پاورپوینت کامل مبادی دولت ملی در تاریخ ایران ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مبادی دولت ملی در تاریخ ایران ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مبادی دولت ملی در تاریخ ایران ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مبادی دولت ملی در تاریخ ایران ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

از حدود یک سده پیش به این‌سو که روشنفکران ایرانی مباحث خود را به طور متمرکز روی مضامین باستانی سوق دادند، بسیاری از متون‌های کهن برای نخستین بار بعد از سده‌ها غفلت مورد اقبال آن‌ها قرار گرفت. این مشعل‌بگیران تاریخ بی‌تردیدی سرآغاز فصلی جدیدی را از حیث تاریخ‌شناسی در ایران آغاز کردند که سابق آن لااقل از دور ساسانیان به این‌سو کم‌نظیر و حتی بی‌مانند بود

از حدود یک سده پیش به این‌سو که روشنفکران ایرانی مباحث خود را به طور متمرکز روی مضامین باستانی سوق دادند، بسیاری از متون‌های کهن برای نخستین بار بعد از سده‌ها غفلت مورد اقبال آن‌ها قرار گرفت. این مشعل‌بگیران تاریخ بی‌تردیدی سرآغاز فصلی جدیدی را از حیث تاریخ‌شناسی در ایران آغاز کردند که سابق آن لااقل از دور ساسانیان به این‌سو کم‌نظیر و حتی بی‌مانند بود. البته درست است که ملاحظات آن‌ها بسیار سطحی و تنها محدود به گزارش‌های تاریخی از پژوهشگران غربی بود، بااین‌حال بسیاری از آن‌ها کوشش کردند تا به لحاظ آگاهی از تاریخ هرآنچه دربار این مضمون وجود دارد گرد هم آورند تا بلکه در مرحل بعدی بتوان توسط شارحان علاقه‌مند سرنخ‌های مهمی به دست داد.

در جریان این تحولات نیز دولت وقت برای اعتباری بخشیدن به حیثیت عقیدتی خود تا جایی که امکان داشت امکانات لازم را در اختیار این علاقه‌مندان قرار داد؛ برای نمونه، یکی از کارهای مهمی که در این دوران تحقق پیدا کرد، برگرداندن متون‌های پهلوی به فارسی بود. فکر می‌کنم هرکسی در هر جای از پایتخت کنونی ایران سری به کتاب‌فروشی‌ها زده باشد، مسلماً نظرش به آثار محققان داخلی جلب شده است. البته این سخن متوجه کسانی است که دغدغ آن‌ها زوال تاریخ ایران است. این سخن را به این مناسبت گفتم که به آنچه در دهه‌های گذشته روی داده اشاره

ای شده باشد. هرچند روشن است که این ملاحظات تنها به بخش اندکی از کارهایی که در آن دهه‌ها صورت گرفته تعمیم داده شد؛ چراکه این نمون قابل توجه، گویای انگیزه‌ای بود که در آن سال‌ها و دهه‌های بعدی دنبال شد. بدیهی است در این بین ترجم آثار پژوهشگران غربی نیز به قوت این انگیزه‌ها افزود؛ به‌عنوان نمونه، ترجم چندجلدی تحقیقات آتور کریستن سن، یکی از آن تتبعاتی بود که از نظر محتوای درونی کم‌نظیر بود. اگرچه کاستی‌ها و آرای متناقضی در مندرجات آن نیز به چشم می‌خورد، اما نکت قوت‌بخش این ملاحظات در آن است که برای نخستین بار دیده می‌شود که در سیر تاریخ بعد از اسلام این موضوعات تاریخی تا این حد مورد اقبال قرار گرفته است.

بااین‌همه، روشن است که در فقر بالا آنچه دربار ملاحظات تاریخی از باب پژوهش

ها گفته شد تنها به روبنای قضایا مربوط است، اما در ژرفای این تتبعات نیز چیز مهم‌تری نهفته است که به نظر من اگر اهل تحقیق و نظر در فهم آن‌ها ادراک درستی نداشته باشند، بی‌درنگ روبنای مسئله اهمیتی چندانی نخواهد داشت. به‌عبارت‌دیگر، بدون شناخت مضامین ژرف فلسفی در متون‌های ایرانی غیرممکن است که بتوان در استنتاج امری بیرونی آن‌ها و یا به عبارت دقیق‌تر، در فهم تاریخ‌خوانی ایران استنباط درستی داشت. این سخن ناظر بر این ضابطه است که به‌هرحال هر چیزی که در ظواهر امور انسانی پدیدار می‌شود، هرکسی را بر آن می‌دارد که در وهل اول منشأ اثر آن را در قلمرو عملی ببیند و به نسبت همان مشاهدات ظاهری، اظهارنظری در باب آن موضوع داشته باشد؛ درحالی‌که اهل اندیشه منشأ اثر بیرونی را نه در ظواهر بلکه علت آن را در قلمرو درونی یعنی در اندیشه جست‌وجو می‌کنند. بنا بر همین ضابطه است که می‌توان فهمید اهل تحقیق در این دهه‌ها بیشتر از منظر آنچه در امور بیرونی یعنی آنچه در تاریخ‌نویسی نمود پیدا کرده، استنتاِ خود را به رشت تحریر درآورده‌اند. به همین دلیل وقتی گزارش‌های آن‌ها را مطالعه می‌کنیم، اگر پیش‌تر در فهم مسائل تاریخ فکر در ایران استنباط دقیقی به دست نیاورده باشیم، شکی نمی‌توان داشت که در شناخت امر بیرونی تاریخ ایران با تناقضات عدیده‌ای روبه‌رو خواهیم شد.

بنابراین، برای فهم بهتر تاریخ ایران نخست باید خاستگاه حکمت ایران و سیر تحولات آن را در گذر زمان مورد بازخوانی قرار داد و سپس تحولاتی که از منظر انحراف و سوءتعبیر در آن راه یافته، از یکدیگر تمییز و تنقیح کرد تا از این طریق بشوند مضمون اصلی در باب فکر نخستین دولت جهانی را شناخت. در آن صورت است که می‌توان رویکردهای بیرونی در تاریخ ایران را که به‌وسیل تاریخ‌نویسان تدوین شده از یکدیگر بازشناخت؛ یعنی بعد از اینکه ما در شناخت مسائل تاریخ اندیشه در ایران

آگاهی پیدا کردیم، می‌توانیم در بازشناخت اصالت نظام فکری و عملی در ایران دریافت درستی پیدا کنیم. البته این را هم اضافه کنم که در این بین باید منابع فلسف غرب دربار نظام‌های سیاسی و اجتماعی را مطالعه کرد تا راحت‌تر بتوانیم مسائل پیچید ایران را درک کنیم (این همان روشی بوده که من در تاریخ‌شناسی ایران دنبال کرده‌ام).

باری، آن چیزی که همه باید در ابتدا دربار ایران بدانند این است که «ایران» آن امر بیرونی نیست‌ که در ظواهر امور و به‌واسط سلسله‌های ایدئولوژیکی همسان ساسانیان، صفویان و … پدیدار شده است؛ چراکه امر بیرونی این نظام‌ها همان‌طور که روشن است، مبتنی بر یک موضوع نظری است که پیوسته در قلمروی اندیشه به صورت نظام‌مند، شاکله‌ای از مفاهیم را برای آن‌ها ایجاد کرده است که برای فهم آن باید به پایه‌های نظری آن‌ها رجوع کرد. بنابراین، وقتی حوز نظری (از نظر تاریخ نظر و عمل) آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم، باید دید که آیا دریافتی‌های آن‌ها در قلمروی نظری توانسته پیوندی با اصالت اندیشیدن ایرانی ایجاد کند؟ اگر جز این باشد، «ایران» به معنای دقیق کلمه نتوانسته در آن پکیج تاریخی نمود پیدا کند، زیرا پیوستی در حلق تاریخی آن‌ها ایجاد نشده و آن سلسله به لحاظ گسست در ریسمان تاریخی‌اش دچار خلأ تاریخی شده است. هرچند اگر هم به طور طبیعی در قلمرو فکری آن سلسله، نظامی از مفاهیم شکل گرفته باشد، باز هم به علت اینکه متصل به خاستگاه مبادی ایرانی نشده، لاجرم دارای اعتبار نظری نیست.

به سخن دیگر، اگر خاستگاه مفاهیم فلسفی در ایران و آن مبناهایی که به‌واسطه‌

شان ایران را دارای مضمون جهان‌شمول کرده، محل اتصال تاریخی، از منظر هریک از سلسله‌ها قرار نگیرد، به نظر می‌رسد آن سلسله نمی‌تواند نماینده‌ای از آن مضمون نظری باشد. در اینجا اضافه می‌کنم که منظور این بحث به اصالت نخستین دولت جهانی و آغازکنند تاریخ جهان ربط پیدا می‌کند. بنابراین وقتی بحث اصالت نظری در باب مضمون ایران می‌شود، ملاک فهم آن در حقیقت همان پارسِ جهان‌شمول و فراگیر است؛ به‌عنوان نمونه، باید دید آیا ساسانیان که متولی اندیش ایرانشهری بوده‌اند پیش از آنکه به مرحل فروپاشی برسند واقعاً توانسته بودند نمایند مضامین پارسی‌ها باشند و یا اینکه به دلیل فکر ایدئولوژیکی خود ناگزیر شده‌اند با تلفیقی از مندرجات مذهبی، پاره‌ای از مفاهیم را به صورت التقاطی مفصل‌بندی کنند تا اید ایرانشهری پدید آید؟ حال اگر پار اول درست باشد، آن دولت نمایند فکر ایرانی (=آریایی) است؛ اما اگر چنین نباشد، آن را نباید نمایند فکر ایرانیان باستان قلمداد کرد.

در یک جمله: هر دولتی که بر ایران سیطره یافته و بر آن فرمان رانده است، اگر برآمده از مبادی اندیشیدن و عمل ایرانی نباشد، دلیلی بر ایرانی بودن آن دولت نیست؛ برای مثال، هراکلیتوس که با مسامحه می‌توان گفت یکی از شارحان فلسف ایرانی در زمان هخامنشیان بوده، در توضیح فهم نظام فکری ایرانیان سرنخ‌های مهمی به دست می‌دهد. این فیلسوف به لحاظ توضیحی که دربار فلسف ایرانی داده، موادی را در تاریخ اندیش ایران به ودیعه گذاشت که هر سلسله‌ای برای اعتبار بخشیدن به ایرانی بودنش می‌بایست از این موادها در ساخت بنای خود استفاده کند. در واقع به کار بردن این مواد و مصالح در هر عمارتی نو در حکم حلقه

ای به‌هم‌پیوسته نسبت به اعتبار ایرانی بودن آن سلسله است. بنابراین وقتی نظمی نوبنیاد، از منظر نظری دارای ساختمانی از مفاهیم می‌شود و در آن ساختمان موادی از مبانی فکر ایرانی به کار نرفته باشد، با مسامحه باید گفت آن نظم نوبنیاد نتوانسته از حیث نظری و عملی رابطه‌ای با مضمون ایرانی برقرار کند. بدین‌سان است که اعتبار آن نظام زیر سؤال می‌رود.

حال صفویان را در نظر بگیریم، آیا آن‌ها نماینده‌ای برآمده از ساحت فکر ایرانی بوده‌اند؟ قطعاً اگر به‌درستی به نظام مفاهیم در دور صفویان بنگریم بلافاصله متوجه خواهیم شد که آن‌ها نماینده‌ای از جریان فکری خاص بوده‌اند که بعد از به قدرت رسیدنشان بدون وقفه در سراسر کشور منشأ اعتبار خود را رسمی کردند. البته سرآغاز این‌گونه «گسست‌خواهی‌ها» با خیزش اردشیر بابکان در تاریخ ایران ظاهر شد که می‌طلبد در جایی دیگر به آن پرداخت. ازاین‌رو وقتی تاریخ اندیشه و عمل در ایران بررسی می‌شود و تناسب آن مفاهیم را با سایر نظام سیاسی می‌سنجیم، باید دید خاستگاه مفاهیم فلسفی و آن چیزی که در تاریخ جهان به‌واسطه‌اش نمود پیدا کرده و هم عالم همیشه ایران را متناسب با آن تاریخ مقایسه می‌کنند، آیا در آن نظام سیاسی و اجتماعی تبلور پیدا کرده است؟ اگر آن مؤلفه‌های تاریخی در آن دولت وجود داشت مطمئناً آن دولت را می‌توان نمایند فکر ایرانی در سطح جهان به شمار آورد؛ در غیر این صورت، آن نظام نه از حیث امر نظری می‌تواند داعی ایرانی بودن داشته باشد و نه از لحاظ صور ساختمانی.

بدیهی است بعد از خیزش اردشیر بابکان به اریک قدرت، تاریخ ایران تا زمان فراهم آمدن مشروطه‌خواهی نتوانسته جلوه‌ای از نمایندگان ایرانی را به خود ببیند، زیرا آن نمایندگانی که از آن پس ایران را تحت استیلای خود درآوردند اساساً منشأ جایز بودن خود را بر مبنای جریانی از یک ایده‌ای انتزاعی و التقاطی (که البته برآمده از یک طبقه‌ای خاص بود) اقتباس می‌کردند تا از جریان خود بر خویش مشروعیت ببخشند. بدین‌سان است که به‌جرئت می‌توان گفت نه ساسانیان توانستند با اید مزدیسنایی دولتی انضمامی به‌مثابه دولت ملی تشکیل دهند و نه صفویان به‌واسط تشیع. البته درست است که در محتوای نظام فکری آن‌ها رگه‌هایی از فلسف اشراقی وجود داشته، اما مسئل حائز اهمیت در این است که وقتی آن فلسفه در حجاب دین‌یاران و همچنین در پستوهای درهم‌تنید آیین‌ها ناپیدا می‌شود، از آن پس نباید گفت هرآنچه در امر بیرونی به صورت حجاب ظاهر می‌شود تبلور آن نظام فکری است؛ چراکه مبنای اصلی آن فلسفه مبتنی بر روش «آزادی خلاق»۱ است و اساساً هر چیزی که در معنای قیدوبند ظاهر شود در تضاد آشکار با آن اندیشه است؛ به همین دلیل اگر آن فلسفه بی‌واسطه مورد بهر اهل حقیقت قرار بگیرد، جایگاه طبق دین‌یاران به مخاطره می‌افتد، لیکن آن‌ها ناگزیر هستند در ابتدا حجابی از آیین

ها ایجاد کنند و از سوی دیگر برای اجرای آن آیین

ها طرح نظری تولید کنند تا عناصر قدرت که به نمایندگی از جریان فکری آن‌ها برخاسته، برای حفظ و بسط آن جریان توجیه وجودی داشته باشد.

از طرف دیگر چون مشروعیت قدرت فائقه به طبق خواص‌ وابسته است و همچنین حفظ موجودیت طبق خواص به قدرت فائقه، در نتیجه منشأ جایز بودن این دو نیرو همیشه از یک آبشخور سرچشمه می‌گیرد. بنابراین می‌بینیم در اینجا فلسف ایرانی مبتنی بر «آزادی خلاق» هیچ جایی در مبنای نظری و عملی این‌گونه نظام‌ها ندارد. در واقع مفهوم کثرت در عین وحدت که ناشی از آزادی خلاق در میان تکثر انسان‌هاست و اساساً در منشأ‌ واحد که همانا در «منِ»۲ واحد وحدت پیدا می‌کنند، اجباراً زیر پوشش حجاب دین‌یاران پنهان می‌ماند و راه شناخت آن برای عامه مسدود می‌شود. بدین‌سان، موجودیت حجاب‌ها که ناشی از قواعد مقیدکننده است، مانعی بزرگ در برابر آزادی کثرت‌ها است.

از فقره فوق می‌توان دریافت که اگر دولتی نتواند به نمایندگی از این کثرت‌ها برآید، بی‌درنگ نه حیثیت وجودی آن انضمامی (ملی) است و نه مبانی فکری آن برآمده از فکر ایرانی؛ زیرا این دو شئون نظری نخستین مؤلفه‌هایی است که نظام‌های سیاسی اجتماعی در ایران را به اعتبار اولیه‌اش متصل می‌کند. اگر در ماهیت هر نظامی که بر سرزمین ایران استقرار یافته استنتاجی از نخستین مؤلفه‌ها در درون مبنای نظری آن مندرج نباشد، آن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.