پاورپوینت کامل مکان و نماد ۵۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مکان و نماد ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکان و نماد ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مکان و نماد ۵۲ اسلاید در PowerPoint :

۱ـ مؤلفان محترم کتاب «فلسفه جغرافیای سیاسی»۱ در ششمین فصل از اثر خود، به بیان قلمروهای موضوعی جغرافیای سیاسی پرداخته و مؤلفه‌های متعددی را با عنوان موضوعات جغرافیای سیاسی این حوزه خاص از جغرافیا مطرح نموده‌اند؛ مؤلفه‌هایی بسیار انسانی، فلسفی، هنری و معمارانه. این مبحث کلی از یک سو بیان مفاهیم بنیادی در جغرافیای سیاسی و از دیگرسو تشریح شاخه‌های تخصصی جغرافیای سیاسی است و می‌دانیم هر جا سخن از مفاهیم بنیادی رود، حضور فلسفه و مباحث انسان‌‌شناختی قطعا انکارناپذیر است.

به مناسبت بزرگداشت دکتر دره میرحیدر در انجمن مفاخر

۱ـ مؤلفان محترم کتاب «فلسفه جغرافیای سیاسی»۱ در ششمین فصل از اثر خود، به بیان قلمروهای موضوعی جغرافیای سیاسی پرداخته و مؤلفه‌های متعددی را با عنوان موضوعات جغرافیای سیاسی این حوزه خاص از جغرافیا مطرح نموده‌اند؛ مؤلفه‌هایی بسیار انسانی، فلسفی، هنری و معمارانه. این مبحث کلی از یک سو بیان مفاهیم بنیادی در جغرافیای سیاسی و از دیگرسو تشریح شاخه‌های تخصصی جغرافیای سیاسی است و می‌دانیم هر جا سخن از مفاهیم بنیادی رود، حضور فلسفه و مباحث انسان‌‌شناختی قطعا انکارناپذیر است.

مؤلفه‌های بنیادی جغرافیای سیاسی از دیدگاه مؤلفان مذکور عبارتند از: قلمرومندی انسان، قدرت، جهانی شدن، هویت، مکان، هویت مکانی، فضا، ملت، کشور و فلسفه سیاست و حکومت، حکومت، نظام سیاسی، نمادنگاری و همبستگی، علت وجودی پیدایش و بقای کشور، ناحیه‌گرایی، عدالت در جغرافیا، آرما‌نشهر و فضای برگزیده، اکولوژی سیاسی، امر سیاسی، امنیت ملی، ژئواکونومی، راهبرد ملی، قدرت ملی و شهروندی.

تمامی این موضوعات نسبت کاملا مستقیمی با انسان و نظام‌های معرفتی حاکم بر زندگی او دارند. از هویت گرفته تا قدرت، عدالت، ناحیه‌گرایی، حکومت، فلسفه سیاست و نیز موضوعاتی چون آرمانشهر که بلافاصله یوتوپیای افلاطون و سلسله مباحث آرمانشهری را در فلسفه و علوم اجتماعی و فرهنگی به یاد می‌آورد. نتیجه این‌که حوزه جغرافیای سیاسی حوزه‌ای کاملا مرتبط با انسان و فلسفه است و برخلاف عنوان به ظاهر بی‌ربط آن با مسائل انسانی، حوزه‌ای سرشار از مفاهیم انسانی است.

۲ـ در اینجا دو موضوع از مفاهیم فوق، موضوعاتی در قلمرو هنر و معماری است: مکان (و به‌ویژه مفاهیمی چون حس و تعلق) و نماد. پیش از پرداختن به تفاوت فضا و مکان و نسبت آن با معماری، توجه به این معنا که از دیدگاه برخی متفکران، موضوع جغرافیا بیشتر فضاست تا زمین (در حالی که عنوان جغرافیا۲ تأکید بر زمین دارد) ضرورت دارد؛ برای مثال استوارت الدن معتقد است: «فضا، به شکلهای مختلف، موضوع کلیدی جغرافیاست. فضا احتمالا پراستنادترین واژه‌ای است که به جغرافیا هویت و کانونی وحدت‌بخش داده است. در حالی که زیست‌شناسی زندگی را مطالعه می‌کند و جامعه‌شناسی جامعه را، جغرافیا فاقد این صراحت است؛ زیرا ریشه‌شناسی این واژه تمرکز بر زمین را به جای فضا فرض‌ می‌گیرد.»۳

البته تعریف فضا ساده‌ نیست، تنها بر بنیاد ریشه‌شناسی (اتیمولوژی) می‌توان شرح‌الاسمی از آن بیان کرد: «واژه‌

Space

(فضا) برگرفته از ‌

spatium

است که در زبان لاتین به معنی فاصله یا امتداد است. همچنین به معنای فاصله‌ ثابتی همچون مسیر مسابقه است. یک

spatium

یا یک دوره، یک دور در مسابقه ارابه‌رانی بود. در اواخر قرون وسطی بعضی نویسندگان از فضا همچون چیزی شبیه به یک ظرف یا همچون مترادفی برای معنای خاصی از جایگاه یا مکان استفاده می‌کردند. برای نویسندگان بعدی همچون دکارت چیزی که فضا را تعریف می‌کرد، بسط یا امتدادش در سه بُعد بود: درازا، پهنا و ژرفا. از دید او، این موجب به وجود آمدن تعین خاصی از جهان مادی ـ یا آن‌گونه که او می‌نامد یک چیز بسط‌یافته یا جوهر مادی ـ می‌شد و به علت این تعین اساسی، جهان به واسطه‌‌ علم که به بهترین شیوه به ما اجازه‌ فهم آن را می‌دهد، برای ما دسترس‌پذیر می‌شود. از دید او این هندسه‌ بازپیکربندی‌شده‌ دکارت است که امکان می‌دهد بتوان تمام نقاط را در فضا به شکلی ریاضیاتی تعیین کرد. مفهوم مختصات دکارتی (

x,y,z

) از چنین فهمی ناشی می‌شود. فضا به این صورت فهم‌پذیر‌تر می‌شود و به واسطه‌ چنین فهمی کنترل‌پذیر می‌شود.»۴

به هر حال فضا که بر بنیاد تعریف فوق (و البته تعاریف مشابه دیگر) خود نوعی امتداد در زیسته پیرامون ماست، می‌تواند با انسان نسبت یافته و به یک عبارت با وجود انسان قابل تعریف و شناسایی شود. اما این حضور انسانی، الزاما و مفهوما فضا را به مکان تبدیل نمی‌کند یا به عبارتی با حضور انسان، فضا همان مکان نمی‌شود. مکان مرتبت دیگری داشته و البته به شدت انسانی‌تر است. این همان نکته‌ای است که می‌خواهم در معماری از آن یاد کنم و نسبتی ایجاد کنم میان معماری و جغرافیای سیاسی.

نظریه‌پردازان و متفکران حوزه معماری میان مکان۵ و فضا تفاوت قائل می‌شوند. در حالی که فضا نوعی امتداد زیسته محسوب شده و می‌تواند بدون حضور انسان و در غیبت او وجود داشته باشد، مکان هرگز بدون حضور انسان قابل تصور نیست. مکان، فضای امتدادیافته‌ای است که انسان آن را به وجود آورده و نسبت به آن احساس‌مند بوده یا بدان تعلق دارد: «بسیاری از اندیشه‌ورزان بین فضا و مکان تفاوت قائلند. در این نگاه مکان شکل بیشتر تجربه‌شده و زیست‌شده‌ای از مواجهه‌ ما با طبیعت‌مان است، و فضا نمای تحمیل‌شده‌ انتزاعی و ریاضی‌وار از آن است. در این صورت مکان تا حد زیادی به واسطه‌ بدن و ادراک ما از آنچه بدن در آن حرکت می‌کند و با آن‌ روابط متقابل دارد، درک می‌شود. همچنین ارزش یادآوری دارد که بیشتر واحدهای اندازه‌گیری از بدن ما استنباط شده‌اند: فوت [پا]، اینچ [یک دوازدهم فوت]، قولاج [واحد عمق، فاصله بین دو مچ در حالی که دستها کاملا به طرفین کشیده شده‌اند]، ذراع [اندازه ساعد]. برای مثال یک جریب مقداری از زمین است که یک فرد با یک گاو نر می‌تواند در یک روز شخم بزند. از نظر دیگر اندیشه‌ورزان، مکان به شیوه‌ای محلی‌تر فهمیده می‌شود، در حالی که فضا بزرگتر و کمتر شخصی‌ است. بر این اساس مکان «درون (اینجا)» است و فضا «بیرون (آنجا)»ست.»۶

در چنین قلمرو خاصی، تفاوت میان مکان و فضا به حضور انسان یا قُرب و بُعد به او بازمی‌گردد. بر این معنا تأکید می‌کنیم تا تفاوت میان فضا و مکان در معماری را مجدد متذکر شده باشیم. همچنان‌که متفکران جغرافیای سیاسی آنگاه که از مکان سخن می‌گویند در عرف خاص خود، نه بر ماهیت زمینی، فضایی یا جغرافیایی آن بلکه بر ماهیت انسانی آن تأکید می‌کنند، در فلسفه معماری نیز مکان، جایی است که انسان خود را بدان متعلق می‌داند، همچون جمله‌ای بسیار آشنا در روح و روان تمامی ما که چون از سفر به خانه بازمی‌گردیم، می‌گوییم: «هیچ کجا خانه انسان نمی‌شود.» این همان احساس تعلقی است که به مکان داریم که حتی در روایات مذهبی دوست داشتن آن جزئی از ایمان محسوب می‌شود: «حب الوطن من الایمان» و کاربرد محبت در این روایت برای مفهومی که الزاما فیزیکی محسوب می‌شود، به کمال مفهوم متفاوت مکان در نسبت با محبت و تعلق را نشان می‌دهد.

ویلیام نورتون در کتاب «جغرافیای فرهنگی، مضامین، مفاهیم و تحلیل‌ها» مکان را این‌گونه تعریف می‌کند: «از نظر محتوایی جا یا مکان به عنوان یکی از مفاهیم اساسی جغرافیا عمدتا نشان‌دهنده وابستگی (عاطفی) انسان‌ها به موقعیت‌های خاص و مکان‌های ممتاز همانند زادگاه، زادبوم و میهن است. حس مکان نوعی ابراز وجود و احساس برگزیدگی در قالب مفاهیم محیطی است.»۷ حال مقایسه کنید با این مفهوم از مکان در حوزه معماری از منظر هیدگر: «ساختمان‌ها زمین را همچون چشم‌اندازی مسکون به نزدیکی انسان می‌آورند و در عین حال، قُرب سکونت صمیمانه در زیر گستره آسمان را نیز تقریر می‌کنند.»۸ اما این چشم‌اندازی که نقطه محوری کلام هیدگر است، دقیقا به چه معناست؟ تبیین این معنا، مفهوم مکان در معماری را دقیقا آشکار می‌سازد: «چشم‌انداز مکانی است که در آن زندگی انسان حدوث می‌یابد [حدوث یعنی جایی که انسان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.