پاورپوینت کامل هگل، ایرانیان و نظامی ۴۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هگل، ایرانیان و نظامی ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هگل، ایرانیان و نظامی ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هگل، ایرانیان و نظامی ۴۳ اسلاید در PowerPoint :
هگل (گئورگ ویلهلم فریدریش هگل: ۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱) در اثر بسیار مهم «درسگفتارهایی پیرامون فلسفه زیباییشناسی» که برخی ناشران انگلیسی با عنوان philosophy of fine Aft چاپش کردهاند، از جمله انتشارات Themmes در سال ۱۹۹۹، (در حالی که عنوان اصلی آن «فلسفه زیباییشناسی» است philosophie der Asthetik و نه «هنرهای زیبا») به بحث و تعمقی شگرف در باب برخی مکاتب و ابواب هنری می پردازد. مباحث این کتاب چهار جلدی که مجموعه درسگفتارهای این فیلسوف بزرگ آلمانی در دانشگاه برلین است، از سال ۱۸۲۳ آغاز و در دوره اول تا ۱۸۲۶ به مدت سه سال ادامه یافته و سپس در سال ۱۸۲۸ مجدداً آغاز شد و در سال ۱۸۲۹ خاتمه یافت.
فلسفه زیباییشناسی
هگل (گئورگ ویلهلم فریدریش هگل: ۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱) در اثر بسیار مهم «درسگفتارهایی پیرامون فلسفه زیباییشناسی» که برخی ناشران انگلیسی با عنوان philosophy of fine Aft چاپش کردهاند، از جمله انتشارات Themmes در سال ۱۹۹۹، (در حالی که عنوان اصلی آن «فلسفه زیباییشناسی» است philosophie der Asthetik و نه «هنرهای زیبا») به بحث و تعمقی شگرف در باب برخی مکاتب و ابواب هنری می پردازد. مباحث این کتاب چهار جلدی که مجموعه درسگفتارهای این فیلسوف بزرگ آلمانی در دانشگاه برلین است، از سال ۱۸۲۳ آغاز و در دوره اول تا ۱۸۲۶ به مدت سه سال ادامه یافته و سپس در سال ۱۸۲۸ مجدداً آغاز شد و در سال ۱۸۲۹ خاتمه یافت.
طبیعی است این تأمل و رویکرد هگل به هنر و زیبایی، تابعی از روح بنیادین فلسفهاش باشد؛ یعنی مسئله «روح مطلق» و تقسیم جلوههای آن به فلسفه، دین و هنر. این تقسیم یکی از مهمترین کارهای هگل در نظام فلسفی اوست. به عبارتی وی معتقد است روح یا ایده مطلق، اگر در پیکر مفاهیم دانسته شود، «فلسفه» است و اگر در متن شهودی دانسته شود که در اظهار خود از مفاهیم نیز بهره میجوید، «دین» است و اگر از طریق شهودی که زاد ادراک حسی و نوعی جلوه حسی است ظاهر شود، «هنر» است. به تعبیر هگل، «هنر» نخستین وسیله یا رسانه در زندگی انسان محسوب میشود که در صدر تاریخ عمدتاً عامل وصول به حقیقت بود؛ اما در مسیر حیات انسان، ظهور روح یا ایده در قالب تجسم و تجلی حسی (هنر)، جای خود را به دین و سپس فلسفه میدهد. این معنا را مرحوم محمود عبادیان در کتاب زیباییشناسی به زبان ساده چنین بیان میکند: «حرکت آگاهی و حقیقتگرایی ذهن آدمی از حقیقت تجسمی (هنر) به حقیقت تصوری (دین) و سرانجام حقیقت انتزاعی (فلسفه) به معنای حذف مرحلههای زیرین نیست، بلکه مرحلههای قبلی رسالت عمده خود را از دست میدهند و به جنبهای از مرحله برتر تبدیل میشوند.»
هگل در این کتاب مهم و با نیت درک زیبایی و هنر، فلسفههای کانت، شیلر، وینکلمان و شلینگ را بدواً مورد بحث و بررسی قرار داده و بهویژه در کتاب اول نسبت زیبایی آرمانی و واقعی را شرح میدهد. در کتاب دوم، نمادگرایی (سمبلیزم) را محور بحث خود قرار داده و آن را در مشارب و مذاهب مختلف مورد توجه قرار میدهد: از زرتشت تا هندوئیزم و از شعر اسلامی تا عرفان مسیحی. شرح دقیق هگل از مباحث نمادین شعر در هنر، به حوزه کلاسیک کشیده میشود. در این بخش نیز بحث مفصلی در ابواب مختلف کلاسیک دارد. موضوع بعدی او رمانتیسم است و بحثی جامع در باب آن و بهویژه موضوعات مهم مطرح در رمانتیسم. در جلد سوم به «معماری» میپردازد و پس از آن به مجسمهسازی و نقاشی بهخصوص در حوزه هنرهای رمانتیک و نهایتاً در جلد چهارم به موسیقی و هنرِ کاملا همراهش، شعر میپردازد و در ادامه، تعیین گونههای مهم شعر یعنی شعر حماسی، تغزلی و دراماتیک.
هگل در پرداخت هنری خویش به موسیقی، معماری، نقاشی، پیکرهتراشی و شعر، گاه جهان شرق را نیز مورد توجه قرار میدهد؛ برای مثال در جلد دوم و پس از بحث در باب شعر هندی (بهویژه با تأمل در کتاب بهگودگیتا که یکی از لطیفترین بخشهای حماسه بزرگ مهابهاراتاست)، به بحث در باب شعر اسلامی پرداخته و با تأمل بر مبحثی بنیادی یعنی پانتهئیسم (وحدت وجود)، ایرانیان را دارای ذهنی آزادهتر در شرح این مسئله غامض عرفانی میداند.
وی با شرح جذاب از کنش شاعر در اشتیاق به مشاهده ملکوت، مولانا جلالالدین بلخی را میستاید: «از آنجایی که شاعر مشتاق مشاهده ملکوت در هر چیزی است و در واقع آن را رؤیت میکند، لذا در قبال آن شخصیت خود را فدا میکند و به یکسان فطریت ملکوت را در وجود باطنی که بدین طریق گسترش یافته و آزاد شده است، درک میکند و در نتیجه در او این درونبودگی روشن، این بخت مساعد آزادانه و این سعادت پرهیاهو که خصلتنمای انسان شرقی است، پا میگیرد. او با انکار غرابت خویش، خود را بالکل در لایتناهی مطلق مستغرق میسازد و در همه چیز تصویر و حضور ملکوت را احساس میکند و بازمیشناسد، چنین خود نفاذیافتگی به وسیله لاهوت و حیات سکرآورنده نشاطانگیزی در خدا همانا به عرفان مینماید. در این خصوص جلالالدین رومی بیش از همه میبایست مورد تمجید قرار گیرد… از طرف دیگر عمق احساس آزادانه و شادمانه، خاص اهالی مشرق زمین بهویژه ایرانیان مسلمان است که آشکارا خویش را فدای خدا و هر چیز قابل ستایش میسازند (درسگفتارهایی پیرامون فلسفه زیباییشناسی، ج۲، ص۴۸۹). حافظ نیز در تیررس تحقیق عمیق هگل قرار دارد، بهویژه در شرح ابیاتی چون:
میان گریه میخندم که چون شمع اندرین مجلس
زبان آتشینم هست، لیکن درنمیگیرد
و یا:
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت:
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که: از راست نرنجیم، ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
هگل در شرح این ابیات با توجه به ذوق لطیف ایرانیان، نکته نغزی دارد: «اگر ما در اشعارمان از گل، بلبل و می سخن میگوییم، این امر خود را به مفهوم بالکل متفاوت و بیشتر ملالآوری نشان میدهد. گل برای ما به مثابه زیب و زیور «مزین به گلسرخ» و غیره به کار میرود، یا صدای بلبل را میشنویم و عواطف متشابهی را در ما برمیانگیزد، باده مینوشیم و آن را دافعه دغدغه خاطر مینامیم؛ اما در نزد ایرانیان، گل تصور یا زینتی صرف و هیچگونه نمادی نیست. گل برای شاعر بهسان چیزی دارای روح به مثابه نگار موعود ظاهر میشود و همراه با روحش در جان و روان گل جذب میشود.» (همان، ص۴۹۱).
هگل در کتاب چهارم، در باب اشعار حماسی، مجدد به ایرانیان و شعرای بلندمرتبهاش، همچون حکیم نظامی گنجوی بازمیگردد. از دیدگاه هگل، شعر عربی پیش از ظهور اسلام (برای مثال معلقات سبعه) شعری واقعی است؛ زیرا در متن آن مفاهیمی چون شرف قبیله، شور انتقام، مهماننوازی، عشق، احسان، اندوه و عطش ماجراجویی برجسته شده و جهان شعری از مفاهیمی چون اسطوره، خدایان، شیاطین، اجنه، پریان و دیگر موجودات شرقی پالوده میشود؛ اما پس از ظهور اسلام، شعر تعلیمی جای خود را به اشعار جاهلی میدهد و بهویژه در حوزه حماسه شاعران بلندمرتبهای ظاهر میشوند، چون فردوسی بزرگ. هگل میگوید: «در آغاز این شکفتگی، با شعر حماسی روبرو میشویم که دستکم در موضوع، خود را به دورترین گذشته افسانهها و اساطیر باستانی ایرانی به عقب میبرد، و به روشی حدیثی از آغاز تا انجام ازمنه پهلوانی، درست تا آخرین روزهای ساسانیان، به ما عرضه میشود. این اثر جامعالاطراف که از خداینامه برگرفته شده است، همانا شاهنامه فردوسی، دهقانزادهای اهل طوس است.»
هگل نمیتواند تحلیل کند و تشخیص دهد چرا شاهنامه تلفیقی از حماسه و تاریخ است. تلفیقی از افسانههای ایران باستان و وقایعی تاریخی چون حکومت ساسانیان: «نمیتوانیم این شکل را حماسهای واقعی بنامیم؛ زیرا به مثابه محورش، فاقد عمل انفراداً خودبستهای است. با گذشت قرون هیچ کسوت ثابتی نه در دوران و نه در محل، و بهویژه در قدیمیترین چهرههای اسطورهای وجود ندارد و شعائر مشوشکننده در هم بر فراز دنیایی خیالی گشت میزند و آنچنان مبهم بیان میشود که غالباً نمیدانیم آیا با افراد سر و کار داریم یا با کل طایفه، در حالی از طرف دیگر چهرههای واقعی تاریخی مجدداً نمودار میشوند.» هگل به تطبیق بازنمایی مفاهیم در شعر عرب جاهلی با ایرانی مسلمانی چون فردوسی میپردازد و ضمن اینکه اذعان میکند فردوسی از آزادی بیشتری در بیان مفاهیم برخوردار بود، اما معتقد است شاعر در بیان حماسه میبایست از برخی امور حذر میکرده که نکرده: «شاعر به عنوان یک مسلمان در بررسی موضوعش از آزادی بیشتری برخوردار بود، معهذا دقیقاً به خاطر این آزادی، فاقد آن صلابت در تصاویر جداگانه بود که سرودهای پهلوانی تازی اصیل را متمایز میساخت و در نتیجه فاصلهاش از دنیای محو شد طولانی افسانهها، آن هوای تاز حیات بلاواسطه را که مطلقاً در حماسهای ملی ضروری است، فاقد بود.» (همان).
حماسه عاشقانه
هگل پس از بیان حماسیگری شعر فارسی، تداوم این شعر را ظهور شعر حماسی عاشقانه میداند و جالب اینکه مهمترین مصداق ظهور این نوع شعر را حکیم نظامی ذکر میکند: «شعر فارسی در دنبال بعدی هنر حماسه، در حماسههای عشقی با بیشترین لطافت و مقدار زیادی ملاحت ادامه پیدا کرد که در آن خاصه نظامی ۱۱۴۱ ـ ۱۲۰۲م از اشتهار برخوردار شد. و یا اینکه با تجربهای غنی از زندگی، به اشعاری اخلاقی تبدیل شد که سعدی ۱۱۸۴ ـ ۱۲۹۱م دنیادیده در آن استاد بود.» (همان).
چرا نظامی مهمترین مثال هگل در بیان شعر حماسی عاشقانه است؟ چنانکه میدانیم جمالالدین ابومحمد الیاس بن یوسف بن زکی بن مؤیَد، متخلص به «نظامی» و نامور به «حکیم نظامی گنجوی»، شاعر و داستانسرای بزرگ ایرانی در سال ۵۳۵ زاده و در سال ۶۰۷ ق وفات نمود. یعنی در اوایل قرن هفتم؛ بنابراین سترگترین اثر خویش یعنی خمسه نظامی (شامل مخزنالاسرار، خسروشیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه) را در سالهای پایانی قرن ششم و اوایل قرن هفتم سرود. این یعنی نزدیک به ۱۸۰ سال پس از سرودن شاهنامه به دست حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی که زاد ۳۲۹ و درگذشت ۴۱۶ق بود. رویکرد مشابه نظامی در انتخاب موضوعات و افرادی خاص که شایست قرار گرفتن در متن حماسه و اسطوره هستند، محتمل میتوانست مبنای تحلیل هگل در رسیدن از ادبیات حماسی فردوسی به حماسههای عاشقانه نظامی باشد. نوع شعر نظامی همچون اشعار سنایی، عطار و مولانا نیست که اشعاری کاملا تعلیمی و اخلاقی است. نظامی در خمسه خویش مرز میان افسانه و واقعیت را آنچنان که شعرای دیگر جدی میانگارند، جدی نمیانگارد و عامدانه به سراغ احوال و اشخاصی میرود که در مرز میان افسانه و واقعیت قرار دارند؛ برای مثال داستان خسرو پرویز و پسرش شیرویه و بهرام و… واقعی است، اما داستان فرهاد کوهکن نیز واقعی است؟ فرهاد جلوهای از ظهور حماسه متکی بر عشق نیست؟ توجه کنید که هگل از اشعار حماسی عاشقانه سخن میگوید و نه از شعر عاشقانه.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 