پاورپوینت کامل فلسفه با حقیقت سر و کار دارد ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل فلسفه با حقیقت سر و کار دارد ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه با حقیقت سر و کار دارد ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه با حقیقت سر و کار دارد ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
پژوهشگری مینویسد وقتی کتابهای معرفی شده در آمازون در ربط با مسائل دانشگاهی را جستوجو میکنیم، با بیش از سیصد کتاب با عنوان بحران بر میخوریم که جنبههای مختلف بحران در دانشگاه و نهادهای آموزشی را مورد بررسی قرار دادهاند. خود این داده به ظاهر کماهمیت نشان میدهد که دانشگاه، معرفت و بحران در هم آمیخته شدهاند.
عقل تحت سلطه هیچ قانونی جز خودش نیست
حق و وظیفه فلسفه در دانشگاه: پیگیری نزاع مشروع، ایستادگی در برابر نزاع نامشروع
پژوهشگری مینویسد وقتی کتابهای معرفی شده در آمازون در ربط با مسائل دانشگاهی را جستوجو میکنیم، با بیش از سیصد کتاب با عنوان بحران بر میخوریم که جنبههای مختلف بحران در دانشگاه و نهادهای آموزشی را مورد بررسی قرار دادهاند. خود این داده به ظاهر کماهمیت نشان میدهد که دانشگاه، معرفت و بحران در هم آمیخته شدهاند. مورخان به یادمان میآورند که اندیشیدن به بحران دانشگاه و خطراتی که استقلال دانشگاه را مورد تهدید قرار دادهاند، امر جدیدی نیست و تقریبا در همه دورههای اصلی تاریخ نهاد دانشگاه جریان داشته است. یکی از فیلسوفانی که درگیر این ماجرا شده است، اییمانوئل کانت است. او در پاییز ۱۷۹۸، هنگامی که ۷۴ ساله بود کتاب نزاع دانشکدهها را منتشر کرد و درصدد برآمد تا استقلال دانشگاه، به ویژه دانشکده فلسفه را با محوریت سیادت عقل، صورتبندی فلسفی کند. او میخواست ایده دانشگاه را در زمین عقل محض مستقر سازد و دانشکدهای که عقل را نمایندگی میکرد در مرتبهای بالاتر از سایر دانشکدهها قرار دهد. کانت استدلال میکرد که نزاع بین دانشکدهها هرگز نمیتواند پایان پذیرد و دانشکده فلسفه همواره باید مهیای این باشد که نزاع را همواره پایانناپذیر و زنده نگه دارد. دریدا در خوانش خود از ایده کانتی دانشگاه، یادآور میشود که دانشکده فلسفه همواره باید هوشیار و مراقب باقی بماند، چراکه «حقیقت تحت حمایت این دانشکده، همواره در خطر و مورد تهدید است.» اهمیت کتاب نزاع دانشکدهها در تاریخ ایده دانشگاه، این پرسش را پیش رو میگذارد که امروزه پس از گذشت بیش از دو قرن از انتشار آن، چه درسهایی میتوانیم از آن بیاموزیم؟ آنچه در پی میآید پاسخ به این پرسش در قالب چند نکته مشخص است.
نکته اول: اولین درسی که از کتاب نزاع دانشکدهها میتوان آموخت، ضرورت ورود مستقیم (صدالبته با رویکردی فلسفی) به مسائل آنی و عاجل بشر در حوزههای مختلف زندگی است.
میدانیم موضوعی که کانت در نزاع دانشکدهها با آن درگیر میشود، بههیچوجه حال و هوای نوشتههای نظری قبلی او، بهویژه «نقد عقل» او را ندارد. حتی گفته شده است که آثار کانت در دوره پایانی عمر، هم به لحاظ موضوعاتی که انتخاب میکند و هم به لحاظ نوع مواجههایی که با آن موضوعات دارد، بهکلی با دوره آغازین فعالیت فلسفی او متفاوت است. گاه حتی برای توصیف آثار پایانی او، از اصطلاح ویژگی عجیب (Stranger Character) استفاده و گفته شده است که در مقایسه با سختگیریهای فنیای که در آثار دوره اول کانت وجود دارد، او در اواخر عمرش، روش متفاوتتری پیشه میکند. فراتر از آن، گرچه کانت در این کتاب به تحلیل دانشگاه و منازعات بین دانشکدههای مختلف میپردازد، ولی دلیل ورود او به این عرصه، کاملا مبتنی بر تجربه زیسته و ناظر بر جنبههای بسیار مشخصی از حوادث اجتماعی و سیاسی زمانه او است. حداقل یکی از دلایلی که کانت را به جمعآوری سه قطعهای که در زمانهای مختلف نوشته بود و انتشار آنها در قالب یک اثر میکشاند، این است که او میخواهد اعتراض تند خود نسبت به صدور دستور سانسور توسط پادشاه و وزیر او «ولنر» را گاه با کلماتی قوی و گاه با طنزی تیز علنی کند. به همین دلیل، نزاع دانشکدهها را یکی از شخصیترین نوشتههای کانت دانستهاند، چراکه مباحث کتاب با ارجاع مداوم به اتهاماتی پیش میرود که شاه و ولنر متوجه او کردهاند. در حقیقت، کانت از طریق صورتبندی نزاع دانشکده فلسفه با دانشکده الهیات، در پی اثبات حقِ دانشکده فلسفه برای آزادی بیان است. به این معنا که هیچ مرجعی و هیچ دانشکدهای حق ندارد استدلالهای عقلانی دانشکده فلسفه را با زور پاسخ گوید.
نکته دوم، موضوعیت داشتن صورتبندی کانت از موضوع نزاع بین دانشکدهها، حداقل در سطح ملی است. کانت تفاوتهای معناداری بین دانشکده فلسفه که او آن را «دانشکده فرودست» میخواند، با سه «دانشکده فرادست»، یعنی الهیات، حقوق و طب قائل میشود؛ تفاوتهایی که هنوز در حوزههایی معتبر است. او میگوید ماهیت دانشکده فلسفه را باید در اتکا به «اصول پیشینی» جستوجو کرد، درحالی که ماهیت دانشکده الهیات را باید در توسل آن به حقیقت تجربی و وحی الهی پیگیری کرد. دانشکده فلسفه چون در پی حقیقت است، تمایل دارد که منازعات فکری را به نحوی بیپایان ادامه دهد و در این مسیر باید از حق کامل آزادی بیان برخوردار باشد. کانت این آزادی را هم حق دانشکده فلسفه میداند و هم دفاع از آن را وظیفه دانشکده فلسفه میداند و این در حالی است که دانشکده الهیات تمایل دارد که اگر توانست از طریق کلام مقدس و اگر نتوانست از طریق کمک گرفتن از قدرت حکومتی، نزاع را حل و فصل کند و تفاهم را حاکم گرداند. حکومت نیز با این پشتیبانی و نیز حمایت مالی، دانشکده الهیات را مطیع خود میسازد و هر جا به کار آید از آن به عنوان اهرم اعمال قدرت خود استفاده میکند اما دانشکده فلسفه از آنجا که نقاد حکومت است، خاری در چشم آن به شمار میآید و چون از پشتیبانی مالی و سیاسی حکومت برخوردار نیست، در نتیجه نه مطیع فرامین آن که مطیع فرامین عقل است.
دانشکده حقوق نیز گرچه در جهاتی با دانشکده الهیات متفاوت است ولی از آنجا که تعریف ماهوی خود را در تکیه به قوانین وضع شده میجوید (قوانینی که به هر حال توسط حکومت تایید و تنفیذ شده است)، همراه با دانشکده الهیات میشود. روش کار این دانشکده، توسل تمامعیار به متن قانون است و ابزاری هم که در دست دارد، کتاب قانون است؛ با چنان روش و چنین ابزاری، معلوم است که نسبت این دانشکده با حکومت همانند نسبت بازو با تن است؛ بدینترتیب، دانشکده حقوق، به بازوی اجرایی حکومت تبدیل میشود و رجوع آن به عقل، در حد به کار گرفتن آن در محدوده مشخصی است که آن را تامین سعادت مدنی بشر مینامد؛ سعادتی که تامین آن بدون توجهِ حکومت، نمیتواند پیش رود.
از نظر کانت، دانشکده طب هم از نظر روش، هم از نظر هدف، هم به لحاظ نسبت با حکومت، به دانشکده فلسفه نزدیکتر و از دو دانشکده الهیات و حقوق دورتر است. این دانشکده، ماهیت خود را در توسل به استدلالهای علمی-تجربی میجوید و چون چنین است همچون دانشکده فلسفه و برخلاف دو دانشکده دیگر، وابسته به هیچگونه مرجعیت متنی نیست. ابزار کار این دانشکده طبیعت، روش کارش استخراج قوانین طبیعت و هدف آن، تامین سعادت جسمانی بشر است. گرچه حکومت از این دانشکده فرادست نیز حمایت میکند ولی نمیتواند در سازوکارهایش دخالت کند و به همین دلیل، وابستگی آن به حکومت کمتر از وابستگی دو دانشکده فرادست دیگر است.
نکته سوم، موضوعیت داشتن شیوه نزاع است: نزاع مشروع در مقابل نزاع نامشروع. یکی از مهمترین نکات و شاید مهمترین آموزه کانت در کتاب نزاع دانشکدهها، تمایزی است که او بین دو نوع نزاع مشروع و نامشروع قائل میشود. او سعی میکند نزاع مشروع را تقویت و نزاع نامشروع را افشا کند و با آن بستیزد. نزاع علنی دیدگاهها از نظر کانت هم میتواند به علت ماده و هم به دلیل صورت آن، نامشروع باشد. نزاع زمانی به علت ماده، نامشروع خواهد بود که ما مجاز نباشیم اصولا موضوعی خاص را مورد منازعه قرار دهیم. گویی برخی موضوعات هستند که ما مجاز نیستیم در سطح عمومی، پیرامون آنها به نزاع بپردازیم اما نزاع زمانی به سبب صورت آن یا به سبب شیوه مجادله آن نامشروع است که یکی از طرفین نه بر پایه استدلال، بلکه با تکیه بر علل غیرعلمی، از ترفند تطمیع گرفته تا تهدید به خشونت بهره گیرد تا منازعه را به نفع خود فیصله دهد و طرف مقابل را وادارد که با او موافقت کند. نزاع نامشروع، از تمایل به سلطه دانشکدههای فرادست (با مساعدت حکومت) بر فرودست ناشی میشود و عمدتا خود را به دو شکل نشان میدهد:
۱. تحمیل قوانین و آموزههای دینی، بهمثابه بهانه متوقف کردن نزاع، در مورد دانشکده الهیات.
۲. تحمیل قوانین عرفی بهمثابه نظام و سازمان اجتماعی و ضرورت حفظ این نظام در مورد دانشکده حقوق.
البته ممکن است همه طرفها، ازجمله فیلسوفان، مرجعیت دانشکدهای را در موردی خاص و بنا به مصالحی بپذیرند، اما تنها مرجعیتی که باید حاکم بر دانشگاه باشد، مرجعیت عقل است؛ اما نزاع مشروع، نزاعی است که در آن، موضوع مورد نزاع به نحوی آزاد و با عقلی سرد و بیرحم، تا هرجایی که ضرورت دارد، ادامه پیدا کند، بیآنکه مرعوب قداست موضوعی شود که مورد نزاع قرار گرفته است. کانت برای نزاع مشروع چند ویژگی ذکر میکند؛
۱) این نزاع نمیتواند و نباید از طریق توافقی صلحآمیز حلوفصل شود، چراکه نزاع فقط میتواند از طریق پنهان کردن علت جدال و رها ساختن خود برای متقاعد شدن، فیصله یابد؛ شیوهای که با روح دانشکده فلسفه که بیان علنی حقیقت را کارکرد طبیعی خود میداند، در تضاد است.
۲) این نزاع هرگز نمیتواند پایان یابد و این دانشکده فلسفه است که باید همواره آماده تداوم آن باشد. دانشکده فلسفه هرگز نمیتواند نسبت به خطری که حقیقت را تهدید میکند، بیتوجه باشد.
۳) این نزاع میان یک دانشکده و دانشکدهای دیگر است و به نفع حکومت است که در آن دخالت نکند و با آرامش، نظارهگر آن باشد.
۴) این نزاع میتواند کاملا منطبق با توافق جامعه تحصیلکرده و مدنی، در اصولی باشد که اگر رعایت شوند، میتوانند پیشرفتی پایدار را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 