پاورپوینت کامل درونمایه های اساطیری نوروز ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درونمایه های اساطیری نوروز ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درونمایه های اساطیری نوروز ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درونمایه های اساطیری نوروز ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
دیرینگی نوروز در فرهنگ ایران و آسیای غربی خود باعث پیدایش مضامن اساطیری در ادوار گوناگون شده است. هر چند نمی توان تاریخی قطعی برای پیشینه نوروز قائل شد، اما رگه هایی از اساطیر نوروزی مربوط به هزاره نخست پ.م. و اعصار بعد را می توان یافت.
دیرینگی نوروز در فرهنگ ایران و آسیای غربی خود باعث پیدایش مضامن اساطیری در ادوار گوناگون شده است. هر چند نمی توان تاریخی قطعی برای پیشینه نوروز قائل شد، اما رگه هایی از اساطیر نوروزی مربوط به هزاره نخست پ.م. و اعصار بعد را می توان یافت.
نخستین درونمایه اسطوره ای نوروز و شاید کهن ترینِ آن اسطوره بندهشتی و باززایی یا بازآفرینی زمان است. مضمونی که در بخش بزرگی از فرهنگ آسیایی، به ویژه هند، ایران و بین النهرین، قابل بررسی است. مفهوم نوشدگی، تجدید آفرینش و باززایی جهان جزو اساطیر ریشه و بن به شمار می آید. بی تردید، انسان در اعصار کهن، نوشدگی و تجدید حیات طبیعت را مشاهده می کرد و همین تجربه کافی بود که از طبیعت تقلید کند. میرچاالیاده در این باره معتقد است که«این نوشدگی با شروع سال نو، هنگامی که دور جدید زمان آغاز می شود، صورت می پذیرد. اما تازه شدنی ( (
renovation
که آیین حلول سال نو، نوروز، متحقق می سازد، در اصل، تجدید و تکرار تکوین عالم است، هر سال نو، خلقت را تجدید می کند و از سر می گیرد. این اساطیر آفرینش کیهان و اساطیر مربوط به اصل اند که به یاد مردمان می آورند که چگونه کیهان و نیز هر چه بعد از پیدایش آن روی داد، پدید آمده اند» بدین گونه، هر نوروز برابر است با از نو آغاز کردن زمان که همان تکرار بندهش و تکوین جهان است. اعتقاد به بازگشت اموات در واقع باور داشت باززایی مردگان بوده است از این جهت، در هر فرهنگی که به رستاخیز و تن پسین یا معاد جسمانی باور داشته اند، معتقد بوده اند که این رستاخیز در نوروز رخ می دهد. از جمله در یکی از متن های پهلوی آمده که «در ماه فروردین، روز خرداد، اورمزدخدای، رستاخیز و تن پسین کند، جهان بی مرگ و بی زمان (پیری) و بی بیش (بی رنج) و بی پتیاره شود. اهرمن و دیوان و درغان بی کار شوند… مردم به همه گاه سیر و خرسند باشند و هیچ خورش آرزو نکنند و مردم بی پتیاره تا جاودان آهوش (بی مرگ) شوند.»
اسطوره تعیین سرنوشت و بازآفرینی را در جشن زگ موگ بابلی یا جشن اعتدال بهاری نیز می توان یافت. زگ موگ را به افتخار مردوک در معبد اساگیلا جشن می گرفتند. در روز نخست سال، همه خدایان به ریاست مردوک در معبد مذکر گردد می آمدند تا سرنوشت سالی را که در پیش بود، تعیین کنند . اسطوره آفرینش و تکرار آیینی آن در جشن سال نو در میان سومری ها، اکدی ها و اقوام آسیای صغیر، قرن ها پیش از پیدایش اقوام هند و اروپایی، شناخته شده بود. بدیهی است که اقوام هند و اروپایی نیز به نوعی جشن سال نو داشته اند. این جشن ها البته هر یک نظام اساطیری آیینی خاص خود داشت. ما در این جا بر وام گیری آیینی تأکید نداریم؛ بلکه به تجربه های مشترکی اشاره می کنیم که هر یک از اقوام باستانی به شیوه خاص خود داشت و بدان عمل می کرد.
اصولاً مفاهیمی چون زایش، مرگ و باززایی نه تنها در مورد گیاهان و جانوران و دیگر عناصر طبیعت، بلکه در مورد انسان نیز مصداق دارد، اما در مورد انسان جنبه والاتری به خود می گیرد. سبز شدن دانه ها خود نمونهه باززایی است. هلال ماه خود زایش تازه ای است. طلوع خورشید نیز زایش هر روزه این عنصر مهم طبیعت است. نظام اساطیری آیینی نوروزی از یک لحاظ تکرار آشفتگی ازلی جهان و باززایی و نظم یافتن هر ساله آن است. همه مراسم آیینی اسطوره ای به نوعی برای فراموش کردن زمان گذشته و نو کردن زمان، انسان و طبیعت به شمار می رفته است.
از این رو، می توان بن مایه اساطیری نوروز را اسطوره آفرینش دانست. چه این هم در روایات کهن مربوط به نوروز و هم در برخی از ویژگی های آیینی آن متجلی است. از نوشته های مربوط به جشن های شش گانه زرتشتی می توان استنباط کرد که هر یک از جشن ها به آفرینش یکی از عناصر طبیعت مربوط بوده است و ما بعد به آن خواهیم پرداخت. اما مهم ترین جشن یا گاهنبار، یعنی جشن همسپت مئیذیه (
Hamaspathmaidhya
) که در آغاز بهار و با نوروز هم زمان بود، در اصل برای بزرگداشت و قداست آفرینش انسان بوده است ابوریحان بیرونی نقل کرده که به اعتقاد برخی از منجمان یهود، خورشید در روز چهارشنبه، بیست و هفتم ایلل آفریده شده است که خود زمان اعتدال بهاری و جشن سال نو است. این نکته نخست یادآور این باور است که طلیعه سال نو با آفرینش خورشید همراه است، و نیز محتملا به قداست و آتش افزون های جشن چهارشنبه سوری باز می گردد. بیرونی حتی نوروز را به آفرینش انسان نسبت داده است: «و دانشمندان ایران گوویند که در نوروز ساعتی است که در آن سپهر پیروز، روان ها را برای ایجاد آفرینش به جنبش در می آورد.»
یمه یا جم یکی از درون مایه های اصلی اساطیر هند و ایرانی است که با نوروز نیز پیوند دارد. یمه در اساطیر هندی ایزد مردگانی است که به سعادت ابدی نایل شده اند و به عبارتی، او فرمانروای بهشت برین است، اما در اساطیر ایرانی به نام جم، فره شهریاری دارد. جم ادعا کرد که آب و گیاه و خورشید و ماه را آفریده و آفرینش مادی را از آن خود می دانست از این رو، فره از او جدا شده و به میترا رسید.
ارتباط نوروز با جمشید از این نظر قابل توجه است که بنا به اسطوره ها و باورهای کهن، روزگار او بهترین دوران سعادت، سرسبزی و خرمی بوده است. حتی در اوستا (وندیداد، فرگرد دوم) آمده که به روزگار او نه مرگ بود، نه پیری، نه درد، بلکه دوره زیبایی، خوشی و شادابی بوده است. همین باور خود کافی بود که ایرانیان باستان، بزرگ ترین جشن ملی خود را به این شخصیت اسطوره ای نسبت دهند. از این گذشته، تخت گاه بزرگ هخامنشیان نیز به نام او مزین گردید، که خود در خور توجه است. چون از جمشید تاریخی که دارای تخت گاه مشخصی باشد، مدرکی در دست نیست. اما می توان گفت که تخت جمشید محل برگزاری جشن های نوروزی روزگار هخامنشیان بوده است.
جمشید جهان را سه برابر گسترد، به فرمان دادار، «ورجم کرد» را ساخت و از همه گیاهان و جانوران و مردمان، جفتی به آن فراز برد، در ور (کاخ) جم، گیاهان و خوردنی ها فاسد شدنی نبودند و مردمان نیز بی نقص بودند. در آن جا جانور از آسمان نمی تابید بلکه خود روشنی داشت. جم با معجزه خدایور، به دوزخ آمد و سیزده سال در کالبد دیوان در آن جا ماند. از این رو، در سرزمین خود بی مرگ پدید آورد.
نوشته های قدیم ایرانی چهره اساطیری جمشید و پیوند او را با نوروز چنین باز گفته اند:
«/ جمشید/ فرمان داد ارابه از عاج و چوب ساج بسازند و گستردنی دیبا بر آن بیفکنند بر آن سوار شد و به اهریمنان فرمان داد که آن را به دوش کشند و میان آسمان و زمین برند تا او را از دماوند در هوا یک روزه به بابل رسانند. این به روز اورمزد بود از فروردین ماه که نخستین روز بهار است…»
یا به قول ابوریحان بیرونی:
«این روز نخستین روزی بود که جمشید مروارید را از دریا بیرون آورد، پیش از او کسی مروارید را نمی شناخت و این روز به دخول آفتاب در برج حمل نزدیک بوده و آن را عید می گرفتند…»
و نیز در زین الاخبار چنین آمده است «جمشید اسیا سنگی اندر گردن دیوی افکند و بر وی نشست و او را اندر هوا ببرد تا خدای عز و جل گرما و سرما و بیماری و مرگ برگیرد. خدا دعای او درپذیرفت و چون دعاوی او مستجاب شد، شکر آن را جشن نوروز کردند.»
متون کهن دلایل گوناگون برای پیدایش نوروز و ارتباط آن با جمشید ذکر کرده اند. از جمله این که آفتاب بر سریر زرین جمشید تابید، پس آن روز را جشن گرفتند. یا تاج گذاری او، نخستین روز مظالم، رفتن یا بازآمدن از حرب سیاهان و دیوان و کشف چند عنصر طبیعت را به عنوان سببی برای پیدایش نوروز آورده اند.
اما دو سبب دیگر پیدایی نوروز که درون مایه های اسطوره ای دارند، عبارتند از: دانستن این که آفتاب دو دور دارد، و آزاد کردن باد و باران.
در نوروزنامه منسوب به خیان نیشابوری درباره دو دور آفتاب چنین گفته است:
«اما سبب نهادن نوروز آن بوده است که چون بدانستند که آفتاب را دو دور بود. یکی آن که هر سیصدو شصت وپنج روز و ربعی از شبانه روز به اول دقیقه حمل بازآید به همان وقت و روز که رفته بود و بدین دقیقه نتواند آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود. چون خورشید آن روز را دریافت، نوروز نام نهاد، و جشن آیین آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدار کردند.» و نیز در بخش دیگر، درباره نوروز گوید:
«چون پادشاهی بعد از طهمورث به برادرش جمشید رسید و از این تاریخ هزار و چهل سال گذشته بود و آفتاب اول به روز فروردین تحویل کرد و به برج نهم آمد. چون از ملک جمشید چهارصدوبیست ویک سال بگذشت، این دور تمام شده بود و آفتاب به فروردین خویش به اول حمل بازآمد و جهان بر وی راست گشت. دیوان را مطیع ساخت. بناها فرمود ساختن و جواهرها از معدن ها به درآوردن. پس در این روز که یاد کردیم، جشن ساخت و نوروزش نام نهاد و مردان را فرمود که هر سال چون فروردین نو شود، آن روز را جشن کنند و آن روز نو دانند تا آنگاه دور بزرگ باشد که نوروز در حقیقت بود.»
از مضامین دیگری که به طور بنیادی با آیین های نوروزی پیوند خورده است. مضمون فروهر با فروشی است. فروهر به اعتقاد ایرانیان باستان یکی از نیروهای مینویی انسان های نیک و پرهیزگار به شمار می رود. واژه فروردین خود جمع فرود یا همان فروهر است. فروهرها یا ارواح نیاکان به هنگام فروردین، از آسمان به زمین می شتابند و در جست وجوی بازماندگان خویش اند تا آن ها را پذیرا شوند. آنها نیز مملکت و نعمت برای بازماندگان می آورند و حتی برای خانه و سرزمین خویش می جنگند.
واژه پهلوی
Frawahr
از صورت فرضی
Fra-vereera
آمده است.
واژه
Vereera
به معنای دفاع و ایستادگی است و با واژه ایرانی میانه و نو «گَرد» به معنای «دلی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 