پاورپوینت کامل دیدگاه زندهیاد جلال ستاری درباره کهنترین اسطوره نامیرایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دیدگاه زندهیاد جلال ستاری درباره کهنترین اسطوره نامیرایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیدگاه زندهیاد جلال ستاری درباره کهنترین اسطوره نامیرایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دیدگاه زندهیاد جلال ستاری درباره کهنترین اسطوره نامیرایی ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
ابوالقاسم اسماعیلپور در یادداشتی که به مناسبت چهلمین روز درگذشت زندهیاد جلال ستاری به دیدگاه اودرباره کهنترین اسطوره نامیرایی پرداخته است.
بیگمان کهنترین اسطوره نامیرایی و جاودانگی مربوط به گیلگمش است. آنچه وجهت شخصیتی گیلگمش را ممتاز میکند، طبعا مرگاندیشی و کنجکاوی او در مقام یک شاهپهلوان با شهامتی است که میخواست اسرار مرگ و جاودانگی را دریابد. از این رو، از نظر جلال ستاری، اسطوره گیلگمش همیشه زنده است، چون که دغدغه خاطر او امروز در عصر پسامدرن نیز دغدغه خاطر ما هم هست: معمای ناگشوده مرگ و جاودانگی. سرنوشت انسان را مرگ رقم میزند، رازی که گیلگمش نیک بدان آگاهی داشت. تفاوت ما با گیلگمش از یک نظر شاید در این است که او درباره مرگ و نامیرایی سخت کنجکاو است و ما عادی از آن میگذریم و در پرتو سرنوشت پذیرای آنیم.
اسطوره گیلگمش بسی آموزنده است؛ نخست میآموزد که درست است که انسان نامیرا نیست و هرگز نمیتواند همچون خدایان به جاودانگی دست یابد، اما گونهای دیگر از جاودانگی را میتواند به دست آورد و آن این است که هر انسانِ میرا میتواند با ادغام اعمال سترگ و تمدنساز، آوازهای جاودانه کسب کند و تا روزی که زنده است از زمان به نیکوترین وجه بهره جوید. او این راز نوین جاودانگی را در طول سفری پرمخاطره و دشوار خود کشف و آفتابی کرد.
گیلگمش به ما میآموزد که از راه مبارزه با مرگ و ایستادگی و پایداری دربرابر نومیدی و شکست در زندگی میتوان به کردههای شگرف دست زد و جاودانه شد. گیلگمش پهلوان شگفتی است که کاوش بزرگ او در پی هدفی معنوی، یعنی فراگیری دانش است. پهلوانی دلیر، با ارادهای آهنین، شکیبا و ثابتقدم است که به سرنوشت مقدّر خویش دست مییابد. سرانجام، چون مشقّات بدنیِ بسیاری را تحمل میکند، باید بر نومیدی چیره گردد، بهویژه آن هنگام که درمییابد عمر جاودانی میسّر نیست و به تجربیاتی دست میزند که به زندگی ارزش دهند و روشهایی اتخاذ میکند که نامش را جاودان کنند.
گیلگمش تنها نامش نیست که آوازهای جهانگیر یافته است، او گِردِ شهر اِرِخ دیوارها و باروهای ستّرگی ساخته بس مستحکم با آجرکاری ظریف و به اعتراف شهروندان باستانی، هیچ بارویی دیگر مستحکم و استوارتر از باروهای ساخت گیلگمش نیست. از این گذشته، در حماس گیلگمش به پرستشگاه شکوهمند آنو (خدای آسمان) و ایشتار (خدابانوی عشق و باروری) نیز اشاره شده که شاهکار برجسته این اَبَرانسان نامیده شده است.گیلگمش شهر اِرِخ را ترک کرد تا راه گریز از مرگ را بیاموزد و چون بازگشت چگونه زیستن را دریافت. در طول سفرهایش در سراسر کره خاکی، هیچ چیزی از چشم او پنهان نماند. زیرا به هر چه مینگریست، میاندیشید و میخواست بر هر چیزی که انسان را خردمند میسازد، آگاه شود.
یکی از کردههای متهوّرانه گیلگمش، عزیمت به جنگل پیچ در پیچ و انبوه سرو است به همراهی دوست پهلوانش، اِنکیدو، که به رویارویی با غولی شریر به نام حومبابا میشتابند. این خود یکی از مراحل تشرّف گیلگمش است. او در پاسخ اِنکیدو که میگوید نمیتوان به جنگل سرو دست یافت میگوید که کیست که میتواند به آسمان برسد؟ تنها خدایان با شَمَش (خدای خورشید) در آسمانها به سر میبرند. پس چرا این همه از مرگ هراس داری؟ پس بکوش که شهرت و شجاعت توست که تو را پس از مرگ جاودانه خواهد کرد.
اما هدف اصلی گیلگمش تنها کشتن حومبابای غول نبود، بلکه کار متهوّرانهتری بود و آن قطع درختانِ سرو آزاد و تهیه الوار که برای شهروندان شهر اِرِخ جنبه حیاتی داشت. پس، گیلگمش، انکیدو و همراهان درختان سرو را قطع کردند و ساقهها را دسته دسته به دامنه کوه سرازیر کردند. در این میانه، گیلگمش ناگهان خود را دربرابر حومبابا دید. او را به کنج دیوار سرای او کشاند و صورتش را درید. حومبابا تسلیم شد، اما انکیدو و به گیلگمش یادآور شد که او دشمنی بس خطرناک و موحش است و نباید زنده ماند. گیلگمش نیز تبر خود را برداشت و با دستی دیگر از نیام برکشید و ضربتی سهمگین به گردن حومبابا فرود آورد. انکیدو و نیز ضربتی دیگر زد. پیکر غولآسا و بیجان حومبابا بر زمین افتاد. سرانجام، گیلگمش به یاری شهروندان اِرِخ، بقی درختان جنگل را قطع کردند و ساقهها و الوارها را به اِرِخ رساندند.
پس، میبینیم که راز و رمز اسطوره گیلگمش فقط جستوجوی جاودانگی نیست، بلکه اگر نیک بنگریم به خاطر کردههای شگرف، دلاورانه و بیباکانهای است که او را پرآوازه کرده است. یکی از این اعمال متهوّرانه، کشتن ورزای آسمانی است که از سوی ایشتار رها شد تا گیلگمش را – که به خواستاری عشقش پاسخ منفی داده – پادافراه کند. اما در کشاکش و ستیزه با ورزای آسمانی که به زمین فرود آمد و در اِرِخ ویرانیها به بار آورد به دست اِنکیدو کشته میشود.
آنگاه خدایان تصمیم میگیرن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 