پاورپوینت کامل بیرونی و یوگاسوترا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بیرونی و یوگاسوترا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بیرونی و یوگاسوترا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بیرونی و یوگاسوترا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

یوگا (یا همان یوغ فارسی) یکی از مکاتب یا فلسفه‌های شش‌‌گانه هندی معروف به دارشاناست، آن هم دارشانا‌های (Astik) و نه (nastik) و تفاوت این دو در این است که دارشاناهای «اَستیک»، ودا باور بوده و کتب مقدس چهارگانه ریگ‌ودا، یجورودا، سامه‌ودا واتهاروا ودا را قبول دارند. برخلاف دارشاناهای ناستیک (شامل بودیزم، جینیزم و چارواکا) که وداهای چهارگانه را قبول ندارند.

به مناسبت ۱۳ شهریور روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

یوگا (یا همان یوغ فارسی) یکی از مکاتب یا فلسفه‌های شش‌‌گانه هندی معروف به دارشاناست، آن هم دارشانا‌های (

Astik

) و نه (

nastik

) و تفاوت این دو در این است که دارشاناهای «اَستیک»، ودا باور بوده و کتب مقدس چهارگانه ریگ‌ودا، یجورودا، سامه‌ودا واتهاروا ودا را قبول دارند. برخلاف دارشاناهای ناستیک (شامل بودیزم، جینیزم و چارواکا) که وداهای چهارگانه را قبول ندارند. «ودا»ها و مهمترین آنها ریگ‌ودا، بنیاد اندیشه و آیین هندوئیسم (مذهب غالب مردم هند با داشتن پیروانی قریب به یک‌میلیارد نفر) محسوب می‌شود. متون بسیار مهم و مشهوری چون مهابهاراتا، اوپانیشادها، بهگودگیتا، پوراناها، کتب جنگلی (آرنیاکاها) براهماناها، همه و همه شرح و تحشیه بر وداها هستند.

دارشاناهای استیک (وداباور) عبارتند از: نیایا، وی‌شیشکا، پوروا میمانسا، ودانتا، سامکیها و یوگا. هر کدام از این دارشاناها به صورت دو به دو با مهم مرتبطند؛ مثلا نسبت کاملی میان نیایا و وی‌شیشکا وجود دارد و نیز میان پوروامیمانسا و ودانتا و نهایتاً میان سامکیها و یوگا. «یوگا» وجه عملی مکتب سامکیهاست که نظر‌محور است. مکتب عمل‌گرای یوگا در تکمیل دارشانای سامکیها معتقد است: «نظریه خوب است؛ اما ما را به غایت نمی‌رساند. عامل رسیدن به مقصد، عمل است نه نظر.» به تعبیر آنان حکمت راه را می‌نمایاند، ولی به مقصد نمی‌رساند. آزادی را تعریف می‌کند؛ اما انسان را آزاد نمی‌کند. به همین دلیل وجه مهم یوگا، عمل‌گرایی آن به صورت انجام مراقبه (مدیتیشن) و اعمال عبادی خاصی است.

دو اثر بنیادی و مهم در شناخت این یوگا وجود دارد: بهگودگیتا و یوگاسوترای پاتانجلی. بهگودگیتا یکی از فصول بلند کتاب عظیم مهابهاراتاست که خود صورت حماسی اوپانیشادها محسوب می‌شود. این کتاب شامل آواتار ویشنو (یکی از سه رأس اعظم الوهیت در هندوئیسم یعنی برهما، شیوا و ویشنو) با عنوان کریشناست و حاوی دستورالعمل‌هایی در باب اخلاق، تزکیه و وارستگی. یوگاسوترای پاتنجلی منبع عظیمی چون بهگودگیتا دارد.

الف) یوگاسوترای پاتنجلی

پاتنجلی که نامش عنوان یکی از آثار مهم ابوریحان بیرونی است، هویت متعین تاریخی دارد و برخلاف کسانی چون لائوتسه ـ بنیادگذار دائوئیسم ـ افسانه محسوب نمی‌شود. او مؤلف کتاب «یوگاسوترا»ست. البته در اندیشه و آیین هند، افراد متعددی با عنوان پانتجلی وجود دارند، همچون نویسنده مهابهاسایا که اثر بسیار مهمی در گرامر و دستور زبان سنسکریت دارد، یا نویسنده کتاب بسیار مهم متون دارویی در اندیشه هندیان؛ اما «پاتنجل» مذکور در ترجمه ابوریحان بیرونی، همان نویسنده یوگاسوترا و نام‌آور مکتب یوگاست. کلمه پاتنجلی (

patanjali

) مرکب از (

patta

) به معنای پرواز و (

anj

) به معنای زیبا و افتخارآمیز است. برخی نیز آن را مرکب از پاتا و (

Anjali

) به معنای تکریم یا اتصال دو کف دست می‌دانند.

پاتنجلی ـ مؤلف یوگاسوترا ـ این اثر معیار در مکتب یوگا را بین قرن چهارم تا قرن دوم پیش از میلاد نگاشت. این اثر مرکب از ۱۹۶ «سوترا» یا به عبارتی چکیده یا خلاصه‌ای از اصولی کلی، مطلق و حقیقی است. سوترا در سنسکریت به معنای «دستورالعمل‌های دینی است که به صورت خلاصه و آهنگین درآمده است»؛ بنابراین هر متن مقدسی، سوترایی دارد که خلاصه منظوم آن است. سوترا احتمالا با «سرود» اوستایی هم‌ریشه باشد. یوگاسوترا (در اصل یوگاسوترای پاتنجلی) شامل چهار بخش است:

بخش اول (ابوریحان هر بخش را به «قطعه» ترجمه کرده) با عنوان «سامادهی‌پادا»۱ شامل ۵۱ سوتراست. سامادهی در مکتب یوگا، اتحادِ نفسِ سالک با ذات خالص و پاک است. در این قلمرو، مفاهیم اعتباری شاهد و مشهود یا ناظر و منظور، فرو می‌ریزد و یوگین (آن ‌که یوگا می‌کند، سالک) به وحدت محض می‌رسد. پاتنجلی در این بخش به «کای والیا»۲ (رهایی) می‌رسد. مهمترین و عالی‌ترین تعریف یوگا یعنی آزادی ذهن از نوسانات و دلمشغولی‌های ذهنی۳ در همین بخش بیان شده است.

بخش دوم «سادنه‌پادا»۴ است که شامل ۵۵ سوترا می‌شود. سادنه به معنای «انجام اعمال عبادی» یا «تمرین‌های منظم روزانه» است. در این بخش پاتنجلی به بیان دو نظام یوگایی می‌پردازد: کریا یوگا۵ و اَشتنگایوگا۶ یا یوگای هشت‌پایه. کریا‌یوگا مبتنی بر سه قاعده از قاعده اول اشتنکایوگا یعنی نیاما۷ است که عبارتند از:

۱ـ تپس۸ (به احتمال بسیار زیاد کلمه «طبس» در خراسان همان تپس به معنای گرما و حرارت در سنسکریت است و در اینجا منظور ریاضت می‌باشد)؛

۲ـ سوادیایا۹ به معنای مطالعه متون مقدس؛

۳ ـ و نیز ایشوارا پرانیدهانا۱۰ یا نوعی وحدت یا ایشوارایای پروردگار است.

اما اَشتنگایوگا شامل هشت مرحله بنیادی یا به عبارتی اعمال عبادی و تمرین‌های عملی است که انجام آن بر هر سالکی واجب است. ابوریحان ترجمه آزادی از این اصول عملی بسیار مشهور یوگا دارد. این اعمال عبادی عبارتند از:

ـ

Yamas

(پرهیزگاری‌ها) شامل: ستم نکردن، راستگویی، امانت‌داری، دزدی نکردن، عدم وابستگی به دیگران، نداشتن حرص و طمع و مهار میل جنسی؛

ـ

niyamas

(واجبات) شامل: پاکیزگی و نظافت، قناعت و خرسندی، ریاضت و تسلط بر خویشتن، تعمیق و مطالعه، عبادت پروردگار و تمرکز روی حقیقت خداوندی؛

ـ

Asana

(حرکات بدن و نوع نشستن)؛

ـ

Pranayama

(مهار تنفس)؛

ـ

pratyhara

در خود فرورفتن و تجرد از دنیای خارج و آزاد کردن خویش از اسارت حواس؛

ـ

Dharan

(تمرکز افکار) ثابت نگاه داشتن فکر بر روی یک نقطه یا یک موضوع؛

ـ

Dhyana

(تعمق و تفکر) به تفکر عمیق فرو رفتن و به مشاهده و مراقبه احوال درون پرداختن؛

ـ

Samadhi

(فنا و استغراق در ذات).

بخش سوم یوگاسوترا یا یوگای پانتجلی، به ویبهوتی پادا۱۱ اختصاص دارد که شامل ۵۶ سوتراست. «ویبهوتی» در سنسکریت به معنای «قدرت یا تجلی» است، یا به عبارت دقیق‌تر قدرت‌های مافوق تصور که از طریق تمرین‌های یوگا به دست می‌آید. اگر سالک مراحل داهارانا، دهیانا یا سامادهی را که در مراحل هشت‌گانه فوق گفته شد، به صورت همزمان انجام دهد، به قدرتی می‌رسد که بسیاری از امور ناممکن را می‌تواند انجام دهد. البته بنا به قواعد یوگا رسیدن به چنین قدرت‌هایی، در عین حالی که هدفی از اهداف یوگا را برآورده می‌سازد، ممکن است مانعی برای آزادی مطلق روح شود؛ زیرا به همان اندازه می‌تواند دلبستگی و تعلق ایجاد نماید. جوزف کمبل در کتاب اساطیر مشرق زمین داستان راهبی را بازگو می‌کند که به مرحله ویبهوتی در یوگا می‌رسد؛ اما ناگهان با خود زمزمه می‌کند که داشتن این همه قدرت یعنی چه: «من چه احمقم! امیالم را پایانی نیست، حتی اگر ده‌هزار یا صدهزار سال هم امیال من تحقق یابد، باز امیال تازه‌ای در دلم پیدا می‌شود… وابستگی‌ها، پارسایی‌های مرا متوقف ساخت». (کمبل، ۱۳۸۳، ص۲۱۹) بدین صورت آزادی روح خود از این مشغولیات را پی می‌گیرد.

بخش چهارم یوگاسوترا، «کای‌والیا پادا»ست که کمترین سوتراها را دارد (۳۴ فقره). این بخش بیان رهایی مطلق نفس سالک است از هر چه دلبستگی و تعلق. کای‌والیا را نوعی رهبانیت مطلق یا انزوای مطلق ترجمه کرده‌اند.

ب) ابوریحان و کتاب پاتنجل (پاتانجلی)

ابوریحان در نگارش رساله تألیفات زکریای رازی، از ۱۱۳ رساله خود نیز تا پایان سال ۴۲۷ق، نام می‌برد که برخی در باب هند و حکمت هندوست. استاد مجتبایی تألیفات او در باب هند را ۲۷ رساله می‌داند که عبارتند از: جوامع الموجود لخواطر الهنود، تهذیب زیج الارکند، خیال ‌الکسوفین عند الهند، تذکره فی الحساب و العدد بارقام السند و الهند، کیفیه رسوم الهند فی تعلم الحساب، فی ان رأی العرب فی مراتب العدد اصوب من رأی الهند فیها، فی راشیکات الهند، فی سنکلپ الاعداد، ترجمه ما فی براهم سدهانا من طرق الحساب، فی تحصیل الان من الزمان عند الهند، الجوابات عن المسائل العشر الکثیریه، مقاله فی حکایه طریق الهند فی استخراج العمر، ترجمه کتاب الموالید الصغیر برامهر، حدیث صنمَی البامیان، حدیث نیلوفر فی قصه دبیستی و بریهاکر، ترجمه کلپ‌یاره، فی تحقیق ماللهند من مقوله مقبوله فی العقل او مرذوله، مقاله فی با سدیو الهند عند جیئه الادنی، ترجمه کتاب سانک فی الموجودات المحسوسه و المعقوله، ترجمه کتاب پاتنجل فی الخلاص من الارتباک، ترجمه پلس سدهانت، ترجمه براهم سدهانت، مقاله فی تحقیق منازل القمر، کند کاتک العربی، مفتاح علم الهیئه و کتابی درباره ماههای قمری که به هندی کرنا می‌گفتند. (مجتبایی، بررسی‌هایی در باب ابوریحان بیرونی، ۱۳۵۲، ص۲۴۹ـ۲۵۲)

ابوریحان در مقدمه کتاب مهم «تحقیق ماللهند» می‌گوید دو کتاب هندیان را به عربی ترجمه کرده: سانک و پاتانجل. (بیرونی، ۱۳۶۲، ص۶) متأسفانه کتاب اول که به احتمال بسیار زیاد مطالب مکتب سانکیها بوده، مفقود شده (البته خلاصه‌ای از عقاید سانک در فصل «در اجناس خلائق و نامهای آنان» کتاب تحقیق ماللهند آمده است)، ولی کتاب پاتنجل که مکمل سانک یا همان سانکیها (یا سامکیها)ست، باقی مانده. بیرونی امیدوار بود این دو ترجمه که بیانگر وصف موجودات از یک سو و نجات نفس از بندهای بدن از دیگر سوست، به همراه توضیحات کامل در ماللهند، وافی به مقصود خوانندگان در ادراک عقاید هندیان باشد. ابوریحان عنوان ترجمه کتاب یوگاسوترای پاتنجلی را چنین نامگذاری نموده: «و هذا هو ابتداء کتاب باتنجل، مرکبا نصّه بشرحه» که نشان می‌دهد اولاً نامی از یوگاسوترا نبرده و این بدان روست که به احتمال بسیار زیاد در عصر او (قرن پنجم هجری)، این اثر در هند به کتاب پاتنجل مشهور بوده و ثانیاً اثر خود را مرکب از متن کتاب و شرح آن دانسته است.

بنیان ترجمه ابوریحان از یوگاسوترا پرسش و پاسخ است؛ یعنی مطالب در قالب قال السائل (پژوهشگر) و قال المجیب (پاسخ‌دهنده) بیان می‌شود. تعداد این پرسش و پاسخ‌ها در کل ترجمه، هشتاد و هفت مورد است؛ گرچه او در پایان قطعه چهارم ترجمه خود، از هزار و صد شعر نام می‌برد. هلموت ریتر در مقاله «ترجمه ابوریحان بیرونی از کتاب پاتانجل» اظهار شگفتی می‌کند که چرا در متن ترجمه، ۸۷ سؤال ذکر شده، اما بیرونی از هزار و صد شعر نام می‌برد! وی با رد این فرضیه که شاید این اشعار مفقود شده باشد، (چون کتاب، نشانی از افتادگی در جملات ندارد، جز مواردی اندک)، بنا را بر این می‌گذارد که بیرونی در ترجمه خود، بسیاری از قواعد نحوی و لغوی را که زائد بر معنا بوده، حذف نموده و این نکته البته تصریح خود ابوریحان است در مقدمه باتنجل (همان، ۱۳۷۹، ص۳ ـ ۴) که می‌گوید: «ناچار شدم نقل مطلب را با تفسیری که بدان می‌افزایم، بیامیزم و کلام را به ‌صورتی مانند سؤال و جواب مطرح کنم و مطالب نحوی و لغوی و… را رها سازم و عذرم را در اینجا پیشاپیش می‌گویم تا به‌خاطر تفاوت حجم کتاب در زبان‌های عربی و هندی، کسی نپندارد که این کار از سر اخلال به معنا بوده است…» دلیل دیگری که می‌توان در جهت جمع کردن دو عدد مختلف ۸۷ سؤال و جواب و ‌۱۱۰۰ شعر آورد، این است که محتمل هر سؤال و جوابی صرفاً منحصر و منطوی در یک شعر نبوده؛ بلکه شاید هر سؤال و جوابی در چند شعر بیان شده باشد.

بنابراین با تلخیصی از یوگاسوترا در ترجمه بیرونی مواجه هستیم، اما همچنان که او خود تأکید نموده، این تلخیص، معنا را هرگز دچار اخلال و اختلال ننموده است. خوشبختانه اثر بیرونی پس از کشف آن به دست هلموت ریتر و تصحیحش توسط استاد منوچهر صدوقی سها، به زبان فارسی ترجمه و تشریح شده است (ر.ک: رساله پاتانجل، درآمد، برگردان متن و شرح تطبیقی از برزو قادری، نشر نیاکان، چاپ دوم، ۱۳۹۱).

ج) تأملی در محتوای رساله پاتنجل

این رساله شگفت، مقدمه‌ای بسیار جالب و جامع از ابوریحان دارد که خود بهترین دلیل در جهت نوع رویکرد وی به ترجمه یوگاسوترای پاتنجل است: «همت و خواسته‌های مردم در این جهان، متفاوت [است] و آبادانی دنیا بر اساس همین اختلاف آمال و خواسته‌ها استوار است و اینک که عزم و خواستِ من، بلکه [قوای] نفس من به‌کلی از بهره‌مندی [از مواهب دنیا] ناتوان شده و شعف و لذت برخورداری و استفاده [از آنها] از من گذشته است، والاترین نیکبختی برایم دیدنِ شعف و برخورداری دیگران است و هر آن که این حال و احوال را دریافته است، مرا از نهایت کوشش و تحمل رنج و تلاش بسیار در نقل و گزارش [این متن] از زبان هندی به زبان‌های دیگر ملامت نمی‌کند و آن کس که برخلاف این حال باشد، مرا به نادانی نسبت دهد و تلاش‌های من را به بدبختی و شقاوت منسوب کند و البته برای هر کسی، آنچه نیت کرده و در دل دارد، مهم است و آن که مرا نادان می‌پندارد، رشته‌ درک و معرفتش از دل من بریده شده است و من عذر کسی را که در این جایگاه است، می‌پذیرم؛ زیرا بر هر فردی تکلیفی درخور توان او گذاشته شده است. من تاکنون کتاب‌های ریاضی‌دانان و منجمان هندی را نقل کرده‌ام و اکنون به سراغ کتاب‌هایی رفته‌ام که خواص و فرزانگان آنها در حکمت برای خویش ذخیره ساخته‌اند و زاهدان هندی در راهبردن به عبادات و طی طریق کردن [به آن آثار] شوق و رغبت فراوان دارند و هنگامی که به آنچه در این رساله‌ها مندرج است، احاطه پیدا کردم، دلم رضایت نداد تا شیفتگان به محتوای این آثار را شریک کار خود نسازم که بُخل در علوم و معارف، از زشت‌ترین گناهان و ستمهاست… هندوان جماعتی هستند که اقوال و گفتار مذهبی‌شان خالی از قضایای تناسخ و بلایای حلول و اتحاد و تولد برخلاف نظم طبیعی نیست و بدین سبب چون گفتارشان را بشنوی، از آن سخنان و گفتار، رایحه‌ آرا و اعتقادات یونانیان باستان، فرقه‌های مسیحی و پیشوایان صوفیه را استشمام می‌کنی و یکی از مسائلی که هیچ‌کدام از فرقه‌های مذهبی هندی خالی از آن نیست، اعتقاد به این است که نفوس بشری در این عالَم دربند بوده و به دام چنگال‌های این جهان فرو افتاده‌اند. هیچ نفسی از این قید و بند و دامها آزاد نشود و به ابدیت نپیوندد، مگر با نهایت تلاش که در آن صورت به بقای دائم نایل آید و از طبیعت آزاد شود. در غیر این صورت در این عالَم باقی خواهد ماند و بین موجودات خیر و شر آنقدر رفت و آمد می‌کند تا پاک و تصفیه شده، آزاد گردد.

کتاب‌های هندوان در اوزانی خاص به نظم سروده شده‌اند و نیازمند شرح و تفسیر است و از این لحاظ نقل کامل آنها دشوار است؛ زیرا اگر کسی بخواهد آنها را به طور کامل نقل کند، باید به دستور زبان، اشتقاق و سایر مسائل ادبی بپردازد و بر واژگان و ادبیات آنها احاطه کامل داشته باشد. به این دلیل در ترجمه‌ این رساله مجبور شدم عبارت‌ها و نص مطالب را با تفسیری اضافی و به شیوه سؤال و جواب گرد آورم و آنچه را مربوط به علم‌اللغه و دستور زبان می‌شد، حذف کردم… کسی گمان نبرد که در انتقال معنا کوتاهی کرده‌ام، بلکه این رساله را در ترجمه از آنچه وبال و اضافی بود، پیراسته‌ام.» (ر.ک: رساله پاتانجلی، ابوریحان بیرونی، بر پایه طبع هلموت ریتر، به تصحیح مجدد منوچهر صدوقی سها و ترجمه فارسی آن در رساله پاتانجل از قادری در ص۱۰۸ـ ۱۱۱)

متن فوق مقدمه خود ابوریحان است، اما آنگاه که رساله را چنین آغاز می‌کند: «هذا هو ابتداء کتاب باتنجل مرکبا نصّه بشرحه» مقدمه دیگری می‌آورد که قطعاً از آن او نیست و محتمل خود پاتانجلی یا در طول زمان یکی از ناشران یا شارحان بر آن افزوده است و چنین است: «کسی را که فراتر از «او» چیزی نیست، سجده می‌کنم و آن را که مبدأ و علت امور است و بازگشت تمامی امور به سوی اوست، تمجید می‌کنم، «او» که به هر موجودی داناست. سپس به ساحت فرشتگان و روحانیون با نیّتی خالص و نفسی متضرع تعظیم و احترام گزارده، از آنان مدد می‌جویم تا کلام خود را در بیان طریقت هیرانیاگاربها به نحو موجز بیان کنم. پیشینیان در بیان آن چیزهایی که مطالب و اهداف چهارگانه‌ زندگی به آن حاصل می‌شود، بسیار تأمل کرده‌اند و آن امور چهارگانه عبارتند از: دین و سنّت، مال و نعمت، عیش و لذت، و سرانجام و رهایی و جاودانگی. قدما چنان در این موضوع بحث و موشکافی کرده‌اند که چیزی برای بیان متأخران باقی نمانده است و آنچه گفتار مرا برتری می‌دهد، تنها برطرف ساختن شبهاتی است که در این موضوع وارد شده است. گفتار من منحصر به اسبابی است که [فرد را] از طریق رهایی از قید و بندِ [طبیعت] و نیل به سعادت جاودان، به کمال نفس می‌رساند.

پس می‌گویم: اشیایی که از ادراک [حسی] غایب می‌شوند، به این صفت [غیبت از حس] متصف نمی‌شوند، مگر از طریق احوالی. یکی از آن احوال، نهایت خُردی و کوچکی است، مثل اعراضی که به سبب خردی زیاد به حس درنمی‌آیند. یکی دیگر از موانع ادراک، دوری [و بُعد مکانی] است و مسافت چون از حدّی بگذرد، ادراک ممکن نیست. مورد دیگر مانع و حایل است، مانند دیوار که مانع ادراک موضوعی است که پشتِ آن قرار گرفته است و یا مثل استخوان‌ها که پوشیده شده در گوشت و پوست هستند [و مستقیماً متعلَق ادراک قرار نمی‌گیرند] و یا مانند اخلاط و چرکهایی که داخل بدن هستند [و بدن مانع رؤیت آنها می‌شود] و آن استخوان‌ها و اخلاط تنها به علت آنچه میان ما و آنها از موانع و حجاب‌ها قرار می‌گیرد، ادراک نمی‌شوند. مورد دیگری که مانع ادراک حسی می‌شود، حرکت متعلَق ادراک از زمان حال به گذشته مثل قرون پیشین و قبایل منقرض شده در گذشته می‌باشد و یا از زمان حال به آینده، مثل اشیایی که منتظر هستند در آینده تحقق یابند. مورد دیگر انحراف از راههای صحیح شناخت و معرفت است، مانند کسی که با ضربه زدن به سنج و طبل و ایجاد اصواتی به استنباط امور غایب بپردازد. حال آنکه روشن و بدیهی است که یقین کامل جز از طریق عیان حاصل نمی‌شود و حصول یقین به آنچه غایب از مشاهده و ادراک حسی است، محال و ممتنع می‌باشد؛ زیرا دلالت و استدلال از غایب به‌واسطه‌ امور قابل مشاهده است و آنچه به‌واسطه‌ دلایل به آن نایل می‌شویم، همپایه‌ معلومی که به عیان آشکار است، نخواهد بود؛ البته برهان درست نیز مانند عیان می‌تواند دورکننده‌ شک و تردیدها باشد. مادامی که شبهات عارض نفس می‌شوند، نفس دچار تحیّر و سردرگمی شده، آماده و مستعد رهایی از قید و اسارت و نجات از شداید و بندها و ابدیتی که در آن مرگ و زندگی نیست، نخواهد بود.

سخن بیشتر نویسندگان در کتاب‌ها یا به منظور ابراز و نوآوری در گفتاری است که به آن سخن از دیگران جدا شده [و خودی] نشان دهند و یا غرضی دارند که برای راهبری و تحریک و تهییج [مردم] به آن، به نگارش دست زده‌اند. ظهور و تعین نیات و اغراض به سبب [معرفت و علم] عالِم است. از سوی دیگر علم هم دو قسم است: «علم برین» که به رهایی می‌رساند و این رهایی وصول به خیر محض است و «علم فرودین» که دانشی متعلق به هر چیزی جز خیر محض است و من می‌کوشم برای مخاطب، سخنی با چنان دلایل و برهان‌هایی بیان کنم که قدما در این موضوع آورده‌اند و (به واسطه‌ آن برهان‌ها) آنچه را غایت از مشاهده و رؤیت است، به مقام عیان برسانم». (همان)

د) مضامین قطعات چهارگانه رساله پاتانجل

چنان که گفتیم ابوریحان چهار بخش اصلی یوگاسوترای پاتنجلی را به چهار قطعه تغییر عنوان داده است. این قطعات دارای کمترین شرحند؛ اما به هر حال این اصل متن پاتنجلی است که به زبان بیرونی روایت می‌شود. شرح این نکات در تحقیق ماللهند مشروح‌تر است، مثلا در ماللهند، فصل «در چون

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.