پاورپوینت کامل رد پای توهم در ادبیات ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رد پای توهم در ادبیات ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رد پای توهم در ادبیات ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رد پای توهم در ادبیات ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
توهم در طول تاریخ به اشکال متنوع در زندگی انسان نقش بازی کرده است؛ اما امروز اغلب توهم بار ارزشی منفی دارد و بهعنوان نشانهای مرضی در بیماریها شناخته میشود. وجود توهم در خواب و رؤیا، هنگام از خواب برخاستن یا به خواب رفتن، در مواقع افزایش فشار محیطی اجتماعی، ازدستدادن عزیزان، یعنی در شرایط غیرمرضی دیگر، کمتر مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و در صورت اعتنا به آن، جنبه ماورایی پیدا میکند.
توهم در طول تاریخ به اشکال متنوع در زندگی انسان نقش بازی کرده است؛ اما امروز اغلب توهم بار ارزشی منفی دارد و بهعنوان نشانهای مرضی در بیماریها شناخته میشود. وجود توهم در خواب و رؤیا، هنگام از خواب برخاستن یا به خواب رفتن، در مواقع افزایش فشار محیطی اجتماعی، ازدستدادن عزیزان، یعنی در شرایط غیرمرضی دیگر، کمتر مورد بحث و بررسی قرار میگیرد و در صورت اعتنا به آن، جنبه ماورایی پیدا میکند. یکی از موارد مهمی که کمتر درباره آن صحبت میشود، نقش ادبیات و شعر در تبیین پدیده توهم از منظر اولشخص (سوژه) و به کنترل درآوردن توهمات و بازیافت جنبههای خلاقانه آن است. در قدیمیترین متون، همچون ایلیاد، ادیسه، انجیل و امثال آن، میتوانیم ردپای توهمات دیداری و شنیداری را پیدا کنیم.
در قرن شانزدهم، پس از دوران روشنگری نیز توهم بهشدت بار منفی داشته، احساس گناه برمیانگیخته و قابل سرزنش بوده است. ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶) به طور تراژیکی از توهمات ناشی از عذاب وجدان در آثارش میگوید. روح پدر هملت که به دست مادر و عمو به قتل رسیده، در توهمات هملت ظاهر میشود. وقتی مکبث نقشه قتل پادشاه دانکن را میکشد، در توهمش خنجری در فضا آویزان میشود. بانو مکبث، همدست او دائما در توهم پاکنشدن خون پادشاه و استشمام بوی خون از دستانش است. در قرن هجدهم، در روند پرفرازونشیب روشنگری، تحولات اوضاع اجتماعی و آگاهی بیشتر به حقوق انسانی، توهم بدون احساس گناه و شرم، همراه با بیپروایی بیشتری وارد عرصه هنر و ادبیات میشود. در قرن نوزدهم، فئودور داستایفسکی (۱۸۲۱ـ ۱۸۸۱) دچار حالات توهمی زودگذر شعفآوری بوده که تمایلات عرفانی ماورایی او را تقویت میکرده است. زمانی که او میزیسته، هنوز نورولوژیستها به وجود حالات توهمی شعفآور به صورت پیشدرآمد حملات صرعی پی نبرده بودند. داستایفسکی با پرداختن به انواع تجربیات ذهنی و توهمی، قبل از حمله صرعی در اغلب رمانهای خود، کاری شگفتانگیز انجام داده است. او نشان داد نهتنها نویسندهای تواناست، بلکه مانند نورولوژیستی ماهر میتواند به توصیف حالاتی بپردازد که بعدها متخصصان صرع توانستند از آنها استفاده کنند و به دنبال این علائم در بیماران خود بگردند. داستایفسکی از طریق هنر نویسندگی خود به ماهیت ماورایی توهمهای شعفآلود پیش از صرع خود شک کرده و این شک را در رمانهای خود منعکس میکند.
تئوفیل الوجوانین (۱۸۹۰ـ ۱۹۸۰)، نورولوژیست معروف فرانسوی، معتقد است داستایفسکی با نوشتن توهمات خود در هنگام صرع، به شخصیت دوگانه خود پی میبرد و نسبت به اعتقادات ماورایی خود درباره توهمات زودگذر شعفآلود صرعی دچار شک و تردید میشود. ژان فرانسوا شوریه (۱۹۵۸) هنرشناس فرانسوی در کتاب «توهم هنری» و در مقالهای تحت عنوان «در میانه وحشت و شعف» (توهم هنری) در تیتاتس (۲۰۱۲)، به نظریهای مهم تأکید میورزد. او عقیده دارد هر هنرمندی حتی اگر بخواهد تخیل خود را در اثری ادبی- هنری بیافریند، مجبور است ابتدا آن را به صورت توهمی تجربه کند تا بتواند آن را به عینیت درآورد. به عبارتی، خلق اثر هنری خود نوعی به اختیار و کنترل درآوردن تصورات توهمی پیش از خلق اثر هنری است. به نظر شوریه، در قرن نوزدهم، اولینبار گوستاو فلوبر (۱۸۲۱ـ ۱۸۸۰)، خالق رمان «مادام دوبواری» بود که جرئت ابراز نقش توهم در خلق اثر ادبی هنری را مطرح کرد. فلوبر به بیماری صرع مبتلا بود؛ اما برعکس داستایفسکی، هیچ وقت آن را در رمانهایش منعکس نکرد. البته ژان پل سارتر، صرع فلوبر را قبول نداشت و حملات او را هیستریک میدانست؛ اما مهم این است که فلوبر در نامهای به دوست خود، هیپولیت تین (۱۸۲۸- ۱۸۹۳) درباره خلق رمان چنین مینویسد: «نویسنده رمان هنگام نوشتن چنان مجذوب شخصیتهای روایت خود میشود که چارهای جز احضار توهمی آنها برای خلق هرچه واقعیتر اثرش ندارد. دنیایی که از سویی با وحشت و ترور و از سوی دیگر با لذت و شعف آکنده است».
محمود دولتآبادی (۱۹۴۰)، نویسنده معاصر و خالق «جای خالی سلوچ» و «کلیدر»، هنگام نوشتن کتاب «زوال کلنل»، درگیری توهمی شدید بین خواب و بیداری با شخصیتهای رمان خود را در کتاب دیگری به نام «نون نوشتن» به تفصیل شرح میدهد.
الیور ساکس (۱۹۳۳-۲۰۱۵) در کتاب «توهمات» (۲۰۱۲) میگوید لوئیس کارول (۱۸۳۲-۱۸۹۸) که به سردرد میگرنی با پیشدرآمد توهم بینایی مبتلا بوده، به احتمال تحت تأثیر این توهمات گذرا، در کتاب معروف خود «آلیس در سرزمین عجایب» آدمها را به اندازههای غیرمتعارف خود تصویر میکند. در قرن نوزدهم، هنرمندان این شهامت را پیدا میکنند تا به طور ارادی با مصرف داروها در خود توهم ایجاد کرده و از این تجربیات در کار ادبی- هنری خود استفاده کنند.
ادگار آلن پو (۱۸۰۹ -۱۸۴۹)، که احتمالا به صرع هم مبتلا بود، از توهمات ابتدای خوابهایش میگوید که شبیه به هیچچیز واقعی نبودند و کاملا تازگی داشتند. او میتوانست در حین توهم، خودش را آزاد و از آنها یادداشتبرداری کند و آنها را در قصههای کوتاه یا شعرهایش به کار گیرد. برای مثال، در داستان «ویلیام ویلسون» او، توهم به صورت همزاد ظاهر میشود.
شارل بودلر (۱۸۲۱- ۱۸۶۸) مترجم قویدست آثار پو، به خصوصیت توهمی آثار او که با تریاک و حشیش تشدید میشد، اشاره میکند. شوریه از توهمات ارادی و طرح آن توسط شارل بودلر و سپس آرتور رمبو میگوید. در دورهای طولانی مصرف لودانوم معجونی از الکل و تریاک، داروی رایج درمان برای هر دردی در اروپا و آمریکا بود. توهمزایی لودانم مورد توجه خاص هنرمندان و نویسندگان قرار گرفت. ژان کوکتو (۱۸۸۹- ۱۹۶۳) درباره لودانم میگوید: «تنها معجونی است که میتوان با آن حالت گیاهبودن را تجربه کرد». ویلیام وردزورث (۱۷۷۰- ۱۸۵۰) ساموئل تیلر کولریج (۱۷۷۲ – ۱۸۷۲)، رابرت ساوتی (۱۷۷۴-۱۸۱۳)، لرد بایرون (۱۷۸۸-۱۸۲۴)، توماس دی کوئینسی (۱۷۸۵-۱۸۵۹)، جان کیتس (۱۷۹۵-۱۸۲۱)، شارل بودلر (۱۸۲۱- ۱۸۶۸)، لوئیس کارول (۱۸۳۲-۱۸۹۸)، آرتور رمبو (۱۸۵۴-۱۸۹۱) و چارلز دیکنز (۱۸۱۲-۱۸۷۰) تحت تأثیر توهمات ناشی از لودانم بودند. بعدها گابریل گارسیا مارکز (۱۹۲۷- ۲۰۱۴) در کتاب «صد سال تنهایی» و «عشق در سالهای وبا» و آلیس مونرو (۱۹۳۱ ـ) در داستانهای کوتاهش از آن میگوید.
دی کوئینسی کتاب «اعترافات یک افیونی انگلیسی» و شارل بودلر (۱۸۲۱- ۱۸۶۸)، «بهشتهای مصنوعی» را درباره توهمات ناشی از مواد روانگردان مینویسند. تئوفیل گوتیه (۱۸۱۱- ۱۸۷۲)، نویسنده و شاعر فرانسوی هم اغلب به کلوب حشیشیها سر میزد.
رانیر ماریا ریلکه (۱۸۷۵- ۱۹
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 