پاورپوینت کامل دستاوردها و مخاطرات انقلاب مشروطه در گفتاری از داود فیرحی ۶۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دستاوردها و مخاطرات انقلاب مشروطه در گفتاری از داود فیرحی ۶۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دستاوردها و مخاطرات انقلاب مشروطه در گفتاری از داود فیرحی ۶۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دستاوردها و مخاطرات انقلاب مشروطه در گفتاری از داود فیرحی ۶۹ اسلاید در PowerPoint :
با مشروطه، موثرترین و بزرگترین رویداد در طول تاریخ هزار و چهارصد ساله ما از زمان ورود اسلام به ایران رخ داد و روشن است که علمای دینی و در راس ایشان فقها، به عنوان حاملان اصلی اندیشه سیاسی قدمایی، باید نسبت به این رویداد واکنش نشان میدادند. طبیعی است که عکسالعمل ایشان در مواجهه با مشروطیت تکثر و تنوع داشت.
جعبه سیاه، مائده آسمانی یا معجزه غیبی
محسن آزموده: با مشروطه، موثرترین و بزرگترین رویداد در طول تاریخ هزار و چهارصد ساله ما از زمان ورود اسلام به ایران رخ داد و روشن است که علمای دینی و در راس ایشان فقها، به عنوان حاملان اصلی اندیشه سیاسی قدمایی، باید نسبت به این رویداد واکنش نشان میدادند. طبیعی است که عکسالعمل ایشان در مواجهه با مشروطیت تکثر و تنوع داشت. بر این اساس و باتوجه به سرشت جمهوری اسلامی، میتوان کلیدیترین سخن گفتار حاضر را جمله پایانی آن خواند: «گفتوگو در مورد مشروطه، گفتوگو درباره امروز است.» این گفتار را داود فیرحی در وبیناری به مناسبت صد و چهاردمین سالگرد امضای فرمان مشروطیت با عنوان «دستاوردها و مخاطرات انقلاب مشروطه» به همت «جمعیت زنان نواندیش منطقه فارس» ارایه کرد. این استاد اندیشه سیاسی دانشگاه تهران، تا پیش از این آثار زیادی در قالب گفتار و نوشتار، درباره اندیشههای سیاسی در ایران معاصر ارایه کرده است تا جایی که به مشروطهخواهی ایران مربوط میشود، فیرحی بهطور خاص بر اندیشه سیاسی علمای سنتی به عنوان یکی از اصلیترین رهبران فکری اثرگذار بر مشروطه پرداخته و رویارویی آنها را از حیث موافقت و مخالفت با مشروطهخواهی مورد بررسی قرار داده است. نکته مهم بحث فیرحی، تداوم این رویارویی تا به امروز است، به ویژه که برخی جریانهای فکری دیگر مثل چپگرایی و باستانگرایی ایرانی نیز در طول صد سال اخیر، به این منازعه اضافه شدهاند و امروز ما کماکان شاهد گفتوگویی سازنده و رو به جلو، میان این جریانهای متقابل و گاه متضاد نیستیم.
*************
۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی مصادف با ۱۴ جمادیالثانی ۱۳۲۴ ه.ق سالروز امضای فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه قاجار است. یک سال پس از این واقعه نخستین قانون اساسی ایران شامل ۵۱ ماده تصویب میشود. در پی آن متممی از قانون اساسی با صد و اندی اصل و ماده تصویب میشود. اما پرسش این است که اهمیت و دستاوردها و مخاطرات جنبش مشروطه برای ما چیست؟ پیشتر باید پرسید که انقلاب و دولت مشروطه چگونه پیدا شد و چه مدعا و معنایی داشت. بحث حاضر در ۳ قسمت طرح میشود: ۱- سابقه و زمینه انقلاب مشروطه ۲- دستاوردهای انقلاب مشروطه ۳- مخاطرات انقلاب مشروطه. اما پیش از آن طرح این مقدمه ضروری است که انقلاب مشروطه برای ما هنوز یک جعبه سیاه است، مائدهای آسمانی یا معجزهای غیبی به تعبیر مرحوم آخوند خراسانی که ما با آن به شکل نه چندان مطلوبی مواجه شدیم. مشروطه آغازی برای یک زندگی جدید بود و همچنان هست و به همین دلیل مشهور است که مشروطیت آستانه تجدد ماست. بنابراین میتوان گفت، اولا تجدد ما با مشروطه به صورت جدی شروع میشود ثانیا این تجدد آغازی بر یک زندگی جدید است، یعنی با مشروطه نه تنها نظام سیاسی عوض شد بلکه به تعبیر مرحوم سیدحسن مدرس، کل درک ما از عالم و آدم، خودمان، خدایمان، جامعه و… دگرگون شد. به رغم این موضوع، مشروطه کماکان یک جعبه سیاه است. با توجه به مطالعاتی که در زمینه مشروطه داشتهام، ادعا میکنم که پژوهشهای جدی درباره مشروطه یا به طور کلی مشروطهپژوهی علمی هنوز در آغاز راه است. بسیار باید بکوشیم، معنا و مسائلی که در مشروطه برای ما مطرح شده و انقلابی که در ذهن ما ایجاد شده را توضیح دهیم.
۱- زمینههای انقلاب مشروطه
پژوهشهای متفکران در تحقیق پیرامون زمینههای انقلاب مشروطه، ما را به جنگهای ایران و روس در دوره فتحعلیشاه میرساند به خصوص دو جنگ بسیار مهمی که پس از آنها بخش مهمی از ایران بزرگ مثل تکهای از یک قالب پنیر از آن جدا شد. این جنگها نشان دادند که جامعه ما از تحولات جهانی عقب افتاده است و به همین دلیل برای نخستینبار به فکر اصلاح و تغییر افتادند. این تغییرات در زمان قائم مقام فراهانی شروع شد، در دوره امیرکبیر با تغییراتی تداوم یافت، به تدریج در عصر ناصرالدین شاه، چند دوره مهم را طی کرد تا اینکه به انقلاب مشروطه انجامید.
جامعه ایران یک حکمرانی و زندگی سنتی داشت و تصور این بود که این زندگی سنتی بهترین زندگی است و بر اساس دو اصل استوار است: یکی شریعت و دومی سلطنت. این دوگانه جامعه را اداره میکرد اما با جنگهای ایران و روس برای نخستین بار این سامانه حکمرانی دچار بحران شد، یعنی هم حوزه شریعت دچار آشفتگی شد و هم حوزه سلطنت. بنابراین متفکران ما به فکر تغییر نظم سیاسی افتادند و کوشیدند آن را در چند مرحله توضیح دهند. اولین گام در زمان قائم مقام رخ داد. او کوشش کرد برای نخستین بار دولت یا حکومت را از سلطنت جدا کند. در زمان امیرکبیر ایده «سلطنت مستقله» پدید آمد، یعنی تلاش شد که اراده شاه به قانون حکومت بدل شود. این تلاشها ناکام بود. در دوره ناصرالدین شاه ایده «سلطنت منتظم» به وجود آمد، یعنی تلاش شد سلطنت در قالب وزارتخانههایی تنظیم شود.
حول و حوش سال ۱۲۷۵ ه.ق یعنی حدود نیم قرن از انقلاب مشروطه، تلاش شد «دولت تنظیماتی» در ایران ایجاد شود. منظور تنظیمات اولیه بود که عمدتا از روسیه الگو میگرفت. در دوره بعدی این تلاش با بحران مواجه شد و ایده «تنظیمات حسنه» مطرح شد که مرحوم میرزاحسین خان سپهسالار و افرادی مثل مشیرالدوله آن را دنبال کردند. این تنظیمات حسنه بیشتر از الگوی تنظیمات عثمانی ملهم بود. کوشش کردند مجلس مشورتی که از پیش بود را رونق بخشند و اسم آن را «شورای کبرای دولتی» خواندند. بعدها آن را «مجلس شورای کبرای دولتی» خواندند. در کنار آن مجلس کوچکی به نام «مصلحت خانه» ایجاد کردند که شبیه همین مجمع تشخیص مصلح کنونی است. اما این مجالس دوام نیاورد و به تدریج از سالهای ۱۲۸۵ ه.ق به خصوص ۱۲۹۰ ه.ق به بعد، ایده «قانون اساسیگرایی» مطرح شد. این قانون اساسیگرایی با جنگ و گریزهایی به سال ۱۳۲۴ ه.ق یعنی زمان صدور فرمان مشروطه انجامید.
بنابراین ما قبل از انقلاب مشروطه، مجلس شورای کبرای دولتی داریم که در انقلاب مشروطه به مجلس شورای کبرای ملی بدل شد. قبل از قانون اساسی مشروطه هم سه- چهار قانون اساسی پیشنهادی داشتیم. یعنی «اساسگرایی» یا «قانون اساسیگرایی» در ایران سابقه داشت اما به نتیجه نمیرسید و همواره به دیواره استبداد میخورد.
انقلاب مشروطه از نظر اجتماعی بر دو ویرانه بنا شده است: ۱- استبداد یعنی نه تنها پادشاه مستبد بود بلکه حکمرانان نیز در هر منطقهای برای خودشان یک شاه کوچکی بودند و اراده خودشان را به قانون تبدیل و آن طور که میخواستند، عمل میکردند. بنابراین جامعه واجد یک مقررات یکسان ثابت نبود ۲- در حوزه شریعت هم مشکلاتی پدید آمد و نهادهای قضایی شرعی به شدت دچار آشفتگی شده بودند و هر مجتهدی در هر منطقهای به تصمیم خودش عمل میکرد و کس دیگری آن را نقض میکرد. بحران عجیبی بود.
بنابراین جامعه ایران در آستانه مشروطه ۳ چیز میخواست که نداشت: ۱- امنیت ۲- عدالت و ۳- قانون بنابراین جنبش مشروطه داعیهدار این ۳ مطالبه بود. مرحوم آخوند خراسانی در یکی از تلگرامهای خودش و مرحوم سیدمحمد طباطبایی در سخنرانی خودش در اولین مجلس شورای ملی میگویند، ما دنبال عدالتی بودیم و یک قانونی اما نمیدانستیم چه نظامی داشته باشیم به تدریج وقتی ایده مشروطه مطرح شد، متوجه شدیم این مشروطه میتواند آرزوهای ما را برآورده کند. اینها دلایل و عللی بودند که متفکران ما را به مشروطهخواهی کشاندند.
۲- مشروطه چه میخواست؟
گفتیم جنبش مشروطه از ۳ مطالبه قانون، عدالت و امنیت برخاست اما پرسش مهمتر قالبی برای این ۳ بود. اندیشه مشروطه نوعی از نظام حکمرانی را مطرح کرد که «دولت ملی» نام داشت. یعنی ایده «دولت ملی» برای اولین بار در ایران مطرح شد. پیشتر جامعه ایران «دولت پادشاهی» بود، یعنی بر آن بود که خداوند حق حکمرانی را به پادشاه داده و پادشاه مسوول اداره رعیت است. تا هر کجا که این قدرت کشش دارد ذیل این مملکت قرار میگیرد. جامعه ایران نامنسجم بود و حکومت منظم نبود حتی مرزها روشن نبود. برای نخستین بار در سالهای ۱۳۲۶-۱۳۲۵ه.ق اولین قانون تشکیلات و تقسیمات کشوری تصویب میشود و مشخص میشود که کجا استان باشد و کجا فرمانداری و بخشداری باشد. اسم آن را «قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی» گذاشتند. برای اولین بار مرز پیدا شد. بنابراین ایده «دولت ملی»(
nation state
) مطرح شد، یعنی دولتی که از درون اراده یک ملت میجوشد و متولد میشود. اما به قول مرحوم محمدعلی فروغی، مشکل این بود که جامعه ایران هنوز مفهوم «ملت» به معنای مدرن و «حاکمیت ملی» به معنای مدرن را نمیشناخت و در نتیجه «دولت مدرن» ساخته نشده بود. محمدعلی فروغی معروف به ذکاءالملک دوم از فارغالتحصیلان مدرسه عالی علوم سیاسی است که دو- سه سال پیش از مشروطه در ایران تاسیس شد تا دیپلمات و کارمند سیاسی تربیت کند. پدر او میرزا حسینخان فروغی یا ذکاءالملک اول، شخصیت علمی و سیاسی مهمی بود. آنها در تدوین قانون اساسی نقش داشتند. فروغی دوم در روی کار آمدن رضا شاه موثر بود و خطبه تاجگذاری را خواند. وقتی هم که در سال ۱۳۲۰ خورشیدی، رضا شاه از ایران رفت، فروغی اسباب انتقال قدرت به محمدرضا پهلوی را فراهم کرد. فروغی در مذاکرات مربوط به قرارداد ۱۹۱۹ میلادی، تعبیر مهمی دارد و میگوید: ایران نه ملت دارد، نه دولت! بنابراین هم به ملتسازی احتیاج هست و هم به دولتسازی. اما بحث بر سر این است که آیا ابتدا دولتی مدرن ساخته شود که ملت را بسازد؟ در این صورت یک دولت «اتوریتیک» و اقتدارگرا متولد میشود و معلوم نیست که اگر چنین دولتی شکل بگیرد، راه را برای ملتسازی فراهم کند. گزینه دیگر این است که ابتدا ملتی ساخته شود و این ملت دولتی را بر اساس قرارداد، درست کند. انقلاب مشروطه روی ایده دوم ایستاد یعنی هدفش این بود که در ایران مفهوم جدید «ملت» را توضیح دهد و نشان دهد که چگونه اقتدار از ملت ناشی میشود، ملت چگونه شکل میگیرد و بعد با هم قرارداد میبندند و وکلایی را انتخاب میکنند و به مجلس میفرستند. بعد این وکلا دو کار میکنند: ۱- به نمایندگی از ملت، قانونی وضع میکنند که مطابق اراده ملت است ۲- به نمایندگی از ملت حاکمانی تعیین میکنند. انقلاب مشروطه نوعی از نظام سیاسی را طراحی کرد که حکومت پارلمان
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 