پاورپوینت کامل آهنگ زبان و وزن شعر ۸۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آهنگ زبان و وزن شعر ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آهنگ زبان و وزن شعر ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آهنگ زبان و وزن شعر ۸۹ اسلاید در PowerPoint :
ادبیات مثل تمام دانشهای بشری، زیر و بمها و اصطلاحات و آموزشها و تمرین و تدوین خاص خود را دارد. ادبیات منابع و سرچشمهها، تاریخچه، سرگذشت، گونهها و نمونهها و سرانجام سیاق و سلیقه ویژه خود را داشته و دارد. از یک سطح که میگذرد، چنان تخصصی میشود که جز افراد ماهر در این رشته، یعنی استادان و دانشجویان و اهل ادب، دیگران مایل به ورود نیستند
نکتههایی درباره زبان پارسی، تمایزات موسیقایی و اوزان شعر
۱ـ ادبیات مثل تمام دانشهای بشری، زیر و بمها و اصطلاحات و آموزشها و تمرین و تدوین خاص خود را دارد. ادبیات منابع و سرچشمهها، تاریخچه، سرگذشت، گونهها و نمونهها و سرانجام سیاق و سلیقه ویژه خود را داشته و دارد. از یک سطح که میگذرد، چنان تخصصی میشود که جز افراد ماهر در این رشته، یعنی استادان و دانشجویان و اهل ادب، دیگران مایل به ورود نیستند. اصطلاحات خاص و گاه مطنطن در علوم ادبی، مثل بیان و بدیع و معانی و عروض و بلاغت، یا نقد و سبکشناسی و زبانشناسی ادبی در روزگار ما، جملگی به مانعی در برابر فهم و درک عموم و شوق و علاقه عوام تبدیل میشود. این مانع از ورود همگان به ساحتها و عرصههای علمی و تخصصی جلوگیری میکند تا فقط ویژگان و صاحبان مهارت در آن جولان دهند.
اما شعر و ادب در دورانی که انواع آموزش، یعنی خواندن و نوشتن، تحصیل و تدریس همگانی شده، بدون مخاطبان عمده، چه منزلت و جایگاهی خواهد داشت و آیا اساسا مفهوم و معنایی دارد؟ و آیا در دنیای پرتکاپوی ادب و فرهنگ، این تناقض و تضادی ایجاد نمیکند؟ قطعا خیر؛ زیرا «علوم ادبی» از تولیدات و «آثار ادبی» متمایزند. علوم ادبی غالبا ربطی به خوانندگان آثار ادبی پیدا نمیکند. یک خواننده شعر حافظ یا مخاطب رباعیات خیام، مطالعهکننده رمانهای ژولورن یا خریدار داستانهای تولستوی و داستایوسکی، چرا باید از مکتبهای ادبی یا ادوار تحول ادبیات، فنون نقد تطبیقی، یا علم عروض و اوزان شعر باخبر باشد؟ همین که میخوانند و در پیچش نظم و معنا، شکل و محتوا، واژه و تصویر، خلاقیت و زیبایی، درس میگیرند و از شکل و محتوای آن حظّ میبرند و یا دانسته و ندانسته، تعالی و پالایش مییابند (در بوطیقای ارسطو: کاتارسیس)، پس خواه ناخواه به جهان ادبیات هم پای مینهند.
با اینهمه کسی انتظار ندارد که این لذت و ثمرات پیوسته را درنهند و از آن بگذرند تا در آموزش اصطلاحات یا به قول نیاکان «شرحالاسم» وارد شوند و ذهن و ذوق و ضمیرشان درگیر شود. همچنان که لزومی ندارد خریداران و بهرهبرندگان از یک کالای صنعتی و کشاورزی، لزوماً دهقان یا صنعتگر باشند یا فرایند دشوار تاریخ آن صنعت یا شیوههای بهرهبرداری زراعی را بدانند. نان تازه یا یک تکّه شکلات کارخانهای، برای خریداران و خوستارانش معنای زندگی و لذت و شیرینی ویژهای دارد که ربطی به موضوعات علمی و سوابق تولید و ساختار آن و اصطلاحات و فنون مرتبط با آن ندارد.
اما بشر است و دانایی؛ زیرا میدانیم که فهم و نطق ممیّزه اوست و طبعا اگر دانستن موجب تحکیم و تعمیق بهرهوری و لذتش شود، یا حداقل موجب ادراکی وسیعتر و استوارتر باشد، بیهوده نخواهد بود. دانش انسان زاید بر بهرهوری و بهرهگیری نیست، بلکه مزید بر آن و دارای فایدهای غیرقابل چشمپوشی است. حتی میتوان گفت که در پرتو دانش و آگاهی، میتوان افق آینده بشر را ترسیم کرد و از برخی پرتگاهها نجات داد؛ مثلا آب و محیط زیست و گوشت و لبنیات، امروزه تنها فرآوردههای مصرفی و امکاناتی برای بهرهمندی مردمانی چشم و گوش بسته نیست. دانایی بر منابع و شیوههای جویش و پایش آن، شیوههای پرورش و حفاظت از آن، مسائل اخلاقی و انسانی، طبیعی و یا دستکاری شده و ژنتیکی و صدها و بلکه هزارها موضوع دیگر هم هست که آگاهی از آنها برای عموم، دیگر یک تفنّن یا دانشی خودنمایانه برای اظهار فضل محسوب نمیشود، بلکه آگاهی و گواهی در این حوزهها، ضامن سلامت جسم و نفس ما و پایداری و تداوم حیات ماست.
نمیخواهم بگویم «شعر» و «ادبیات» نیز به همین اندازه ضرورت دارد و در ماجرای حیات بشر دخیل است؛ اما اگر به وضع روانی و اخلاقی و پیچیدگی روابط و مناسبات انسانی بنگریم، هزاران نکته مهم و ظریف و دشوار مییابیم. انسانها نیازمند معنایی برای زندگی و عباراتی برای تشفّی روح ناآرامشان هستند؛ همچنان که محتاج اندرزهایی برای تربیت اخلاقی و معنوی میباشند. بیشک دانش ادبی نه فقط در تعمیق و تجهیز تکتک انسانها مؤثر است، بلکه در حیطههایی از وجود ما، اثری یگانه و بیجایگزین خواهد داشت: در انتخاب آثار خوب، در فهم عمیقتر لایههای معانی، در پذیرش و درک ژرفای حیات، در جنگ با خود و فهم خویشتن، در صلح با خویش و بیگانه و یافتن آرامش و خرسندی در زندگی، در جستن و یافتن معنای زندگی و…
و اینهمه البته نیازمند بسیاری از دانشها و آموختن تعداد زیاد اصطلاحات ادبی نیست، قطعا نیست؛ اما بخشی از آن، به بهبود فهم و ذوق و ارتقای گزینش و خوانش و درک آثار ادبی تشریک مساعی خواهد کرد. با این مقدمات، حالا میتوان توجیهی مطرح کرد؛ زیرا نویسندگان و پژوهندگان آثار ادبی نیز دو دستهاند: اول؛ استادان و متخصصان در مدارج خاص و عالی، و سپس نویسندگان و واسطههای میان مخاطبان عام و متخصصان و مجامع علمی.
این نوشته و مطالب و مطاوی آن نیز از همین دسته است. در حقیقت برای جستجو و همکاری در فهم شعر پارسی، و جهان پرنشاط اوزان و قدرت ضرب و موسیقی حیرتافزای شاعرانهای است که همانندی ندارد. شاید تنها مفرّ و مأوای ملتی غریب و تنهاست که دانستهها و تجربهها، و نیز جستجوها و زیباییهای آشکار و نهانش را بیان کرده و در قالب شعر و کلمات، هماهنگ و متوازن، سروده و به تغنّی و نجوایی دلنشین بازگفته است. نگارنده نیز از سنخ همین گروه دوم است که واسطه میان خواص و عموم خوانندگان، و تبیینکننده برخی تواریخ و پرسشها و اصطلاحات، به زبان سادهتر و بیان روشنتر است.
هدف، آموزش آکادمیک نیست، بلکه نوشتهای برای خوانندگانی همچون مخاطبان تمام آثار ادبی است؛ یعنی کسانی که بیشتر قصد لذت و پالایش دارند تا کاوش و نقد و پژوهش. به همین دلیل، در این متن، هم تعاریف خاص هست و هم تفصیل و توضیح واضحاتی که ممکن است استادان و متخصصان را مکرّر باشد و خوش نیاید؛ زیرا چیزی به فضل غامض و اطلاعات رایج ایشان نمیافزاید. هرچند ممکن است خالی از نکتهای هم نباشد و گاه جرقّهای برای پرسشهای متمایز و پژوهشهای متفاوت ایجاد کند. از این نظر واسطه و باریکراهی میان استادان ادبیات و خوانندگان آثار ادبی خواهد بود. ای بسا که در میان نوشتههای روزنامهنگاران و متخصصان علوم ادبی، طریق میانهای نشان دهد. کورهراهی که اگر به دهی نمیرسد، شاید آب و درختی، و نشاط سایهای در دوردستها را نصیب رهروی کند؛ خوانندهای یا معدود علاقهمندانی در جهان لطیف و پر از طیف ادب و شعر…
اهمیت شعر
۲ـ چرا شعر برای ما اهمیت دارد و اصلا «شعر» و «کلمات منظوم و مخیّل» یا «پاره عبارتهای مصوّر و موزون» (بیت و مصراع) به چه کار میآید؟ چرا در این روزگار مدرن و پسامدرن باید نسلهای تازه هم از سرچشمه جوشان و زلال کلمات بهرهمند شوند؟ قدرتش در کجاست؟ فوایدش چیست؟ مرحوم دکتر فخرالدین شادمان که متفکری نکتهسنج و دانشوری یگانه در شناخت زبان و ادب و فرهنگ ایران بود، شعر پارسی را «دبستان» و «آیین» قلمداد میکرد و تعالی اخلاقی و آموزش تجربی و تربیت فرهنگی ملت ما را وابسته بدان و جدایی ناپذیر از آن میدانست، و هیچ اغراقی در کلامش نبود. استاد فقیدم، دکتر محمود عبادیان نیز در یکی از درسهایش میفرمود شعر برای زبان پارسی مثل هسته برای میوه، و مغز برای پوست است و لهجه دری و نظم دری تقریبا همزاد بودهاند؛ یعنی همپیوند با گسترش پارسی دری، شعر فراگیر شد و همپای نثر رشد و نموّ یافت.
در بسیاری از زبانها و فرهنگها، شعر و سایر انواع ادبی، مجموعهای نفیس از مفاخر ارزشمند و عناصر زیبا در ادوار مختلف است؛ اما شعر در زبان ما، شکل بخشنده و قوامدهنده زبان روزمره نیز بوده و علاوه بر زینتدادن به گفتار و نوشتار، تمام شکلهای بهکارگیری زبان را اعتبار بخشیده و همانند رگ و پی، پیرنگ، یا «بنیاد پیوند» عمل کرده است. به افسون شعر، تمام پارهها و عبارات و کلمات، تراش خورده و از ثقل سخن چنان کاسته که محاوره و انشا و خبر و خطابه نیز همانند سرود و سرایش زیبا و دلرباست.
فرم مطلوب و اعتدال نواها در هنگام بیان کلمات آشکار است و در شعرهای اصیل و درجه اول پارسی، از کلام درمیگذرد و به موسیقی پهلو میزند. موسیقی شعر البته برایند ذوق و قدرت شگفتانگیز ادبا و شعرای ایرانی است که از گنجه تا اروند، از جیحون تا عمان، و از سند و هرات تا آن سوی فرات، کلمات را در عبارات گنجانده و به دلالت وزن، سرودهای روان پرداختهاند، هجاها را مرتب و اوزان را مدوّن کردهاند و از تعادل و توزین واژه و معنا و تصویر، زیباترین جلوهها را به انسان بخشیدهاند؛ جلوههایی ماندگار، که از گزند روزگار ایمن است و هماره پایدار که سعدی نیک فرمود:
گل همین پنج روز و شش باشد
این گلستان همیشه خوش باشد
تموّج تصویرها و خیالات
۳ـ شعر پارسی طی روزگاری دراز، در دورانی طولانی شکل گرفته و بهتدریج صاحب میراث بلاغی و موسیقی و وزنهای پرشمار شده است. تاریخ شعر در ایران بسیار پرپیچ و خم در عین حال پربار بوده، چنانکه بزرگترین آثار و خیزشهای هنری در زبان مادری و روح میهنی، از دل شعر زاده شده و در دامان نظم پرورش پیدا کرده است. هیچ تاریخ و ادبیاتی، و هیچ فرهنگ و زبانی به مانند فارسی دری، چنین ثمرات و یادگارهایی نداشته و چنین میراث سترگ، ژرف و شگرفی به جهان و انسان نبخشوده است. سرایش اینهمه اشعار در تاریخ ادبیات ایران، دلالتی است آشکارا بر روح ناآرام و سرشت زیباییطلب انسان ایرانی. همچنان که بیانگر جنبههای رازآلود و عاشقانه و پیچیدهای است که انسان ایرانی برای نگاهبانی از عشق و عواطف، و بیان آن در شکل و شمایلی کمالیافته، بهخوبی از سرود و موسیقی در قالب شعر بهره گرفته و بنایی استوار در ادبیات بنیان نهاده است.
زبان دری به مثابه دژ و باروی فرهنگ و هویت ما، و شعر پارسی به عنوان کاخ و سرای امن و زیبای ایرانی در حریم این برج و بارو، مهمترین جنبههای حیات ادبی و پیشینه هنری ما را سر و سامان داده است. زبان از ما پاسداری میکند و تمایزات ما را بر اساس هویت یک ملت بازتاب میدهد و شعر به ما تداوم میبخشد و امتیازات و ممیزات ما را در عرصه زیباطلبی و جمالشناسی تعالی میدهد.
در واقع جلال و جمال ملت ایران و هویت ایرانی، وابسته به همین زبان و همین ادبیات شاعرانه است: شکوه و زیبایی، عظمت و ظرافت، یگانگی و تکّثر، سنت و نوآوری، تاریخی و معاصر، میراثی که حضوری همیشگی و مکرر دارد، اما به مانند آهنگی است که با هر ساز و نوایی، در هر بار نواختن و با تغییر نوازندگان، حس و حال تازهای به شنوندگان میبخشد تا این گزاره را بازگوید که تکرار در هنرهای والا و گذر زمان در آثار مبنایی، موجب ملال و کهنگی نخواهد بود. برعکس، هرچه زمان میگذرد، دامنه زیبایی و ژرفای اثر هنری برافزوده و تفاسیر و نواهای تازهای از اعماق آن به گوش میرسد.
شعر فارسی بیهیچ تردید و گزافهای، یکی از اصیلترین جلوههای خلاقیت و عالیترین نواهای هنر در تاریخ و فرهنگ بشر است و رمز مانایی و زیبایی تابناک آن، تنیدگی ژرفای معنوی با بدیعترین صور هنری است. نهفتگی عالیترین اندیشهها و معنویات، تموّج تصویرها و خیالات، و صورتبندی کلمات و حروف، چنان وجد و سماعی در شنونده و خواننده ایجاد میکند که محال است در این مجال، حتی اندکی از آن را بتوان گفت.
موسیقی کلمات
۴ـ تکامل و تعالی زبان دری در چند جانب قابل توجه بوده و همان نیز پشتوانه پیدایش ادبیات و شعری با این گستره و ژرفاست؛ یکی از جوانب متعالی پارسی، پیرایش از قید جنسیّت است، به گونهای که ضمیرها و افعال و دیگر ادات و امکانات، اعم از پیشوندها و پسوند و نهاد و گزاره، تا دستور جمله یا نحو عبارات، همگی در طول دورانی نسبتا دراز تعالی یافته و قید و بندهای جنسیتی را دور ریخته است. امروزه در زبان فارسی، تساوی ضمایر و افعال و ادات دیگر در اشاره و ارجاع یا انشا و امر و پرسش و… جز به هنگام ارجاع به افراد و اسمهای مشخص، مرد بودن یا زن بودن را نمایندگی نمیکند. این در شرایطی است که در بسیاری از زبانهای دیگر، گاه خورشید و ماه و آسمان و زمین هم دلالتهای جنسیتی دارد و ممکن است مؤنث یا مذکر باشد. علاوه بر این در لفظ و بیان نیز طی همین دوره طولانی، زبان دری، خوشآهنگی یافته و چنان تراش خورده است که بسیاری از شنوندگان را شیفته میکند.
موسیقی لحن و گفتار در زبان معیار و مشخصی که امروزه ایرانیان از آن بهره میگیرند، به گوشها بسیار خوش مینشیند و برای گویندگان و نویسندگانی که اهل فضل و فرهنگاند و حتی مردم عادی، لذت و حلاوتی دارد. لازم نیست شاهد مثال بیاورم؛ اما مکرر اتفاق افتاده و نقل شده است که ایرانیان در هر کجای گیتی، هنگامی که با یکدیگر گفتگو میکردهاند، با شگفتی و تحسین شنوندگان روبرو شده و گاه شنوندگان پرسیدهاند که این چه زبانی است و آیا شعر است یا تغنی و ترنّم و آواز در آن نهفته است؟ نگارنده خود چنین خاطرهای دارم و از افراد متعدد و موثق نیز همانندش را شنیدهام؛ وقت است که قدر و منزلت خویش را بدانیم و آنچه را مایه نازش و سرمایه بزرگی ماست ارج نهیم؛ زیرا زبان و ادبیات پارسی همانند درختی است که ریشههای ژرف در خاکجای تاریخ دوانیده و شاخ و برگ و شکوفههایش در اقصای گیتی سایهگستر است و شام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 