پاورپوینت کامل مهره مار و سوگند بقراط ۵۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مهره مار و سوگند بقراط ۵۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مهره مار و سوگند بقراط ۵۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مهره مار و سوگند بقراط ۵۸ اسلاید در PowerPoint :
وقتی سخن از «خرافات» (Superstition) به میان میآید، چه در ایران و چه در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا که امروز خود را توسعهیافته یا در حال توسعه می دانند، و به خصوص وقتی طرفین صحبت افرادی هستند که خود را تحصیلکرده و «با فرهنگ» بدانند، نخستین واکنش که گویی همه بر آن اصراری سخت دارند، مخالفت با آن و بدیهی دانستن بیهودگی و بیمعنایی و زیانبار بودن ِ خرافات است.
وقتی سخن از «خرافات» (
Superstition
) به میان میآید، چه در ایران و چه در بسیاری از کشورهای دیگر دنیا که امروز خود را توسعهیافته یا در حال توسعه می دانند، و به خصوص وقتی طرفین صحبت افرادی هستند که خود را تحصیلکرده و «با فرهنگ» بدانند، نخستین واکنش که گویی همه بر آن اصراری سخت دارند، مخالفت با آن و بدیهی دانستن بیهودگی و بیمعنایی و زیانبار بودن ِ خرافات است. و جالب آن است که گونهای از همرایی و همنظری در این محکوم کردن به چشم می خورد و نوعی باور راستین یا ادعایی در دانستن دقیق معنای «خرافات» بیان می شود که ظاهرا جای هیچ بحث و تردید و اندیشه نقادانهای را نمی گذارد: گویی از روز هم روشنتر است که خرافات یعنی اعتقادات نادرست و زیانبار به موجوداتی موهوم و یا افکاری بیپایه و انحرافی که باید همواره از آنها پرهیز کرد و هیچ فردی که تحصیلی داشته باشد و یا دین و اعتقاد درستی، همیشه باید این نکته را در نظر بگیرد و به اجرا در آورد. بنابراین مهم نیست که افراد دیپلم داشته باشند یا دانشگاه رفته باشند، روشنفکر و دانشگاهی و مدرن باشند یا آدمهایی ساده، یا سنتی، یا روحانی باشند یا یک مومن ساده و با ایمان و غیره؛ بهررو، هرگونه باور به خرافات و پیروی کردن از آنها از نظر همه دانشمندان و سکولارها، نشانهای از «عقبماندگی» است و از جانب دینداران، نشانهای از سستی در اعتقادات دینی. بنابراین اینکه در اغلب جوامع مثل جامعه ما امروز سوگند بقراط ظاهرا طرفداران بیشتری دارد تا مهره مار، جای شکی ندارد، اما واقعیت چیز دیگری است. در این مقاله ما به صورتی موجز بیشتر نگاه کوتاه خواهیم داشت بر دلایل ناکارایی گفتمان علمی دربرابر گفتمان «خرافه» و تردیدی نیست که لازم است در فرصتی دیگر به دلایل و سازوکارهای اجتماعی بازتولید اعتقادات عامه غلبه آنها در برابر تظاهر نخبگان به باور به اعتقادات علمی و پیچیدگی این موقعیت داشته باشیم.
نخستین نکته در آن است که اینجا نیز مثل هر جایی که صحبت از «بدیهی» بودن و «قاطعیت بی چون و چرا» در موقعیتها، روابط و باورهای اجتماعی می شود، می توانیم به مثابه جامعهشناس یا انسانشناس ِ منتقد، نگاه تردیدآمیز خود را به موضوع بیاندازیم و آن را ارزیابی کنیم. به ویژه آنکه برای اکثریت مردم، چه در ایران و چه در کشورهایی بسیار پیشرفته و حتی مدعی سردمداری روشنفکری در جهان همچون فرانسه، یا مدعی پراگماتیسم فلسفی همچون بریتانیا و یا پرچمدارعلم نخبگان، همچون آمریکا، جای کمترین تردیدی نیست و یا تا این اواخر نبوده که نیازی به تدقیق نظرات خود داشته باشند جز آنکه «تجربه اثباتگرایانه» (فراسوی کم و کیف فرایند اثبات» مربوط به این ادعا را نشان دهند. اما همه آنها، ولو آنکه اذعان نکنند، به خوبی این را نیز می دانند که باورهای «خرافی» (در بهترین حالت متافیزیک و استعلایی و در بدترین حالت صرفا فراتر از حلقه درکپذیری ما، با هر گونه مشخصاتی) تا چه حد در تمام اقشار جامعه وجود دارند. مطالعاتی که در طول سی سال اخیر در علوم اجتماعی و انسانی انجام شدهاند به ویژه در فرهنگ مردمی، تقریبا در این نکته اتفاق نظر دارند که تضادی آشکار میان ادعای عمومی عدم پذیرش و عدم باور به خرافات از یک سو و گسترش رفتارهای خرافی نظیر مراجعه به فالگیران و دعا نویسان، و جادوی سیاه (نفرین) و سفید (گرهگشایی از یک مشکل) یا رفتارهای مشابه از سوی دیگر، وجود دارد. این رفتارها امروز می توانند با انواع و اقسام نامهای دیگری که گاه «زیباسازی»(
Eugenized
) شدهاند تا مشروعیتی نسبی بیابند برای مثال در نام «معنویت گرایی جدید» (
New Spiritualism
) و یا شبه علمی مثل «تراانسانگرایی» (
Transhumanism
) شناخته می شوند. مصادیق در این مورد بسیار زیادند: از وجود کنشگران بی شماری که امروز در شهرهای ما یا در همه جهان رسما خود را «درمانگر»، «دعانویس»، «فالگیر»، و… می نامند تا استفاده همانها از نام های مدرنتری چون «دعاگویان تلویزیونی»(
Televangelist
) غرب مسیحی، «طالع بینان اینترنتی» و مطبوعاتی و غیره و حتی آینده نگرها(
Futurist
) خوشبین و بدبین و روانشناسان و متخصصان مدیریت عامه پسند.
اما ببینیم انسانشناسان در این باره چه باوری دارند؟ در سال ۱۹۵۸ آندره بروتون (
André Breton
)، نویسنده و از بنیانگذران سوررئالیسم فرانسوی کتاب کوچکی منتشر کرد با عنوان «هنر جادویی» (
Art Magique
). این کتاب از جمله به هنرهای موسوم به «بدوی» (
Primitive
) مثل هنرهای بومیان آفریقا و استرالیا، اختصاص داشت. در پیوست این کتاب او از برخی نویسندگان و هنرمندان و اندیشمندانی خواسته بود که نظر خود را درباره «هنر جادویی» بنویسند. لوی استروس در جمله ای کوتاه پاسخ داده بود: «شما هنر را در سطحی قرار دادهاید که معنا در آن از بین می رود» (به نقل از کارلو سوری)(
Carlo Severi, Sciences Humaines, H.S.8, Nov. Déc. 2008
). اما این پاسخ تصویری نه چندان درست از دیدگاه حتی خود استروس درباره «جادو و خرافات» به دست می دهد و بیشتر حاصل رویکردهای او به مثابه یک هنرشناس بود که بسیار هنر را جدی می گرفت تا به مثابه انسانشناس: واقعیت در آن است که اکثر انسانشناسان اتفاقا با پذیرش نظریههای استروس در کتاب «انسان شناسی ساختاری» (
Anthropologie Structural- 1955
) تعاریف و باورهای رایج درباره «خرافه» را نمی پذیرند. در واقع رویکرد نسبت به «خرافه» یا «باورهای عامیانه» مردم تا پیش از قرن بیستم، بسیار به رویکردی شباهت داشت که پیش از این باورهای عمومی درباره «اسطوره» وجود داشت. از این رو، همانگونه که مطالعات انسانشناسی اسطورهشناختی از جمله به وسیله خود استروس و مطالعات بر فرهنگ عامه و فلکلوریک تا امروز ادامه یافته و به صورت جدی ادامه دارد. پاسخ اصلی استروس را در این زمینه ما در کتاب «انسانشناسی ساختاری» او می یابیم: زمانی که بحث به تاثیر جادو به ویژه جادوی سیاه (نفرین) بر افراد بومی می رسد و به این سئوال جدی که چطور فردی سالم که مورد نفرین قرار گرفته، بدون آنکه دلیل علمی معتبری وجود داشته باشد، واقعا می میرد. پاسخ لوی استروس به این پرسش، رویکرد عمومی انسانشناسی در این موضوع را نیز تا حد زیادی قابل فهم کرده و در همان حال می بینیم که برخلاف سوررئالیستها و یا بعدها برخی از پسامدرنها، این رویکرد در تضاد با رویکرد علمی قرار ندارد.
استدلال استروس آن بود که در جوامع موسوم به «ابتدایی» (که آنقدرها هم که فکر می کنیم در لایههای درونی شناختی- ساختاری خود با جوامع مدرن متفاوت نیستند) باور به ساختارهای جماعتی (اجتماع)(
Community
) تا به حدی بالاست که یک «نفرین» به مثابه یک امر واقعی بر سیستمهای فیزیولوژیک بدن از طریق نظامهای عصب-روانشناختی و جسمانی روانی (
Psycho-Somatic
) بر کل بدن تاثیر گذاشته و آنها را در جهت ایجاد و تشدید و تخریب بدن به کار می اندازد و آسیبهای حقیقی به آن وارد می کند. این البته بدان معنا نیست که هر گونه باور خارج از حوزه تجربه موسوم به «علمی» که غرب عموما آن را در به دلیل خود محورگرایی در زمینه شناخت، حاشیهای و بیارزش قلمداد کرده است، دارای ارزش و درست هستند. اما آیا نظریه ابطال پذیری (
Falsifiability
) کارل پوپر(
Karl Popper
) یا نظریه عدم قطعیت(
Incertitude
) ادگار مورن (
Edgar Morin
) درباره علم را می توان به مثابه عاملی برای زیر سئوال بردن دستاوردهای علمی دانست؟ در این زمینه باید حق را به استروس داد که گاه حتی به صورت مبالغه آمیزی در برابر همکاران خود می ایستاد و پا فشاری می کرد که علم خود بیش و پیش از هر کسی بر «نسبی بودن» دادههایش اذعان دارد، اما این بدان معنا نیست که هر کسی بتواند داده های علمی و اظهارات دانشمندان را به زیر سئوال ببرد و ادعاهای خطرناک خود را بر جامعه تحمیل کند، و این امر را حاصل برخورداری علم از روش علمی می دانست که علوم انسانی به باور او هرگز نمی توانستند به آن برسند.
نکتهای اساسی نیز در خود تعریف خرافات وجود دارد. اگر به ریشههای زبانی (عربی و لاتین) رجوع کنیم می بینیم که «نادرستی» و «اغراق» در این مفهو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 