پاورپوینت کامل عالمی دیگر بباید ساخت ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عالمی دیگر بباید ساخت ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عالمی دیگر بباید ساخت ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عالمی دیگر بباید ساخت ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
ویروس کووید ۱۹ با سرعت انتشاری بیسابقه و تداوم غیرقابل تصوری در به چالش کشیدن گستره تعاملات انسانی در مقیاس کوچک و کلان، اکنون به دغدغهای مهم برای متخصصان و همچنین مردم عادی در سراسر جهان تبدیل شده است. این ویروس نهتنها سلامت انسانها را به خطر انداخته، بلکه کلیت جهانِ زیست بشر را بهطور بیحد و حصری مختل کرده است.
کرونا – پاندمی به مثابه یک جنگ آشکار – نادیدنی
ویروس کووید ۱۹ با سرعت انتشاری بیسابقه و تداوم غیرقابل تصوری در به چالش کشیدن گستره تعاملات انسانی در مقیاس کوچک و کلان، اکنون به دغدغهای مهم برای متخصصان و همچنین مردم عادی در سراسر جهان تبدیل شده است. این ویروس نهتنها سلامت انسانها را به خطر انداخته، بلکه کلیت جهانِ زیست بشر را بهطور بیحد و حصری مختل کرده است. از طرف دیگر، این نیز حقیقت دارد که فواصل زمانی میان وقوع پاندمیها در حال کاهش است و در عین حال هر بار بر شدت و قدرت ویرانگری هر پاندمی جدید افزوده میشود. این بدان معناست که عالم بشری تنها از طریق ویروسی مشخص تهدید نمیشود، بلکه در حال تجربه روند ویرانگر پاندمیهای تشدیدشونده است. با این اوصاف، پرسشهایی که درباره کرونا ویروس مطرح میشوند بر چهار قسمند: نوع اول، پرسش درباره «ماهیت» این ویروس است، یعنی «چیستی» آن مورد نظر است؛ نوع دوم «از منشأ» آن میپرسد. درحالی که نوع سوم، تاثیرات منفی این همهگیری را مورد توجه قرار میدهد، نوع چهارم، اما، پرسش «چه باید کرد». برای پرسشهای نوع اول و دوم، دانشمندان و پژوهشگران علوم پزشکی، شیمی، زیستشناسی و زیستمحیطی پاسخهایی ارایه کردهاند. درباره تاثیرات منفی این ویروس، علوم اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، روانشناسی و دیگر رشتهها بهطور روزافزون درگیر تحلیل و پیشبینی میشوند.
۱. چرخه پاندمیک
در مقالهای برای روزنامه گاردین در ماه ژوئن سال ۲۰۲۰، پیتر دسزک (Peter Daszak)، رییس بنیاد اکو- سلامت (Eco-Health Alliance)، اظهار داشت که تعیین مبادی و ظهور پاندمی «امری بغرنج و دشوار است». به تعبیر وی، اظهارنظرات مبنی بر اینکه کووید ۱۹ ویروسی ساخته دست انسان است، در آخرین فصل داستان ارایه اطلاعات نادرست و انگشت اتهام به سوی کسی دراز کردن قرار میگیرند. پیش از دسزک، در مقالهای که در ماه نوامبر سال ۲۰۰۵ در فصلنامه بینالمللی بیماریهای عفونی منتشر شد، مایکلام. پترسن (Michael M. Patterson) این ایده را مطرح کرده بود که درسهای یادگرفته شده در نتیجه پاندمی ۱۹۱۸-۱۹۱۷ «میتوانند هنگامی که همهگیری آنفلوآنزای جدیدی رخ میدهد، مفیدفایده واقع شوند». ده سال بعد، در سال ۲۰۱۵، الن جی.پی. راس و همکارانش در همان فصلنامه علمی هشدار دادند که شیوع ویروس ابولا از وقوع پاندمی دیگری در آیندهای نزدیک خبر میدهد:
در حالی که همهگیری ویروس ابولا کاهش مییابد، باید درباره اینکه چگونه این بحران بینالمللی اخیر را نادرست مدیریت کردهایم و اینکه چگونه بهتر میتوانیم برای پاندمی جهانی بعدی آماده شویم، بیندیشیم. آنچه بسیار اهمیت دارد، فراوانی پاندمیهایی است که در طول چند دهه اخیر رخ دادهاند.
در همین رابطه، در سرمقالهای برای همان فصلنامه گزارش شد که ظهور یا باز ظهور بیماریهای همهگیر عفونی در هر دههای دیده شده است. اما بهطور نگرانکنندهای، همانطورکه با بروز سندرم تنفسی حاد (سارس) در سال ۲۰۰۳، آنفلوآنزای A، H1N5 (آنفلوآنزا پرنده) در سال ۲۰۰۷، ویروس آنفلوآنزای H1N1 (آنفلوآنزای خوکی) در ۲۰۰۹، سندورم تنفسی حاد خاورمیانه (کرونا ویروس مِرس) در سال ۲۰۱۲ و بیماری ابولا در سال ۲۰۱۴ روشن میشود، به نظر میرسد که در حالحاضر فاصله وقوع پاندمیها کوتاهتر شده است.
۲. «جنگ» علیه «طبیعت»
دانشمندان ادعا کردهاند که بسیاری از بیماریهای ظاهرشده در طول سالیان- همانند ویروس زیکا، ایدز، سارس و ابولا- همگی از تجمعات حیوانی که تحت فشارهای سخت و دشوار زیستمحیطی قرار داشتهاند نشأت گرفتهاند؛ به این معنا، تمام این مشاهدات نشان میدهند که بیشتر بیماریهای عفونی از فعالیتهای بشری ناشی شدهاند. همچنین، براساس مقاله اخیرا چاپشده در فصلنامه جهانی علوم و مدیریت محیط زیست، «میکروپلاستیکهای دریایی، آلایندههای نوظهوری هستند که لایههای زنجیره غذایی دریایی در مقیاسی جهانی را تحتتاثیر قرار میدهند». علاوهبراین، براساس مطالعات دیگری که توسط برنامه محیط زیست ملل متحد انجام شدهاند، «در اثر تهدیدات تنوع زیستی، تخریب زیستگاهی، گرمایش جهانی و آلودگیهای سمی»، طبیعت عمیقا در خطر است. همچنین، در مقالهای درباره اثر جنگ بر محیط طبیعی، مارک لالنیلا به تاریخ نابودی طبیعت توسط جنگ پرداخته است. به گفته وی:
از آن زمان که نخستین سنگ توسط نخستین غارنشین پرتاب شد، محیط زیست طبیعی عامل استراتژیک جنگ محسوب شده است. سپاهیان آشور و رم باستان، برای اطمینان از تسلیم دشمنانشان به زمینهای زراعی آنها نمک میپاشیدند تا خاک را برای کشاورزی کردن بلا استفاده کنند که این یکی از اولین استفادهها از جنگ بیولوژیکی، به عنوان یکی از مخربترین تاثیرات محیطزیستی جنگ به حساب میآید. لالنیلا (Lallanilla) میافزاید: شاید «پخش سمهای گیاهکش مثل سم موسوم به عامل نارنجی (Agent Orange) توسط نیروهای امریکایی در جنگ ویتنام مشهودترین ویرانی طبیعت است». آرتور اچ. وستینگ (Arthur H. Westing) هم درباره استفاده از آلایندههای سمی و شیمیایی علیه طبیعت، در مقالهای در دانشنامه سیستمهای پیشتیبانی زندگی (Encyclopedia of Life Support Systems EOLSS) این را که چقدر پیامدهای زیستمحیطی مواد شیمیایی تعمدا زیانبار بودهاند، توضیح میدهد: تخریب عامدانه محیط زیست میتواند مخصوصا بهمنظور اجتناب از استتار و اختفای نیروی دشمن یا منابع بومی انجام شود. انتشار عناصر خطرناک ناشی از حمله به آببندها، کارخانههای شیمیایی، یا تسلیحات هستهای (که اغلب «جنگ زیست محیطی» نامیده میشوند) میتوانند منجر به تخریب شدیدا گسترده و بلند مدت طبیعت شوند در همین راستا، مطالعات دیگری نیز نشان میدهند که پاندمیها ریشه در بیوتکنولوژی دارند. براساس گفتههای دیوید پی. کلارک (David P. Clark) و ننِت جی. پازدرنیک (Nanette J. Pazdernik)، استفاده از مواد سمی، وارد شدن در نوعی جنگ بیولوژیکی است:
واژه جنگ بیولوژیک بهطور ویژه تصاویر جنگجویان قرون وسطایی را که احشام مرده را از دیوارهای شهر میآویختند یا ماموران سری حکومتی را که مخفیانه میکروبهایی مرموز را در قلمرو دشمن پخش میکردند، در ذهن مجسم میسازد.
۳. تکنولوژی و عالم زیست
در مصاحبهای با روزنامه Frankfurter Rundschau در ماه ژوئن ۲۰۲۰، یورگن هابرماس این نکته را تایید میکند که «جوامع پیچیده معاصر بهطور مداوم با تردیدهای بسیاری روبهرو هستند». او تاکید دارد که با انتشار کرونا ویروس، «عدم قطعیت اگزیستانسیالی اکنون در سطح جهانی در حال گسترش است». هابرماس باور دارد که این تردید، فقط به خطر پاندمی کرونا مربوط نیست، بلکه در حقیقت در اثر عواقب اقتصادی و اجتماعی غیرقابل پیشبینی است که برای خیلی از افراد بسیار هراسانگیز شده است:
در اینباره- تا این حد میتوان دانست- چیزی متفاوت از ویروس وجود دارد که فعلا هیچ متخصصی نبوده که با اطمینان، قادر به ارزیابی این پیامدها باشد. متخصصان اقتصادی و اجتماعی باید از پیشبینیهای نسنجیده اجتناب ورزند. این نکته میتواند گفته شود که: هرگز این همه دانش درباره غفلت و اجبار ما به کنش و زندگی در بلاتکلیفی وجود نداشته است.
دغدغهای شبیه به نگرانی هابرماس درباره دانش و جهل و بیاطمینانی را، مارتین هایدگر در سال ۱۹۵۵ میلادی ابراز کرد. وقتیکه ده سال پس از وقوع فاجعه اتمی هیروشیما و ناکازاکی، برندگان جایزه نوبل اعلام کردند که: «علم [ویعنی علم طبیعی مدرن] راهی به سوی زندگی انسانی شادتر است»، هایدگر، قاطعانه این سوال را مطرح کرد که آیا چنین گفتهای «از تامل نشات میگیرد»؛ آیا «در معنای عصر اتمی» توجه و تاملی بوده است؟ پاسخ خود هایدگر این است که این نوع اظهارات متکی بر «تفکر محاسبه ای» (rechnende Denken) است. هایدگر، در حالی که به ضرورت چنین تفکری اذعان دارد، تاکید میکند که این تفکر از نوعی ویژه است، نوعی تفکر که از طریق آن ما همیشه با شرایطی که داده شده، به محاسبه میپردازیم. تفکر محاسبهگر محاسبه میکند. این تفکر، احتمالاتِ همواره جدید، نویدبخشتر و همزمان مقرون به صرفه را محاسبه میکند. تفکر محاسبهگر از ایدهای به سوی ایده دیگر میدود. تفکر محاسبهگر هیچگاه نمیایستد و هرگز خودش را مدون نمیکند. طبق نظر هایدگر، تفکر محاسبهگر بر سازنده عالم معاصر است که در آن تکنولوژی نقشی مهم بر عهده دارد. هایدگر عالم تفکر محاسبهگر را همراه با چیرگی تکنولوژیکی و «اراده به قدرت» پروبلماتیزه کرد. به تعبیر وی در این عالم: اشیا برای ما به شیوهای خاص نمایان میشوند، شیوهای که برای بیشتر نسلهای قبلی انسانها شناخته نشده بود. همان چیزها میتوانند برای ما و انسانهای اعصار گذشته ظاهر شوند، اما شیوههایی که در آنها پدیدار میشوند، میتواند متفاوت باشد. فقط برای ما آنها از طریق لنز تکنولوژی ظاهر میشوند. هایدگر بهطور آسیبشناسانهای تکنولوژی مدرن را از «تخنه» (techne) متمایز کرد. در تعبیر هایدگر، در حالی که تخنه برای یونانیان روش دانستن یا «فوت و فن» بود، تکنولوژی مدرن به رابطه ابزاری یا فعالیت بهکارگیری مرتبط است. همچنین، در حالی که «غایت» تخنه در «تحقق سرشت» هر چیز است، تکنولوژی مدرن دست اندر کار تولید، حتی تولیدِ انسان است. بدینترتیب، در حالی که تخنه «بیشتر شبیه نوعی اجازه دادن خلاقانه به چیزی است تا خودش را آشکار کند، نوعی فرا آوردن (Her-vor-bringen)». اما تکنولوژی مدرن «گشتل (Gestell/ بر نوعی تعرض به چیزها و بهکارگیری آنها برای هدفی خاص دلالت دارد.» در Gestell همانا:
گردآوری که …….. امر واقع را به نحوی منظم، بهعنوان منبع لایزال منکشف کند. گشتل، نحوه انکشافی است که بر ذات تکنولوژی مدرن حاکم است و اینکه خودش به هیچوجه تکنولوژیکی نیست. از سوی دیگر، همه آن چیزهایی که برای ما آشنا هستند و بخشهای استاندارد گردهم آمدن هستند، مثل میلهها، پیستونها و شاسی، به این وجه تکنولوژیکی متعلقند. بدین ترتیب، ذات تکنولوژی، تکنولوژیکی یا شیوههای صرفا تکنیکی اندیشه نیست، بلکه در تحلیل نهایی، شیوه انکشاف کلیت موجودات است، یعنی نوعی معنا بخشی به هر چیز: انکشافی که بر تکنولوژی مدرن حاکم است، ویژگی در افتادن، در مفهوم تعرض را دارد. این تعرض اینطور رخ میدهد که انرژی پنهانشده در طبیعت گشوده میشود، آنچه گشوده میشود، دگرگون میشود، آنچه دگرگون میشود، ذخیره میشود، آنچه ذخیره شده، به نوبه خود توزیع میشود و آنچه توزیع شده است، بیشتر تغییر داده میشود.
۳. ماشینیسم بهعنوان یک «نظم جدید»
در دهه ۱۹۶۰ میلادی، پس از کودتای هماهنگ شده توسط سازمان سیا علیه نخستوزیر منتخب مردم، یعنی دکتر محمد مصدق، برای تفسیر ریشههای تاریخی وضعیت مردم ایران و انسان معاصر بهطور اعم، مفهوم ماشینیسم را به کار برد؛ مفهومی که بر آخرین مرحله توسعه مالکیت خصوصی در قالب رابطه تکنولوژی و بزرگ سرمایهداری اشاره داشت. این مفهوم، با مفهوم «قفس تکنیکی/گشتل» هایدگر شباهت دارد و میتواند به شیوه خاص خود در فهم خود ویرانگری انسان در تاریخ مفید باشد. شریعتی ماشینیسم را بهعنوان نظم جدید اجتماعی در نظر میگیرد که از قرن نوزدهم ظاهر شد. از آن زمان به بعد صنایع دستی کنار گذاشته شدند و عصر ماشینی نوظهور پریشانیها و طیفی از مشکلات جدید را ایجاد کرد. شریعتی چنین استدلال میکند که ماشین، کالای قابل عرضه در بازار نیست، بلکه «پدیدهای جامعهشناختی است. [ماشین] نظم اجتماعی خاصی است، نه کالا یا محصولی قابل عرضه در بازار، مصرفشدنی، یا تکنیکی» شریعتی باور دارد که این نظم جدید اجتماعی خود را در حوزههای مختلف زندگی غربی و همچنین فراتر از مرزهای جغرافیایی غرب گسترش داده است. ماشینیسم بر تمام حوزههای زندگی غربی مستولی شده است، نسخه پیچیده و پیشرفته نظمی اجتماعی است که با ظهور مالکیت خصوصی ایجاد شد. همانطورکه تصور جدید جهان با ظهور مالکیت خصوصی شکل گرفت، با [ظهور] ماشین هم مفهوم جدیدی از جهان شروع به توسعه یافتن کرد. با روشن کردن این نکته، شریعتی نگاهی به توسعه تاریخی ماشینیسم در دو قرن گذشته داشته است: بورژوازی تمام هستی را در یک کلمه خلاصه میکند: مصرف هر چه بیشتر، بهتر. هدف زندگی در مصرف و ارضای نیازهای مادی و اقتصادی قرار دارد. … از آنجا که طبقه بورژوازی، نیازهای مادی جامعه را تامین میکند، طبیعتا تبدیل انسان از موجودی اخلاقی به جانوری مصرفکننده به سود این گروه است.
۴. تکنولوژی، جنگ و سلطه
جنگ بیستساله ویتنام که جنگی نیابتی در دوران جنگ سرد بود، از ماه نوامبر سال ۱۹۵۵ آغاز شد، همان سالی که برندگان جایزه نوبل بیانیهای درباره یوتوپیای علمیشان صادر کرده بودند. البته که چنین تصویر آرمانشهری قبلا توسط فرانسیس بیکن در قرن ۱۷ بیان شده بود. اما در فضای جنگ ویتنام، هربرت مارکوزه، نسخه جدیدی از نقد جهانِ مورد نظر بیکن و برندگان جایزه نوبل مطرح کرد. بر اساس نظر مارکوزه، مفهوم عقل فنی شاید ایدئولوژیکی باشد. نهتنها بهکارگیری تکنولوژی، بلکه خود تکنولوژی، سلطه است؛ کنترلی روشمند
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 