پاورپوینت کامل دانشگاه آرمانی‌شده ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دانشگاه آرمانی‌شده ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دانشگاه آرمانی‌شده ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دانشگاه آرمانی‌شده ضرورت دگرگونی معیارهای قدمایی فرهیختگی ۵۸ اسلاید در PowerPoint :

نگاه حاکم بر مطالعات دانشگاه در ایران نگاهی ساختی-کارکردی است. در این رویکرد، جامعه کلیتی واحد، یک‌دست و یک‌پارچه است: مجموعه‌ای از اجزا که در فضایی بی‌زمان و بی‌مکان در پیوندهای چندگانه و متقابل، نیازهای یکدیگر را برآورده می‌کنند و کلیتی زمینه‌زدوده، ساکن و آرمانی به نام «جامعه» می‌سازند. دانشگاه نیز یکی از این اجزا است که باید نیازهای علمی را برآورده کند، باید متخصصان لازم برای برآوردن نیازهای مختلف جامعه، ازجمله صنعت، اقتصاد و دستگاه بوروکراسی را پرورش دهد. دانشگاه محل پرورش متخصص و در سطحی عمیق‌تر، محل تولید و توزیع علم است؛ علمی که در نهایت در خدمت همان نیازهای تخصصی قرار دارد.

نگاهی به کتاب «گاه‌وبی‌گاهی دانشگاه در ایران»، نوشته مقصود فراستخواه (۱)

۱. آرمانی‌سازی جامعه: نگاه ساختی-کارکردی

نگاه حاکم بر مطالعات دانشگاه در ایران نگاهی ساختی-کارکردی است. در این رویکرد، جامعه کلیتی واحد، یک‌دست و یک‌پارچه است: مجموعه‌ای از اجزا که در فضایی بی‌زمان و بی‌مکان در پیوندهای چندگانه و متقابل، نیازهای یکدیگر را برآورده می‌کنند و کلیتی زمینه‌زدوده، ساکن و آرمانی به نام «جامعه» می‌سازند. دانشگاه نیز یکی از این اجزا است که باید نیازهای علمی را برآورده کند، باید متخصصان لازم برای برآوردن نیازهای مختلف جامعه، ازجمله صنعت، اقتصاد و دستگاه بوروکراسی را پرورش دهد. دانشگاه محل پرورش متخصص و در سطحی عمیق‌تر، محل تولید و توزیع علم است؛ علمی که در نهایت در خدمت همان نیازهای تخصصی قرار دارد.

آنچه در این چهارچوب نادیده می‌ماند، تاریخمندی و زمینه‌مندی محاط بر عناصر اجتماعی است که آن‌ها را در کشاکش با یکدیگر به پیش می‌برد و متحول می‌کند و هر دم شکلی متفاوت می‌بخشد: قشرها، طبقات، اصناف، گروه‌های هویتی، منزلتی، اقتصادی و سیاسی با میزان‌های متفاوت و جنس‌های متفاوتی از منفعت و قدرت با توانایی‌های متفاوت در پیگیری اهداف خود در تنازع با هم در زمینه‌ای از رخدادها و تحولات اجتماعی. امکانات اجتماعی در این میان به سوهای مختلف کشیده می‌شود و مدام تغییر شکل می‌دهد؛ از جمله این امکانات، دانشگاه است. نادیده گرفتن این تعارضات، تحلیل دانشگاه را ناتمام می‌گذارد.

دانشگاه و دستگاه آموزش عالی در ایران امروز (و در جهان) آن مجموعه نابی نیست (و شاید هیچ‌گاه نبوده) که مغز متفکر جامعه و مرکز خنثی و بی‌طرف شناخت علمی باشد. در ایران مجموعه آموزش عالی از جهات مختلف به بیرون از خود گسترش یافته؛ مرزهای سازمانی، زمانی و مخاطبی خود را درنوردیده و از همه این جنبه‌ها به بیرون از مرزهای خود کشیده شده است.

از لحاظ سازمانی، آموزش عالی سازوبرگ‌های گسترده‌ای بیرون از سازمان رسمی آموزش عالی یافته است. امروز دستگاه‌های عریض و طویل رسمی و غیررسمی و قانونی و غیرقانونیِ مرتبط با آموزش عالی در بیرون از چهارچوب‌های تعریف‌شده آموزش عالی وجود دارند که گاه مؤثرتر و تعیین‌کننده‌تر عمل می‌کنند: مراکز و مؤسسات باکیفیت آموزش‌های علمی در عرصه عمومی که اغلب استادان برجسته دانشگاهی در آن‌ها تدریس می‌کنند؛ ناشران و مترجمانی که متن‌های اصلی و مهم علمی را تولید و منتشر می‌کنند و بهترینشان خارج از نظام‌های دانشگاهی معمول قرار دارند؛ مجله‌های فکری و روشنفکری عرصه عمومی که (در بیشتر کشورهای جهان) معمولاً بسیار بیش از مجلات دانشگاهی به مباحث علمی دامن می‌زنند و گفت‌وگوهای دانشگاهی درمی‌افکنند و در نهایت مراکز غیرقانونی تولید مستندات و مدارک علمی همه‌وهمه مجموعه عظیم «آموزش عالی» به معنای وسیع خود را شکل می‌دهند که خارج از محدوده سازمانی و رسمی دانشگاه قرار دارد.

از لحاظ مخاطب، آموزش عالی به بیرون از حوزه «دانشجو» گسترده شده است. در اینجا منظور از «دانشجو» کسی است که «پیش از ورود به جامعه» وارد دانشگاه می‌شود؛ کسی که ورودش به جامعه از دروازه دانشگاه می‌گذرد و هویت دانشجویی‌اش مقدم بر هر هویت حرفه‌ای دیگری است. امروز مخاطب آموزش عالی فقط «دانشجویان» نیستند، امروز مخاطبان دانشگاه کسان مختلفی ازقبیل کارمندان، مهندسان، پیشه‌وران، فروشندگان، خانه‌داران و حتی بازنشستگان را هم دربر می‌گیرد. این‌ها کسانی‌اند که به دانشگاه، به‌منظور کسب دانش و مهارت لازم برای ورود به جامعه نیاز ندارند؛ چراکه آن‌ها پیشاپیش وارد جامعه شده‌اند و بنابراین تعریف دانشگاه به‌عنوان «جایگاه تربیت متخصصان برای ورود به زندگی حرفه‌ای» را مخدوش می‌کنند. همچنین، این مخاطبان «غیردانشجو» عموماً به دانشمندان و تولیدکنندگان و انتقال‌دهندگان علم هم تبدیل نمی‌شوند و بنابراین تعریف، دانشگاه به‌عنوان «مکان تولید و توزیع علم» را هم مخدوش می‌کنند. این «مخاطبان غیردانشجوی» آموزش عالی، علم را نه به‌عنوان برآورنده یک نیاز تخصصی، بلکه به عناوین دیگری می‌خواهند، عناوینی ازقبیل افزایش حقوق، کسب منزلت اجتماعی، یا فشار چشم‌هم‌چشمی‌های خانوادگی؛ اما حتی گاه همان هم نیست، در بسیاری اوقات علم بیشتر به صرف یک سرگرمی دنبال می‌شود. فراتر از آن، این مخاطبان گاه در دانشگاه حتی در جست‌وجوی علم هم (چه برای منزلت و چه برای سرگرمی) نیستند، گاهی آن‌ها در دانشگاه فقط مصرف‌کننده «فضا» هستند. آن‌ها از فضای گپ‌وگفت‌های دانشجویی به‌مثابه یک پاتوق لذت می‌برند و خریدار همین لذتند. خلاصه آنکه دم‌ودستگاه عظیم آموزش عالی امروز در ایران، جهانی است با تنوع‌ها و تفاوت‌ها و پیچیدگی‌های بسیار در درونش و با پیامدهای مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی.

کتاب «گاه‌وبی‌گاهیِ دانشگاه در ایران» یکی از نمونه‌های نگاه ساختی-کارکردی به جامعه و به تبع آن به دانشگاه است. در این کتاب از میان عناصر کارکردی مختلف که در پیوند با یکدیگر و از خلال تأمین نیازهای متقابل کلیت جامعه را شکل می‌دهند، تنها دولت به‌عنوان علت اصلی مشکلات دانشگاه و فراتر از آن علت اصلی مشکلات اصلی جامعه ایران دانسته شده است. نقل‌قول طولانی اما ضروری زیر از متن کتاب، این ادعا را تأیید می‌کند:

«علم‌آموزیِ جدید در ایران با اپیستمه مدرنیزاسیون آغاز شد. این نظام معرفت حاوی گفتمان‌هایی مانند نظام نوین دانایی، ناسیونالیسم، رشد و پیشرفت بود، اما چون توسط دولت دیوان‌سالار و از بالا اجرا می‌شد و هویت‌های درون‌زای اجتماعی و محلی و حرفه‌ای در او تقویت و جلب به مشارکت و خلاقیت نمی‌شد، کار به شکاف‌ها، تعارض‌ها و بیگانگی‌هایی انجامید. این تعارض‌ها با انقلاب و انقلاب فرهنگی سر باز کرد و از بحبوحه آن گفتمان‌های جایگزینی مثل بومی‌سازی و اسلامی‌سازی (و این‌ بار نیز همچنان به‌صورت ایدئولوژی دولتی) بر مدرسه و دانشگاه سایه‌انداز شد و به شکاف تازه‌ای میان زیست‌جهان آموزشی با نظام رسمی آموزش عالی انجامید. مدیریت دولتی و برنامه‌های دولتی مجدداً فضا را برای سطح حرفه‌ای خلاق در متن مدرسه و معلمان و سطح آکادمیک در متن دانشگاه تنگ کرد و مانع ابتکارات درون‌زا شد. حتی با وجود چرخش‌های یکی دو دهه اخیر … محتویات مدیریتی و درسی و معرفتیِ جذب معلم و هیئت علمی و بسیاری از اختیارات حرفه‌ای و آکادمیک در مدرسه و دانشگاه همچنان در دستان دولت، منوط به دفتر و دیوان و ایدئولوژی دولتی و تا حد زیادی دولت-بسته است.» (صص ۱۵۷- ۱۵۸)

در این جملات رویکرد کلی آرمانی‌سازی جامعه بر نگاه به دولت هم حاکم است. دولت هم عنصری زمینه‌زدوده و ایدئال‌سازی شده است جدا از هر بستر تاریخی؛ کسی که آن بالا، بیرون از جامعه ایستاده و به تنظیم امور مشغول است، کسی که می‌توان به او توصیه کرد. رابطه «دولت-جامعه»، رابطه «تنظیم‌کننده-تنظیم‌شونده» است؛ اما او امور را بد تنظیم می‌کند و راه‌حل آن است که شیوه‌اش را عوض کند: «راه‌حل این تنش، گفت‌وگو و تعامل میان سیستم و زیست‌جهان است. دولت به نقش معقول ملی خود در سطح کلان با رویکرد حمایت و تسهیلگری و پشتیبانی برگردد و محتوای آموزش و خلاقیت‌های آن را به اجتماعات حرفه‌ای و محلی و به ابتکارات متن مدرسه بسپارد و علم‌آموزی را دانشگاهی را به صاحبان اصلی علم و به خود دانشگاهیان و نهادهای حرفه‌ای و تخصصی و سطح آکادمیک تحویل بدهد.» (ص ۱۵۸)

در جای دیگری از کتاب، دانشگاه «نهاد تولید خیر عمومی و رفاه اجتماعی از طریق علم‌ورزی، علم‌آموزی و دانش‌پژوهی» (ص ۱۸۳) دانسته شده که روش و تکنیک کارش «علم‌آموزی، پی‌جویی حقیقت علمی، اکتشاف، اختراع، پرسشگری و تأمل و خدمات تخصصی علمی» است. به‌این‌ترتیب، علاوه بر دولت، از دانشگاه هم آرمانی‌سازی شده است. دولت و دانشگاه دو عنصر از بنیاد متفاوت‌ دیده شده‌اند که می‌توانند و باید از هم جدا شوند. دانشگاه موقعیت ناب و خلاق تولید و انتقال علم خالص و عاری از هرگونه مناسبات قدرت و دولت، حامی و پشتیبان و تسهیلگر او است.

اما در چهارچوب همین نگاه ساختی-کارکردی هم تحلیل‌های پیچیده‌تری می‌توان ارائه کرد و نشان داد که عناصر متعددتری در شکل دادن به وضعیت امروز دانشگاه دخالت دارند؛ مثلاً اینکه دانشگاه علاوه‌ بر مکان علم، یک دستگاه تولید «منزلت» هم هست. افراد مختلف از قشرهای مختلف اجتماعی در تلاش برای کسب منزلت به دانشگاه هجوم می‌آورند و خود این هجمه، بخشی از مشکلات و مسائل مبتلابه دانشگاه را توضیح خواهد داد. چنین توضیحی را می‌توان به‌عنوان مثال ارائه کرد: در فقدان اقتصاد، صنعت و تجارت قدرتمند، «تخصص فنی» اهمیت خود را از دست می‌دهد. با کم‌اهمیت شدن «تخصص»، کارکرد «پرورش متخصص» دانشگاه نیز به‌تدریج کم‌رنگ و کارکرد «منزلت‌بخشی» آن پررنگ‌تر می‌شود. به میزانی که کارکرد پرورش متخصص کم‌اهمیت می‌شود، در عمل نیز دانشگاه متخصصان کمتر و ضعیف‌تری پرورش می‌دهد. به‌تدریج منزلت‌بخشی به یگانه کارکرد دانشگاه تبدیل می‌شود. منزلت در «مدرک» تجسم می‌یابد و بنابراین مدرک از اهمیتی بیش از تخصص برخوردار می‌شود. دانشگاه به دستگاه تولید مدرک تبدیل می‌شود (مدرکی که الزاماً به معنای داشتن تخصص و دانش نیست) و سازوکارهای پرسا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.