پاورپوینت کامل تاریخ بخوانیم ۵۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخ بخوانیم ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ بخوانیم ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ بخوانیم ۵۷ اسلاید در PowerPoint :

تنها در روبرویی با تاریخ است که ما می‌توانیم پشت سر خود را ببینیم. آینده ناپیداست و آن‌سو که جهان دیگر باشد، از آن ناپیداتر. پس ما می‌مانیم و گذشته، همان چندهزار سالی که در چینه‌دان تاریخ ضبط شده؛ دور و مبهم، ولی نه عاری از گویایی. در نظر آوریم آدمیان بیم‌زده‌ای را که در غارها عمر به سر می‌بردند و تنها تفوق آنان بر حیوان، آن بود که می‌توانستند بر دو پا بدوند، یعنی بلندتر و دورتر ببینند و سنگ و چوب در دست گیرند و به‌کار برند. آنگاه آتش آمد که بر حسب اتفاق کشف گردید و زندگی را دگرگون کرد؛ آتش که نماینده خورشید بر زمین بود، به عبارت دیگر پیامبر خورشید.

تنها در روبرویی با تاریخ است که ما می‌توانیم پشت سر خود را ببینیم. آینده ناپیداست و آن‌سو که جهان دیگر باشد، از آن ناپیداتر. پس ما می‌مانیم و گذشته، همان چندهزار سالی که در چینه‌دان تاریخ ضبط شده؛ دور و مبهم، ولی نه عاری از گویایی. در نظر آوریم آدمیان بیم‌زده‌ای را که در غارها عمر به سر می‌بردند و تنها تفوق آنان بر حیوان، آن بود که می‌توانستند بر دو پا بدوند، یعنی بلندتر و دورتر ببینند و سنگ و چوب در دست گیرند و به‌کار برند. آنگاه آتش آمد که بر حسب اتفاق کشف گردید و زندگی را دگرگون کرد؛ آتش که نماینده خورشید بر زمین بود، به عبارت دیگر پیامبر خورشید.

انسان دونده در پی شکار، انسانی بود که با غروب آفتاب می‌خفت و با طلوع آن برمی‌خاست و بدین‌گونه روشنایی، نخستین پروردگار او قرار گرفت. در کنار آنها زبان آمد. حرکات گوناگونی که به ‌دست داده می‌شد، زبان را به‌ کار انداخت. دست و زبان، دو عاملی بوده‌اند که بیشترین سهم را در ایجاد تمدن داشته‌اند.

چنــدی بعد هنر روی نمود و هنر، پیام‌آور داشته‌ها و نداشته‌ها گشت. آدمی از آن می‌طلبید آنچه را به ‌دست می‌آورد، و آنچه را آرزو می‌کرد که به‌ دست آورد. نقش گوزن و مرال بر دیواره غارها که شکار او بودند، نشانه جستجوی راه وفاق با طبیعت بود، و در عین حال هماوردی با طبیعت؛ به کمند کشیدن رمنده، پایبند و پایدارکردن گذرنده؛ و نیز نقش زن، الهه باروری با شکم برآمده، و میان‌پای گشاده که این مقصود را با خود داشت که از طریق آبشار تن او سرچشمه حیات جاری بماند.

از پسِ زبان و هنر، نیایش نیز به زندگی راه یافت، صوت آهنگین که می‌بایست به جاذبه آهنگ لابه بشر را به گوش نیروهای طبیعی برساند. همه عناصر و پدیده‌ها چون خورشید، ماه، ابر و آسمان برخوردار از روح تصور می‌شدند. حرکات بدن نیز با آهنگ همراه شد و رقص پدید آمد که موزونیت بدن را در برابر موزونیت کل کائنات می‌نهاد. موزونیت یکی از عجیب‌ترین جلوه‌های روحی بشر بود که زیبایی از آن نشأت می‌کرد. مدار جهان بر آهنگ است، و آدمی نقطه تعادل و اتکای خود را در جهان هستی از آن می‌‌جوید: رقص، نقش، موسیقی، شعر، هندسه، نظم و…

انسان در پی چه بوده است؟ بیش از هر چیز در پی آن که این زندگی که به او ارزانی گردیده، از دست داده نشود و به‌دنبال این مقصود، به دامن انواع کوشش‌ها، ترفندها، ساحری و خیالگری دست زده است، و سرانجام چون دیده است که پایدارکردن هستی ناممکن است، برآن شده است تا کیفیت را جانشین کمیّت نماید.

از آنجا که نمی‌شد پیر نشد، نمی‌شد نمرد، راهی جز این نمی‌ماند که زندگی از جهت «عرض» دراز گردد. اینجاست که امر گزینش در کار می‌آید: میوه بهتر، شکار بهتر، منظره دلنشین‌تر، جفت بهتر، نیرو و نفوذ بیشتر… و از همین‌جا زیبایی جای پای خود را در زندگی می‌نمایاند، و از جهتی مرادف با خوبی قرار می‌گیرد؛ سر بی‌قرار خود را در گهواره آهنگ می‌آرماند.

بر اثر رشد آگاهی، دو عنصر ماده و معنا در کنار هم نهاده می‌شوند. باید هر دو به خواست او پاسخگو شوند، و از اینجا فرهنگ به همراه مذهب پا به صحنه می‌نهد. بدون بهره‌وری از ماده، ادامه زندگی میسر نیست. همه چیز از خاک برمی‌آید، خاک مقدس، و نیز آب و هوا و آتش، یعنی ملموس‌ها؛ ولی به اینها بسنده نمی‌توان کرد. اینها کارگزار ناپایداری‌اند، و وجود را به جانب فرسودگی و زوال می‌برند. باید جانداروی «دوام» را کشف کرد. افسوس که در عالم ماده راهی به‌ سوی آن نیست؛ پس به جانشین‌ها روی بریم. فرهنگ، نیروی جانشین است، زیرا ماهیت کیفی دارد و دریچه‌اش به روی «باغ سبز بی‌انتهای» تخیل باز است که برای آن خزانی نیست. بدین‌گونه آدمی با دو بال ماده و معنا در فضای هستی به جولان می‌آید.

نه آن است که رویاندن دانه از زمین قدمی در راه رهایی و استقرار بود؟ با صنعت «کاشت»، انسان نخستین تصرف خود را در طبیعت به نمود می‌آورد؛ زیرا «آنچه به او داده می‌شد» را به «آنچه می‌خواست بگیرد» تبدیل می‌کند. به فرمان آوردن حیوان و زراعت، یکی پس از دیگری پای به میان نهادند.

آنگاه نوبت به زندگی گروهی می‌رسد. چرا؟ زیرا به تنهایی نمی‌توان از عهده زیست برآمد. همراهی و تعاون لازم است. باید در برابر کژتابی‌های طبیعت پشت به پشت داشت. گذشته از آن، ترس از تنهایی ترس کوچکی نیست. انسان همیشه خود را تنها، ناایمن و کمین‌شده می‌بیند، بر لب پرتگاه: «شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل…» پس جمع که در آن همدردی مشترک و چشمداشت همراهی است، چاره کار می‌گردد؛ چاره‌ای نه چندان اطمینان‌بخش، ولی راهی بهتر از آن در پیش چشم نیست.

انس، خانواده، قبیله، ‌همبستگی… آدمی چون غریق‌هایی می‌شود که بازو به بازوی همدیگر می‌دهند تا تسلا و امید نجات بیابند. او احتیاج به تسلای مداوم دارد، زیرا غربتی سنگین بر جانش حاکم است، و آن ناشی می‌شود از فاصله میان خواست پهناور او و امکان محدودی که طبیعت در اختیارش نهاده، جامعه و برخورد آدمیان با همدیگر، موجب رشد مغز می‌گردد. اما جمع و گروه و قبیله عامل تازه‌ای در کار می‌آورد و آن جنگ است. بشر، برای بقای خود، حفظ حریم خود، و میدان دادن به خواهش‌های خود، جنگ را اختراع می‌کند. او موجود مهر و کین است، چیزهایی را دوست می‌دارد و چیزهایی را دشمن، و کوتاهترین راه را آن می‌بیند که خواست و ناخواست خود را با زور بر کرسی بنشاند.

در جهت افزایش کیفیت زندگی، در جهت گسترش وجود، به این نتیجه رسیده است که باید هر مانع را از سر راه برداشت، ولو به بهای آزار و کشتار همنوعان باشد. در این سودا، حتی از حیوان چند قدم جلوتر می‌رود. حیوان بر سر دو سه نیاز غریزی خود می‌جنگد (نیاز جنسی، تغذیه، دفاع)؛ ولی انسانِ برخوردار از هوش، در پی ارضای امیال گونه‌گونه خویش، از هیچ نوع قساوتی روگردان نیست.

تاریخ بشریت، تاریخ تلاش است در جهت آبادانی و تخریب، تمدن و تدنّی، علم و جهل. این دو را مانند اسب سفید و سیاه بر ارّابه هستی، دوش به دوش به جلو رانده است. متأسفانه بزرگترین بخش تاریخ جهان، وقف جنگهاست. آیا باید به این نتیجه رسید که نوع بشر بدون جنگ نمی‌تواند سر کند، که این یک عامل نیرودهنده اوست در پیمودن راه زندگی، که بی‌آن نمی‌شود این راه را پیمود، و خلاصه آنکه آیا جنگ همواره مهمان بشر خواهد بود؟ تاکنون چنین بوده، ولی قضاوت آینده را بهتر است به آیندگان واگذاریم. آنچه مسلم است،‌ بشریت بدون جنگ (اگر بتوان تصورش را کرد) متفاوت خواهد بود با بشریت پیش از آنکه با جنگ به سر می‌برد.

همین تناوب جنگ و صلح، تاریکی و روشنایی، موجب شده است تا هیچ متفکری نتواند اظهارنظر صریح و قاطعی درباره حل مسائل جهانی بنماید. همه نخبگان در جهت بهبود آن کوشیده یا حرفهایی زده‌اند؛ اما تاکنون بیشتر از آنچه ماهیت تغییر کند، صورت‌ها تغییر کرده؛ ناگزیر، نتیجه آن می‌شود که زندگی را باید همان‌گونه که هست پذیرفت، با همه کاستی‌هایش. زندگی بدون کاستی تصورپذیر نیست؛ زیرا سرنوشت آدمی آن بوده است که رو به جستجو و کشف داشته باشد، و این مستلزم موجود بودن «مسئله» است؛ منتها نوعهای مسئله فرق می‌کند: یک نوع با طبیعت است و یک نوع با برخوردهای اجتماعی. چنین می‌نماید که بشر همان‌گونه که مشکل‌گشاست، مسئله‌آفرین نیز هست. بنابراین همه حسنها و عیبها بازمی‌گردد به ذات او…

پویش و جستجو

سؤال دیگر آن است که: آیا در نهایت نه آن است که زندگی بزرگ است برای آنکه کاستی‌هایی دارد؟ چه، همین امر است که انسان را به پویش و جستجو وامی‌دارد، مانند عَشقه که می‌پیچد و بر می‌شود، او نیز به درخت زندگی بر می‌شود، زیرا در طلب است. اگر کمبود نداشت، طلب در کار نمی‌آمد؛ و بدون طلب، انسانیت بی‌مفهوم می‌گشت. این دوش به دوش شدن واقعیت و وهم، نشانه آن است که تا چه اندازه بشر به واقعیت احتیاج داشته و به آن متکی بوده،‌ و نیز تا چه اندازه بدون وهم سیر زندگی‌اش دشوار، یا ناممکن می‌گشته: «تو جهانی بر خیالی بین روان». رهرو راه دوگانه بوده است:‌ «ای عجب من عاشق این هر دو ضد» که ضدها در مواردی متکامل و کارگش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.