پاورپوینت کامل یک ایده در امتداد دو اعتقاد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یک ایده در امتداد دو اعتقاد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک ایده در امتداد دو اعتقاد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل یک ایده در امتداد دو اعتقاد ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

با آنکه نوشتارهای اسماعیلیِ طوسی و آثار امامیِ او اختلافات ماهوی شگرفی با یکدیگر دارند و در برخی مواضع کاملاً در تضادّ با یکدیگرند، باید پذیرفت که افزون بر شیوه‌ی استدلال و روش تبیین موافقت‌هایی ـ هرچند محدود ـ در پاره‌ای آراء و ایده‌ها میان این دو دسته آثار هست.

با آنکه نوشتارهای اسماعیلیِ طوسی و آثار امامیِ او اختلافات ماهوی شگرفی با یکدیگر دارند و در برخی مواضع کاملاً در تضادّ با یکدیگرند، باید پذیرفت که افزون بر شیوه‌ی استدلال و روش تبیین موافقت‌هایی ـ هرچند محدود ـ در پاره‌ای آراء و ایده‌ها میان این دو دسته آثار هست. توجه به ایده‌ی نزاریِ تعلیم و ردّ تفسیر رایج متکلمان امامی از آموزه‌ی بداء در آثار امامیِ طوسی، از جمله‌ی هماهنگی‌هایی است که میان نوشته‌های نزاری وی و کتاب‌های اثناعشریِ او دیده می‌شود. تفسیر متفاوت طوسی از آموزه‌ی رجعت و عدم یادکرد رجعت به عنوان یک عقیده‌ی امامی را نیز می‌توان در همین راستا تحلیل کرد.

۱. رَجعت[۱] ـ در لغت به معنای بازگشت، و در اصطلاح به مفهوم بازگشت به دنیا پس از مرگ و پیش از قیامت (جوهری، تاج اللغه‌ی: ۳/ ۱۲۱۶؛ ابن‌منظور، لسان العرب: ۲/ ۱۵۲) ـ یکی از آموزه‌های اعتقادی شیعه‌ی امامیه است (ابن‌بابویه، الاعتقادات: ۶۰؛ مفید، المسائل السرویه: ۳۲؛ همو، اوائل المقالات: ۴۶، ۷۸)[۲] که بنا بر آن جمعی از انسان‌های بسیار نیک و بسیار بد[۳] در زمان قیام قائم در آخرالزمان و پیش از قیامت، با بدن‌های مادی خود به دنیا رجوع می‌کنند (مفید، المسائل السرویه: ۳۲؛ همو، اوائل المقالات: ۴۶، ۷۸؛ شریف مرتضی، رسائل: ۱/ ۱۲۵).

اعتقاد به رجعت، در اصل پیشینه‌ای طولانی دارد و صورت‌هایی از این اعتقاد در ادیان الهی پیش از اسلام نیز دیده می‌شود.[۴] در برخی گزارش‌ها، به گروهی از مردم عراق اشاره شده که اندکی پس از وفات امام علی(ع) و در زمان ابن‌عباس، به رجعت آن حضرت به دنیا پیش از قیامت اعتقاد داشته‌اند (طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن: ۱۴/ ۱۴۰). با توجه به آنکه پس از درگذشت محمد بن حنفیه (اشعری، المقالات و الفرق: ۵۰؛ نوبختی، فرق الشیعه: ۴۱)، رحلت امام موسی کاظم(ع) (اشعری، المقالات و الفرق: ۹۰؛ نوبختی، فرق الشیعه: ۸۰) و رحلت امام حسن عسکری(ع) (اشعری، المقالات و الفرق: ۱۰۷؛ نوبختی، فرق الشیعه: ۹۷) نیز برخی از فرقه‌های شیعی به رجعت و بازگشت دوباره‌ی ایشان به دنیا اعتقاد داشته‌اند، می‌توان گفت که اصل اعتقاد به رجعت همیشه در میان فرق شیعی[۵] وجود داشته است.

آموزه‌ی رجعت با مهدویت، حوادث آخرالزمان، ظهور قائم و قیام او پیوندی ناگسستنی دارد (نک: مفید، اوائل المقالات: ۷۸؛ شریف مرتضی، رسائل: ۱/ ۱۲۵، ۳/ ۱۳۶ـ۱۳۷؛ فیض کاشانی، علم الیقین: ۲/ ۸۲۳).[۶] طباطبایی با استناد به روایات تفسیری اهل‌بیت(ع)، بر سنخیت و وحدتِ قیامت، رجعت و ظهور قائم تأکید می‌کند (طباطبایی، سید محمدحسین، بی‌تا: ۲/ ۱۰۶)؛ و با تکیه بر روایتی که ایام‌الله را روز قائم، روز رجعت و روز قیامت توصیف می‌کند (مجلسی، بحار الانوار: ۵۳/ ۵۱)، رجعت را یکی از مراتب قیامت ـ در حدّ فاصل ظهور قائم (مهدی) و قیامت کبری ـ به شمار می‌آورد، بدین‌گونه که این سه امر به حسب حقیقت با یکدیگر یکی هستند اما در مراتب با یکدیگر تفاوت دارند (طباطبایی، سید محمدحسین، بی‌تا: ۲/ ۱۰۹).[۷] وی (همان‌جا) از مجموع روایات رجعت نتیجه می‌گیرد که نظام دنیوی به روزی که آیات الهی به طور کامل ظاهر شود و همه‌ی عالم به اطاعت خالصانه و محض پروردگار بپردازد خواهد انجامید.

محدثان و متکلمان امامیه آثاری در اثبات و گردآوری روایات رجعت تألیف کرده‌اند[۸] که از قدیم‌ترین آنان می‌توان حسن بن علی بطائنی، فضل بن شاذان نیشابوری،[۹] محمد بن مسعود نیشابوری و ابن‌بابویه (صدوق) را نام برد (نجاشی، فهرست: ص ۳۷، ۳۰۷، ۳۵۲، ۳۹۰). با تشکیل دولت صفویه (تأسیس: ۹۰۷ ق) و رسمی شدن مذهب امامیه در ایران، آثار متعددی در اثبات رجعت تألیف گردید (نک: صفری ۱۳۷۹: ۱۱۷ـ۱۱۹) که مهم‌ترین و مشهورترین آنها الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه از حرّ عاملی (م ۱۱۰۴ ق) است.[۱۰] در همین دوره، محمدباقر مجلسی (م ۱۱۱۰ ق) نیز در موسوعه‌ی مشهور حدیثی‌اش (بحارالانوار) روایات رجعت را گرد آورد (مجلسی، بحار الانوار: ۵۳/ ۳۹ـ۱۲۱) و به اثبات آن پرداخت (همان: ۵۳/ ۱۲۲ـ۱۴۴).

مهم‌ترین دلیل اعتقاد به رجعت، روایات مروی از ائمه‌ی شیعه است.[۱۱] شریف مرتضی روایات رجعت را از زمره‌ی اخبار آحاد به شمار آورده[۱۲] و بر اساس مبنای اصولی خود ـ که خبر واحد را یقین‌آور نمی‌داند ـ این روایات را موجب یقین درباره‌ی رجعت ندانسته، اما به جهت اجماع امامیه در باب رجعت (که طبق مبانی وی بر قول معصوم(ع) دلالت می‌کند)، آن را از جمله‌ی اعتقادات امامیه می‌شمارد (شریف مرتضی، رسائل: ۱/ ۱۲۶، ۳/ ۱۳۶). فارغ از استدلال‌های قرآنی[۱۳] و مستندات روایی،[۱۴] باید گفت که رجعت اعتقادی تعبّدی است که نمی‌توان دلیل عقلی محکمی برای آن اقامه کرد،[۱۵] هم‌چنانکه هیچ دلیلی بر انکار آن نیز نیست (مظفر ۱۳۸۱: ۸۳).[۱۶]

رجعت از دیرباز مسأله‌ای چالش‌برانگیز میان شیعیان ـ مخصوصاً شیعیان امامی ـ و مخالفان آنان بوده است. به گزارش نجاشی (فهرست: ۲۴۲)، عبدالعزیز جلودی (قرن سوم هجری) کتابی مشتمل بر گفته‌های عبداللّه بن عباس در انکار رجعت تألیف کرده بود.[۱۷] مخالفان امامیه ایراداتی ـ مانند: تشویق به گناه به امید توبه در حیات پس از رجعت و نفی تکلیف ـ بر رجعت وارد کرده‌اند که البته متکلمان امامیه به آنها پاسخ گفته‌اند (نک: شریف مرتضی، الفصول المختاره: ۱۵۳ـ۱۵۷؛ همو، رسائل: ۱/ ۱۲۶؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان: ۱/ ۲۵۵). متکلمان امامی همچنین بر تفاوت میان رجعت و تناسخ تأکید کرده و همواره تناسخ را مردود شمرده‌اند (نک: ابن‌بابویه، الاعتقادات: ۶۳؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان: ۳/ ۴۷؛ نیز: مظفر ۱۳۸۱: ۸۲).

از سوی دیگر، آموزه‌ی رجعت محملی برای ابراز برخی عقاید نادرست فرقه‌های منحرف نیز بوده است؛ چنانکه نزد برخی فرقه‌های غالی در میان شیعیان قدیم، رجعت مفهومی همانند تناسخ داشته است (نک: اشعری، المقالات و الفرق: ۴۵؛ نوبختی، فرق الشیعه: ۳۶ـ۳۷).[۱۸] حتی در ادوار متأخر نیز، دشواریابی و دیرفهمی آموزه‌ی رجعت و برخی منقولات نادرست در باب آن، مایه‌ی حیرت و انکار از سویی و انحراف و غلو از دیگرسو بوده است؛ چنانکه حرّ عاملی انگیزه‌ی خود را از تألیف الایقاظ (تألیف‌شده در: ۱۰۷۹ ق)، تألیف کتابی عنوان می‌کند که یکی از معاصران وی فراهم آورد و مطالبی غریب و بی‌پایه در آن نقل نمود، و همین سبب شد که شیعیان هم‌عصر او یا در باب رجعت توقف کنند یا آن را به نوعی دیگر تأویل کنند یا آنکه اساساً منکر آن شوند، از این رو وی کتابش را در اثبات رجعت و ذکر مستندات صحیح آن تألیف نمود (حرّ عاملی، الایقاظ: ۳۵).

گزارش‌هایی هست که نشان می‌دهد تفسیرهای متفاوتی نیز از آموزه‌ی رجعت وجود داشته است. از اشاره‌های مفید (اوائل المقالات: ۷۸، نیز: ۴۶، که به اختلاف میان امامیه در تفسیر رجعت اشاره می‌کند) و شریف مرتضی (رسائل: ۱/ ۱۲۶) برمی‌آید که گروهی از امامیه رجعت را به گونه‌ای متفاوت از معنای رایج تفسیر می‌کرده‌اند.[۱۹] به گفته‌ی شریف مرتضی (همان‌جا)، این عده چون از اثبات رجعت و ردّ شبهات پیرامون آن برنیامده‌اند رجعت را به معنای بازگشت دولت ائمه و امر و نهی تأویل می‌کرده‌اند. حر عاملی (الایقاظ: ۳۵) نیز نظیر همین مطلب را به برخی از معاصران خود نسبت می‌دهد.[۲۰] پیداست که پیوند رجعت با قیام قائم و آموزه‌ی مهدویت، زمینه‌ی مناسبی برای تفاسیری از این دست فراهم آورده بود.

شریف مرتضی (رسائل: ۱/ ۱۲۶) البته تفسیر رجعت به «بازگشت دولت ائمه» را رد می‌کند و اجماع امامیه را در معنای مرسوم رجعت می‌داند (نیز نک: فیض کاشانی، علم الیقین: ۲/ ۸۲۴؛ حرّ عاملی، الایقاظ: ۳۸۵ـ۳۸۷، که دوازده دلیل برای ردّ این تفسیر از رجعت برمی‌شمارد).

آثار کلامی ـ فلسفی خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷ـ۶۷۲ ق) را به دو دسته‌ی کلی می‌توان تقسیم کرد: یک دسته آثاری است که وی در هنگامی که در خدمت اسماعیلیه بود تألیف کرد و در آنها ـ بنابر وظیفه‌ی محوّل یا از سر اعتقاد ـ به تشریح آموزه‌های اسماعیلیان نزاری پرداخت؛ که مشهورترین آنها روضه‌ی تسلیم و آغاز و انجام (هر دو به فارسی) است. دسته‌ی دیگر کتاب‌هایی است که طوسی آنها را پس از کناره‌گیری از اسماعیلیه (در حدود سال ۶۵۴ ق) تألیف نمود[۲۱] و در آنها به تبیین و اثبات عقاید شیعه‌ی امامی پرداخت؛ که از آن میان تجرید الاعتقاد، قواعد العقائد، تلخیص المحصّل (هر سه به عربی) و فصول (به فارسی) از بقیه مهمترند.[۲۲]

با آنکه نوشتارهای اسماعیلیِ طوسی و آثار امامیِ او اختلافات ماهوی شگرفی با یکدیگر دارند و در برخی مواضع کاملاً در تضادّ با یکدیگرند، باید پذیرفت که افزون بر شیوه‌ی استدلال و روش تبیین[۲۳] موافقت‌هایی ـ هرچند محدود ـ در پاره‌ای آراء و ایده‌ها میان این دو دسته آثار هست. توجه به ایده‌ی نزاریِ تعلیم[۲۴] و ردّ تفسیر رایج متکلمان امامی از آموزه‌ی بداء[۲۵] در آثار امامیِ طوسی، از جمله‌ی هماهنگی‌هایی است که میان نوشته‌های نزاری وی و کتاب‌های اثناعشریِ او دیده می‌شود. تفسیر متفاوت طوسی از آموزه‌ی رجعت و عدم یادکرد رجعت به عنوان یک عقیده‌ی امامی را نیز می‌توان در همین راستا تحلیل کرد.

*

اهمیت رجعت در آثار اسماعیلیِ طوسی، به سبب پیوندی است که رجعت با آموزه‌ی قیامت دارد؛ چراکه طوسی در نوشتارهای اسماعیلی‌اش به تبیین تازه‌ای از آموزه‌های ستر و قیامت ـ مطابق با تحولات اعتقادی نزاریان متأخر ـ پرداخته بود (نک: دفتری ۱۳۷۶: ۴۶۷ـ۴۶۹). تفاسیر طوسی از رجعت ـ همانند تفسیر وی از آموزه‌های ستر و قیامت ـ تازگی داشت، هرچند به برخی تفسیرهای متفاوت از رجعت در ادوار گذشته بی‌شباهت نبود.

طوسی در مهم‌ترین اثر اسماعیلی‌اش، روضه‌ی تسلیم، ضمن پذیرش لفظ «رجعت»، دو تفسیر متفاوت از آن به دست می‌دهد. در یک‌جا ـ ظاهراً به نقل از امام نزاری ـ آن را به اظهار مراتب و اسرار و مصالحِ مرتِّب و مبایِن تأویل می‌برد و می‌نویسد:

و در کرّات[۲۶] و رَجَعات، ایشان ـ لذکره السلام ـ[۲۷] فرموده‌اند که حکم اضافت و حقیقت نگاه باید داشتن: از آن رویی که حق را مراتب است و ایشان هر یک اظهار مرتبه و سرّی و مصلحتی مرتِّب و مبایِن می‌کنند، نتوان گفت که کرّاتشان نیست. و از آن روی که حق را وحدتی هست و این مراتب آنجا همه یکی می‌باشد و ایشان به حکم حقیقت همه یکی‌اند ـ نه شخصشان از شخص انفصالی هست و نه معنویت از معنویت ـ ، نتوان گفت که رجعتشان هست. (طوسی، نصیرالدین، روضه‌ی تسلیم: ۱۵۸)

در جایی دیگر، طوسی با نقل روایتی منتسب به امام علی(ع) ـ که صبغه‌ای باطنی دارد و از حوادث آینده خبر می‌دهد ـ ، رجعت را به معنای بازگشت و ظهور امامی دیگر از نسل امام پیشین تفسیر می‌کند:

و از وعده‌ها و بشارت‌ها که می‌فرماید او [= امام علی(ع)] ـ لذکره السلام ـ یکی اینست: ولأبنینّ بمصر منبراً ولأنقضنّ بدمشق حجراً، ثمّ لأغزونّ بلد الدیلم، ولأبلغنّ ماوراءها من الاُمم ولأسهلنّ جبالها ولأقطعنّ أشجارها ثمّ لأغزونّ بلاد الهند والصین والروم. می‌فرماید: به مصر منبر بنهم و دمشق بستانم و پس به دیلمان روم [و] کوهستانش را نرم بکنم و پس دشتش را دارها[۲۸] بزنم و آن امّتان را که از پس ایشان باشند ـ یعنی مازندران و گیلان و موقان ـ به همه برسم و بعد از آن به غزای هندوستان و چین و روم بروم. یکی پرسید: یا مولانا أخبرنا بأنّک تحیا بعد الموت؟ یعنی: یا مولانا، ما را خبر می‌دهی به آنکه تو باز خواهی زیستن پس از موت و این همه بکردن، یا کسی از ذریّه و اولاد تو بکند؟ فرمود: هیهات هیهات، ذهبت فی غیر مذهب؛ یفعله رجل من أولادی. یعنی: چون دوری تو از این، و به این که بگفتی از راه بیفتادی؛ این مردی کند از فرزندان من چون روزگار به آن رسد که دعوت قیامت ـ که کمال همه‌ی ادیان و ملل است ـ به سرِ شرایع درآید. (همان: ۱۹۴ـ۱۹۵)

تفسیرِ منقول در متن پاره‌ی نخست را می‌توان در توجیه اقدامات متغیّر و متباینی دانست که از سوی امامان متأخر نزاری ـ در فاصله‌ای نسبتاً اندک ـ صورت گرفت: از سویی حسن دوم (مقتول ۵۶۱ ق) اعلام قیامت و نسخ شریعت می‌کند (نک: دفتری ۱۳۸۶: ۴۴۱ـ۴۴۷)، و از دیگرسو نواده‌ی وی محمد سوم (م ۶۱۸) نزاریان را ـ قاعدتاً از روی سیاست و مصلحت ـ به انجام مناسک عبادی مطابق اعتقادات اهل سنت فرمان می‌دهد (نک: همان: ۴۶۲).

اما مضمون کلی روایتِ منقول در متن پاره‌ی دوم ـ البته با اختلافاتی اساسی در الفاظ ـ در معانی الاخبار ابن‌بابویه (محدث و فقیه مشهور امامی، م ۳۸۱) نیز درج شده است (ابن‌بابویه، معانی الاخبار: ۴۰۶ـ۴۰۷؛ و از آنجا در: حرّ عاملی، الایقاظ: ۳۸۴ـ۳۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار: ۵۳/ ۵۹ـ۶۰).[۲۹] ابن‌بابویه پس از نقل این روایت می‌نویسد که امیرمؤمنان(ع) [با پاسخ خود به عبایه‌ی اسدی که در میانه‌ی روایت از امام درباره‌ی مفهوم کلام می‌پرسد] از عبایه تقیه نمود [و راز رجعت را از او پوشیده داشت] … ، زیرا او مُحتمِل اسرار آل محمد(ع) نبود (ابن‌بابویه، معانی الاخبار: ۴۰۷).

*

ردّ رجعت در تفسیر رایج آن، از قبل در میان متکلمان اسماعیلی سابقه داشت؛ چنانکه ناصرخسرو ـ متکلم و حجت اسماعیلی (م ۴۸۱ ق) ـ هرگونه بازگشت دوباره‌ی جسم دنیوی را، حتی در صورت معاد جسمانی، انکار می‌کند (نک: ناصرخسرو، زادالمسافر: ۳۸۷ـ۳۹۵). اما شایان توجه است که طوسی در آثار دوره‌ی دوم حیات فکری‌اش که با تمام توان در خدمت اثبات عقاید امامیه قرار دارند ـ مخصوصاً در اعتقادنامه‌ی مهم امامی‌اش (تجرید الاعتقاد) ـ نیز نامی از رجعت نمی‌برد و به آن اشاره نمی‌کند؛ تو گویی طوسی همچنان به تفسیر رایج رجعت اعتقادی نداشته و ذهن مؤسس و مستقل او، در این باره به گونه‌ای متفاوت با غالب علمای امامیه می‌اندیشیده است.

نگاه فلسفی طوسی به مسائل کلامی و عدم توجه وی به احادیث در شیوه‌ی فنی آن،[۳۰] می‌تواند زمینه‌ساز چنین اعتقادی بوده باشد. اما سوای اینها، می‌توان حدس زد که طوسی ـ بر خلاف ابن‌بابویه ـ اعتقادی به تقیه‌ی امام(ع) در روایتی که پیش‌تر آن را در کتاب نزاری‌اش (روضه‌ی تسلیم) نقل کرده بود (روایتی که پیش از این به آن اشاره کردیم) نداشته، و همچنان سخن امام(ع) را بنابر ظاهر آن تفسیر می‌کرده است؛ تفسیری که پیوندی مستحکم‌تر میان رجعت و مهدویت برقرار می‌سازد. اعتقاد ثابت و مستمرّ طوسی به وحدت ائمه(ع) در نورانیت و معنویت، البته می‌توانسته است مؤید چنین تفسیری از روایت ـ به صورتی همسان در هر دو دسته از آثار امامی و نزاری او ـ باشد.

به پیروی از طوسی، شاگرد بلندآوازه‌ی وی ـ علامه‌ی حلی ـ نیز در شرح مشهورش بر تجرید الاعتقاد (کشف المراد) اشاره‌ای به رجعت نمی‌کند، و در دیگر آثار کلامی‌اش[۳۱] نیز نامی از این آموزه نمی‌برد و اصراری بر اثبات آن ندارد.[۳۲]

*منتشرشده در: آینه‌ی میراث، دوره‌ی جدید، س ۸، ش ۲، پیاپی ۴۷، پاییز ـ زمستان ۱۳۸۹ش؛ صص ۱۷۱ـ۱۸۴

منابع

آل‌کاشف‌الغطاء، محمدحسین، ۱۴۱۵ ق، اصل الشیعه و اصولها، به کوشش علاء آل‌جعفر، قم.

ابن‌بابویه، محمدبن علی بن الحسین، الاعتقادات، به کوشش عصام عبدالسید، قم، ۱۴۱۴ ق.

همو، کتاب من لایحضره الفقیه، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، ۱۴۰۴ ق.

همو، معانی الاخبار، به کوشش علی‌اکبر غفاری، قم، چ ۲، ۱۳۶۱ ش.

ابن‌قولویه، محمدبن جعفر، کامل الزیارات، نجف، ۱۳۵۶ ق.

ابن‌منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب، به کوشش علی شیری، بیروت، ۱۴۰۸ ق.

اشعری، سعدبن عبدالله، المقالات و الفرق، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۶۰ ش.

اشمیتکه، زابینه، ۱۳۷۸ ش، اندیشه‌های کلامی علامه‌ی حلی، ترجمه‌ی احمد نمایی، مشهد.

انصاری، حسن، ۱۳۸۶ ش، «هویت واقعی کتاب اثبات الرجعه‌ی منسوب به فضل بن شاذان»، وبنوشت بررسی‌های تاریخی (kateban.com)، ۲۹ دی.

تمیمی سبزواری، علی‌بن محمد، ذخیره الآخره، به کوشش سید محمد عمادی حائری، تهران، ۱۳۸۳ ش.

تهرانی، آقابزرگ، ۱۴۰۳ ق، الذریعه، بیروت.

جوهری، اسماعیل‌بن حماد، تاج اللغه و صحاح العربیه، به کوشش احمد عبدالغفور عطار، تهران، ۱۳۶۸ ش.

حرّ عاملی، محمدبن حسن، الایقاظ من الهجعه بالبرهان علی الرجعه، به کوشش مشتاق مظفر، قم، ۱۴۲۱ ق.

حلی، حسن‌بن یوسف بن مطهر، منهاج الصلاح فی اختصار المصباح، به کوشش سید عبدالمجید میردامادی، قم، ۱۴۳۰ ق.

دانش‌پژوه، محمدتقی، ۱۳۳۵ ش، فهرست [نسخه‌های خطی] کتابخانه‌ی [مرکزی] دانشگاه تهران، جلد پنجم، تهران.

دفتری، فرهاد، ۱۳۷۶ ش، تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ترجمه‌ی فریدون بدره‌ای، تهران، چ ۲.

رازی، [محمدبن حسین‌بن حسن]، تبصره العوام، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۶۴ ش.

رفیعی قزوینی، سید ابوالحسن، ۱۳۸۶ ش، «مسأله‌ی رجعت»، مجموعه‌ی رسائل و مقالات فلسفی، چاپ غلامحسین رضانژاد، تهران.

سعادت‌پرور، علی، ۱۴۱۶ ق، الشموس المضیئه فی الغیبه و الظهور و الرجعه، تهران.

شریف مرتضی، علی‌بن حسین موسوی، رسائل الشریف المرتضی، به کوشش سید مهدی رجایی، قم، ۱۴۰۵ ق.

همو، الفصول المختاره من العیون و المحاسن، چاپ سید علی میرشفیعی، قم، ۱۴۱۴ ق.

صفری، نعمت‌الله، ۱۳۷۹ ش، «رجعت در آثار علامه مجلسی»، یادنامه‌ی مجلسی، به کوشش مهدی مهریزی ـ هادی ربانی، جلد دوم، تهران.

طباطبایی، سید محمدحسین، [بی‌

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.