پاورپوینت کامل باللهکه شهر بیتو مرا حبس میشود ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل باللهکه شهر بیتو مرا حبس میشود ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل باللهکه شهر بیتو مرا حبس میشود ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل باللهکه شهر بیتو مرا حبس میشود ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
رضا داوری اردکانی، استاد شناخته شده فلسفه، یکی از برجستهترین متفکران ایرانی است که از نخستین آثارش در ۵۰ سال پیش و به طور مشخص در کتاب مشهور و خواندنی شاعران در زمانه عسرت (۱۳۵۰) به نسبت شعر و تفکر پرداخته است. او از همان زمان، بهطور جدی درباره شهر و فیلسوفان ایرانی نیز که به مدینه و شهر پرداختهاند، اندیشیده و شاهد مثال این ادعا، آثار ارزنده او راجع به فارابی، موسس فلسفه اسلامی و فیلسوف مدینه فاضله در جهان ایرانی-اسلامی است.
رضا داوری اردکانی، استاد شناخته شده فلسفه، یکی از برجستهترین متفکران ایرانی است که از نخستین آثارش در ۵۰ سال پیش و به طور مشخص در کتاب مشهور و خواندنی شاعران در زمانه عسرت (۱۳۵۰) به نسبت شعر و تفکر پرداخته است. او از همان زمان، بهطور جدی درباره شهر و فیلسوفان ایرانی نیز که به مدینه و شهر پرداختهاند، اندیشیده و شاهد مثال این ادعا، آثار ارزنده او راجع به فارابی، موسس فلسفه اسلامی و فیلسوف مدینه فاضله در جهان ایرانی-اسلامی است. گفتار حاضر، گزیدهای از واپسین تأملات او راجع به نسبت شهر و شعر است که در دومین دوره همایش ملی ادبیات، انسان و شهر ارایه شده است.
**********
شعر و شهر جز شباهت لفظیشان در زبان ما چه نسبت دیگری با هم دارند و میتوانند داشته باشند؟ ظاهرا شعر و شهر همزمانند و با هم به وجود آمدهاند. زمان پیش از شعر و شهر همزمان قبل از تاریخ است. به عبارت دیگر میتوان گفت ایستادگی آدمی در زمین و سکنی گزیدن در آن شاعرانه آغاز میشود. شعر با ایستادگی و شهر با سکنی گزیدن مردمان به وجود میآید. زندگی در روستا به سر بردن در هماهنگی با طبیعت و تسلیم در برابر پیشامدهای طبیعی است. روستا به معنی قدیمیاش جایی برای رفع نیازهای لذاته و طبیعی است. اما شهر به وجود آمده است که جایی برای ساختن و همکاری و همراهی و همزبانی و تدبیر و عیش و برخورداری و تمتع باشد. شهر را آدمیان بنیاد کرده و ساختهاند و گرچه فهم این قضیه آسان نیست، دشوارترش کنم و بگویم آن را در زبان و شاعرانه ساختهاند. ما کمتر فکر کردهایم که چرا شاعران همه شهریاند و غالبا به شهرهای بزرگ تعلق دارند و اگر حرفی از روستا و روستایی میزنند نظرشان به سادگی روستا و سادهلوحی روستاییان است. البته مقصود این نیست که شاعر پرورده شهر است بلکه شعر و شهر حتی اگر شهر را به معنی سیاست بگیریم با هم پدید میآیند اما روستای قدیم جای طاعت و تسلیم و بیگناهی بود. در مقابل اما شهر فضای دعوی و سرکشی و اختیار و قدرت و ساختن و بهرهمندی است. شاعران قدیم فاتحان شهر و حافظان و پشتیبانان آن بودند. شهر مدرن، شهر سیاست و تکنولوژی جدید و در تناسب با آنهاست. در این تناسب زیباییها و زشتیهای شهر و درد و ملال آن نیز آشکار میشود حتی گاهی ممکن است بعضی از دشواریها و پیچیدگیهای شهر که از نظر سیاستمداران و مهندسان پوشیده میماند در نظر شاعران آشکار شود.
شاعران به شهر تعلق دارند
شاعران به شهر تعلق دارند. بیجهت نیست که رودکی، دقیقی، منوچهری، فردوسی و… نسبتشان با شهر در نامشان درج شده است. مولوی نیز از بلخ و مقیم قونیه بوده و سعدی و حافظ شیرازی و دلبسته به شهر خویش بودهاند. شاعران از آن جهت با شهر نسبت دارند که حتی اگر درباره شهر چیزی نگفته باشند، سخنشان گزارش ظهور و خرد آدمی و احوال مردمان و ذکر و فکر آنان و روابطشان با یکدیگر و با سیاست و حکومت است. شهر حتی اگر مانند مدینه افلاطونی روگرفت عالم بالا باشد ساخته و پرداخته آدمیان است و شاعران در پیشاپیش این سازندگان قرار دارند. شعر ابداع است و با ابداع شاعران است که زبان قوت میگیرد و فهم آدمیان قوام مییابد و آنها مستعد نظمبخشی زندگی و ساماندهی امور میشوند.
در ابتدای تاریخ غربی چنانکه اشاره شد شهر با سیاست تعریف شده است. به عبارت درستتر در زبان یونانی شهر و سیاست یکی بودند و همین شهر سیاسی بود که در دوره جدید مرکز بروکراسی و تولید صنعتی و داد و ستد تجاری و فرهنگی شد. حتی رمان و رماننویسی هم که صورتی از شعر است با پدید آمدن و گسترش شهرهای مرکز کار و صنعت و روابط اجتماعی جدید پدید آمده است. با آغاز عصر جدید نسبت شهر و شاعر دستخوش تغییر میشود. این نسبت در اصل چه بوده است. شعر نه متضمن دستور زندگی است و نه کاری به معاش هر روزی مردمان دارد، پس چرا و چگونه بگوییم که اساس زندگی مردمان با آن گذاشته میشود؟
شاید برایمان دشوار باشد که بدانیم چگونه سعدی، مولوی و حافظ زمان بعد از مغول را برای اسلاف ما با تسلایشان آرامش بخشیدند. اما چندان دشوار نیست که دریابیم چگونه فردوسی اساس وحدت و همزبانی را در شاهنامهاش گذاشته و راه خانه و طریق توطن را به ما یاد داده است. اگر فردوسی نزد شاعران بعد از خود به خصوص سعدی و حافظ مقامی بس بزرگ دارد، وجهش این است که آنها او را آموزگار خود میدانسته و مقام آموزگاریاش را پاس داشتهاند. شاعران نگهبانان آرامش و تعادل زندگی مردمانند و حتی آنان که مدح شاهان گفتهاند، آنان را صریح یا در پرده به پرهیز از ستم و رو کردن به عدل و داد فراخواندهاند. شاعران به معنی متداول لفظ اهل سیاست نبودند اما از پیوند جان انسانها با یکدیگر و تواناییهای روحی و اخلاقی و عملی آنان با خبر بوده و آن همه را به یاد مردمان میآوردند. وقتی گفته میشود که شاعران به شهر تعلق دارند، منظور این نیست که شاعر در روابط و نسبتهای سطحی و سادهای که در زندگی روزمره وجود دارد، دخالت میکند. شاعران به نسبتهای اساسی و عمیقی که بنیاد وحدت مردمان است نظر دارند. اگر نسبت و ارتباط روستاییان با یکدیگر و با طبیعت نسبتی ساده است، استعدادها و امکانهای وجود آدمی در شهر شکفته و ظاهر میشود.
شهر جدید مکانیکی شده است
گرچه شهر و شعر به هم بستهاند و علم و سیاست و صنعت و تعاون و حتی سفر هم با شهر و در شهر به وجود میآید در عصر جدید شهر بیشتر مکانیکی است و با شعر و هنر تقریبا بیگانه است تا جایی که در شهر زمان ما شعر و هنر هم کالای مصرفی و وسیله تزیین میشود. معهذا در این دوره نیز شاعران و نویسندگان تعلق خود به شهر را از یاد نبردند گرچه این تعلق صورت تازهای پیدا کرد. جامعه جدید میانه خوبی با شعر ندارد یا لااقل ارتباط میان شعر و شهر در آن بیجا و بیمعنی به نظر میرسد. از شاعران و نویسندگان روس شروع کنیم. میدانیم که اولین شهر مدرن در کشور روسیه ساخته شد و تقریبا همه شاعران بزرگ روس اهل این شهر و ساکن آن بودند. شهر پتر کبیر، شهر پوشکین، گوگول، داستایفسکی، چرنیشفسکی، تولستوی و ماندلشتام بود و این شاعران و نویسندگان از پتروگراد حکایتها دارند. آنها جز چرنیشفسکی هیچ کدام به استقبال تجدد صوری پتروگراد نرفتند شاید چرنیشفسکی هم اگر در شاعری به پای آنها که نام بردم میرسید و گرفتار سودای آینده ورای تجدد(که در بلشویسم تصویر آن را دیدیم و در سیاست قرن بیستم نیز جلوههای تازه پیدا کرد) نمیشد نظر دیگری نسبت به شهر مدرن پیدا میکرد.
بودلر و ملال پاریس
پوشکین و گوگول و به خصوص داستایفسکی در سنپترزبورگ دگرگونی در روابط مردمان و نسبتشان با مکان و شهرسازی و در عین حال صوری بودن مدرنیته روس را دیده و وصف کردهاند اما بودلر و بعضی دیگر از شاعران فرانسه در مورد پاریس و نوسازی هوسمان حرف دیگری دارند. بودلر گرچه از مدرنسازی پاریس از جهتی استقبال کرده، تضادهای درونی مدرنیته و آثار و عوارض مدرنسازی را نیز از نظر دور نداشته است. او در ملال پاریس نشان داده است که چگونه فقر حاشیه شهر پاریس با ساختن خیابانهای سراسری و بلوارهای روشن به درون شهر میآید و تضادهای جامعه جدید با پیشرفت مدرنیته آشکارتر میشود. او همچنین توجه کرده که شاعر نیز در جامعه جدید دیگر شأن و مقام سابق را ندارد و حکایت کرده است که یک روز در خیابان بارانی پاریس هاله شاعری از سر شاعر در گل و لای میافتد و او دیگر توان برداشتن آن را ندارد. گویی شاعر در دنیای مدرن باید با ساز مدرنیته بسازد. آیا مقصود این است که شاعر مدرنیته را به صاحبان جدید شهر یعنی مهندسان وا میگذارد. نه بودلر و نه داستایفسکی و هیچ یک از شاعرانی که نام بردم چنین نظری نداشتند.
شاعران و نویسندگان بزرگ روس مخصوصا تذکر دادهاند که شهر و مردمش با هم همسازی و تناسب دارند و از یک روح برخوردار میشوند یعنی فضای شهر و امکانات آن با روح مردم و علایق و روابط و تقاضاهای آنان تناسب دارد. شهری که مثل سن پترزبورگ صرفا مهندسی است، روح ندارد. حتی کاری که هوسمان در پاریس کرد با اینکه در آنجا شرایط نوسازی کم و بیش فراهم بود آثار غیرمنتظره و مشکلاتی پدید آورد و بعد از هوسمان کمتر راه او را دنبال کردند حتی یکی از پیروانش در قرن بیستم یعنی موزر که طراح و سازنده بزرگراههای امریکا بود و خود را شاگرد هوسمان میدانست بعد از خرابیهای بسیاری که پدید آورد با همه غروری که داشت در پایان راه احساس شکست کرد. با آمدن تجدد شهر و روستا به هم نزدیک شدند و همه جا شهر شد. پیش از آن در اطراف شهرها باغها و زمینهای کشاورزی بود و روستاییان نیز کم و بیش به شهر نزدیک بودند اما در دوره جدید، شهر به روستا رفت و روستا شهر شد. تصنعیترین صورت شهر جدید هم ابتدا در روسیه سپس در کشورهای توسعه نیافته پدید آمد. ولی در جهان متجدد غربی این تحول بالنسبه با ملاحظه و رعایت شرایط صورت گرفت.
مهندسان و شهر جدید
معلوم است که شهر جدید بیدخالت مهندسان نمیتوانست ساخته شود. مشکل این است که اگر شهر پشتوانه شعر نداشته باشد و صرفا مهندسی باشد، روح ندارد. شهرهایی که در جهان توسعه نیافته در دهههای اخیر ساخته و بازسازی شد، شهرها و محلههای بیروح بودند. ساختمانها و خانههای بناسازی شصت، هفتاد سال پیش تهران مثال این فقدان روح است. شاعران در این دوره کجا بودند و با شهر چه نسبتی داشتند و برای شهری که به آ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 