پاورپوینت کامل نسبت خیام و ابن‌سینا ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نسبت خیام و ابن‌سینا ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسبت خیام و ابن‌سینا ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نسبت خیام و ابن‌سینا ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

یکی از مهمترین و قابل تأمل‌ترین نکات زندگی سراسر ایهام و ابهام غیاث‌الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیامی مشهور به خیام نیشابوری (۴۴۰ ـ ۵۲۶ق) نسبت او با ابوعلی سینا به عنوان یکی از بزرگ‌ترین عقلهای فلسفی در جهان اسلام و بلکه جهان است. تبیین این رابطه بر بنیاد مستدل‌ترین دلایل عقلی و تاریخی تا حدود زیادی می‌تواند در زدودن ابهامات از حیات و اندیشه‌های خیام به‌ویژه در باب ارزیابی برخی اشعار منسوب به وی مؤثر باشد.

معلم من، شیخ‌الرئیس

الف) یکی از مهمترین و قابل تأمل‌ترین نکات زندگی سراسر ایهام و ابهام غیاث‌الدین ابوالفتح، عمر بن ابراهیم خیامی مشهور به خیام نیشابوری (۴۴۰ ـ ۵۲۶ق) نسبت او با ابوعلی سینا به عنوان یکی از بزرگ‌ترین عقلهای فلسفی در جهان اسلام و بلکه جهان است. تبیین این رابطه بر بنیاد مستدل‌ترین دلایل عقلی و تاریخی تا حدود زیادی می‌تواند در زدودن ابهامات از حیات و اندیشه‌های خیام به‌ویژه در باب ارزیابی برخی اشعار منسوب به وی مؤثر باشد.

تاریخ در باب نسبت خیام با ابن‌سینا دلایلی می‌آورد که مهمترین آنها شاید این قول صریح خیام در «رساله فی الکون و التکلیف» باشد که در پاسخ به یکی از کسانی که در متون، با عنوان «تلمیذ ابن‌سینا» از او نام برده شده و در شرح و بیان ماهیت کون و تکلیف است، از ابن‌سینا با عنوان «معلم من» یاد می‌کند: «شاید من و معلم من، افضل‌المتأخرین، شیخ‌الرئیس ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینای بخاری اعلی الله درجته که در این خصوص نظر کردیم…» (خیامی، ۱۳۷۷: ۳۳۸).

و البته این معلمیِ شیخ‌الرئیس بر خیام، معلمیِ مستقیم نیست؛ زیرا سال وفات شیخ‌الرئیس ۴۲۸ق و زمان تولد عمر خیام ۴۴۰ق است؛ بنابراین امکان بهره بردن مستقیم خیام از محضر شیخ ممکن نبوده، اما بهره بردن از مکتب و تعالیم شیخ‌الرئیس چرا. تأمل در رساله‌های فلسفی خیام از جمله همین رساله الکون و التکلیف یا رساله‌هایی همچون «الضیاء العقلی فی موضوع العلم الکلی» و «رساله ضروره التضاد فی العالم و الجبر و البقاء» و «رساله فی الوجود» و نیز «ترجمه خطبه‌الغرای ابن‌سینا» توسط خیام، رد پای عمیق اندیشه‌های پور سینا بر حکیم بلندمرتبه نیشابور را نشان می‌دهد و اثبات می‌کند. برخی دیگر از ادله عبارتند از:

ابوالحسن بیهقی (متوفی ۵۶۵ق یعنی دو سه دهه بعد از وفات خیام) در «تتمه صوان‌الحکمه» سخن خود در باب خیام را چنین آغاز می‌کند: «الفیلسوف، حجه‌الحق عمر بن ابراهیم الخیام» و علاوه بر آنکه در معرفی اولیه خیام از دو عنوان بسیار مرتبط با ابن‌سینا یعنی «فیلسوف» و «حجه‌الحق» استفاده نموده (و می‌دانیم یکی از القاب ابن‌سینا دقیقا همین حجه‌الحق بوده است)، در ادامه در بیان عظمت علمی خیام، او را تالی ابن‌سینا دانسته است: «در تعمق در اجزای علوم حقیقی و سعَت آن، تِلوِ شیخ ابوعلی بود، لیکن در خلق ضیقی داشت…» («الفیلسوف عمر بن ابراهیم الخیام، حجه‌الحق کان نیسابوری المیلاد و الآباء و الأجداد، و کان تلو أبی‌علی فی أجزاء علوم الحکمه، الا أنه کان سئ الخلق، ضیق العطن». بیهقی، ۱۳۸۸: ۷۹ و متن عربی ج۱، ص۲۳) بیهقی در ادامه کلام خود از شدت علم و فرزانگی خیام، روایت لطیفی می‌آورد:

«گفته‌اند که روزی به حضرت شهاب‌الاسلام، الوزیر، عبدالرزّاق بن الفقیه الأجل، ابی القاسم عبدالله بن علی درآمد و امام‌القرّاء، ابوالحسین الغزّال حاضر بود و در اختلاف [ائمه]القراء در آیتی بحثی می‌رفت. چون امام حاضر شد، شهاب‌الاسلام گفت: «عَلی الخبیر سقطنا.» پس وجهی مختار از وجوه مختلفٌ‌فیها از وی پرسیدند، از وجوه اختلاف قرّاء بیان کرد. هر وجهی علّت آن بگفت و ذکر آن شوارد علی کثرتها بکرد. بعد از آن اختیار وجهی نمود و بر صحّت آن دلیل گفت. پس امام ابوالفخر الحسین [غزال] گفت: «کثّر الله فی العلماء مثلک» حق تعالی جهان را از وجود مبارک امام خالی مداراد! چه گمان نداشتم که کسی از قراء در جهان این وجوه و علل بر ذکر تواند بود، تا به حکیمی فیلسوف چه رسد! و او با توفّر اقسام علوم در حکمت و ریاضیات و اقسام آن [و] در طبّ دستی عظیم داشتی و ابن بجد آن بودی و صرف عمر در مطالعه آن کردی.»

روایت دیگری نیز در تاریخ به نقل از محمد بغدادی ـ داماد خیام ـ ثبت و ضبط است مبنی بر این که خیام پس از مطالعه بخش الهیات کتاب «شفا» و ‏گزاردن نماز و گفتن ذکر، جان به جان‌آفرین تسلیم نمود. ابوالحسن بیهقی در تتمه صوان‌الحکمه از این معنا چنین یاد کرده: «امام محمد بغدادی می‌گوید: مطالعه الهی از کتاب الشفاء می‌کرد. چون به فصل واحد و کثیر رسید، چیزی در میان اوراق موضع مطالعه نهاد و گفت مرا، که: “جماعت را بخوان تا وصیت کنم.” چون اصحاب جمع شدند و به شرایط وصیت قیام نمودند، به نماز مشغول شد و از غیر اعراض کرد تا نماز خفتن بگزارد و پیشانی بر خاک نهاد و گفت: «اللهم انّی عرّفتُکَ عَلی مبلغ امکانی فاغفرلی فانّ معرفتی ایاک، وسیلتی ‏الیک» و جان تسلیم کرد. (همان:۸۰). شهروزی نیز در نزهه‌الارواح این روایت را ذکر کرده و سپس ابیاتی از خیام آورده که مؤید کلام فوق به هنگام مرگ اوست:

از واقعه‌ای تو را خبر خواهم کرد

وآن را به دو حرف مختصر خواهم کرد

با عشق تو در خاک فرو خواهم شد

با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد

(شهرزوری، ۱۳۶۵: ۳۹۷)

اهمیت روایت بیهقی از آن روست که از جمله نخستین راویان شرح حال خیام محسوب می‌شود، آن‌هم دقیقا در سده مرگ خیام (قرن ششم)؛ از این روی بنا به قرابت زمانی، می‌تواند راوی صادق و متقنی از حکیم بزرگ باشد. روایاتی که دال بر مقام بلند فلسفه و حکمت اوست.

دلیل دیگری که در همین سده بیانگر این حکمت و فلسفه خیام است، نامه‌ای است که حکیم سنایی غزنوی ـ شاعر بزرگ ـ برای خیام در نیشابور نگاشته و او را پیشوای حکیمان خوانده است: «و من متعجبم از سکون صلابت تو که چندین محیلان در شهر و ذوالفقار زبان تو در نیام، چندین فساد در جوار تو و درّه صلابت تو بر طاق! توقع این عاشق صادق آن است که چون نوشته بدان پبشوای حکیمان رسد، به ذوالفقار زبان حیدروار سرشان بردارد و به دِر صلابت عمَری بُنیت نیت ایشان ذره ذره کند…» (نظامی عروضی،۱۳۸۱: ۳۰۰).

نظامی عروضی نیز در چهارمقاله (تألیف شده در سالهای ۵۵۱ یا ۵۵۲ق) خیام را «حجه‌الحق» خوانده و بی‌نظیر در بسیط عالم و اقطار ربع مسکون دانسته است (همان: ۱۰۱). جالب اینکه عبدالرحمن خازنی دانشمند مشهور هم‌عصر خیام نیز در میزان‌الحکمه (نگاشته شده در سال ۵۱۵ق) خیام را امام خوانده و بعد از این در این دولت قاهره، امام ابوحفص عمر الخیامی در آن نظر کرد و بر درستی آن برهان آورد (خازنی، ۱۳۴۶: ۱۹).

این بزرگ

ب) اما همچنان‌که ذکر کردیم دو اثر، نسبت مستقیم خیام با ابن‌سینا را برای ما مدلل می‌دارند: اول ترجمه خطبه الغرا یا خطبه توحیدیه ابن‌سینا و دوم رساله کون و تکلیف. در باب رساله اول این نسبت بر بنیاد مقدمه کوتاهی که بیانگر آن است جمعی از برادران اصفهان ترجمه خطبه ابن‌سینا را از او خواسته و خیام دعوت آنها را اجابت کرده و آن را ترجمه نموده، مشخص می‌شود؛ به‌ویژه اینکه خیام در این ترجمه (که گاه با شرح برخی معانی همراه است) در مواردی با لفظ «این بزرگ» از ابن‌سینا یاد کرده است: «ولک

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.