پاورپوینت کامل ارسطو و زیبایی ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ارسطو و زیبایی ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ارسطو و زیبایی ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ارسطو و زیبایی ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
ارسطو این شاگرد بزرگ و البته عصیانگر افلاطون که حقیقت و افلاطون را با هم دوست دارد، اما حقیقت را از افلاطون بیشتر، دو کتاب درباره زیبایی نوشت: درباره زیبا و درباره اشیای زیبا که هر دو متأسفانه مفقود گردیده و هیچ اثری از آنها نیست؛ اما تأمل در برخی آثار موجودش نشان میدهد تأملاتی در باب زیبایی داشته است که سیر مفهوم زیبایی را از دامنه جهان تجرید یا معقول به جهان محسوس میکشاند.
ارسطو این شاگرد بزرگ و البته عصیانگر افلاطون که حقیقت و افلاطون را با هم دوست دارد، اما حقیقت را از افلاطون بیشتر، دو کتاب درباره زیبایی نوشت: درباره زیبا و درباره اشیای زیبا که هر دو متأسفانه مفقود گردیده و هیچ اثری از آنها نیست؛۱ اما تأمل در برخی آثار موجودش نشان میدهد تأملاتی در باب زیبایی داشته است که سیر مفهوم زیبایی را از دامنه جهان تجرید یا معقول به جهان محسوس میکشاند.
مهمترین بحث ارسطو در این باب، رویکردی است که در کتاب متافیزیک یا مابعدالطبیعه برگزیده است. ارسطو در کتاب سیزدهم مابعدالطبیعه (فقره ۱۰۷۸) به بحث در باب ریاضیات پرداخته و در باب سوم این فصل با عنوان «موضوعات ریاضی را فقط در فکر میتوان از اشیای محسوس منها ساخت»، به جایگاه ریاضیات در حکمت و فلسفه اشاره میکند. بحث در باب موضوع ریاضی و نیز هندسه، دغدغه مهم او در این فصل است. از منظر ارسطو مراتب معنا در این علوم با تعریف آنها مرتبط است؛ تعریفی که با بساطت موضوع نسبت مستقیم دارد، یعنی هرچه شیئی بسیطتر باشد، شناسایی ما در بابش دقیقتر است. بر این اساس ارسطو تأکید میکند علمی که نظر به مقدار ندارد، دقیقتر از علمی است که مقدار را در نظر دارد و البته از آن دقیقتر، علمی است که به موجودات، بدون توجه به حرکت آنها نظر دارد. بر این اساس علمی که متوجه حرکت باشد، دونپایهتر از علم فوقالذکر است؛ اما در متن همین علوم (علومی که به حرکت میپردازند) دقیقتر از همه، علمی است که به حرکت اول توجه میکند؛ زیرا حرکت اول از بسیطترین حرکات است.۲
این معنا از دیدگاه ارسطو در باب دانشهایی چون تألیف الحان و مناظر نیز صادق است؛ زیرا هیچیک از این علوم به موضوعات خود از آن حیث که شیئی مرئی یا صوت هستند، توجه ندارند، بلکه آنها را فقط از این جهت که خطوط و اعدادند، بررسی میکنند و میدانیم که خطوط و اعداد خصوصیات ذاتی شئ مرئی و صوت هستند.
این دیدگاه ارسطو تا حدی شبیه ایده افلاطون است: هرچه علمی از موضوع محسوس فاصله بگیرد، به همان اندازه موضوعش بسیطتر میشود؛ پس به همان اندازه شناساییاش نسبت به موضوع دقیقتر میشود. بنابراین در میان علومی چون حساب، هندسه، نجوم، علم منظر و تألیف الحان علم حساب برتری دارد، چون موضوع آن انتزاعیتر است. آنچه گفتیم، خود مقدمهای است تا ارسطو را به بحث در باب زیبایی بکشاند. بحثی که به نظر میرسد مهمترین رویکرد او در تبیین و تعریف زیبایی است. در این باب سخن اول نسبت میان خیر، زیبایی و امر مطبوع است.
نسبت میان خیر، زیبایی و امر
یکی از مهمترین کارهای ارسطو در باب زیبایی، تمایز میان امر مطبوع و امر زیباست. از دیدگاه او هر آنچه مطبوع نفس باشد، الزاما زیبا نیست، گرچه میتواند به سبب ایجاد لذت زیبا خوانده یا نمایانده شود، اما او در پروبلمانا (مسائل) مابین انتخاب لذت جنسی یا انتخاب زیباشناختی، تفاوت قائل میشود. این یعنی تمایز میان آنچه میل طلب میکند و آنچه حقیقتا به عنوان زیبایی در جهان عینی ظهور و بروز دارد. به تعبیر کاپلستون، تأکید بر این مسأله در کتاب مابعدالطبیعه، ایجاد ارتباط میان علوم ریاضی و زیبایی را (که زیبایی را در اعیان جلوهگر میسازد همچنانکه در رساله فیلبس افلاطون دیدیم)، مستحکم ساخته و بنابراین، رویکرد ارسطو در تعریف زیبایی بر بنیاد قواعدی چون تناسب و توازن را قوت میبخشد.۳
با تأکید بر تمایل ارسطو بر ایجاد تمایز میان امر مطبوع و امر زیبا، سؤالی ذهن ارسطوشناسان را به خود مشغول کرده است: نسبت زیبایی با خیر چیست؟ آیا در اینجا نیز چون تمایز میان زیبا و مطبوع، تمایز وجود دارد؟ در رساله خطابه یا ریطوریقا که از آن سخن خواهیم گفت، زیبا چیزی است که چون خیر است، مطبوع و خوشایند است. این تعریف تعادلی کاملا موازی میان خیر و زیبا ایجاد میکند؛ اما تصریح او در مابعدالطبیعه که زیبا و خیر متفاوتند، مخاطب را سردرگم میسازد.
از نظر ارسطو خیر همیشه رفتار را به عنوان موضوع خود در بر دارد؛ اما زیبا در اشیا بیحرکت نیز یافت میشود. بنابراین زیبا اعم از خیر است و کاملا نمیتواند همسنگ آن باشد. این قول بدان معناست که زیبا الزاما محصول ظهور میل یا احساس یک انسان نیست، بلکه میتواند فارغ از هرگونه غرض یا بیارتباط با آن، در یک شئ موجود باشد (مسألهای که میتوانست در رأی هیوم و کانت در قرون بعد تأثیر بهسزایی بگذارد).
ذکر نکتهای در این قلمرو روشنگر است. تمایز میان زیبا با امر مطبوع و خیر، با محوریت انسان صورت میگیرد. در امر مطبوع طبع انسانی دخالت دارد، در خیر نیز رفتار انسانی دخیل است؛ اما زیبا الزاما محصول ظهور این دو حس در انسان نیست، زیرا در غیبت ناظر و ظهور این احساسات نیز، زیبایی در اعیان موجود است، همچون زیبایی نقوش هندسی. ارسطو مایل است تأکید کند احساس لذت با رؤیت اشکال زیبای هندسی الزاما از میل و طبع انسان برنمیخیزد (و نیز با رفتار خیرآمیز او چندان ارتباط ندارد)، بلکه در خود این اشکال فیحد نفسه هست (همان نکته رساله فیلبس) و همین معناست که او را به رجحان امر زیبا در اعیان با استفاده از قواعدی چون نظم و تناسب میکشاند.
ارسطو در متافیزیک ابتدا تأکید میکند خیر و زیبایی غیر از یکدیگرند: «زیرا خیر همیشه مستلزم عمل است، ولی زیبایی در اشیای بیحرکت نیز ممکن است پیدا شود»۴ (و این البته در حالی است که در ریطوریقا (یا فن خطابه) زیبایی و خیر را کاملا مرتبط و وابسته به هم میداند. آنجا که در این اثر خویش و ذیل بحث لذت، ضمن اینکه لذت را خیر میداند تأکید میکند هرچیز زیبا و مطلوبی خیر است، یا به عبارتی چیزی که زیبا و مطلوب باشد، الزاما خیر است).۵
این تأکید ارسطو بر نسبت زیبایی و خیر از دیدگاه برخی محققان خود تعریفی از زیبایی است: «زیبا چیزی است که هم به خودی خود مطلوب است و هم ستودنی است یا چیزی است که هم خیر است و هم چون خیر است، لذتبخش است.»۶ در ابتدا به نظر میرسد این ورود به بحث زیبایی آن نیز هنگامیکه ارسطو در فصل سیزدهم متافیزیک، بهشدت سرگرم اثبات تجریدی یا نیمهتجریدی بودن برخی علوم است (با توجه به موضوعاتشان)، کاملا ناگهانی است، لیک شرح ماجرا توسط او نشان میدهد اتفاقا این رویکرد، رویکردی بسیار دقیق است؛ زیرا پس از تأکید بر تفاوت میان خیر و زیبایی، به مفروضی مکنون پاسخ میدهد:
فیلسوفانی هستند که میگویند علوم ریاضی از این رو که به تجرید نزدیکند، نسبتی با هنر و زیبایی ندارند. این همان فرض مستور است که از سوی برخی فلاسفه بیان میشود، اما ارسطو چنین فیلسوفانی را در معرض اشتباه میداند؛ زیرا برخلاف رأی آنان، علمای ریاضی درباره خیر و زیبایی بسیار سخن گفته و استدلالهای فراوان میآورند گرچه ارسطو میپذیرد این ریاضیدانان بالصراحه اصطلاحات
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 