پاورپوینت کامل موضوع ایران در رویارویی با غرب ۶۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل موضوع ایران در رویارویی با غرب ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل موضوع ایران در رویارویی با غرب ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل موضوع ایران در رویارویی با غرب ۶۳ اسلاید در PowerPoint :

این توضیحات گویای آن است که تاریخ «فلسف حصولی»۱۹ از مهم‌ترین مؤلفه‌های شناخته‌شده در حوزه اندیش غربی است و به طور طبیعی و بنیادین نیز تضاد آن با تاریخِ «حکمت حضوری»۲۰ در ایران همیشه امری اجتناب‌ناپذیر بوده است. به‌راستی چگونه می‌شود که کارل یاسپرس به‌راحتی از تمام واقعیت‌های تاریخی خصوصاً تمایز شرق و غرب چشم‌پوشی می‌کند و «دور محوری» باستان را به آغاز تاریخ فلسفه در یونان ربط می‌دهد؟

بازتاب نزاع میان دو تمدن

این توضیحات گویای آن است که تاریخ «فلسف حصولی»۱۹ از مهم‌ترین مؤلفه‌های شناخته‌شده در حوزه اندیش غربی است و به طور طبیعی و بنیادین نیز تضاد آن با تاریخِ «حکمت حضوری»۲۰ در ایران همیشه امری اجتناب‌ناپذیر بوده است. به‌راستی چگونه می‌شود که کارل یاسپرس به‌راحتی از تمام واقعیت‌های تاریخی خصوصاً تمایز شرق و غرب چشم‌پوشی می‌کند و «دور محوری» باستان را به آغاز تاریخ فلسفه در یونان ربط می‌دهد؟ فهمیدن این موضوع دور از دسترس نیست، زیرا روش مرموز یاسپرس با هدف رسیدن به وحدت تاریخ جهان به‌گونه‌ای طراحی شده است که تنها با دست یافتن به خنجر پنهانی‌اش امکان فهم آن میسر می‌شود. او در یکی از فقرات کتاب خود به‌وضوح می‌گوید:

«منظور ما از محور، دورانی است در میانه آخرین هزار پیش از میلاد مسیح که هرچه پیش از آن روی داده مقدمه‌ای برای آن بوده است و هرچه پس از آن روی داده است عملاً و بیشتر اوقات با آگاهی روشن، خود را به آن عطف می‌کند.»۲۱

نظر یاسپرس در باب عطف به گذشته در حقیقت اشاره به برآمدن فلسف یونانی با سقراط است، به این علت که او می‌نویسد:

«افکار پیش از سقراط بسیط [ساده‌لوحانه] بود و تفکر سوفسطاییان دربار تفکر، رزانت داشت. سقراط با روشنی‌ایی از آن هر دو فریق درگذشت که به‌نوب خود صفا و بساطتی فوق‌العاده و نو بود. از آن پس برای انسانی که مالک خویش گردید حیات امکان‌پذیر شد؛ چه انسان از این راه مهیا و مستعد حیات شد.»۲۲

در این فقره چیزی که بدیع می‌نماید آن است که یاسپرس سقراط را نخستین فیلسوفی می‌شناسد که توانست انسان را مالک خویش کند و به آن حیات ببخشد. به‌عبارت‌دیگر، به باور یاسپرس وجود انسان از حیث دریافت محض نسبت به خویش، با آغاز فلسف سقراط پدیدار می‌شود؛ یعنی موضوعیت انسان در معنای جدید پیشاپیش با فلسف سقراط ماهیت اولیه خود را پیدا کرده بود، گویی که از زمان سقراط به بعد، انسان در قامت انسان محض پا به عرص تاریخ گذاشت. چنان‌که او در ابتدای کتابِ آغاز و انجام تاریخ به‌روشنی می‌گوید: «من در این طرح به این ایمان اتکا دارم که انسانیت منشأیی واحد و غایتی واحد دارد.»۲۳ ازقضا همین ایمان او به منشأ واحد انسان مبنای محکمی می‌شود برای پیاده کردن طرح وحدت تاریخ. چنان‌که این انسان به‌مثابه موجودی واحد، همان انسانی است که با فلسف یونانی به خصوص با دریافت سقراط پا به قلمروی تاریخ گذاشته است؛ به این معنا که پس از آن هرچه در جهان روی داد عملاً و بیشتر اوقات با آگاهی روشن خود را به آن انسان دور محوری یا به عبارت دقیق‌تر به انسان یونانی عطف کرده است.

آیا نمی‌توان گفت که نزد یاسپرس برحسب فلسف سترگی که در دوران قدیم برآمد و نیز فلسف دوران جدید رابطه‌ای تنگانگ وجود دارد؟ یقیناً آنچه برای یاسپرس تردیدناپذیر بوده همانا همسانی بنیادین در خاستگاه و غایت فلسفه است. افزون بر آن، این تلقی از خاستگاه و غایت فلسفه نزد یاسپرس در واقع همانی است که شاهراه اصلی در پیوستگی وحدت در تاریخ را تبیین می‌کند. ولی مسئله این است که این نظریه در حالی تدوین می‌شود که موضوع وحدت تاریخ بدون التفات به مبانی ‌اندیشیدن در ایران (که همیشه در تضاد دامنه‌دار با غرب بوده) اجازه نمی‌دهد وحدت تاریخ به یک امر یک‌پارچه تبدیل شود. درست است که تاریخ بشر امری واحد و یکتاست، اما در بطن این واحدِ عظیم تضادی به درازای تاریخ در جریان است که سبب می‌شود تاریخ جهان زنده و زاینده باقی بماند؛ این زایندگی در حقیقت همانی است که در گذر زمان خودش را به صورت مکرر در امر واقع بازنمایی می‌کند. حال اگر این اضداد میان ایران و غرب وجود نداشت، اساساً چه لزومی داشت که رخدادهای تاریخ در تاریخ‌نویسی جاری شود؟ پس این حقیقت بیان‌کنند آن است که اضداد بین دو امر بنیادین، همیشه آشتی‌پذیری را میان آن‌ها ناممکن می‌کند و هرگونه طرحی در جهت وحدت تاریخ (که در واقع به مبدأیی اساسی نیاز دارد) به طور طبیعی باید از خلال تضادهای بنیادین بیرون آید که آن هم به‌طورقطع به غالب شدن یکی بر دیگری می‌انجامد؛ در غیر این صورت وضعیت تاریخ جهان به حالت دوپاره باقی خواهد ماند.

برای درک بهتر این موضوع سترگ ضرورت دارد پرتویی به مباحث هانری کربن بیفکنیم تا ابعاد این قضیه برای خواننده روشن‌تر شود. وی از آن دسته فیلسوفان حکیم‌پرور است که دربار اعتقادات او سخنان بسیاری گفته‌اند. نکت مهم این است او با شناختی که از نظام معرفتی ایرانیان داشت وی را قادر می‌ساخت تا اکثر مکاتب فکری در ایران و به خصوص مبانی حکمت اشراق را شناسایی کند و در چند جلد کتاب به بیان آن‌ها بپردازد؛ ازاین‌رو، او برحسب اشرافی که به‌ اندیش ایرانیان داشت به چیزی پی ‌برد که در واقع مرز تلاقی میان دو گونه نظام معرفتی در شرق و غرب را برجسته می‌کرد. او در کتاب افلاطونیان پارس با جستاری در فلسف تاریخ خومیاکف می‌نویسد:

«دو گونه تمدن از همان بدو ورود بشر در تاریخ زاده شده است: یکی اصل آزادی است که از طریق خلاقیت نمود یافته و دیگر اصل ضرورت است که از طریق تولیدمثل نمایان شده است. این دو اصل از طریق نام‌هایی که خومیاکف بر آن‌ها نهاده است، مجسم شده‌اند: ایران‌مداری، اصل روحانی خلاق، دین آزادی اخلاقی است. کوش‌مداری دین ضرورت طبیعی و همچنین دین ضرورت منطقی است. کوش‌مداری فقط در بند توالی ضروری استدلال منطقی است. به این معنا، نظام هگلی کامل‌ترین مظهر آن است. ایران‌مداری،‌ اندیش ایرانی بر سنت استوار است و هرگز قائم به استنتاج منطقی محض نیست. این مفهوم فقط از راه شهود برتر قابل تشخیص است و این شهود از دایر تنگ استدلال که در آن دایره در بوته امتحان اعصار هم مدارج نفی و انکار بخت خویش را آزموده‌اند، بسی فراتر می‌رود… این “شهود برتر” که به حرم عوالم روحانی خارج از دسترس دیالکتیک هگلی راه می‌یابد، همین [حریم و] سیطر ضرورت منطقی و همچنین طبیعی را درهم می‌شکند. بنابراین قائل شدن به عالم مثال، نوعی “خلاف‌آمد عادت” [یا پارادوکسی] است که می‌تواند از چنگ محدودیت‌های تجربه‌گرایی و بدیهیات منطق استدلالی خلاص شود و بر تعارض [و تقابل] آن‌ها غلبه کند.»۲۴

اگر روی این فقره تأمل کنیم، نشان می‌دهد که نظام معرفتی در ایران با تمام کاستی‌ها و عقب‌ماندگی‌ کماکان یک نوع برتری خاصی نسبت به نظام معرفتی در غرب دارد؛ که تمایز این دو را به نفع نظام ‌اندیشیدن در ایران متمایل می‌کند. بااین‌حال، در ژرفای این دو نظام فکری همیشه اراده‌ای وجود دارد که این دو را به سمت نقاط قوت و ضعفشان سوق می‌دهد. به طور نمونه، همان‌طور که در پاراگراف بالا آمد، آشکارا می‌رساند که قوت نظام معرفتی در ایران بر این اصل تکیه زده است که فراتر از تعارض و تقابل میان استدلال‌های منطقی می‌رود؛ بدین وجه که روش آن به طور بنیادین آزادی خلاق است و از هرگونه محدودیتی گریزان است. اما همین اصول فکری اگر از روی غفلت و دریافت دروغین به بیراهه کشیده شود ممکن است به یک نوع نظام «جزم‌انگارانه» منتهی شود که اساس نظام معرفتی در ایران را تضعیف کند و مسلماً در پی آن نیز تمدن ایرانی در مسیر انحطاط بیفتد.

واضح است که این وضعیت جزم‌انگارانه در ایران باعث شده طی سده‌ها سال و حتی تاکنون، نظام ‌اندیشیدن در ایران در نقط ضعف خود مسکوت بماند و نتواند به‌طورقطع از چنگال آن خلاص شود. این در حالی است که در نظام معرفتی غرب به دلیل اینکه تعارض و تقابل میان استدلال‌های منطقی که در میان فلاسفه در جریان است، آنتی‌تزی مکرر پدید می‌آورد که در برابر فکرِ جزم‌انگارانه مقاومت می‌کند. این اصل مهم در واقع نقط قوت نظام معرفتی در غرب را نشان می‌دهد. ولی همین تعارضات و تقابلی که به صورت «حرکت مار» در نظام معرفتی غرب وجود دارد، سبب می‌شود که فرایند معنابخشی و طلب کردن توجیه در هنجارسازی به یک نوع تنازع دامنه‌دار مبدل شود که غایت آن نوعی فلسف پوچ‌انگاری (نیهیلیسم) را در پی دارد. بدیهی است که این مشکل عمده در ساختار نظام معرفتی در غرب همیشه بحران‌ساز است و این مهم، در حقیقت همان نقط ضعف آن به شمار می‌آید.

باری، آنچه به‌اختصار گفته شد نمونه

های بارزی از قوت و ضعف نظام‌های معرفتی در شرق و غرب است. بااین‌حال باید اذعان داشت که در تاریخ ‌اندیشیدن بشر همیشه این دو نظام معرفتی سبب‌ساز دو تمدن بزرگ بوده‌اند و هر زمانی که هریک از آن‌ها با تکیه بر نقاط قوتشان پیشرفتی حاصل کرده‌، یقیناً در سطح جهان به صورت فراگیر گسترده شده است. هرچند این تحولات تنها یک روی سکه است و روی دیگر آن میل پیدا کردن آن‌ها به نقاط ضعفشان است؛‌ همان چیزی که مدت‌هاست ایران را در حال ایستا و عقب‌ماندگی نگه ‌داشته است.

وانگهی، بررسی نظری وحدت تاریخ کارل یاسپرس بر این واقعیت پافشاری می‌کند که در غفلت ایرانیان، نزاع تاریخی در پشت پرده وجود داشته است که از حدود دو سده پیش به این‌سو شدت بیشتری به خود گرفته است و ایرانیان در این تنازع تاریخی نتوانسته‌اند از ارزش‌های خود دفاع و آن‌ها را بسط و توسعه دهند. بااین‌وجود، هنوز در داخل کشور ما عده‌ای هستند که از روی ناآگاهی و گرفتار شدن در شیو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.