پاورپوینت کامل هنر و فلسفه از منظر هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل هنر و فلسفه از منظر هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هنر و فلسفه از منظر هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل هنر و فلسفه از منظر هگل ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱) یکی از مهمترین فلاسفه دو سه قرن اخیر غرب محسوب می‌شود. فیلسوفی بسیار مؤثر در سیر فلسفی و فکری غرب که فلسفه را مکانتی متعالی بخشید و بر بسیاری متفکران مابعد خود تأثیر گذاشت.

ه

الف) گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱) یکی از مهمترین فلاسفه دو سه قرن اخیر غرب محسوب می‌شود. فیلسوفی بسیار مؤثر در سیر فلسفی و فکری غرب که فلسفه را مکانتی متعالی بخشید و بر بسیاری متفکران مابعد خود تأثیر گذاشت. درباب هگل و ایدئالیسم قدرتمند او، که بسیاری ایدئالیسم عینی می‌دانند (زیرا جهان را بستر تحوّل و تکامل اید عینی بر بستر زندگی انسان می‌داند و این بدان معناست که ایده، مجرد از انسان، تحول و تکامل ندارد) بسیار گفته و نوشته‌اند و قصد، بحث در این باب یا در باب ماهیّت نظام فلسفی او و به دلیل آنچه گفته شد، تأثیر بر فلسف خاص امثال مارکس که فلسفه را عامل تغییر جهان می‌دانستند نه تفسیر آن نیست، بلکه تأمل بر این معناست که این فیلسوف بزرگ، آرای بسیار جالب توجهی در باب هنر و زیبایی و البته قابل تأمل و نقد دارد.

درس‌گفتارهای او که دانشجویانش در سالهای ۱۸۲۷ الی ۱۸۳۰ جمع‌آوری و با حجمی در حدود ۱۰۰۰ صفحه منتشر کردند، یکی از مهمترین آثار اوست که به همت دکتر محمود عبادیان به جامعه ایران شناسانده شد.

از سوی دیگر، تقسیم جلوه‌های روح مطلق به فلسفه، دین و هنر یکی از مهمترین کارهای هگل در نظام فلسفی اوست. به عبارتی هگل معتقد بود روح یا اید مطلق اگر در پیکر مفاهیم دانسته شود، «فلسفه» و اگر در متن شهودی دانسته شود که در اظهار خود از مفاهیم نیز بهره می‌جوید، «دین» و اگر از طریق شهودی که زاده ادراک حسی و نوعی جلوه حسی ‌باشد، «هنر» است.

به تعبیر هگل، «هنر» نخستین وسیله یا رسانه در زندگی انسان محسوب می‌شود که در صدر تاریخ عمدتاً عامل وصول به حقیقت است؛ اما در مسیر حیات انسان این عامل (یعنی هنر) که ظهور روح یا ایده در قالب تجسم و تجلّی حسی است، جای خود را به دین و سپس فلسفه می‌دهد. این معنا را مرحوم عبادیان در کتاب زیبایی‌شناسی به زبان ساده چنین بیان می‌کند: «حرکت آگاهی و حقیقت‌گرایی ذهن آدمی از حقیقت تجسمی (هنر) به حقیقت تصوری (دین) و سرانجام حقیقت انتزاعی (فلسفه) به معنای حذف مرحله‌های زیرین نیست بلکه مرحله‌های قبلی رسالت عمد خود را از دست می‌دهند و به جنبه‌ای از مرحله برتر تبدیل می‌شوند.»۱

این جایگزینی فلسفه و دین به جای هنر، بدان صورت که گفته آمد، البته می‌توانست کاملا شائب مرگ هنر یا گذشتن از هنر و یا دقیق‌تر بازماندگی هنر در مسیر تحول و تکامل روح را متأثر از این رأی هگل بیافریند؛ همان مفهومی که آرتور دانتو از آن چنین می‌گریزد: «در اواسط سال ۱۹۸۴ بود که من مقاله‌ای با عنوان «پایان هنر» منتشر کردم. در اکتبر همان سال هم فعالیت خود را به عنوان منتقد هنری آغاز کردم و نخستین نوشته خود را در مجله نیشن به چاپ رساندم. از آن پس هر از گاهی این موضوع مطرح شده است که اگر به‌راستی هنر به پایان رسیده، قاعدتاً نقد هنری نیز حرفی برای گفتن نخواهد داشت؛ از این رو به نظر می‌رسید حوز جدید فعالیت من با نظریه‌ام در مقال مذکور تعارض داشته باشد. اما من در هیچ بخش از نظریه خود نگفته بودم که آفرینش هنر متوقف خواهد شد؛ به واقع من «مرگ هنر» را اعلام نکرده بودم. «پایان هنر» به مسیری که می‌شد برای تاریخ هنر متصور گردید، ناظر بود. همچون سکانسی از صحنه‌های یک روایت که در مرحل گره‌گشایی است. به نظر من این روایت به پایان رسیده بود، از این رو هر هنری که از این پس آفریده می‌شد، لاجرم پساتاریخی بود… . البته من نخستین فیلسوفی نبودم که از یک سو پایان هنر را اعلام دارد و از طرف دیگر به نگاشتن نقد هنری بپردازد. فیلسوف متافیزیک بزرگ آلمانی، گئورگ ویلهلم فریدریش هگل در سال ۱۸۲۸ در اولین درس‌گفتارهایی دربار زیباشناسی خود در برلین مدعی شد که هنر «در بالاترین جایگاه خود همواره چیزی بازمانده از روزگار گذشته است.»۲

تعبیر دانتو دقیق است. هگل مرگ هنر را اعلام نکرد؛ اما توانمندی آن را در پاسخگویی به حوائج روح، آن‌هم در عصری که فلسفه تمام قد و کامل، میدان‌دار وصول انسان به حقیقت شده است، به نقد کشید. به عبارتی گرچه هگل هنر را در عرض فلسفه و دین قرار داد، اما معتقد بود در سیر تکاملی روح، چون انسان به دوران مدرن می‌رسد، دیگر امکان رفع نیازهای روح توسط هنر امکان ندارد. اینک فلسفه میدان‌دار است و پاسخگوی تمام و کامل حوائج روح. چنانچه گفتیم این معنا در تاریخ فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی به اعلام مرگ هنر توسط هگل تعبیر شد.

دکتر عبادیان در اثر گزید زیباشناسی هگل، ترجمه شیوا و دقیقی از این رویکرد هگل دارد: «ما با آنکه مقام والایی برای هنر قایلیم، ضمناً نباید فراموش کنیم که هنر، نه به لحاظ مضمون و نه به اعتبار شکل، می‌تواند برترین نحوه انتقال تمایلات راستین روح به آگاهی انسان باشد. شکل هنر ایجاب می‌کند که فعالیت هنری در محدوده‌ای خاص باقی بماند. هنر تنها قادر است جلوه‌ای خاص و مرتبت معینی از حقیقت را در هیئت پدیده هنری تجسم بخشد. طبیعت هنر ایجاب می‌کند که اندیشه هنری به رخسار محسوسات درآید و در آنها بیان برازنده یابد تا به مضمون واقعی هنر مبدل شود؛ خدایان یونان، مثال از این رهگذرند. البته رسانه رساتری برای دستیابی به حقیقت وجود دارد که وارسته از پایبندی به امر محسوس بوده و برای ابراز خود نیا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.