پاورپوینت کامل وحدت وجود وحدت شهود ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وحدت وجود وحدت شهود ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وحدت وجود وحدت شهود ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وحدت وجود وحدت شهود ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

اندیشه‌های ابن‌عربی درباره «وحدت وجود» و به‌ویژه در عبارت «سبحان من اظهر الاشیاء و هو عینها» مخالفت‌های وسیعی را برانگیخت که مشهورترین آنها در نامه علاءالدوله سمنانی به عبدالرزاق کاشانی متبلور گشت. این مخالفت‌ها به پیدایش نظریه «وحدت شهود» علاءالدوله سمنانی در مقابل وحدت وجود انجامید و توسط میر سیدعلی همدانی (شاگرد نامدار علاءالدوله) و بزرگانی مانند سیدمحمد گیسودراز و شیخ‌‌احمد سرهندی در شبه‌قاره هند رواج یافت.

اندیشه‌های ابن‌عربی درباره «وحدت وجود» و به‌ویژه در عبارت «سبحان من اظهر الاشیاء و هو عینها» مخالفت‌های وسیعی را برانگیخت که مشهورترین آنها در نامه علاءالدوله سمنانی به عبدالرزاق کاشانی متبلور گشت. این مخالفت‌ها به پیدایش نظریه «وحدت شهود» علاءالدوله سمنانی در مقابل وحدت وجود انجامید و توسط میر سیدعلی همدانی (شاگرد نامدار علاءالدوله) و بزرگانی مانند سیدمحمد گیسودراز و شیخ‌‌احمد سرهندی در شبه‌قاره هند رواج یافت. دیدگاه «اوپانیشاد»ها در وحدت وجود و مداومت علمای اسلامی شبه‌قاره در لزوم تفکیک بین اعتقادات اسلامی و هندو، از جمله عوامل مهم دیگری بود که سبب نقد آرای ابن‌عربی در وحدت وجود و گرایش به وحدت شهود در شبه‌قاره گردید. این نوشتار شرح آرای شیخ‌‌احمد سرهندی، یکی از بزرگ‌ترین منتقدان ابن‌عربی ومعتقدان به وحدت شهود است که در ایران چندان شناخته‌شده نیست.

***

شیخ‌‌احمد سرهندی ملقب به «امام ربانی» و «مجدد الف ثانی» در مشرب عرفانی خود معتقد به وحدت شهود و متأثر از آرای علاءالدوله سمنانی است. او تأثیر به‌سزایی در فرهنگ و تمدن هندی دارد به گونه‌ای که برخی، از تأثیر مستقیم آرای او بر کسانی چون «ابوالکلام آزاد» و «سر سید احمدخان» سخن گفته‌اند (۱، ذیل عنوان شیخ‌‌احمد سرهندی). این عارف هندی که در سالهای آغازین هزاره دوم هجری، لقب «احیاگر هزاره دوم» را تلویحا به خود نسبت می‌داد، متأثر از جنبش‌های عرفانی پیش از خود، به‌ویژه آرای عارف ایرانی (سمنانی) بود که شاگرد نامدارش میر سیدعلی همدانی با هجرت به هند بدانجا برده بود.

مهاجرت میرسید علی (۲، اسرار النقطه) در سالهای میانی قرن هشتم هجری، آغازی بر ظهور مهمترین جنبش‌های عرفانی در هند با محوریت اندیشه‌های سمنانی گردید (به‌ویژه مخالفت‌هایش با نظریه وحدت وجود و گرایش فکری او به نظریه وحدت شهود). یکی از معروف‌ترین عرفای هندی متأثر از آرای سمنانی، سید صدرالدین ابوالفتح محمد بن یوسف حسینی معروف به «خواجه بنده‌نواز» و «گیسودراز» (۷۲۱ ـ ۸۲۵ق) است که شخصیتی برجسته در قرن هشتم و نهم هجری محسوب می‌شود. وی که مؤلف ‌۱۲۵ رساله و کتاب است، از جمله صوفیانی بود که شمال هند و همچنین دکن را تحت ‌تأثیر خود قرار داد و در ترویج و تشریح طریقت «چشتیه» بسیار کوشید. گیسودراز شریعت و طریقت را مکمل هم می‌دید (۳vol.13.pg) و تلاشی گسترده در پیوند آن دو در آثار خود به عمل می‌آورد و از مخالفان سرسخت ابن‌عربی، فریدالدین عطار نیشابوری و مولانا بود و آنان را فریبکار و دشمن اسلام می‌خواند (۴ ص۲۱۳). وی که متأثر از آرای سمنانی بود و از نظرات او دفاع می‌کرد، در دو موضوع سخت با ابن‌عربی مخالفت می‌ورزید: یکی قول «سبحان من اظهر الاشیاء و هو عینها» و دیگری مسئله ولایت (تقریبا همان دو موضع اختلافی سمنانی با ابن‌عربی).

بدین ترتیب موضوع نفی «وحدت وجود» و اعتقاد به «وحدت شهود» را حداقل دویست سال پیش از تولد شیخ‌‌ احمد سرهندی در هند، کسانی چون گیسودراز مطرح کرده بودند (۵vol. 1pg.31 ـ ۴۵) و طرفدارانی داشت. البته این طرح و دفاع تنها به دلیل انتشار اندیشه‌های سمنانی در هند نبود، بلکه اندیشه‌های خاص هندوان به‌ویژه در «اوپانیشادها» که حاوی اندیشه‌های وحدت وجودی کاملی بود، معمولا متشرعان و بنیادگرایان مسلمان ـ به‌ویژه کسانی را که شریعت و طریقت را با هم می‌آمیختند ـ به مخالفت سرسختانه با این موضوع و گرایش به مفهوم مقابلش برمی‌انگیخت؛ بنابراین آنچه در تاریخ تصوف هند غلبه دارد، وحدت شهود است؛ زیرا کسانی به تبیین آن گراییدند که در دو جبهه متفاوت، از یک‌سو می‌بایست با اندیشه‌های سُکرآمیز عرفای وحدت وجودی به مبارزه برخیزند (زیرا با هدف کلی آنها که درهم‌آمیختن شریعت و طریقت بود، سازگاری نداشت) و از دیگر سو می‌بایست موضعی ‌برگزینند که موافقتی با اندیشه‌ هندوانی که از دیدگاه آنان کافر محسوب می‌شدند، نداشته باشد. پس می‌بایست در تحلیل وحدت شهود عرفای هند، علاوه بر طرفداران صوفی‌اش، به جغرافیای آن سرزمین و مذهب هندو نیز اشاره کرد که خود عاملی مهم در نفی وحدت وجود بود تا مبادا هندوان مسلمانان را تابع خود بپندارند.

از سوی دیگر شیخ‌‌احمد سرهندی که از اولیای طریقت نقشبندی محسوب می‌شد، چندان با راه و روش طریقت چشتی که به اموری چون سماع و احوال وجد‌آمیز اهمیت بسیار می‌داد، موافق نبود. او در پی تصفیه و تنقیح تصوف اسلامی از تمامی پیرایه‌هایی بود که از دیدگاه وی یا مبانی شرعی نداشته یا ضد شرع محسوب می‌شدند. به همین دلیل، طریقت او کاملا مبتنی بر شریعت بود و چون این ابتناء در عین حال که یک تکلیف دینی بود، عاملی نیز برای مبارزه با کجروی‌ها و انحرافات محسوب می‌شد، شیخ بر آن پافشاری و تعصب خاصی می‌ورزید.

مقوله‌ای چون وحدت وجود که هم زمینه جغرافیایی و فرهنگی آن (هندوئیسم) رشد و مقبولیت وسیعش را میسر می‌ساخت و هم سایه گسترده افکار ابن‌عربی آن را دامن می‌زد، از جمله مهمترین جبهه‌های مبارزه شیخ برای استحکام مبانی شریعت و نیز تصفیه طریقت (تصوف) بود. البته اوج‌گیری «نهضت بهکتی» یا «مذهب عاشقانه هندی» که راه وصول به حق را، تنها عبادت و محبت می‌دانست و در بسیاری از موارد به ذکر نظراتی می‌پرداخت که در تصوف اسلامی ریشه داشت یا حداقل مشترک بود، می‌توانست مرز میان تصوف اسلامی و عرفان هندی را از میان بردارد و در وحدت اندیشه و اجتماع مسمانان هندی (که هماره خود را از سوی هندوان دارای اکثریت در خطر می‌دیدند)، خلل اندازد. در این میان باور ابن‌عربی به وحدت ادیان ـ که همزمان با به بار نشستن نهضت «نانک» و «کبیر»۶ و گرایش وسیع مردم به آنها ـ در این سرزمین اوج می‌گرفت، می‌توانست به مقبولیت وسیع اندیشه‌های افرادی چون نانک و کبیر در میان مسلمانان منجر شود و به بروز انحرافاتی در اتحاد آنان بینجامد.

شیخ‌‌احمد در میدان مبارزه‌ای قرارگرفته بود که باید همزمان در چند جبهه می‌جنگید: از یک‌سو تلاش اکبرشاه (از سلاطین بزرگ مسلمان هند) در بنیانگذاری «دین الهی» و تساهل و تسامحش نسبت به هندوان، و از سوی دیگر اوج‌گیری نهضت‌های عرفانی هندی (همچون بهکتی) به‌ علاوه پذیرش عامه‌ افرادی چون کبیر که «رام» و «رحمان» را تجلی یک خدا می‌دانستند و همزمان با سفر به مکه مکرمه، بنارس و مَدرس را نیز زیارت می‌کردند و نیز رواج اندیشه‌های ابن‌عربی که وحدت ادیان را تعقیب می‌کرد، میدان مبارزه شیخ را در تقابل با این جبهه‌ها تشکیل می‌داد.

الف) زندگی و آثار سرهندی

شیخ بدرالدین احمد فاروقی سرهندی (۹۷۱ ـ ۱۰۳۴قر۱۵۶۴ـ ۱۶۲۵م) مشهور به «مجدد الف ثانی» و «امام ربانی» یکی از مشهورترین متکلمان و عارفان شبه‌قاره هند در قرن یازدهم هجری و مؤسس طریقه «مُجددیه» یا «احمدیه» در سلسله نقشبندیه است. وی در چهاردهم شوال ۹۷۱ق (۲۶ می‌۱۵۶۴م) در شهر سرهند یا سهرند یکی از توابع پنجاب شرقی در خانواده‌ای متولد شد که نسبتش با بیست و دو واسطه به خلیفه دوم می‌رسید و به همین دلیل به فاروق (۷ مکتوب ۱۰۰) مشهور بود. پدرش شیخ عبدالاحد از مشایخ طریقه صابرین چشتیه، در سرهند جلسات درس به پا کرده و متعلمان را کلام و عرفان می‌آموخت. شیخ عبدالاحد گرایش وحدت وجودی داشت و محبوب‌ترین متون درسی‌اش «کتاب التعرّف» بخاری، «عوارف‌المعارف» سهروردی و «فصوص‌الحکم» ابن‌عربی بود» (۸ p.205). شیخ‌‌احمد تحصیلات مقدماتی را نزد پدر آموخت که صبغه وحدت‌وجودی‌اش از همان اوایل مشهود بود. در یکی از مکتوبات اولیه شیخ‌‌احمد به مرادش، خواجه باقی بالله چنین آمده است:

ای دریغا کاین شریعت ملت ایمانی است

ملت ما کافری و ملت ترسایی است

کفر و ایمان زلف و روی آن پری زیبایی است

کفر و ایمان هردو اندر راه ما یکتایی است

(۴دفتر دوم، مکتوب اول)

احمد به روایتی در نوجوانی حافظ کل قرآن شد و پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، برای تکمیل معلومات به سیالکوت رفت و نزد مولانا کمال‌الدین کشمیری، علوم منقول و نزد شیخ یعقوب کشمیری، فقه و حدیث آموخت و چنانچه مریدان و پیروانش نوشته‌اند در هفده سالگی علوم ظاهر و باطن را به‌دست آورده و با اذن قاضی بهلول بدخشی ـ شاگرد شیخ عبدالرحمن بن ‌فهد ـ جواز روایت گرفت و با تصویب و توصیه او به تدریس و تفسیر «صحاح سته» پرداخت. در همین دوران بود که او علاوه بر تدریس، به تصنیف و تألیف رساله‌هایی به زبان فارسی و عربی همت گماشت.

این دوره از حیات شیخ ‌احمد، دوره‌‌ای خاص در تاریخ فرهنگ و سیاست هند بود. سلاطین مسلمان مغول که با پادشاهی ظهیرالدین بابر در سال ۱۵۲۷م، حکومت را در شمال هند به ‌دست گرفته بودند، در این دوره به دنبال نوعی پروتستانتیسم اسلامی در جهت کاهش فاصله ‌میان اعتقادات اسلامی و مذاهب هندو بودند. اکبر ـ پادشاه مشهور این سلسله ـ «دین الهی» را با تلفیقی از تفکرات هندو و اسلام و نیز تساهل و تسامح نسبت به دیگر مذاهب هندو به وجود آورده و علمایی چون «شیخ مبارک ناگوری»، با حضور در آگرا ـ مرکز حکومت اکبر ـ همراه با گروهی دیگر از دانشمندان، او را در سیاست‌های دینی و مذهبی یاری می‌کردند. بدین صورت پایتخت دولت اسلامی هند، درگیر مباحثات و مناقشاتی بود که از یک‌سو علما و متفکران اسلامی با عرفا و علمای همفکر اکبر داشتند و از سوی دیگر کسانی که سیاست‌های او را نوعی عقب‌نشینی مسلمین در مقابل هندوان و کاستن اعتبار و منزلت مسلمانان تلقی می‌کردند.

شیخ‌‌ احمد در چنین اوضاع و احوالی وارد آگرا شد و با معرفی استادش شیخ یعقوب کشمیری به جلساتی که فرزندان شیخ مبارک ناگوری (ابوالفضل و ابوالفیض) در منزل خویش تشکیل می‌دادند، راه یافت. فیض در آن هنگام مشغول نگارش تفسیری بی‌نقطه به زبان‌ عربی با عنوان «سواطع الالهام» بود که همه کلمات بدون نقطه است. «گفته‌اند که وی روزی بر سر ترجمه و تفسیر آیه‌ای به الفاظ غیر معجم دچار اشکال شده بود و تعبیر دلخواه ممکن نمی‌شد؛ در این هنگام شیخ‌‌احمد به مجلس او وارد شد و فیض مشکل خود را با او در میان نهاد. شیخ‌‌احمد برداشت و در زمانی کوتاه مطالب مورد نظر را با الفاظ بی‌نقطه، با تفصیل و در کمال بلاغت بر صفحه نوشت، چنان‌که فیض حیران شد!» (۹، ج۷، ص۴۹).

شیخ‌‌احمد در این دوره صاحب دو اثر معروف است: نخست کتاب «اثبات النبوه» که در آن متأثر از اندیشه‌های غزالی در «المنقذ من الضلال»، به اثبات بعثت پیامبر(ص)، نبوت، خاتمیت، حقیقت معجزات انبیا و نفی و رد آرای فلاسفه پرداخته و در آن به صراحت اندیشه‌ها و اعتقادات اکبرشاه و نیز ابوالفضل (فرزند شیخ مبارک ناگوری) را مورد انتقاد قرار داده است و دیگری «رساله در رد روافض». کتاب دوم در رد عقاید شیعه و در جواب نامه مولانا محمد بن فخرالدین رستمداری معروف به «مشکک» از علمای آستان قدس رضوی نوشته شده است. این عالم شیعی نامه را خطاب به عبدالله‌خان ازبک نگاشته و از او خواسته ازبکان را از تعرض و تجاوز به مال و جان و ناموس شیعیان در مشهد مقدس و اطراف آن بازدارد. ‌خان ازبک نیز از فقهای ماوراءالنهر خواست نامه‌‌ای به «مشکک» بنویسند و خون و ناموس و مال شیعه را حلال بدانند و مشهد را دارالحرب، و شیعیان را کافر و قتلشان را جهاد بخوانند! آنان چنین کردند و چون این «فتوی‌نامه» به مشهد رسید، مولانا رستمداری نامه مشهوری نگاشت و در آن، با براهینی محکم و با استناد به آیات و روایات مقبول اهل سنت، بطلان آرا و فتاوی فقهای ماوراء‌النهر را آشکار ساخت. این فقها به نامه مولانا پاسخی ندادند، بلکه نظر دادند: «گفت و شنید با این مردم، موجب ضعف اعتقاد دیگران می‌شود؛ بنابراین باید که آیات قرآن که در آن نوشته شده، به بیرون آورند و باقی را در نظر حاضران بسوزانند و بگویند که سخنان آن طایفه قابل جواب نیست» (۹همان) و آخر چنان کردند. این نامه به عنوان سندی استوار، مورد استناد و حتی فخر و مباهات شیعیان هند بود و چنان‌که گفته شد، کسی بدو پاسخی نداد تا اینکه شیخ‌‌احمد سرهندی تصمیم گرفت با عنوان «رساله در رد روافض» بدان پاسخ گوید. قوت استدلال و برهانی که در نامه مولانا وجود داشت در رساله شیخ، جوابی درخور و شایسته یک بحث علمی و برهانی نیافت.

شیخ پس از چند سال اقامت در اگرا، با پدرش شیخ عبدالاحد به سرهند بازگشت و در همان اوان با دختر حاجی‌سلطان از مقربان دربار اکبر ازدواج نمود و در زادگاه خود به تدریس پرداخت و از پدر که از مشایخ فرقه چشتیه بود، اذن و اجازه ارشاد گرفت. در سال ۱۰۰۷ق پدر وفات کرد و شیخ‌‌احمد سال بعد به قصد حجاز و زیارت حج از سرهند خارج شد. در آغازین منزل سفر حج یعنی دهلی، به ملاقات «خواجه محمد باقی بالله» از عرفای طریقت نقشبندیه که از بخارا به دهلی آمده بود، رفت و چنان مجذوبش گردید که حج را واگذاشت و به ذکر و ریاضت در خ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.