پاورپوینت کامل نگاهی به جریانهای اساسی روشنفکری ایرانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به جریانهای اساسی روشنفکری ایرانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به جریانهای اساسی روشنفکری ایرانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به جریانهای اساسی روشنفکری ایرانی ۵۲ اسلاید در PowerPoint :
ایران در سیر تاریخ معاصر خود با ۳ جریان اساسی روشنفکری روبهرو بوده است: جریان سنتگرایی ناب، جریان طرفداران مدرنیسم غربی و جریان تلفیقی سنت و مدرنیسم غربی. هر چند بومیگرایان فرهنگی چپ، راست و مدرن غربنواز را هم میتوان به آنها افزود که در کنار آن جریانها مطرح شده و اکثرا مدلهای غربی بهویژه اندیشههای دیالکتیکی هگل را در تحلیل و بررسیهای تاریخی خود مورد استفاده قرار داده یا میدهند.
چگونه ایرانیان را هوشیار کنیم؟
ایران در سیر تاریخ معاصر خود با ۳ جریان اساسی روشنفکری روبهرو بوده است: جریان سنتگرایی ناب، جریان طرفداران مدرنیسم غربی و جریان تلفیقی سنت و مدرنیسم غربی. هر چند بومیگرایان فرهنگی چپ، راست و مدرن غربنواز را هم میتوان به آنها افزود که در کنار آن جریانها مطرح شده و اکثرا مدلهای غربی بهویژه اندیشههای دیالکتیکی هگل را در تحلیل و بررسیهای تاریخی خود مورد استفاده قرار داده یا میدهند.
فراتر از نگرش تکبعدی
در تحلیل جریان فکری ایران معاصر روشنفکران زیادی هستند که در حال حاضر افق دید آنها هگل و اندیشههای او مدلهای تاریخی خطی است. تحجری یک بعدی از آنرو که او را فیلسوف مدرنیته میدانند و چشم عقل او را فعلیت آزادی و دولت مدرن بر میشمارند. این اندیشمندان، اکثرا مدلهای سیاسی جدید را که حسب موضوع میتوانند به مثابه ظرف، مظروفهای قدیمی را نو کنند، نادیده میگیرند. رهیافتهای گوناگونی مانند نظریههای هنجاری، نهادی، تحلیل رفتاری، نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت، نظریه انتخاب عقلانی، فمینیسم، نظریه تحلیل گفتمان، تحلیل گفتمانی جهانی شدن، پیشرفتگرایی و تحلیل گفتمان انتقادی، نظریه گفتمان ارنستو لاکلا و شانتال موفه به مثابه ابزاری در فهم و تبیین پدیدههای سیاسی در تبیین جامعه معاصر و مدلهای گوناگون هستند که میتوان اندیشههای گذشته را با آنها بهروز کرد، یعنی مظروفهای تاریخ سیاسی گذشته را از طریق این نظریهها به شکل امروزی درآورد و آنها را تحلیل کرد. مسائل روششناختی مختلفی از جمله تحلیلهای کیفی، کمی، مقایسهای، ساختار و کارگزار، روش اسکینر که ترکیبی از گرایشهای متن محور و زمینه محور در نظریههای هرمنوتیکی است و در عرصه اندیشههای سیاسی کاربرد دارد، روش منطق بازسازی شده اسپریگنز، روش پنهانکاری اشتراوس، روشهای مختلف هرمنوتیکی نیز از روشهای تعیینکنندهاند، همچنین نظریههای دولت مانند نخبهگرایی، کثرتگرایی و تقاربی که در نظریههای دولت وجود دارد، همگی میتوانند به نوبه خود، قابلیتهای جدیدی را به ویژه پس از چرخش پسامدرن به منزله مدلهای مناسبی برای توسعه تحلیلهای سیاسی پیش روی محققان علوم سیاسی قرار داده تا کاربرد آنها به لحاظ نظری موردنظر قرار گیرند. البته تبارشناسی نیچهای فوکویی نیز این دامنه را برای توجه به گسستهای تاریخی و نه صرفا خطی که در تحلیلهای هگلی و اندیشههای کلاسیک موردتوجه قرار میگیرد، وسعت میبخشد.
ملاحظه ایران در سیر تاریخ معاصر را میتوان با چهار جریان اساسی مرتبط دانست که در ذیل آنها روشنفکران بومی، مدرن، پسامدرن و غیره معلوم میشوند:
۱) جریان طرفداران مدرنیته غربی یا جریان غربگرایان نعل به نعل:
این جریان از آغاز تاکنون با آمیزهای از حیرت و حسرت توام بوده است. غربگرایی به مثابه نوعی فرهنگ سیاسی نزد اندیشمندان عصر قاجار و پهلوی، جامعه را به سمت الگوهای فرهنگی و سیاسی، اجتماعی غرب سوق داده است. نکته مهم آن است که شکست نظام سیاسی قاجار و شبهمدرنیسم پهلوی را نمیتوان بطلان مدرنیسم در ایران تلقی کرد. هرچند تا پیش از آن تا دوره صفویه ارتباطی با غرب کم و بیش وجود نداشت تا مشخص کند که ما چقدر با غرب فاصله داریم. به واقع شاید برای اولینبار در سال ۱۲۲۶ هجری قمری که برنامههای نوگرایانه عباس میرزا درمورد فرستادن دانشجو به اروپا آغاز شد، همه با این پیشفرض صورت گرفت که تمسک به مدنیت، علوم و فنون فرنگی میتواند ایران را به کاروان تمدن جدید رهنمون کند. او خود در این باره به «پیر امده امیلین پروب ژوبر» فرستاده ناپلئون میگوید: نمیدانم این چه قدرتی است که شما اروپاییها را بر ما مسلط کرده چیست؟ و موجب ضعف ما و ترقی شما چیست؟ اجنبی حرف بزن؟ بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هوشیار کنم.
البته شکست حکومتی که براساس شبهمدرنیسم قرار گرفت به آن معنا نیست که اکنون باید یا میتوان ایدئولوژی مدرنیسم را نفی کرد یا کنار گذاشت، هرچند از سوی دیگر پیروزی گرایشهای ضد مدرنیستی را هم نمیتوان به معنی نفی و بطلان مدرنیسم و پیامدهای مدرنیته در ایران تصور کرد. واقعیت این است که مخالفت علیه مدرنیسم و ابعاد سیاسی و فرهنگی و انسانی آن را نمیتوان از منظر عدم نیاز و فارغ از مدرنیسم به منزله بیان حرفهای میان تهی درباره توسعه سیاسی مطرح کرد تا بتوان آن را طبیعی جلوه داد. غربزدگی نوعی غربگرایی نعل به نعل است که به شکل حاد و مفرط، اقتباس از غرب را بهطور لجامگسیخته و نه از روی تشخیص دنبال میکند.
در حال حاضر، عدهای از روشنفکران هگلی و آنهایی که از مارکسیسم به ماکس وبر رسیدهاند یا برخی سرمقالهنویسان تاریخی که نقش دنبالهرو آنها را بازی میکنند، از روی عناد با نوگرایی دینی با جهالت و غرضورزی جریان داعش را به تشیع صفوی در ایران ربط میدهند و از شاه عباس طرفداری میکنند! شاه عباس و درباریانی که یک اعدامی را به مدت سه روز بر تخت شاهی مینشانند تا قضاگردان جان شاه عباس شود. آنها با حملات خود به جلال آلاحمد و دکتر علی شریعتی به دنبال انتقام از مخالفان غربگرایی در ایرانند تا آمال و آرزوهای نهفته خود را با نشر دیدگاههای اشتباه به سرانجام دنبال کنند. افرادی که پس از دوم خرداد ۷۶ با نوشتههای خود علیه هاشمیرفسنجانی، به شهرت رسیدند و عاقبت به او بازگشتند.
اینها به واقع بیان غیر واقعیتها را در تاریخ معاصر رواج دادند. به گفته آلاحمد، اینان در این نگرش احساس رقابت با غرب را فراموش شده میبینند و به جای آن احساس درماندگی، بیلیاقتی، عبودیت نسبت به غرب و الگوهای آن را جایگزین شده میدانند که عامل بدبختی به حساب میآمد. شریعتی نیز میگوید این روشنفکرهای متجدد فرنگیمآب کوچکترین تاثیری روی تودههای مردم مسلمان ندارند، برای همین هم هست که عوامل ارتجاعی به آنها کاری ندارند. از اندیشمندان این جریان میتوان به میرزاملکم خان ناظمالدوله، تئوریسین و بارزترین پدر چهره جریان غربزدگی اشاره کرد که علاوه بر اخذ تکنولوژی و صنعت، پذیرش و اقتباس نظام ارزشی و پیروی بیقید و شرط از غرب و اقتباس فرهنگی آنها را دنبال میکرد. او به همراه طالبوف از اولین کسانی بودند که جهت تحصیل به اروپا اعزام شدند تا از فناوری آنها برای کشور بهرهمند شوند. میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزایوسفخان مستشارالدوله، میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی، میرزا عبدالحسین معروف به میرزاآقاخان کرمانی و عمده بومیگرایان فرهنگی غربنواز راست، چپ و مدرن کیش برای پیوند به جریان غربگرایی بودند. از جمله این جریان فکری باید به سیدحسن تقیزاده اشاره کرد که بر آن بود صنعت کشور، پیشرفت علمی، آزادی سیاسی و عقیده، رشد فرهنگی و آموزشی از راه اخذ بلاشرط آداب و عادات فرنگ و دستور عمل قرار دادن این شعار که «ایران باید ظاهر و باطنا، جسما و روحا فرنگیمآب شود و بس.» تقیزاده که در تحریض و تشویق، نارنجک تسلیم به غرب را بیپروا انداخت، بعدها به خطای خود پی برد و دیدگاههای خود را تعدیل و تصحیح کرد. او تحت تاثیر آخوندزاده در ابتدا برای تسهیل آموزش سریع عامه مانند ترکیه تغییر خط فارسی به لاتین را دنبال کرد که بعدها رسما تغییر عقیده داد.
۲) جریان سنتگرایی ناب یا جریان معتقد به رد مطلق غرب و تجدد:
در این جریان دو گرایش و رویکرد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 