پاورپوینت کامل چرا انقلاب مشروطیت به فرجام خود نرسید؟ ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرا انقلاب مشروطیت به فرجام خود نرسید؟ ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرا انقلاب مشروطیت به فرجام خود نرسید؟ ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چرا انقلاب مشروطیت به فرجام خود نرسید؟ ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷، برخی چهره‌های مشهور، این سؤال را به میان آوردند که چرا مشروطیت شکست خورد. از آن هنگام بیش از ۴۰ سال می‌گذرد و بسیاری از اهل قلم فراخور باورهای خود، پاسخ‌هایی داده و گذشته‌اند. شاه‌بیت اغلب این پاسخ‌ها فقط یک عبارت است: تندروی مشروطه‌خواهان.

بررسی نقش دهقانان در جنبش مشروطه

بلافاصله پس از پیروزی انقلاب در سال ۵۷، برخی چهره‌های مشهور، این سؤال را به میان آوردند که چرا مشروطیت شکست خورد. از آن هنگام بیش از ۴۰ سال می‌گذرد و بسیاری از اهل قلم فراخور باورهای خود، پاسخ‌هایی داده و گذشته‌اند. شاه‌بیت اغلب این پاسخ‌ها فقط یک عبارت است: تندروی مشروطه‌خواهان. بر این اساس، هرکس با هر زبانی که می‌خواست، این گروه را به شلتاق می‌بست که «شما با فحاشی به محمدعلی‌شاه او را به کودتا تحریک کردید». «‌با تقلید از انقلاب فرانسه و تندروی در مطالبات خود، رجال معتدل ملی را آزردید. با همسان‌نمایی میان آزادی و برخی احکام متشابه دینی، مضامین دموکراسی را تقلیل دادید و به این ترتیب موجب شکست یا ناکامی مشروطیت شدید».

در این میان، تعرضات مرحوم آدمیت -به لحاظ جایگاه والای این مورخ سرشناس- آزارنده‌تر از همه بود (بر کوچک ابدالان ایشان که بعضا منتقد او نیز هستند، حرجی نیست اگر که گوی اهانت را از ایشان بربایند). به گمان آدمیت، جبهه افراطیونی که انقلاب مشروطیت را به نابودی کشانید، ترکیبی از عناصر خرده‌بورژوازی و لمپن‌های بی‌ریشه شهری بود (مجلس اول و بحران آزادی، ص۱۱۰) و نشریات صوراسرافیل، مساوات، روح‌القدس و انجمن‌های آذربایجان، غیرت، دروازه قزوین و مردانی نظیر حیدر عمواوغلی، حسن تقی‌زاده، آقا جمال اصفهانی، میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین، یحیی میرزا ثقه‌السلطنه و برادرش سلیمان‌میرزا -که حتی مخالفان آزادی نیز او را پارلمانتارین قوی و سخنوری بی‌نظیر در تاریخ مشروطیت ایران نامیده‌اند- حاجی علی دوا‌فروش و کربلایی علی موسیو در این جبهه قرار داشتند. به

ویژه درباره این نفر تحقیرکنان ‌می‌افزاید: «کاری نداریم که آن حاجی و آن مسیو، کسی نبودند» (همان، ص۱۱۰-۱۳۱). به‌راستی در میان مورخان مشروطه کسی هست که نداند این دو تن در مشروطه تبریز و مقاومت مردم علیه کودتای محمدعلی‌شاه و شکست استبداد صغیر چه جایگاه رفیعی داشتند؟ مورخان مشروطه خوب می‌دانند که انگیزه اعدام حاجی‌علی دوافروش و پسران نوجوان علی مسیو به‌دست نظامیان روسیه تزاری (محرم سال ۱۳۳۰) بیش از هر امر دیگری، جایگاه رفیع آنان در انقلاب مشروطیت و میان مردم تبریز بوده است. انگیزه این طرز رفتار فقط می‌تواند اغراض عقیدتی باشد و نه بی‌اطلاعی از جایگاه تحسین‌برانگیز این دو تن. آخر چگونه می‌توان در سایه درختان مشروطه نشست و نوشت و در همین حال باغکاران و آبیارانش را ناسزا گفت؟ این حیرت را چگونه می‌توان دور کرد که این مورخ برجسته جان‌باختگان قهرمان مشروطیت را در زمره لمپن‌های شهری قرار می‌دهد و محمودخان احتشام‌السلطنه لمپن‌مآب را -به لحاظ تصوری که از دخالت انگیزه‌های حقیر در پیدایش مشروطیت به‌دست می‌دهد- صاحب ارزنده‌ترین و عمیق‌ترین خاطرات سیاسی دوران مشروطیت می‌خواند (ص ۳۸۸). احتشام‌السلطنه اعتراض بازاریان تهران به خشونت برادرش علاءالدوله، حاکم شهر، علیه تجار قندفروش را آتش فتنه‌ای می‌داند که سعدالدوله، وزیر تجارت، به تلافی تراشیدن زلف غلامحسین بچه بی‌ریش خود علیه علاءالدوله برافروخته بود (ص۵۱۴-۵۱۵) و کودتای محمدعلی شاه علیه مجلس را خریتی زودآمد نامیده است که اگر صورت نگرفته بود، دیری نمی‌گذشت که طبقات مختلف مردم به‌ستوه‌آمده از فساد و سیاهکاری وکلای سرشناس و هرزگی و هتاکی‌های جمعی اوباش و اراذل به‌ظاهر مشروطه‌خواه، ضد مجلس قیام می‌کردند و آن بساط را برمی‌چیدند (ص ۶۷۷-۶۷۸). آیا دولتمردی با این مایه حقیر از تشخیص اجتماعی و این اندازه نازل از درایت سیاسی می‌تواند، به قول آدمیت، برجسته‌ترین دولتمدار عصر حکومت ملی در مقابله با تعرض سلطنت باشد (ص۳۸۸). در یک قرن گذشته به تقریب همه کسانی که به این موضوع پرداخته‌اند، از هر چه که بخواهید گفته‌اند اما التفاتی به چشم‌پوشی مشروطه و رهبران آن از فلاکت رعایای بی‌زمین کشور نداشته‌اند؛ طبقه‌ای که در تمام جهان، ذخیره هر انقلاب بورژوا دموکراتیک و داربست توسعه مالکیت خصوصی و پیشرفت بورژوازی و ممانعت از بازگشت اوضاع پیشین بوده است. پیروزی انقلاب فرانسه در پایان شب‌های وحشت، ۲۰-۳۰ جولای ۱۷۸۹ و پس از الغای فئودالیسم توسط مجلس ملی در شب چهارم اوت مسجل شد. با این تحول میلیون‌ها دهقان به بورژوازی پیوستند و با رشادت‌های خود فرانسه را بر تمام اروپای فئودال برتری بخشیدند. انقلاب اکتبر آنگاه موفق شدکه با تقسیم زمین میان دهقانان، توقعات عاجل میلیون‌ها نفر را برآورده کرد. این پیروزی از ترکیب رهبری کارگری و مقاومت دهقانی میسر شد. انقلاب چین هنگامی بر حکومت وحشی چیان کای‌چک پیروز شد که رهبران انقلاب استعداد دهقانی را به قابلیت‌های کارگری افزودند و چین را به جایی رسانیده‌اند که می‌بینیم.

در انقلاب مشروطیت ایران اما، باوجود مقتضیاتی که در خود داشت، روند دیگری طی شد. قانون اساسی مشروطیت ایران و متمم آن، با وجودی که جبران عقب‌ماندگی‌ها را در دستور کار خود قرار داده بود، حکم آشکاری برای تغییر مناسبات ارباب و رعیتی نداشت و اقدام مفید مجلس در الغای تیول‌داری و تفاوت مالیاتی و تسعیر اجناس دولتی (ربیع‌الاول ۱۳۲۵) بیشتر در راستای افزایش درآمدهای دولت صورت گرفته بود و در پاسخ، تیول‌داران و دیگرانی که درآمدهایشان به خطر افتاده بود، اعتراضات پر سروصدایی به راه انداختند و به مخالفان پیوستند (روزنامه مجلس، س۱، ش۸۱، ص ۲ و ش۹۳، ص۱ و ش ۱۰۹، ص۱).

هیئت حاکمه و درباریان که از آغاز تعلقی به مشروطه نداشتند، سه روز بعد از فرمان مشروطیت (۱۷ جمادی‌الثانی ۱۳۲۴) با زبان مشیرالدوله صدراعظم «معتدل و ملی»، مشروعه‌خواهی را در برابر آن قرار دادند (ناظم‌الاسلام کرمانی، ۱، ص۵۶۱). همو به همراه مخبرالسلطنه هدایت در ۲۳ ذی‌الحجه ۱۳۲۴ و چند روز بعد از تاج‌گذاری محمدعلی‌شاه به نمایندگان مجلس ملی اخطار کردند که مملکت و دولت ایران، مشروطه نیست و مشروعه است (روزنامه انجمن، ش۴۷، ص۳-۴ و ش ۴۸، ص۱-۴، مجلس، س۱، ش۴۲، ص۱، ناظم‌الاسلام کرمانی، ج۲، ص۸۳-۸۵، کلانتری، روزنامه خاطرات، ص۸۳، مخبرالسلطنه هدایت، ص ۱۷۸-۱۷۹)‌، اما پایداری نمایندگان مجلس و به‌ویژه اعتراضات گسترده مردم در تهران و تبریز و رشت ترفند هیئت حاکمه را به‌هم ریخت و برتری مشروطه‌خواهان را سرعت بخشید و خصلت ملی و اجتماعی مشروطیت را دوچندان کرد. البته نخستین اعتراضات دهقانی عصر مشروطه از همان فردای صدور فرمان مشروطیت نطفه بسته بود و پس از برتری مشروطیت بر سلطنت دلخواه محمدعلی شاه، در همه ایران منتشر شد.

نطفه‌های اعتراض دهقانی نخست در آذربایجان شکل گرفت. اهالی یکی از روستاهای اطراف تبریز در شوال ۱۳۲۴ در اعتراض به بیگاری و تحمیلات اربابی، دسته‌جمعی به منزل مالک رفتند و خواستار لغو این اجحافات شدند و با ایستادگی در برابر پرخاش‌های مالک، او را به تسلیم واداشتند (مجلس، س۱، ش۱۵، ص۳). این حد از اعتراضات در اندک‌زمانی دامن‌گیر همه رسوم ارباب و رعیتی شد و به استنکاف از پرداخت مال‌الاجاره و بهره مالکانه رسید (انجمن، س۱، ش۳۹، ص۲ و ۳. مجلس، س۱، ش۱۴۷، ص۲ و ۳). مالکان و حامیان آنها در مجلس، حمایت‌های محدود انجمن تبریز را از رعایا به‌صورت تهدید علیه مالکیت و حقوق شرعی مالکان جلوه می‌دادند. انجمن نیز در پاسخ اعلام کرد که آنچه را ممنوع داشته تحمیلات بی‌جای اربابی است و اربابان مخالف انجمن آنهایی هستند که نمی‌خواهند از اصول قدیمه و تجاوز و تعدی به رعایا دست بردارند (مستشارالدوله، ص۳۳–۳۵، فرمانفرما، گزیده‌ای از مجموعه اسناد، ج۱، ص۱و۲، مجدالاسلام کرمانی، تاریخ انحطاط مجلس، ص۷۴).

در همین زمان بسیاری از رعایای گیلانی که از پیش مستعد چنین اعتراضاتی بودند، پرداخت مال‌الاجاره‌ها و بهره‌های مالکانه را متوقف کردند و مانع از حضور مباشران در روستاها شدند. رعایای امین‌الدوله در لشت نشا، به تشویق جلال شهرآشوب و رحیم شیشه‌بُر -رؤسای انجمن عباسی- پرداخت مال‌الاجاره و بهره مالکانه را قطع کردند و فرامین انجمن ایالتی رشت را که هنوز در هوای ارباب و رعیتی سابق سیر می‌کرد، وقعی ننهادند. رعایای تولمات با نمایندگان مالکان و انجمن ایالتی رشت درگیر شدند و مردم ضیابر نیز مأموران انجمن را که با برخی سادات زمین‌دار ضیابری تبانی داشتند، از قصبه اخراج کردند. رعایای دیلمانی به رهبری میرزا محمدحسین قاضی پرچم سرخ بلند کرده و به‌طرف خانه‌های مشیرالممالک رفتند و با تفنگچیان او درگیر شدند (مجدالاسلام، رابینو، مشروطه گیلان، ص۱۷-۲۳). چنین عملیاتی در مناطق دیگر گیلان نیز تکرار شد و مالکان که از حمایت‌های دولتی محروم شده بودند و انجمن را نیز قادر به حمایت از خود نمی‌دیدند، به مجلس متوسل شدند تا دهقانان را به پرداخت بهره مالکانه وادار کنند. ضمن گفت‌وگوهای مجلس، برخی نمایندگان از سرکشی دهقانان گفتند و تقی‌زاده نیز با طنزی گزنده پاسخ داد: مقصود از سرکشی رعایا گویا این باشد که ارباب‌ها و ملاکین می‌خواهند سرهای رعایا را ببُرند و آنها سرشان را در وقت بریدن عقب می‌کشند که این عمل به سرکشی تعبیر می‌شود (مجلس، س۱، ش۶۱، ص۳). ادامه اعتراضات دهقانی در گیلان منتهی به تصفیه انجمن‌ها از طرفداران اربابان شد و برخی مالکان نیز از بیم جان و مال خود گیلان را ترک گفتند. انجمن برای پایان‌دادن به اعتراضات و تأمین بخشی از خواسته‌های رعایا، سیدمحمود حسینی از روحانیون معتدل را مأمور تدوین کتابچه‌ای در‌این‌باره کرد. او در زمانی کوتاه کتابچه‌ای به نام «تسویه حقوق» نوشت که حاوی بعضی تخفیف‌ها در تکالیف رعایا بود و انجمن همین رساله را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.