پاورپوینت کامل عقل و اعتقاد دینی ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عقل و اعتقاد دینی ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عقل و اعتقاد دینی ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل عقل و اعتقاد دینی ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

دین به عنوان راه و روش فراروی انسان از این حیات ظاهری مادی برای ارتباط برقرار کردن با امر غیبی و معنابخشی و هویت‌بخشی به خود و جهان خود و سامان‌دهی به زندگی روزمره در ابعاد فردی و جمعی، واقعیت و حقیقتی همراه و هم‌دوش بشر است و وجوه و سویه‌های متکثری دارد، از عقاید و باورها گرفته تا مناسک و آداب، از جنبه‌های حقوقی و قضایی تا وجوه نهادی و مادی. مطالعه و تفکر درباره این سویه‌های متکثر نیز از دیرباز از سوی اندیشمندان صورت گرفته است.

سیری در تاریخ فلسفه دین

محسن آزموده: دین به عنوان راه و روش فراروی انسان از این حیات ظاهری مادی برای ارتباط برقرار کردن با امر غیبی و معنابخشی و هویت‌بخشی به خود و جهان خود و سامان‌دهی به زندگی روزمره در ابعاد فردی و جمعی، واقعیت و حقیقتی همراه و هم‌دوش بشر است و وجوه و سویه‌های متکثری دارد، از عقاید و باورها گرفته تا مناسک و آداب، از جنبه‌های حقوقی و قضایی تا وجوه نهادی و مادی. مطالعه و تفکر درباره این سویه‌های متکثر نیز از دیرباز از سوی اندیشمندان صورت گرفته است. اگرچه حدود ۱۵۰ سال اخیر، مطالعات دینی صورتی غیرتئولوژیک یافته است، یعنی تحقیق درباره دین صرفا از منظر باورهای باورمندان دینی شکل نمی‌گیرد و جامعه‌شناسان و انسان‌شناسان و روانشناسان و مورخان و باستان‌شناسان و عالمان علم سیاست و… نیز هر یک با دستگاه مفهومی و ابزارهای علم خود به پژوهش راجع به دین می‌پردازند. فیلسوفان در این میان از جدی‌ترین تامل‌گران دین بوده‌اند و در طول تاریخ فلسفه همواره نسبتی وثیق میان تامل فلسفی و باورهای دینی وجود داشته است. البته این نسبت در دوره‌های مختلف به شکل‌های گوناگون بوده است. از حدود ۵۰-۴۰ سال اخیر، مطالعه صرف فلسفی راجع به دین به‌ویژه در دانشگاه‌های آنگلو-آمریکن با عنوان مشخص «فلسفه دین» شناخته می‌شود، اگرچه تا پیش از آن نیز فیلسوفان برجسته‌ای به مطالعات غیرتئولوژیک درباره دین پرداخته بودند. امیر اکرمی فارغ‌التحصیل فلسفه دین از دانشگاه مک گیل کانادا و استاد مطالعات تطبیقی و اسلام‌شناسی در دانشگاه‌های ییل و ایسترن منونایت امریکا و پژوهشگر و استاد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه بیرمنگام در گفتار پیش رو به روند شکل‌گیری مطالعات دین و به‌ویژه فلسفه دین می‌پردازد. این متن، صورت منقح و ویراسته گزیده‌ای از سخنرانی او در اولین نشست از سلسله نشست‌های فلسفه دین در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که به همت دانش‌آموختگان فلسفه دین این پژوهشگاه برگزار شده و توسط صفحه اندیشه اعتماد تنظیم شده است.

***

امروز در دانشگاه‌های سراسر دنیا رشته‌ای به نام فلسفه دین داریم که کارش به طور کلی مطالعه فلسفی راجع به دین است. یعنی امروز بحث فلسفی راجع به دین کاری مفروغ عنه در نظر گرفته می‌شود. اما در تاریخ اندیشه و تحولات سیاسی اجتماعی غربیان فراز و فرودهای زیادی رخ داد که یکی از نتایجش رشد مطالعات غیرالهیاتی دین بود به صورت‌های مختلفی چون فلسفه دین، روانشناسی دین، جامعه‌شناسی دین، مردم‌شناسی دین، مطالعات تطبیقی دین، مطالعات تاریخی دین و… یعنی وضعیتی پدید آمد که در آن متفکران بتوانند راجع به دین بحث کنند اما در عین حال رویکردشان الهیاتی-کلامی نباشد.

اهمیت دین در تاریخ

دیوید هیوم در پیشگفتار کتاب «تاریخ طبیعی دین» که مرحوم حمید عنایت آن را به سبکی ادبی ترجمه کرده است درباره اهمیت دین می‌گوید که «باور داشتن به نیرویی نادیدنی و هوشیار در میان آدمیزادگان در همه سرزمین‌ها و همه زمان‌ها، رواجی پردامنه داشته است.» اهمیت این گفتاورد از هیوم آن است که این فیلسوف اسکاتلندی با وجود ابهاماتی که درباره موضعش نسبت به دین موجود هست به عنوان کسی شناخته می‌شود که هرمنوتیک سوءظن را در تاریخ تفکر وارد کرده است. به عبارت دیگر هیوم کرم سوءظن را رواج داده است. البته این نگاه همراه با سوءظن و تردید پیش از هیوم نیز رواج داشته است اما هیوم به دلیل اهمیت و سیطره‌اش نقش مهمی در این زمینه ایفا می‌کند.

در سال ۲۰۰۱ در دانشگاه نیویورک دو جامعه‌شناس پیمایشی صورت دادند و مشخص کردند که ۸۰ درصد مردم امریکا دیندار هستند. یعنی جامعه‌ای چون امریکا نیز کماکان دینی است. به نظر من جامعه انگلستان، سکولارترین جامعه در دنیاست. در سال ۲۰۱۲ مطالعه‌ای روی گرایش‌های اجتماعی مردم در انگلستان نشان داد که ۵۲ درصد مردم همچنان گرایش‌های دینی دارند. این ۳ شاهد به نحو روشن نشان می‌دهد که با وجود تحولات گوناگون در سراسر دنیا و مهم‌تر از هر چیزی رشد علم جدید، دین همچنان نقش بسیار مهم و انکارناپذیری در زندگی انسان‌ها ایفا می‌کند و حتی در جوامع غربی نیز دین یک عنصر قوی در گرایش‌های اجتماعی و فردی آدمیان است. بنابراین دین سزاوار آن است که به عنوان یک پدیده اجتماعی که در همه جای دنیا تاثیر و نفوذ دارد مورد مطالعه قرار بگیرد.

اما سوی دیگر تعبیر فلسفه دین، فلسفه است. فلسفه در طول تاریخ بشر قوت و قدمتی انکارناپذیر دارد. دست‌کم از ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، متفکرانی چون تالس و گزنفون را داریم که به فلسفه پرداخته‌اند. این اندیشه‌های فلسفی نیز بعضا متألم و سازگار و گاهی ناسازگار با دین بوده است. نقطه اوج تفکر در یونان باستان، سقراط و افلاطون و ارسطو هستند که دین برایشان اهمیت انکارناپذیری دارد. برای مثال افلاطون در رساله فیدون استدلال‌های متعددی بر اثبات جاودانگی روح ارایه می‌کند و ارسطو با استدلال محرک بلاتحرک وجود خدا را اثبات می‌کند.

به طور کلی فلاسفه نسبت به دین، رویکردهای متفاوتی داشتند. این رویکردها را می‌توان در ۴ گروه دسته‌بندی کرد. رویکرد اول فلسفه را با دین یکسان تلقی می‌کند. یعنی برای افلاطون و ارسطو و بسیاری از فیلسوفانی چون آنها، فلسفه نه فقط منکر دین نیست بلکه موید آن هست و دین هم چیزی جز تفکر فلسفی نیست. بنابراین با قدری تسامح می‌توان گفت که برای این دسته از فیلسوفان، فلسفه و دین یکی بوده است. رویکرد دوم فلسفه را در خدمت دین تلقی می‌کند. رویکرد سوم معتقد است که نقش و شأن فلسفه عبارت است از جا باز کردن برای دین. یعنی فلسفه کلا در خدمت دین نیست اما یکی از نقش‌مایه‌های اصلی آن نوعی تایید و جا باز کردن برای مدعیات و باورهای دین است. رویکرد چهارم فلسفه به عنوان ابزار تحلیل دین است.

به طور کلی فلسفه دین بالمعنی الاعم را که نزد افلاطون و ارسطو و توماس آکویناس دیده می‌شود، می‌توان نوعی نگاه فلسفی به باورهای دینی خواند، اعم از نگاه مثبت یا منفی. این را می‌توان نوعی الهیات فلسفی و نگاه عقلانی به دین خواند. البته مرز میان الهیات فلسفی و نگاه عقلانی به دین چندان قابل تدقیق نیست. به عبارت دیگر باید میان الهیات نقلی که مبتنی بر نقلیات دینی است و الهیات عقلی که ترکیبی از روایات و درایات است و فلسفه دین که کمتر از مفروضات دینی بهره می‌گیرد و عمدتا به مباحث عقلی راجع به دین می‌پردازد، تمایز گذاشت. میان این ۳ نمی‌توان دیوار حائل مشخص کشید اما دو تای اول را می‌توان فلسفه دین بالمعنی الاعم خواند اما الهیات بالمعنی الاخص را فلسفه دین می‌خوانیم که به خصوص از ۱۹۵۰ به بعد رواج یافته است.

نماینده فلسفه دین بالمعنی الاعم را می‌توان افلاطون، فلوطین، اسپینوزا و چارلز هارتسهورن متفکر مسیحی امریکایی قرن بیستمی خواند. برای این متفکران مرز میان فلسفه و دین روشن نیست. رویکرد دوم را می‌توان فلسفه در خدمت دین خواند که متفکرانی چون آکویناس، جان لاک و ریچارد سوئینبرن استاد دانشگاه آکسفورد را می‌توان از این میان تلقی کرد. نزد این متفکران فلسفه ابزاری برای تحکیم مدعیات دینی است. برای گروه سوم یعنی الهیات فلسفی، فلسفه جا برای اعتقادات دینی باز می‌کند و کسانی چون ویلیام اوکام، کانت، بارت و الوین پلنتینگا متفکر مبرز مسیحی را از این دسته می‌توان خواند. گروه چهارم را فلسفه دین بالمعنی الاخص می‌خوانم که آن را در آثار فلسفی از ۱۹۵۰ به این سو می‌یابیم.

در سال ۱۹۵۵ کتاب «مقالات جدیدی در الهیات فلسفی» با ویراست السدیر مکینتایر و آنتونی فلو منتشر می‌شود که اثری دوران‌ساز تلقی می‌شود. در این کتاب مباحث مهمی راجع به زبان دین، تحقیق‌پذیری و ابطال‌پذیری و تکذیب‌پذیری مطرح می‌شود. بعد از این کتاب آثار فراوانی در این زمینه منتشر می‌شود. ویژگی این آثار آن است که از فلسفه به مثابه ابزاری برای تحلیل و نقادی عقلانی باورهای دینی استفاده می‌کنند. یعنی در این آثار پیش‌فرض‌های الهیاتی و کلامی که در ۳ رویکرد نخست غلبه دارد، تقریبا از میان می‌رود و جای خود را به ظهور فیلسوفانی می‌دهد که می‌کوشند صرف نظر از معتقدات خودشان با تاکید بر نگاه‌های فلسفی محض به باورهای دینی عمدتا مسیحیت و یهودیت بپردازند.

تعبیر فلسفه دین

تعبیر فلسفه دین نخست در قرن هفدهم نزد افلاطونیان کمبریج مثل هنری مور و رالف کادورث به کار می‌رود که البته چندان تداول نیافت زیرا متفکران اثرگذاری در طول تاریخ اندیشه غربیان نبودند. اما مهم‌ترین متفکری که بعدا کتابی با عنوان فلسفه دین می‌نویسد، هگل است که «سخنرانی‌های درباره فلسفه دین» را در ۱۸۲۱ منتشر می‌کند. البته شناخت امروزی کتاب را چندان نمی‌توان فلسفه دین تلقی کرد. او در مقدمه و موخره هرمی از ادیان و سیر تحولات آنها را ترسیم می‌کند. در فصل اول به مفهوم دین می‌پردازد. همچنین به ادیان متعین و متشخص مثل اسلام و بودیسم اشاره دارد. بعد به دین مسیحیت می‌پردازد که از دید او نقطه اوج این تحول تاریخی است و به بازتفسیر مدعیات عقاید مسیحیت می‌پردازد. اما عمده فلسفه‌ورزی هگل درباره فلسفه دین بر مسیحیت متمرکز است بنابراین او را می‌توان در ادامه الهیات فلسفی یا فلسفه دین بالمعنی الاعم دسته‌بندی کرد.

تاثیر عوامل اجتماعی و سیاسی

علل و عوامل گوناگون فکری، سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ مغرب‌زمین پدید آمدند تا اینکه در قرن هجدهم به تدریج مطالعات علوم انسانی در حوزه دین در زمینه‌های غیرکلامی مثل جامعه‌شناسی، روانشناسی، مردم‌شناسی، فلسفی و… پدید آمد. مهم‌ترین عامل سیاسی و اجتماعی جنگ‌های دینی در اروپاست. این جنگ‌ها حول و حوش ۲۰۰ سال عمدتا در اروپا از ۱۵۲۰ تا ۱۷۱۰ ادامه داشته است. برای مثال در آلمان از ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ حدود یک سوم جمعیت آلمان(۸ میلیون) بر اثر این جنگ‌ها تلف شدند. البته این جنگ‌ها عوامل مختلف غیردینی داشتند اما عمده آنها بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها یا گروه‌های مختلف کاتولیک یا پروتستان علیه یکدیگر صورت گرفته است. این نزاع‌ها برای اندیشمندان مغرب زمین در باب ماهیت دین تامل‌برانگیز بود. البته دیانت اروپایی در آن زمان عمدتا مسیحیت با پیش‌زمینه یهودیت بوده است. بنابراین عمده تاملات این متفکران بر مسیحیت متمرکز بوده است. برای نمونه می‌توان به ژان بدن از فرانسه و هربرت آوچربری از انگلستان اشاره کرد. ژان بدن در کتاب مهمی گفت‌وگویی خیالی میان ۷ نفر شامل ۳ مسیحی(کاتولیک، پروتستان، ارتدوکس) و یک مسلمان و یک یهودی و دو فرد دئیست صورت می‌دهد. دئیست‌ها کسانی هستند که معتقد به خداوند، معاد(معمولا) و وظایف اخلاقی متخذ از دین هستند اما به دین وحیانی باور ندارند. یکی از نکاتی که برای بدن در این کتاب مطرح است، بحث حقانیت دین است، اینکه کدام دین بر حق است، موضوع دیگر بحث سامان دادن جامعه با توجه به تنوع دینی است به گونه‌ای که جلوی خشونت‌ها و جنگ‌ها بر سر مذهب را بگیرد. هربرت آو چربری نیز در کتابی درباره حقیقت آن گونه که قابل تمایز از وحی است، بحث دئیسم را مطرح می‌کند. این دو متفکر در عین حال که از جنگ‌ها و سایر تحولات متاثر بودند، نقش موثری در شکل‌گیری بحث رابطه دین و فلسفه ایفا کردند. خلاصه بحث این دو متفکر این است که می‌توانیم به لحاظ عقلانی به حقیقت دست بیابیم که این به معنای دئیسم به جای تئیسم(الهیات ادیان توحیدی) است.

از دیگر عوامل فرهنگی و اجتماعی شکل گرفتن فلسفه دین و مباحث عقلانی پیرامون دین، که از رواج تکنولوژی و پیشرفت علم حاصل شد، آسان شدن سفر به مناطق مختلف جهان از جمله شرق و جهان اسلام است. آشنایی با ادیان دیگر در این میان نقش مهمی دارد. اوج این آشنایی‌ها در اواخر قرن نوزدهم با کتاب «کتاب‌های مقدس شرق» گردآوری، ترجمه و ویرایش ماکس مولر صورت می‌گیرد. در این کتاب برای اولین بار ترجمه نسبتا منقح و پیراسته‌ای از متون مقدس شرقی و اسلامی به زبان‌های اروپایی صورت می‌گیرد و غربیان با ادیان شرقی نیز آشنا می‌شوند. به تدریج تفکیک میان دین طبیعی در برابر دین وحیانی خودش را نشان می‌دهد. تا پیش از این دین طبیع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.