پاورپوینت کامل «دموکراسی» و «فرهنگ» چگونه همکلام شدند؟ ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل «دموکراسی» و «فرهنگ» چگونه همکلام شدند؟ ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «دموکراسی» و «فرهنگ» چگونه همکلام شدند؟ ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل «دموکراسی» و «فرهنگ» چگونه همکلام شدند؟ ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
دموکراتیک شدن فرهنگ یعنی چه و چه ارتباطی با جامعه امروز ما دارد؟ اصطلاح «دموکراتیک شدن فرهنگ» را کارل مانهایم، جامعهشناس، در ۸۸ سال پیش در یک مقاله بنا نهاد. این مقاله را من پیش از این ترجمه کردهام و نخستین بار درسال ۱۳۸۴ توسط نشر نی منتشر شده و تاکنون چندبار به تجدید چاپ رسیده است. تا پیش از این مقاله و برای بسیاری از متفکران حتی هم اکنون، «دموکراسی» مفهومی بوده است متعلق به حوزه سیاست که در عرصههای دیگر صلاحیت ورود ندارد.
تأملی درباب دموکراتیک شدن فرهنگ در جوامع امروزی
دموکراتیک شدن فرهنگ یعنی چه و چه ارتباطی با جامعه امروز ما دارد؟ اصطلاح «دموکراتیک شدن فرهنگ» را کارل مانهایم، جامعهشناس، در ۸۸ سال پیش در یک مقاله بنا نهاد. این مقاله را من پیش از این ترجمه کردهام و نخستین بار درسال ۱۳۸۴ توسط نشر نی منتشر شده و تاکنون چندبار به تجدید چاپ رسیده است. تا پیش از این مقاله و برای بسیاری از متفکران حتی هم اکنون، «دموکراسی» مفهومی بوده است متعلق به حوزه سیاست که در عرصههای دیگر صلاحیت ورود ندارد. اما مانهایم چنین نمیاندیشد و بر این باور است که «دموکراسی سیاسی صرفاً یکی از تظاهرات یک اصل کلی فرهنگی است. در واقع دموکراسی پدیدهای ساختاری و جامعهشناسانه است که هم در حوزه تنگ سیاست قابل بحث است و هم در قلمرو وسیعی مثل کلیت پویش فرهنگی». بهنظر مانهایم دموکراتیک شدن کل فرهنگ در دوران جدید، سرنوشت مقدر همه جوامع است و به هیچوجه از آن گریزی نیست و نتیجه تحولاتی است که کم و بیش همه با آن آشناییم.
دموکراسی فرهنـگی
در حوزه فرهنگ، «دموکراسی» را چگونه میتوان فهمید و پیدایی آن را چگونه میتوان توضیح داد؟ برای توضیح معنای «فرهنگ دموکراتیک»، مانهایم چند اصل را پیش میکشد؛نخستین اصل، باور به برابری ماهوی همه انسانهاست. منظور از برابری در اینجا برابری از نظر ماهیت وجودی و اشتراک در انسان بودن است. اگر افراد آزاد باشند که رقابت کنند قطعاً بعضی به جایگاههای والاتری میرسند و گروهی در منزلگاههای پایینتری آرام میگیرند، به شرط آنکه همه از یک نقطه شروع کنند و شرایط مساوی برای رقابت وجود داشته باشد. برای همین جامعهشناسان از «برابری اجتماعی» سخن میگویند؛ یعنی برخورداری یکسان گروهها (طبقات- اقشار)ی اجتماعی از حقوق و امکانات و محدودیتهای یکسان. اگر «برابری اجتماعی» بهوجود آید همه افراد به هر گروه اجتماعی که تعلق داشته باشند از فرصتهای برابر برای رقابت برخوردارند و در میدان رقابت خود جایگاه و منزلت اجتماعی خود را تعیین میکنند و هیچ عاملی مثل تعلق به گروههای نژادی، دینی، قومی، شغلی، جنسی و… آنان را از فرصتهای برابر برای رقابت جهت کسب امتیازات اجتماعی و اقتصادی محروم نمیکند.
مانهایم باور به برابری ماهوی انسانها را اصل کلی فرهنگی میداند که اصل دموکراسی سیاسی در واقع جلوه معینی از آن است. به زبان مانهایم «دموکراسی سیاسی از اینرو مشارکت همگان در قدرت سیاسی را میپذیرد که پیش از این برابری همه انسانها را پیشفرض کرده و سلسله مراتبهای جامعه سنتی و هر نوع سلسله مراتب جدید که انسانها را از پیش به رتبههای پایین و بالا تقسیم میکند، رد کرده است».
اصل دوم یک فرهنگ دموکراتیک «استقلال فرد» در اندیشیدن و باور داشتن است. در فرهنگ جامعه قدیم، انسان محکوم به پذیرش اندیشههای پیشینیان است که در قالب سنت (به معنای جامعهشناسی آن) متجسد شده است. این اندیشهها توسط بزرگان در همه سطوح (از خانواده گرفته تا محله و شهر و ایل و روستا تا کشور و پادشاه) نگهداری و رعایت میشود و زیر پا گذاردن این هنجارها، که معجونی از هنجارهای عرفی و دینیاند که مقدس یا دنیوی پنداشته میشوند، در جامعه سنتی کژروی به شمار آمده و با کیفرهای شدید یا ضعیف برحسب مورد پاسخ داده میشوند. اما در فرهنگ دموکراتیک هر فرد موجود مستقلی است با فردیت زنده که بهطور فردی پدیدهها را تفسیر میکند. هر کس برای خود کسی است که حق دارد بهطور مستقل بیندیشد و نظر خود را ابراز کند و برخلاف فرهنگ سنتی توسط گروه کنترل نمیشود. «در فرهنگهای پیش دموکراتیک مردم عادت نداشتند چنین بپندارند که میتوانند با کسب دانش و استفاده طبیعی از استعداد دماغی خود باورهای سنتی را نقد کنند؛ حتی نخبگان فرهمند هم حقایق نوین را به اسم خودشان مطرح نمیکردند و مدعی میشدند که به آنان الهام شده است یا اینکه باورهای اصیل را که توسط پیشینیان به انحراف کشیده شده بود احیا کردهاند».
در نتیجه اگر در جامعه قدیم افراد به خاطر شباهت و همسانی که باهم داشتند اجتماعی همبسته تشکیل میدادند (نوعی از همبستگی اجتماعی که امیل دورکیم آن را مکانیکی میخواند)؛ در جامعه جدید از آنجا که با فردیتهای زنده و مستقل رو به رو هستیم «همبستگی اجتماعی» باید در هر لحظه از طریق تنش و منازعه و نهایتاً مصالحه از نو خلق شود. این نوع همبستگی را که در واقع بر اساس تفاوت و تکمیلکنندگی بهوجود میآید نه شباهت، دورکیم «همبستگی تنوار» یا «همبستگی ارگانیکی» میخواند.
خود خنثیسازی دموکراسی
اما دموکراسی «خود خنثیساز» است و همواره در معرض خطر بینظمی و هرجومرج قرار دارد؛ زیرا علیالاصول همه واحدهای اجتماعی مدعی اظهار وجود هستند و نمیتوان مطمئن بود که با هم مصالحه کنند. در واقع فرایند خودجوش دموکراسیگرایی فرهنگی (که میتواند توسط سیاستهای آگاهانه دولت و نخبگان جامعه مدنی تقویت شود یا برعکس در اثر گرایشهای ضد دموکراتیک آنها از سرعتش کاسته شود؛ هرچند هرگز متوقف نمیشود) از سویی نیروهای حیاتی افراد را به حرکت درمیآورد و از سوی دیگر میبایست راههایی برای جلوگیری از سرریز این نیروها و خنثیسازی بخشی از آنان بیابد. نظم و وحدت همواره باید از نو خلق شود. همانطور که دموکراتیک شدن فرهنگ پیش میرود گروههای افراد به واحدهای مستقل فردی تبدیل میشوند و از سلطه جمعهای سنتی به در میآیند.
طبیعی است که در مراحل اولیه مردمسالاریگرایی این فردیتهای آزاد شده مسئولیتهای اجتماعی خود را بهعنوان مشارکتکنندگان مستقل سازنده یا مروج هنجارهای فرهنگی نفهمند و برعهده نگیرند و ناسازگاریها و تضادهای اجتماعی را افزایش دهند و سردرگمی بهوجود آورند و با شرایطی روبهرو شویم که در آن فردگرایی و گروهگرایی خودخواهانه و غیرمسئولانه جای فردیتهای زنده مسئولیتپذیر را بگیرند و چه در سیاست و چه در فرهنگ انسداد بهوجود آورند. (نمیتوان به این نکته اشاره نکرد که بویژه در کشورهایی که نظام آموزشی ضعیف و ناکاراست؛ فضای مجازی نمونه روشنی از این سردرگمی و فردگرایی غیرمسئولانه است که اگر با یادگیری جمعی جبران نشود، ممکن است فرهنگ دموکراتیک را خنثی کند)
منظور از «انسداد» وضعیتی است که نیروهای مختلف اجتماعی یکدیگر را خنثی میکنند و توانایی حرکت به جلو را از جامعه میگیرند. آنگاه که به انسداد نزدیک میشویم چند وضعیت ممکن است اتفاق افتد؛ نخست، از آنجا که همه اقشار و طبقات با یکدیگر و همزمان به مرحله استقلال نمیرسند و در مراحل اول اقشار بالایی که امکانات بیشتری دارند مستقل میشوند و این اقشار بالایی امکان بیشتری برای مصالحه و سازگاری دارند و تا مدتها میتوانند میان تضادها و سازگاریها تعادل ایجاد کنند. در این مرحله نوعی ائتلاف بین نخبگان جدید و قدیم، جامعه را مدیریت میکند. اما چند دهه میگذرد وکم کم گروهها و طبقات پایینتر که فرهنگ دموکراتیک یافتهاند وارد میدان میشوند و تعادل سابق را بهم میزنند. تضادها و ناهمزمانیها و شکاف میان اطلاعات و مهارتهای سیاسی و فرهنگی گروهها و طبقات قدیمی و گروههایی که تازه وارد عرصه فرهنگ و سیاست شدهاند، بالا میگیرد. حال اگر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 