پاورپوینت کامل کارنامه مدرس ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کارنامه مدرس ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کارنامه مدرس ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کارنامه مدرس ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
فقیه مجاهد و فاضل پرهیزگار، شهید آیتالله سیدحسن مدرس در ۱۲۸۷ق دیده به جهان گشود. مقدمات علوم حوزوی را نزد والدش که عالم و مبلغی متعهد بود، فرا گرفت. آنگاه پدرش وی را به قمشه (شهرضا) برد تا در محضر جدش سیدعبدالباقی طباطبایی که دانشوری زاهد بود و برای نشر معارف و ارشاد مردم بدانجا مهاجرت کرده بود، ادامه تحصیل دهد.
فقیه مجاهد و فاضل پرهیزگار، شهید آیتالله سیدحسن مدرس در ۱۲۸۷ق دیده به جهان گشود. مقدمات علوم حوزوی را نزد والدش که عالم و مبلغی متعهد بود، فرا گرفت. آنگاه پدرش وی را به قمشه (شهرضا) برد تا در محضر جدش سیدعبدالباقی طباطبایی که دانشوری زاهد بود و برای نشر معارف و ارشاد مردم بدانجا مهاجرت کرده بود، ادامه تحصیل دهد. سیدحسن بعد از ارتحال این مربی مشفق در حالی که چهارده بهار را پشت سر نهاده بود، عازم اصفهان گردید و به مدت سیزده سال تمام در حوز پربار این دیار به یادگرفتن معارف عقلی و نقلی اهتمام ورزید و آنگاه راهی نجف اشرف شد و در خارج فقه و اصول از حوز درسی آیات عظام: میرزای مجدّد، میرزای دوم، سیدمحمد طباطبایی زوارهای فشارکی، میرزاحسین خلیلی، سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی و آخوند خراسانی بهره برد و به مقام اجتهاد نایل آمد.
مدرس بعد از صعود به قلههای معرفت و فضیلت، به اصفهان بازگشت و در مدارس جد کوچک و جد بزرگ حوز درسی تشکیل داد و به تدریس فقه و اصول، منطق، شرح منظومه، کلام، نهجالبلاغه و اخلاق اسلامی همت گمارد و شاگردانی شایسته تربیت کرد. هنگامی که به تهران هجرت کرد، در مدرسه سپهسالار فعالیتهای علمی خود را پی گرفت. از وی آثاری در مباحث عقلی و نقلی بر جای مانده که کمالات علمی و فکری او را به اثبات میرساند. این میراث مکتوب به حدود سی مجلد بالغ میگردد که برخی زیور طبع به خود گرفتهاند.۱
سیاستمدار خودساخته
مدرس پارسایی پرهیزگار و زاهدی با ذکاوت و بافراست بود و از موضع ایمان و تقوا در تحولات و رویدادهای سیاسی حضوری مؤثر و جدی داشت. وی تفکر جداییناپذیری سیاست از دیانت را در ایامی مطرح کرد که بیگانگان و اذنابشان بر تفکیک این دو از یکدیگر تأکید میورزیدند و گروههایی از مردم و عدهای از خواص را گرفتار این پندار نموده بودند. مدرس بر آن بود که سیاست مأخوذ از دیانت صرفا به مبارزه با سلط اجانب منحصر نمیگردد و تمامی عرصههای فکری، عملی و رفتاری یک انسان معتقد و مؤمن را در بر میگیرد. اصل بر این است که در یک اجتماع توحیدی نباید آثاری از شرک، نفاق و ستم و زور دیده شود و نیروهای خودی باید در این جهت متحد گردند و با چنین محکی، اندیشه سیاسی و اخلاق اجتماعی خود را تنظیم نمایند.۲
مدرس هنگام درس و بحث در مدرس سپهسالار در جمع عدهای از علما و فضلا، تصریح نمود: «سیاست یعنی تدبیر درست برای ادار جامع مسلمین و مصونساختن آن از گزند استیلای استعمار و نیرنگهای متجاوزان و چنین برنامهای نمیتواند از دیانت ما جدا باشد» و برای دوستانش گفت: «در میدان مبارزه از سیر اجدادم پیروی میکنم و تا سر حد امکان و تا پای جان با مقاصد و ایادی بیگانه میستیزم و این رویه را وظیفه شرعی خود میدانم.»۳
حبیبالله نوبخت ـ نمایند دور ششم مجلس شورای ملی که مدرس با اعتبارنامهاش به مخالفت برخاست ـ در مقالهای نوشت: «مدرس دانایی آگاه و مرد دیپلماسی بود، دشمن را هر قدر قوی بود، از خود کمتر میگرفت. زبانی نرم و لهجهای گرم داشت و هنگام مخالفت با کارگزاران و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی، از این دو ویژگی استفاده میکرد و مجلس را تکان میداد.»۴
رسا ـ مدیر روزنامه قانون ـ مینویسد: هنگامی که مدرس توسط عمّال بیگانه ترور شد، روی تخت بیمارستان گفت: «انگلیسیها اشتباه میکنند و نمیدانند جنایت سبب فتح نمیشود؛ چون سیاست آنان مبتنی بر عقل، عدالت و انصاف نمیباشد، محکوم به شکست است.» هنگامی که مدرس، وثوقالدوله، عمال کودتا، سردار سپه و حتی انگلیسیها را شکست داد و دشمن از طریق مبارزات متداول سیاسی موفقیتی به دست نمیآورد، از حربههایی چون زندان، تبعید، ترور و مانند آنها استفاده کرد و صحنههای شومی را رقم زد. با این حال مدرس همچون کوه آهن در برابر خصم ایستاد و با آنها به جهاد برخاست. به خوراکی ساده اکتفا میکرد. غالبا نان و ماست میخورد و پیاده در معابر راه میرفت؛ اما لحظهای از مقاومت و مبارزه غفلت نداشت. او یک روحانی راستین، نمایندهای رشید و دلسوز و پیشوایی شجاع بود که دشمنان خطرناکش به مروت و مردانگی او اعتراف میکردند.۵
مهدی بامداد ـ مورخ و رجالنگارـ مینویسد: مدرس نمایندهای بود ناطق، شجاع و با جرأت که تا آخر عمر علنا و جهاراً با سلطنت پادشاه وقت (رضاخان) مخالفت میکرد. به اقل مایقنع قناعت میورزید. بسیار درست، حاضرالذهن، حاضرجواب و وارسته بود.۶ وی ذیل تصویر مدرس مینویسد: نظیرش به این زودیها پیدا نخواهد شد و شاید هم بعدها پیدا نشود.۷
مدرس پیوسته در سخنان و موضعگیریهای خود بر ضرورت همبستگی مسلمانان برای حفظ حیثیت و شرافت خویش تأکید مینمود و از اینکه دولتهای اسلامی با هم اتحاد ندارد و دول غربی قلمرو تحت فرمانروایی آنان را مستعمر خویش قرار میدهند، سخت متأثر و متأسف بود: «اسلام یک مدت در دنیا ترقی پیدا کرد و همان مدتی بود که یکپارچگی و اتحاد مسلمانان حفظ گردید؛ اما متأسفانه در قرون اخیر وقتی مسلمانان دچار تفرقه شدند، ضعف بر آنان غلبه یافت. با خود فکر میکردم چرا ممالک اسلامی رو به ضعف رفتهاند. بالأخره فهمیدم آنان سیاست را از دیانت جدا کردهاند. اشخاصی که متدین هستند، از افرادی که داخل در امور سیاسیاند، دوری میکنند و چون آنان دوری کردند، ناچار همه نوع آدمی رشته امور سیاست را در دست گرفته، لهذا به عقب میروند.»۸ روزی سفیر آمریکا به همراه همسرش و مترجم به منزل مدرس رفتند. زن سفیر بسیار بدقیافه بود. مدرس قبل از آنکه با آنان وارد مذاکره گردد، گفت: «در منطقه ما رسم است وقتی میخواهیم همسری انتخاب کنیم، بانوان فامیل به منزل عروس میروند تا او را بپسندند و اگر عیوبی دارد، گزارش نمایند. آقای سفیر، آیا در سرزمین شما این رسم وجود ندارد که چنین زن زشتی را گرفتهاید؟» وقتی مترجم این مطالب را برای سفیر بازگفت، همسرش از جای برخاست و در حالت خشم و قهر و عصبانیت از منزل مدرس بیرون آمد. به دنبالش سفیر و مترجم هم آنجا را ترک کردند. بعد مترجم گفت: «چرا این سخن را بر زبان آوردید؟» گفت: «میخواستم باب مذاکره با سفیر آمریکا گشوده نشود.»۹
آغاز مبارزه
مدرس هنگام پرتوافشانی آموزشی و علمی در اصفهان، خانهای کوچک و مخروبهای خرید و در ساعات فراغت به خشتزنی پرداخت و با کمک آشنایان و دوستان دو اتاق ساخت و خانواده را در این منزل اسکان داد. از دیگر فعالیتهای او در این ایام، رسیدگی به وضع طلاب و مدارس علوم دینی حوز اصفهان بود که متوجه شد موقوفات این کانونها در وضع نامطلوبی قرار دارند و به مصرف عمران مدارس نمیرسند. از این جهت متولیان را تحت فشار قرار داد که درآمد املاک وقفی باید در جهتی که وقفنامه تعیین کرده است، به مصرف برسد. مبارز او با موقوفهخواران بسیار جدی و قاطع بود، به حدی که یکی از دستاندرکاران را در مدرس چهارباغ توقیف نمود و او را ناگزیر ساخت حساب و کتاب موقوفات را روشن نماید که وی زیر بار نرفت. تسلیمناپذیری مدرس در برابر این خلافها و تصرفهای نامشروع بر عدهای که منافع خود را در خطر میدیدند، ناگوار آمد و تصمیم گرفتند او را از میان بردارند. در راستای چنین نقشهای، مدرس را هنگامی که به صحن مدرس جد بزرگ قدم نهاد، هدف گلوله قرار دادند؛ اما تیرها به دیوار اصابت کرد. اگرچه مدرس هیچگونه هراسی به دل راه نداد، ولی اطرافیان نگران حالش گردیدند. وی برای اینکه به آنان دلداری بدهد، گفت: «در وجود من ترس و خوف راه ندارد و باید حوادث خطرناکتری از این رخداد را ببینم» و با متانت و خونسردی کامل در حجر سیدابوالحسن سدهی سر سفر ناهار نشست. این آرامش او شگفتی حاضران را برانگیخت.۱۰
ستیز با حاکمان ستمگر اصفهان
مدرس در ایام جوانی شاهد خیزش مردم به رهبری علما علیه استعمار انگلستان بود. خروشی که «نهضت تنباکو» را رقم زد، در او شور و شوقی وصفناپذیر برای حضور در عرصههای سیاسی اجتماعی به وجود آورد. برخی اساتید نجف هم به او سفارش کرده بودند اجازه ندهد اجانب در تضعیف جامع اسلامی و نهادهای دینی موفق شوند. به همین دلیل بعد از مراجعت از عتبات و اهتمام به تدریس، از مقتضیات زمان غفلت نداشت. به دنبال استقرار مشروطیت، حاکم مستبدی چون ظلالسلطان که بر اصفهان و توابع حکومت میکرد، رنگ عوض کرد و از عدالت و آزادی دم میزد. هنگامی که انجمن ملی اصفهان با حضور علما تشکیل جلسه داد، شهید مدرس که از بنیانگذاران این تشکّل بود، در حضور ظلالسلطان، در افشای مفاسد، جنایات و جفاهای وی حقایقی را بر زبان آورد که او را در موجی از هراس فرو برد و مؤمنان و علما را در برابرش قرار داد.
به دنبال آن انجمن ملی، علما و قشرهای گوناگون مردم قیام گستردهای را علیه ظلالسلطان ترتیب دادند. سرانجام پیرو مقاومت اهالی اصفهان و تلگرافهای شدیداللحن علما به مرکز، این جرثوم قساوت و شقاوت معزول و راهی تهران گشت. بعد از وی میرزامحمد غفاری (اقبالالدول کاشی) از رجال دربار قاجار و سرمایهدار بزرگ که هرگز با مشروطهخواهان همدل نبود، به استانداری منصوب شد. وی و کارگزارانش باعث ناامنی گردیده، سوارانش به غارت اموال مردم پرداختند و درگیریهایی را به وجود آوردند. مدرس به همراه حاجآقا نورالله اصفهانی و عدهای از آزادیخواهان انجمن سرّی تشکیل دادند و خود را برای مقابله آماده ساختند. عشایر بختیاری به سرپرستی ضرغامالسلطنه و صمصامالسلطنه با روحانیان اصفهان هماهنگ گردیدند و شرایط برای انقلابی مسلحانه فراهم شد. سرانجام اقبالالدوله سقوط کرد و شهر در اختیار مشروطهخواهان قرار گرفت. بعد از شکست این حاکم خودسر در ۱۳۲۶ق صمصامالسلطنه حکومت اصفهان را در اختیار گرفت که متأسفانه او هم به ستمگری روی آورد و مردم را تحت فشار سختی قرار داد. از این روی مدرس با او اختلاف پیدا کرد و چون خبر یافت صمصام عدهای را برای اخاذی شلاق زده است، برآشفت و گفت: «حاکم چنین حقی ندارد. اینها دیروز به نام استبداد و امروز با عنوان مشروطه مردم را کتک میزنند.» صمصام نیز تصمیم گرفت او را از سر راه بردارد. به همین جهت دستور تبعیدش را داد. خبر در شهر انتشار یافت، بلافاصله بازار تعطیل گردید و مردم به دنبال مدرس حرکت کردند. چون او از پل خواجو گذشت، هزاران نفر همراهش گردیدند. صمصام احساس خطر کرد و به دوستان مدرس از جمله حاجآقا نورالله متوسل گردید. ایشان در حوالی تخت فولاد به مدرس میرسد و او را سوار درشکه مینماید و میگوید: «دیگر کافی است حاکم اصفهان تنبیه گردید.» مدرس در میان شعارهای پرشور مردم به اصفهان بازگشت.۱۱
در سنگر مجلس
از آنجا که طبق اصل دوم متمم قانون اساسی، هیأتی از علما و مجتهدان باید بر مصوبات مجلس شورای ملی سابق نظارت مینمودند و قوانین را به لحاظ موافقت با شرع مقدس مورد تأیید قرار میدادند، از جانب مراجع عظام تقلید پنج نفر به عنوان «مجتهد طراز اول» به مجلس معرفی شدند که یکی از آنان آیتالله مدرس بود. پیرو این تصمیم، مدرس در ۲۸ ذیحجه ۱۳۲۸ در جلس ۱۹۴ دور دوم مجلس حضور یافت. این حضور در واقع گشایش میدان مبارزات پارلمانی و سیاسی برای مدرس بود. نفوذ و اقتدار او در برنامههای مجلس به قدری بود که وقتی نبود، گویی مجلس نیست. هنگامی که به آن قدم مینهاد به نمایندگان جرأت میداد و با رفتارش حتی مخالفان را متحول میساخت.۱۲
امامخمینی(ره) فرمودهاند: مدرس یک نفری غلبه میکرد بر هم مجلس مجلس آن وقت تا مدرس نبود، مثل اینکه چیزی در آن نیست، محتوا ندارد. مدرس با آن عبای کرباسی وقتی وارد مجلس میشد، طرحهایی که داده میشد، آنکه مخالف بود، مدرس بود.۱۳
مستشار آمریکایی در امور مالی ایران، لایحهای معروف به ۲۳ جوزا را برای خزانهداری کل کشور نوشت که دولت وقت آن را برای تصویب به مجلس فرستاد. از آنجا که در این طرح اختیارات وسیعی به وی داده میشد و او حاکم بلامنازع در امور مالی ایران میگردید و مالیاتهای ظالمانهای بر مردم کمبضاعت تحمیل میکرد، مدرس به مخالفت برخاست و آن را مورد انتقاد شدیدی قرار داد و نمایندگان را ملامت نمود که چرا متوجه نبودهاند این قانون اختیارات گستردهای را به یک نفر بیگانه تفویض نموده و آنهمه زحمت و رنج برای مردم به وجود آورده است و سرانجام در ربیع الثانی ۱۳۳۳ فسخ این قانون را از مجلس خواستار گردید.۱۴
موقعیت حساس ایران، بیکفایتی زمامداران قاجار و نفوذ بیگانگان باعث شد روسها نواحی شمالی و انگلیسیها مناطق جنوبی کشور را تحت اشغال خود درآورند. این دولتها پیوسته خواستار تعهداتی مخالف استقلال ایران بودند، از جمله روسیه اولتیماتومی به ایران داد که بر اساس آن در امور داخلی ما دخالت کرده و حتی از دولت ایران خواسته بود هزین لشکرکشی به خاک ما را بپردازد، در غیر این صورت قزاقان به جانب قزوین پیشروی میکنند و سراسر کشور را به تصرف خود در میآورند! مدرس و شیخ محمد خیابانی به مخالفت با تهدید روسها پرداختند. بعد از نطق این دو تن، مخالفتهای مردمی آغاز شد و روسیه از قدرت مجلس نگران گردید و جانشین وزیر خارج روس در ملاقات با نمایند سیاسی انگلیس گفت: «مجلس باید انجمنی باشد که صرفا به تصویب قانون بپردازد نه آنکه در امور سیاسی دخالت کند و باید مجلس سنا شروع به کار نموده تا اختیارات نایبالسلطنه را افزا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 