پاورپوینت کامل فلسفه اسلامی چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فلسفه اسلامی چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه اسلامی چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه اسلامی چیست؟ ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
«دگرگونی بنیادی فلسفه یونانی در برخورد با شیوه اندیشه اسلامی»، عنوان «رساله استادی، عبدالجواد فلاطوری است که در سال ۱۹۷۳ میلادی برابر با ۱۳۵۲ هجری شمسی برای احراز مقام استادی تسلیم دانشکده فلسفه دانشگاه کلن آلمان شده است». این رساله در سال ۱۳۹۴ خورشیدی با ترجمه محمدباقر تلغریزاده و ویراستاری بهمن پازوکی توسط موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با همکاری موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد.
با نگاهی به کتاب «دگرگونی بنیادی فلسفه یونانی در برخورد با شیوه اندیشه اسلامی»
«دگرگونی بنیادی فلسفه یونانی در برخورد با شیوه اندیشه اسلامی»، عنوان «رساله استادی، عبدالجواد فلاطوری است که در سال ۱۹۷۳ میلادی برابر با ۱۳۵۲ هجری شمسی برای احراز مقام استادی تسلیم دانشکده فلسفه دانشگاه کلن آلمان شده است». این رساله در سال ۱۳۹۴ خورشیدی با ترجمه محمدباقر تلغریزاده و ویراستاری بهمن پازوکی توسط موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با همکاری موسسه انتشارات امیرکبیر منتشر شد.
به مناسبت بیستوچهارمین سالروز درگذشت نویسنده که از فرهیختگان بزرگ اما کمتر شناختهشده معاصر است، کتاب حاضر را مرور خواهیم کرد، با تاکید بر این نکته که به اعتقاد نگارنده، فلاطوری در این کتاب نظریهای بسیار مهم و بنیانافکن(به هر دو معنای این تعبیر) را بنا نهاده که ضروری است توسط محققان و پژوهشگران تاریخ و فلسفه اسلامی و فلسفه مقایسهای یا تطبیقی به طور جدی مورد بحث قرار گیرد.
فلاطوری در دنیا
عبدالجواد فلاطوری (۱۳۷۵-۱۳۰۴ خورشیدی) زاده اصفهان و دانشآموخته علوم دینی در حوزه علمیه مشهد و شاگرد حکمای فقیه شیعه نام آشنایی چون علامه محمدتقی آملی و میرزامهدی آشتیانی، پس از تدریس و تحصیل فلسفه و الهیات اسلامی در دانشگاه تهران، تحصیلاتش را در آلمان در دانشکده فلسفه ادامه داد و در سال ۱۹۶۲ با نگارش پایاننامهای درباره فلسفه اخلاق کانت موفق به اخذ دکترا از دانشگاه هامبورگ شد. او سالها در دانشگاههای کلن و هامبورگ به آموزش زبان و ادبیات فارسی مشغول بود. تاسیس کتابخانهای در شهر کلن برای تحقیقات شیعی در سال ۱۹۶۸ از اقدامات ارزنده او در معرفی و شناخت اسلام شیعی به اروپاییان است. فلاطوری در سال ۱۹۷۳ با نگارش رساله حاضر در رشته اسلامشناسی دانشکده فلسفه کلن به سمت «استادی» (پروفسوری) نایل شد. از مهمترین آثار او غیر از این کتاب، میتوان به تعلیقه بر شرح منظومه حکمت سبزواری مهدی مدرسآشتیانی و ترجمه جلد اول کتاب بسیار مهم و خواندنی «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی» نوشته برتولد اشپولر (۱۹۹۰-۱۹۱۱ م.) مستشرق شهیر آلمانی اشاره کرد.
کتاب حاضر، یکی از اولین و در عین حال موثرترین آثار پژوهشی در شناخت ماهیت و چیستی فلسفه اسلامی است که با وجود اهمیت و بداعت موضوعش متاسفانه بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است. نویسنده شناخت و آگاهی عمیق و گسترده و دسته اولی از میراث فلسفی مسلمانان داشته، علوم اسلامی به ویژه قرآن و حدیث و روایات را به خوبی میشناخته و با فلسفه غربی به ویژه فلسفه آلمانی و بنیادهایش در فلسفه یونانی هم آشنایی داشته است. کتاب در دفاع از مفهوم یا تعبیر «فلسفه اسلامی» به معنایی خاص و ویژه و متفاوت از معنای مورد مستشرقان یا حتی مدافعان مسلمان عرب یا ایرانی این تعبیر، نظریهای بدیع و بسیار بحثبرانگیز را پی میریزد. نظریهای که چنانکه در ابتدای سخن اشاره شد، اگر جدی گرفته شود، فراتر از فلسفه، پیامدهای بسیار مهم و دامنهداری در شیوه نگاه به فرهنگ و تمدن اسلامی، در ابعاد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی اقتصادی در بر خواهد داشت. در ادامه نخست به موضوع مناقشهبرانگیز «فلسفه اسلامی» و چالشهایی که در این زمینه مطرح است، اشاره خواهد شد سپس به اجمال به چگونگی ورود آثار فلسفی به جهان اسلام اشاره خواهیم کرد و در ادامه نگاهی خواهیم انداخت به آنچه فلاطوری در رساله استادیاش کوشیده تبیین کند.
مساله مناقشه برانگیز «فلسفه اسلامی»
ماهیت و چیستی فلسفه اسلامی همواره یکی از بحثبرانگیزترین مباحث در میان دانشپژوهان و علاقهمندان و پژوهشگران فلسفه و تاریخ بوده است. به نظر میرسد تعبیر «فلسفه اسلامی» اصطلاحی متاخر و برساخته مستشرقان است و خود مسلمانان از اصطلاحاتی چون «فلسفه» (معرب واژه یونانی فیلوسوفس) و «حکمت» یا «حکمت الهی» استفاده میکردند؛ نزد ایشان فلسفه یا حکمت به عنوان معرفت به مبادی امور و کوشش در جهت احوال «موجود بما هو موجود» است و اسلامی و غیراسلامی هم ندارد. در دوران معاصر اما شرقشناسان برای اشاره به میراث گرانبهای فلسفی در عالم اسلام از اصطلاح «فلسفه اسلامی» بهره جستهاند؛ تعبیر مناقشهبرانگیز که از جهات مختلف مورد بحث قرار گرفته است.
گروهی معتقدند که فلسفه چنانکه اشاره شد، علم یا معرفتی با موضوع و مسائل و روشهای مشخص است و چنانکه از ماهیت علم برمیآید، ربطی به یک فرهنگ یا دین یا سرزمین خاص ندارد. از این حیث همان اندازه که اطلاق تعابیری چون «فیزیک مسیحی» یا «ریاضی ارمنی» بیمعناست، اطلاق صفت یا پسوند «اسلامی» یا «مسیحی» یا «یهودی» یا… به آن لغو و بیمعناست. باورمندان به این دیدگاه، خود دو دسته میشوند، یک گروه که معتقدند آنچه دستاورد یا میراث حکمی یا فلسفی در دوره اسلامی تلقی میشود، در اصل و بنیاد فلسفه به معنای کوشش عقلانی و خردورزانه و بدون مفروض برای حل مسائل متافیزیکی و معرفتی نیست و از آنجا که بر پایه مفروضات دینی بنا نهاده شده و غایات و اهداف مشخصی هم دارد باید آن را الهیات (تئولوژی) یا کلام خواند. گروهی دیگر اصطلاح «فلسفه اسلامی» را به دلیل مذکور یا با هر استدلال دیگری نمیپذیرند اما از فلسفه بودن آنچه اندیشمندانی چون کندی، فارابی، ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا پدید آوردهاند، دفاع میکنند و معتقدند آثار و افکار این متفکران، به لحاظ موضوعی و روشی یا یکی یا هر دو، فلسفه است. بنابراین بهتر است از تعابیری چون «فلسفه مسلمانان» یا «فلسفه نزد مسلمانان» یا «فلسفه در جهان اسلام» یا «فیلسوفان مسلمان» (به جای «فیلسوف اسلامی») شد. البته گروهی هم معتقدند که نظر به زبان عمده این آثار باید از «فلسفه عربی» یاد کرد چنانکه مثلا عنوان اصلی کتاب معروف حنا الفاخوری و خلیل الجر «تاریخ الفلسفه العربیه» است و در مقابل مثلا ایرانیان تاکید میکنند که اگر بخواهیم به وجه قومی این سنت معرفتی تاکید کنیم باید آن را فلسفه ایرانی بخوانیم چون نامآورترین و اصلیترین چهرههای آن یعنی فارابی، ابنسینا، خواجهنصیر، شیخ اشراق، میرداماد، ملاصدرا، حاج ملاهادی سبزواری و علامه طباطبایی، ایرانی هستند و به دلیل سیطره زبان عربی به عنوان زبان غالب علمی، آثارشان را به این زبان مینوشتند ضمن آنکه در آثار برخی از آنها، رگهها و نشانههای مهمی از اندیشه ایرانی (یا به تعبیری ایرانشهری) و حکمت باستانی ایرانی مشهود است.
اما در برابر دیدگاههای بالا، غیر از مستشرقان، مدافعان تعبیر «فلسفه اسلامی» (با گرایشهای مختلف) معتقدند، فلسفه یونانی در مواجهه با جهان فرهنگی اسلامی دچار تغییرات و دگرگونیهای اساسی شده و اصطلاحا تحت سیطره «روح فرهنگ و تمدن اسلامی» دچار دگردیسیهای اساسی شده به گونهای که بالضروره و ناگزیر باید از فلسفه اسلامی یاد کرد چنانکه برای نمونه اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم میلادی، نوتوماس گرایان فرانسوی چون اتین ژیلسون و مدافعان مسیحیت از تعبیر «فلسفه مسیحی» یاد میکردند. این متفکران معتقدند که علوم انسانی (انسانیات یا علوم فرهنگی) را نمیتوان به سادگی با علوم پایه و فنی مقایسه کرد و این علوم در موضوع، مسائل و روشها عمیقا از بستر فرهنگی و جغرافیایی و تاریخی خود متاثر میشوند و در نتیجه تعابیری چون فلسفه اسلامی یا فلسفه مسیحی یا… درست است. عبدالجواد فلاطوری از مدافعان تعبیر «فلسفه اسلامی» است اما نه به معنایی که شرقشناسان به کار میبرند. او در ابتدای کتابش ضمن اینکه در پانوشت تاکید میکند، «اسلام به عنوان یک دین هیچ فلسفهای فراهم نیاورده است لذا از این نظر فلسفه اسلامی نداریم»، از «شیوه اندیشه اسلامی» استفاده میکند و معتقد است این شیوه یا طریق تفکر، چنان فلسفه یونانی را تغییر شکل داده که به دلیل عینیاش، «ناچاریم آن را فلسفه اسلامی بنامیم تا مرزهای آن را با فلسفه مغرب زمین مشخص کنیم». از دید او «باید فلسفه یونانی اخذ شده [توسط مسلمانان] را که با شیوه اندیشه اسلامی دگرگونی گسترش یافت، «فلسفه اسلامی» نامید زیرا این دگرگونی عمدتا از شیوه اندیشه قرآنی و روح اسلامی ناشی از آن منتج شد» البته او بلافاصله میافزاید «هر چند در اصل اسلامی نیست» و این نکته بسیار مهمی است که ممکن است کمتر مورد توجه قرار بگیرد. به عبارت دقیقتر از دید فلاطوری «این فلسفه دیگر نه یونانی صرف بود و نه قرآن صرف و نه آمیزه و التقاطی از آن دو بلکه یک جریان فکری مستقل و ویژهای بود که از برآیند آن دو به وجود آمده بود». این نکته از این حیث مهم است که از دید فلاطوری شکلگیری این سنت فلسفی، «به سود دین اسلام نبوده است» اما مهمتر از آن از دید او «چنین تعریفی از ماهیت فلسفه با خود زیانی بزرگ برای درک فلسفه و علم به طور کلی به همراه داشته است. از همان آغاز تحت تاثیر عقیده و ایمان قرآنی، موضوع اصلی فلسفه و علم به درستی تشخیص داده نشد.» اما برای فهم علت این تفاوت بنیادین بد نیست اشارهای به تاریخچه مواجهه مسلمانان با فلسفه یونانی صورت بگیرد و در پرتو آن گوهر اصلی استدلال فلاطوری عرضه شود.
مشایی، اشراقی، حکمت متعالیه یا نوافلاطونی
از میانه سده دوم هجری به علل و دلایل سیاسی و اجتماعی، مسلمانان با حمایت برخی خلفای عباسی (منصور و هارون) و خاندان بنی موسی به ترجمه متون علمی سپس فلسفی یونانی با واسطه ترجمههای سریانی و عبری یا با مراجعه مستقیم به اصل یونانی روی آوردند. در این میان آثاری هم از فیلسوفان بزرگ یونانی توسط مترجمان نامداری چون یحیی(یوحنا) بن البطریق ترجمه شد. روند ترجمه متون فلسفی در عصر مامون عباسی (۲۱۸-۱۷۰ ه.ق.) اوج گرفت، چنانکه ماجد فخری، مینویسد:«مامون بزرگترین حامی فلسفه و علم در سراسر تاریخ پر نشیب و فراز اسلام بود». در دوره او و پس از او مترجمان نامداری چون حنین بن اسحاق (۲۶۰-۱۹۴ ه.ق.) و پسرش اسحاق و خواهرزادهاش حبیش و شاگردش عیسی بن یحیی آثار زیادی را عمدتا از ارسطو و پیروان نوافلاطونیاش به عربی ترجمه کردند. ابن ناعمه حمصی(مترجم کتاب بسیار مهم اثولوجیا)، ابوبشر متی(استاد فارابی)، یحیی بن عدی، قسطا بن لوقا و… از دیگر مترجمان برجسته هستند.
با پایان عصر ترجمه چنانکه دیمیتری گوتاس در کتاب «اندیشه یونانی، فرهنگ اسلامی(عربی) نشان میدهد به نظر میرسد مس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 