پاورپوینت کامل ?یادی از اخترالملوک فتوحی تبریزی ۳۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ?یادی از اخترالملوک فتوحی تبریزی ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ?یادی از اخترالملوک فتوحی تبریزی ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ?یادی از اخترالملوک فتوحی تبریزی ۳۹ اسلاید در PowerPoint :
چهل و شش سال پیش، در بیست و ششمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۵۲، بانو اختر اعتصامی، در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست و سی و دو سال پس از درگذشت دختر ادب دوستش، در کنار او آرام گرفت.
چهل و شش سال پیش، در بیست و ششمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۵۲، بانو اختر اعتصامی، در سن ۹۵ سالگی چشم از جهان فروبست و سی و دو سال پس از درگذشت دختر ادب دوستش، در کنار او آرام گرفت.
زندهیاد، عالمتاج قائممقامی (یکی از سه ژاله معروف شعر فارسی۱) مادر شاعر فرهیخته روزگار ما، زندهیاد حسین پژمان بختیاری است. شباهت زندگی ژاله قائممقامی، با پروین اعتصامی، گویای این مطلب است که وضع زنان در روزگار قاجار و پهلوی اول، بهرغم دگرگونیهای ظاهری بسیار، مثلاً اعطای برخی از حقوق اجتماعی به زنان، کشف حجاب و شعارهایی از این دست ـ فرادست و فرودست نداشت و چندان با هم فرق نمیکرد، چه این که سرنوشت فخری ارغون (فخر عادل خلعتبری، مادر زندهیاد سیمین بهبهانی) نیز همانند آنها بود و «تیرهبختی» بخش مهمی از زندگی آنها محسوب میشد و اجتماع آن روز ایران، برای آنان وضع یکسانی را رقم زده بود.
پژمان بختیاری، در شرح احوال مادرش چنین مینویسد: «در آخرین روزهای ماه ربیعالثانی ۱۳۰۱ هجری قمری برابر با اسفندماه ۱۲۶۲ شمسی دختری زیبا در خاندانی مرفه و نیکنام چشم به روی جهان گشوده، عالمتاج نامیده شد. پدر آن دختر، میرزا فتحالله فرزند میرزاعلی پسر میرزا ابوالقاسم قائممقام ثانی، نخستین فدایی سیاست خارجی بود و مادرش مریم خانم، صبیه معینالملک.
هنوز پنجمین مرحله عمرش آغاز نشده بود که به قول خودش مکتبنشین شد و نزد شیخی فاضل معروف به جناب که از خویشاوندان سببی وی بود، در خانه به تحصیل پرداخت و چون قوه ادراک و حافظهای قوی داشت در اندک سالی فارسی و عربی را به حد کفایت آموخت. در صرف و نحو و معانی و بیان و منطق و نقد شعر پیشرفتی به سزا کرد و خلاصه در ادبیات عربی و فارسی صاحب حظّی وافر گردید. ضمناً مقدمات حکمت و تا حدی نجوم را دید و بدینسان تا پانزدهمین سال زندگی را در قصبه فراهان و املاک پدری به سر برده، اوقاتش صرف تحصیل علم و کسب دانش و کمال گردید. در این وقت میانه پدرش و اعمامش به هم خورد. اختلافات مادی و ملکی آنان موجب شد که میرزا فتحالله با اعضای خانواده خویش به تهران آید. شاید با جلب عنایت صدراعظم بر مخالفان پیروز گردد.
میرزا فتحالله پس از ورود به پایتخت در خانههای پدری منزل گرفت و اطلاع یافت که جماعتی از ختیاریان نزدیک او به سر میبرند، وی با سابقه ذهنی خوشی که از آنان داشت درصدد آشنایی با رییس ایشان برآمد و به زودی او را شناخت.۲ او همان میهمان [علی مرادخان بختیاری] ناخوانده و نجیب سابق بود که همانند وی از بیداد اقارب به تهران روی آورده، به دلایلی که جای ذکرش نیست، دیگر به زادگاه خود بازنگشته بود.
او مردی بلندقامت، آراسته و خوش صحبت بود که صورت سوختهاش از مسافرتهای مستمر و زندگانی ناآرامی حکایت میکرد. بدنی ورزیده و استخوانی داشت. بالغ بر چهل سال از عمرش میگذشت و معروف بود که از نزدیکان صدراعظم و طرف اعتماد اوست که پس از آمدن به مرکز، چون جوانی شجاع و خوشرو و گرم سخن بود، منظور نظر درباریان و مشغول خدمت در نظام ایران گردید. بالاخره مشمول عنایات مظفرالدین شاه گشته، متدرجاً تا درجه سرتیپ دومی ارتقا یافت.
معاشرت او با میرزا فتحالله به صمیمیت و اخلاص و مساعدتهای ثمربخش او به نزدیکی منتهی گردید. تا جایی که دختر وی را خواستار شد. گرچه آن تقاضا نخست با بیمیلی و سردی تلقی شد، اما سرانجام دختر بینوا، وجه المصالحه گرفتاریهای پدر و قربانی سیاست مالی او گردید و ظاهراً در ماه رجب یکی از سالهای ۱۲۷۷ یا ۱۲۷۸ به خانه شوهر رفت. آن دختر مادر من و آن مرد پدر من [بودند].
ازدواجِ دختری تحصیلکرده با مردی نسبتاً بیسواد و همسریِ مردی چهل و اند ساله با دوشیزهای شانزده ساله، با وضعی بدآغاز شد و به صورتی بدتر پایان پذیرفت. بدبختانه در همان سال ازدواج وی، نخست مادرش و با فاصله ۳۹ روز پدرش از دنیا رفتند و او را محکوم اراده برادر سیه روزتر از خود ساختند که جوانی بود مُسرف و عاشق بنگ و باده، با روحی پاک و ضعفی دردناک. من از بعضی جهات به مادرم حق میدهم که از همسری با پدرم ناراضی باشد، اما به صورت مطلق او را ذیحق نمیدانم. چرا که در آن روزگار قسمت اعظم نسوان ایران با او همانند بودهاند. بسیاری از آنان با هووهای متعدد در یک خانه میزیستند و از زندگی شکایت نمیکردند و یا برای خود حقی بیش از آن قائل نبودند…
… زندگی مشترک پدر و مادرم در زیر یک بام آغاز شد، بدون آن که کوچکترین وجه اشتراکی از لحاظ روحی و معرفت و تربیت با هم داشته باشند. مادرم در آغاز جوانی بود و پدرم در پایان جوانی. مادرم اهل شعر و بحث و کتاب بود و پدرم مرد جنگ و جدال کشمکش … مادرم دوران کودکی و مختصری از اوایل ایام جوانی را در خانه پدر گذرانده غرق در ناز و نعمت بوده و همه چیز را فراهم داشته، در نتیجه به مادیات تعلق خاطری نشان نمیداد و کسی نبود که با یک قواره پارچه نفیس و حتی گوهری گرانبها راضی و خشنود و متشکر شود.
… مادرم به ارزش پول واقف نبود و پدرم برعکس پول دوست و تا حدی ممسک بود. مادرم از مکتب به خانه شوهر رفته و پدرم از میدانهای جنگ و خونریزی به کانون خانوادگی قدم گذارده بود. آن از این توقع عشق و علاقه و کرم و همنوایی به افراط داشت و این از آن منتظر حد اعلای خانهداری و شوهرستایی و صرفهجویی و فرمانبرداری بود. افسون هر دو به خطا میرفتند.۳»
شباهت زندگی پروین با ژاله قائممقامی، شگفتآور است و آنها زاده زمانه خویش بودند. ژاله در سرزنش روزگار خود، میگوید:
تاج عالم گر منم، بیگفت و گوی خاک عالم بر سر عالم کنید
او از پدر و مادرش گله دارد که چرا به خانه شوهری او را روانه کردهاند که کوچکترین وجه مشترکی را با او نداشته است:
چه میشد آخر ای مادر، اگر شوهر نمیکردم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 