پاورپوینت کامل جای خالی زنان در تاریخ اندیشه مذکر ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جای خالی زنان در تاریخ اندیشه مذکر ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جای خالی زنان در تاریخ اندیشه مذکر ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جای خالی زنان در تاریخ اندیشه مذکر ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

اینکه پرسیده شود: «چرا در تاریخ اندیشه ما، جای زنان خالی یا نسبتا خالی است؟» پرسشی است که به نادرست مطرح شده و با حرکت از این پرسش نادرست شاید هرگز نتوانیم به پاسخی درست برسیم. پرسش، هنگامی باز هم جهت نادرست‌تری به خود می‌گیرد که در پی آن باشیم که؛ آیا «اندیشه» می‌تواند جنسیت داشته باشد؟ و آیا وضعیت تاریخ سرزمین ما باید در پهنه‌ای جدا از دیگر محیط‌ها، تحلیل و ادراک شود؟

اینکه پرسیده شود: «چرا در تاریخ اندیشه ما، جای زنان خالی یا نسبتا خالی است؟» پرسشی است که به نادرست مطرح شده و با حرکت از این پرسش نادرست شاید هرگز نتوانیم به پاسخی درست برسیم. پرسش، هنگامی باز هم جهت نادرست‌تری به خود می‌گیرد که در پی آن باشیم که؛ آیا «اندیشه» می‌تواند جنسیت داشته باشد؟ و آیا وضعیت تاریخ سرزمین ما باید در پهنه‌ای جدا از دیگر محیط‌ها، تحلیل و ادراک شود؟

همه این پرسش‌ها، هر چند سهمی از حقیقت را می‌توان در آنها یافت، الگوی پرسش‌هایی هستند که ما را به موقعیت‌های ذهنی ساختگی و غیر‌واقعی و سراب‌گونه‌ای هدایت می‌کنند که اگر از یک ایدئولوژی از پیش تعیین شده و هرچه بیشتر قطعی‌گرا حرکت کنیم، پاسخ مطلوب (هرچند نادرست) خود را بزودی خواهیم یافت. اما این پاسخ، تقریبا به هیچ کاری جز فروبردن هرچه بیشتر ما در هزارتوهای دست و پا گیر ایدئولوژی‌های قطعیت‌گرا و خودویرانگر ابتدایی، سودی برایمان دربر ندارد و با آن، نه چندان می‌توانیم موقعیت کنونی‌مان را تغییر دهیم، نه تأثیری در درک گذشته و آینده این موقعیت داشته باشیم. از این رو، در این یادداشت، ابتدا بر آن هستیم که این موقعیت را تا حدی که در این نوشتار کوتاه ممکن است، باز کنیم و سپس راه‌هایی نظری را برای تداوم اندیشیدن برای رسیدن به پاسخ‌های احتمالا نزدیکتر به عقلانیت در آینده را مطرح کنیم.

***

۱. در فاصله قرن چهاردهم تا نوزدهم همانگونه که فرنان بردودل در کتاب «تاریخ سرمایه‌داری» خود به بهترین شکل نشان می‌دهد، همزمان با برنامه‌ای که در بخشی از جهان (اروپای غربی) به دلایلی عموما تصادفی (اصلاح دینی، انباشت سرمایه، نوآوری‌های فناورانه، استعمار و فتح جهان) پایه‌ریزی شد، شکل‌دادن به جهان تجاری مدرن، در قالب دولت و اقتصاد و خانواده و بازار مدرن به مرزهای تحقق رسیدند. اما تحقق نهایی برای این امر، نیاز به بکار افتادن دستگاه خشونت بزرگی داشت که از جنس «مردانه» و در مقیاسی جهانی عمل کند. ابزار نظری این خشونت «قانون‌گرایی تاریخ» (

historical determinism

) بود که به مثابه مصادره به مطلوبِ میراث سیاسی الگوهای دینی باستانی آغاز شد تا سپس از خلال فیلسوفان مذکر ایده‌آلیست (هگل)، دئیست (دیدرو) یا آتئیست (مارکس)، تاریخ جوامع مدرن را بر اساس سرنمونه‌های آغازین (

archetypes

) جوامع مردسالار زن‌ستیزِِ تمدن‌های باستانی هفت هزار‌ساله، بنویسد. بدین ترتیب بود که هر چند حوزه‌های شناخت و نظریه و اندیشه و سواد، به صورتی الیگارشیک (اقلیتی) وجود داشتند، اما برنامه دولت ملی جدید بر آن قرار گرفت که با ابداع «حوزه عمومی سواد و آموزش»، شناخت مدرن را دموکراتیزه کند و بدین ترتیب جهان را وارد دورانی دویست ساله کرد که «همه» از زن و مرد و کودک و بزرگسال و… وادار شدند حوزه شناخت و اندیشه مردساخته را بپذیرند و درونی کنند، منتها نه به دلیل علاقه‌ای که داشتند یا نیازی که احساس می‌کردند یا حتی کارایی ادعایی این شناخت برای زندگی روزمره‌شان، بلکه عمدتا به دلیل نیازی که خشونت نمادین مذکر ایجاد می‌کرد تا مفاهیم جهان مدرن به قول میشل فوکو بر اساس «نظم گفتمان» و «مراقبت و تنبیه» تبیین و تعریف و درونی شوند، تا سپس بتوان هنجارهای فرهنگی را آفرید و سپس آنها به مثابه «قوانین طبیعی» تعریف و هر کسی را با آنها خوانایی نداشت، طرد و حاشیه‌ای کرد یا زیر سلطه نرم یا سخت و بویژه زیر مراقبت دائم گرفت.

۲. اگر خواسته باشیم به زبان نیچه سخن بگوییم؛ انتخاب میان نظمی «آپولونی» یعنی مردانه، تقسیم‌کننده، مالکیت‌خواهانه، دگرستیزانه، سخت‌گیرانه، انحصار‌طلبانه از یک سو، و نظمی «دیونیزوسی» یعنی زنانه، همزیست‌گرایانه، همبسته‌وار، دگردوستانه، انعطاف‌پذیر و صلح‌جویانه نبود؛ اما هدف آن بود که «دموکراسی» به مثابه انتخاب آزاد میان این دو نظم مطرح شود، لذا، ساختار ِ شناخت و اندیشه به گونه‌ای به وسیله مردان، بر اساس الگوهای مردانه، برای مردان، طراحی شد که زنان را عملا راهی به آنها نباشد. و به همین جهت بود که زنان معدودی که توانستند وارد این حوزه شوند، عمدتا زنانی بودند که هدف خود را بیش و پیش از هر چیز نجات و حفظ «موقعیتِ زنانگی» خویش به مثابه «موقعیت بشری» قرار دادند: هانا آرنت، سیمون وی، سیمون دو بووار، ژولیا کریستوا، جودیت باتلر، لوس ایریگاره، نانسی فریزر، سوزان سونتاگ، لیلا ابولغد، ساسکیا ساسن و… این زنان، لزوماً همگی فمینیست نبودند، و به حوزه‌ها و ایدئولووژی‌های بسیار متفاوتی تعلق داشتند و دارند، به زحمت می‌توان گفت این زنان اندیشمند حتی حامل اندیشه‌ و شناختی نسبتا خالص زنانه به حساب می‌آمدند یا بیایند، اما راه‌های ورودی زیادی برای داخل شدن به جهان اندیشه‌ای که ساخته شده بود، نیز وجود نداشت: این راه‌ها به قول رولان بارت از خلال سلطه مطلق زبان [آن هم باز مذکر] به مثابه یک «جعبه‌ای بسته» (سرکوب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.