال ۱۹۲۶ در «نمون ادبیات تاجیک» با تکیه به اخبار تذکره دولتشاه سمرقندی دایر به ناصر معلومات کوتاهی داده، یک قصیده و دو غزل او را به طریق نمونه می‌آورد. در تاجیکستان به سال ۱۹۹۶ مرحوم امیربیک حبیبوف در اساس دیوان ترتیب داده مهدی درخشان «منتخبات» اشعار ناصر را به طبع رساند، که تنها قسمتی از غزلهای او را فرا می‌گیرد (

،۱۹۹۶).

این کتاب نخستین مجموع نسبتاً کلان شاعر است که او را به خوانندگان تاجیک معرفی می‌کند. شادروان حبیبوف در مورد ترجمه حال شاعر همان شیوه کار مرحوم درخشان را دنباله کرده، گفته‌های او را تکرار نموده است. ولی در انتخاب غزلهای شاعر به دیوان ترتیب داده دکتر درخشان قناعت نکرده، آن را با دیوان نسخه دستنویس رقم ۸۸۴ ذخیره دستخط‌های فرهنگستان علوم تاجیکستان در مقایسه می‌بیند.

این عمل به مرتّب امکان داده که ابیات تازه شاعر را پیدا کند، ولی در برگردانی اش به الفبای سریلیک که رد تاجیکستان رسمیت دارد، اشتباهات زیادی راه داده است. در ازبکستان، اوّلین کسی که درباره ناصر بخاریی معلومات می‌دهد، عصمت‌الله عبدالله‌یوف می‌باشد. در سال ۱۹۵۶ شخصی از نمنگان با نام عبدالواحد سمتوف، یک نسخه دیوان ناصر بخارایی را به دانشمند شناخته شده ازبکستان، عصمت الله عبدالله ‌یوف پیشنهاد می‌کند. این نسخه شامل ۴۶۰ غزل است که یکی از نسخه‌های مکمّل دیوان‌های شاعر به شمار می‌رود.عبدالله‌یوف در خصوص ناصر بخارایی و این نسخ دیوان او چند مقاله نوشته و ضرورت تحقیق روزگار و آثار شاعر را به میان می‌گذارد.(دانشنامه شوروی-ازبیک ساویت

,

۱۹۷۶)

بررسی منابع و مقالات موجود نشان داد که روزگار و آثار ناصر بخارایی، به طور جدّی مورد تحقیق قرار نگرفته و مقام او در رشد ادبیات فارسی تعیین نشده است. اغلب محقّقان محدود به سرچشمه‌های دسترس‌شان شدند و حتّی به معلوماتی که در دیوان شاعر، دایر به روزگارش اشارات کرده است، دقّت ندادند. در هیچ کدام از این کارهای قید شده روزگار آثار ناصر به طورعلمی و همه‌جانبه تحقیق نشده است.

با نظرداشت ملاحظات بیان گشته، نگارنده این سطور رساله ای جامع را تدارک دیده که برای بار نخست در موضوع روزگار و آثار این شاعر عارف ناصر بخارایی از موقع همه‌طرفه مورد تحقیق جدّی علمی قرار می‌یابد. عنوان این کتاب که قبلاً به زبان روسی نیز ترجمه و به سال ۲۰۱۶ در مسکو به چاپ رسیده است،«ناصر بخارایی و تکامل غزل در قرن چهاردهم میلادی» می باشد (

ISBN 978-3-659-60393-8

).

از آنجا که کتاب مذکور را به الفبای نیاکان (فارسی) بازگردان کرده ام؛ به توصیه و همت سعید کافی انارکی که خود مشغول تهیه تصحیحی تازه و جامع از دیوان‌های تازه یافته و کهن ناصر بخارایی است، این رساله در ایران به زودی به چاپ خواهد رسید.

ناصر بخارایی کیست؟

واما ناصر بخارایی کیست؟ دولتشاه سمرقندی در تذکره خود هنگام «ذکر مقبول حضرت باری درویش ناصر بخاری» می‌نویسد: «مرد فاضل و درویش بوده و شعر او خالی از حالی نیست. و بوی فقر از سخنان او به دل می‌رسد. همواره سیاحت کردی و در خرق درویشان بودی و طاقی نمدی و قبای کتانی داشتی و دگر از دنیاوی هیچ چیز همراه او نبود. حکایت کنند که درویش ناصر به وقت عزیمت بیت‌الله چون به دارالسّلام بغداد رسید، آواز ‌خواجه ‌سلمان شنیده بود، خواست، تا او را دریابد.

روزی دید که ‌خواجه ‌سلمان در قلعه بغداد آب دجله را که به هنگام بهار به طریق سیل طغیان کرده بود، تفرج می‌کند و جمعی مستعدان با او همراهند. ناصر با ‌خواجه ‌سلمان سلام کرد. سلمان پرسید که چه کسی؟گفت مرد غریب و شاعرم.‌خواجه ‌سلمان او را امتحان کرد و فرمود: دجله را امسال رفتاری عجب مستانه است. ناصر گفت: پای در زنجیر، کف بر لب، مگر دیوانه است؟ خواجه ‌سلمان بر لطافت طبع ناصر آفرین کرد و او را در کنار گرفت و نام او پرسید. و شهرت درویش ناصر شنیده بود و چند گاه با هم مصاحب بودند. و ناصر را در حق سلمان اعتقاد عظیم است و خود را شاگرد سلمان می‌داند.»

طغیان آب دجله را اکثر تاریخ‌نگاران سال ۷۷۶ هجری قمری ذکر کرده‌اند. مثلاً خواندمیر در «حبیب السیر» می‌نویسد: « در سن ست و سبعین و سبع مایه آب دجله طغیان نموده، عمارات عالیات بغداد منهدم شد و قریب چهل هزار کس در زیر دیوار مانده وفات یافتند. ‌خواجه ‌ناصر بخاری در این واقعه گوید:

دجله را امسال رفتاری عجب مستانه بود

پای در زنجیر، کف به لب مگر دیوانه بود؟

و هم ‌خواجه ‌سرور از الم ویرانی داروسّلام رنجور گشته غریق بهر فنا شد. و حکومت عراق عرب تعلق به امیر وجه‌الدّین اسماعیل ولد امیر ذَکریای وزیر گرفت.» (خواندمیر،۱۳۶۲،ص. ۲۴۲)

دولتشاه سمرقندی و به پیروی از او اکثر تذکره‌‌نگاران، ردیف غزل در این واقعه را «است» می‌‌آورند، امّا خواند میر «بود» می‌آورد، که با متن دیوان ناصر مطابقت می‌کند و اخبار داده‌اش نیز به حقیقت نزدیک است.

از دلایل در بالا آورده شده، برمی‌آید که ناصر قبل از سال ۷۷۶ به بغداد آمده و شاید به واسط سلمان ساوجی به دربار سلطان اویس راه یافته باشد. سال ۷۷۶ شاعر واقعاً در بغداد بوده است و این سفر او لااقل بار دوم بعد از زیارت حج صورت گرفته است. حکایت دولتشاه در مورد مواجه نخستین ناصر نیز با سلمان در لب دجله هنگام طغیان آب به حقیقت راست نمی‌آید.

ذبیح‌الله صفا نیز به حقیقت این حکایت دولتشاه شبهه نموده می‌نویسد: «شاید این حکایت مجعول از آنجا ناشی شده باشد، که سلمان در معرفی ناصر به دربار ایلکانیان بغداد مؤثر بوده است، وگرنه از حیث ساختمان حکایت میان آن و حکایتی، که در بار ملاقات سلمان و عبید زاکانی آورده‌اند، تفاوت بزرگ نیست. و گذشتگان ما از جعل این گونه داستانها در بار مشاهیر چندان ابا و امتناع نداشته‌اند.» (صفا،۱۳۸۲،ص. ۹۹۶)

همین شباهت این دو ملاقات، یعنی ملاقات سلمان با ناصر و سلمان با عبید ادوارد برون را به آن آورده است، که این دو حکایت را با هم آمیخته و به عبید زاکانی نسبت دهد و از ناصر یادی هم ناورد. (ادوارد برون،۱۳۲۷،ص. ۳۰۱)

در مورد سال وفات شاعر، اکثر تذکره‌‌نگاران و مورخان خاموشی گزیده‌اند. تنها چند تن از ایشان به این مساله رو آورده باشند هم، آن سنه‌ای را ذکر کرده‌اند که به حقیقت راست نمی‌آید. میرزا محمد صدیق ابن‌محمّدصالح در کتاب خود هنگام شرح واقع سال ۷۷۳ می‌نویسد: «ناصر بخاری و عماد فقیه کرمانی درگذشتند». پرویز ناتل خانلری می‌نویسد که «تاریخ مرگ او شاید ده پانزده سال پیش از مرگ حافظ بوده است.»

امّا چنان که از بررسی شرح حال ناصر به ما معلوم گردید، شاعر بنا به تأکید خود در دیوان اشعارش سال ۷۸۲ هجری عزم سفر حجاز کرده است.مطربا بر سر راهیم به آهنگ حجازردل عشّاق حزین را به نوایی بنوازرسال بر هفتصد و هشتاد و دو از هجرت بودرکین مبارک به سر آمد به طریق ایجاز صرف نظر از

تردید‌های نه چندان محکمی که برخی در صحت سنه ذکر شده در بیت اخیر کرده اند، روشن است که تا سال ۷۸۲ در زنده بودن ناصر جای هیچ شکی نیست و آن سنوات ذکرنموده تذکره‌نویسان و دانشمندان که سالهای ۷۷۲ الی ۷۷۹ را سال وفات شاعر دانسته‌اند، از اعتبار ساقط می‌شود.

میراث ادبی ناصر بخارایی

درویش ناصر بخارایی در دوام حیات خود بیش از شصت سال به سرودن اشعار غنایی پرداخته و از خود دیوانی میراث گذاشته است که مشتمل بر قصاید، غزلیات، رباعیات، ترکیب‌بندها، ترجیعات، مخمّس و مسمّط، مقطّعات، مفردات و مثنوی می باشد. نسخه‌های خطّی دیوان او در کتابخانه‌های ایران، ترکیه، روسیه، تاجیکستان، آذربایجان، عربستان و ازبکستان به نظر رسید.

شاید در کتابخان ممالک دگر، از جمله هندوستان وجود داشته باشد ونسخه‌های خطی دیوان ناصر خیلی کمیافت و نادر است.امّا نکته مسلّم در باره او این است که ناصر بخارایی پیش از همه، شاعری غزل سرا است؛ زیرا قسمت بیشتر اشعار او را غزل تشکیل می‌دهد. اکثر مؤلفان آکادمیک و محقّقانی که به اشعار او نظر داشته‌اند به این نکته اذعان کرده اند. نصرت‌الله کاسمی می‌گوید: «ناصر را باید شاعر غزلسرا دانست، زیرا از ۸۵۰۰ بیت شعری، که از او باق مانده و به ما رسیده، بیش از نیمی یعنی در حدود ۴۵۸۶ بیت به شیو غزل است.» (کاسمی،دیباچه،۱۴ )

در دیوان ناصر بخارایی، ۷۴ قصیده وجود دارد و تعداد ابیات قصاید او عبارت از ۲۴۵۵ بیت می باشد. غزلیات ناصر دارای موضوعات مختلف اند، ولی مایه و محتوای آن را عشق و عرفان تشکیل می‌دهند. در اشعار ناصر، اصلاً از دو عشق سخن می‌رود؛ عشق حقیقی یاعرفانی و عشق مجازی یا انسانی ولی توجّه او بیشتر به عشق حقیقی است وعشق انسانی برای ناصر گاهی نردبانی است برای عبور به عشق حقیقی و گاهی وسیله‌ای است برای بیان عشق الهی.

در نقش بتان نشان توان یافت

از صورت بی‌نشان نقّاش

ناصر بر آن است که کمالات روحی و معنوی انسان، تنها در پرتو عشق به وجود می‌آید. یعنی عشق عالی‌ترین وسیل تحوّل و تکامل روح انسان است. محض به طفیل عشق است که انسان اشرف مخلوقات گردید و بر عالم ملکوت و فرشتگان برتری یافت. این عشق ریشه در ازل دارد و با عقل سازگار نیست.

مطرب بنمای راه عشاق

ما پرده عشق را نوازیم

عشق آینه‌ای است لایزالی

از رنگ و وجود غیر خالی

در مورد قصاید ناصر، چند نفر از دانشمندان اظهار نظر کرده‌اند، امّا کسی از ایشان کوشش ننموده که آن را مورد تحلیل قرار دهد. نصرت‌الله کاسمی می‌نویسد: «ناصر در انواع و اقسام شعر، از قصیده و غزل و قطعه و مثنوی و ترجیع‌بند و دوبیتی و مفردات پایه‌ای بلند و مایه‌ای قوی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.