پاورپوینت کامل خواجه نصیرالدین طوسی و عرفان شیعی ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خواجه نصیرالدین طوسی و عرفان شیعی ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خواجه نصیرالدین طوسی و عرفان شیعی ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خواجه نصیرالدین طوسی و عرفان شیعی ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
در بحث نسبت میان مباحث عرفانی و خواجه نصیرالدین طوسی از جمله ادله مشهور، نامهنگاریهای وی با صدرالدین قونوی، برجستهترین شارح آرای ابنعربی و شاگرد تربیت شده توسط شیخ اکبر است.
الف) در بحث نسبت میان مباحث عرفانی و خواجه نصیرالدین طوسی از جمله ادله مشهور، نامهنگاریهای وی با صدرالدین قونوی، برجستهترین شارح آرای ابنعربی و شاگرد تربیت شده توسط شیخ اکبر است. در این نامهنگاریها القاب به کار گرفته شده توسط خواجه نصیر خطاب به قونوی (…. خطاب عالی مولانا، إمام معظم،هادی الامم، و کاشف الظلم، صدر المله و الدین، مجد الاسلام و المسلمین، لسان الحقیقه، برهان الطریقه، قدوه السالکین الواجدین و مقتدی الواصلین المحققین، ملک الحکماء و العلماء فی الارضیین، ترجمان الرحمن، افضل و أکمل جهان ـ أدام الله ظله و حرس وبله و طله ـ، بخادم دعاء و ناشر ثناء مرید صادق و مستفید عاشق، محمد الطوسی رسید بوسید و بر سر و چشم نهاد و گفت (رباعی):
از نامه تو ملک جهان یافت دلم
در لفظ تو عمر جاودان یافت دلم
دل مرده بدم، چو نامه بر خوانده شد
از هر حرفی هزار جان یافت دلم
هر چند که در ما تقدم صیت فضائل و آوازه مناقب آن ذات بی همال استماع کرده بود و بمشاهده خیال مبارک و مطالعه شمائل آن وجود بی نظیر مشتاق شده، و بوصول بخدمت او نیازمند گشته و روزگار در نیل آن مامول مساعدت مبذول نمیکرد، همت بر آن میگماشت که به کتابت راه استفادت گشاده گرداند، و بمراسلت به آن حضرت بزرگوار توسل جوید. ناگاه بخت خفته بیدار گشت، و مطلوب حقیقی روی نمود، به ایراد خطاب جانافزا و مفاوضه دلگشا این بیچاره را مشرف گردانید.) نشان از آگاهی او به جایگاه عرفانی قونوی دارد و البته به تعبیر برخی محققان تأیید تلویحی وحدت وجود از سوی خواجه در یکی از این مکتوبات که با عنوان «الوحده المطلقه» از آن نام میبرد: «فإن الراضی یدعی أن له وجوداً مقابلاً لوجود المرضی عنه، و له مجال تصرف ترکه باختیاره؛ و ذلک دعوی الشرکه فی الوجود و التصرف، تعالی الله عن أن یکون له شریک أو معه متصرف. فإن ارتقی من هذه الدرجات و وصل إلی مقام الفناء المحض و محو الأثر الذی هو منزل أهل الوحده المطلقه… لا یلتفت إلی الرضا و التسلیم، بل مم هو أن یکون له ثبوت حتی یمکن اتصافه بالکمال او یکون له ذات حتی یصیر منعوتاً بنعوت الجلال. وهناک ینقطع السلوک و السالک و ینعدم الوصول و الواصل، فان الی الله المنتهی و إلیه الرجعی» (المراسلات بین صدرالدین القونوی و نصیرالدین طوسی.ص۹۶) نشان از گرایش به آرای ابن عربی و صدرالدین قونوی دارد و میدانیم که بحث وحدت وجود از بنیادیترین مباحث عرفانی عارفان است.
ب: اما علاوه بر دلیل فوق (که البته تصریحی از گرایشات عرفانی خواجه ندارد و بیشتر اظهار ادب فوقالعاده خواجه نسبت به یکی از بزرگان عرفان است و بحث وحدت وجود نیز بیانی نو از آرای ابنسینا به ویژه در اشارات است) دلیل دیگری در نسبت میان مباحث عرفانی با خواجه بیان شده است: کتاب اوصاف الاشراف.
نام اصلی این کتاب اوصافالاشراف فی السیر و السلوک و به فارسی نگاشته شده است. بنا به مقدمه خواجه، وی این کتاب را بعد از اخلاق ناصری و به اشاره محمد بن بهاءالدین محمد الجوینی، درشش یاب تألیف نموده است.
هر باب دارای فصولی است. باب اول با عنوان در مبدأ حرکت، شش فصل با عناوینی چون ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابت و اخلاص دارد. باب دوم در شناخت موانع است و با شش فصل به شرح مفاهیمی چون توبه، زهد، فقر، ریاضت، محاسبت، مراقبت و تقوی میپردازد. باب سوم در سیر و سلوک و احوال سالک است و در آن مفاهیمی چون خلوت، تفکر، خوف، حزن، رجاء، صبر و شکر مورد بحث قرار گرفتهاند. باب چهارم در بیان احوال مقارن سلوک است و ارادت، شوق، محبت، معرفت، یقین و سکون مورد توجه و شرحاند. باب پنجم در حالات وصول واصلان است و مباحث آن توکل، رضا، تسلیم، توحید، اتحاد و وحدت است. و نهایت باب ششم شرح کامل فنا است. چنان چه میبینیم بیان و موضوعات اوصاف شباهت آشکاری با متون مهم تصوف همچون کشف المحجوب یا رساله قشیریه دارد و خود دلیلی آشکار برای توجه خواجه به متون و مباحث عرفانی بویژه که فصل ششم در باب فناست و فنا یکی از عالیترین و غاییترین مباحث عرفانی است. اما:
در این جا سؤالی مطرح است آیا اوصافالاشراف میتواند سند گرایشات عرفانی خواجه نصیر باشد؟ البته خواجه که به شدت سینوی است و کاملاً معتقد به ابنسینا، باید متأثر از فصول پایانی اشارات که شیخالرئیس عالیترین مباحث در باب عرفان و عارفان را بیان نموده، مباحث عرفانی را مورد توجه خود قرار داده باشد. ضمن آن که شیعی بودن خواجه نیز میبایست در جان او تعلقات عرفانیه را برانگیخته باشد و البته همه اینها در حالی است که خواجه در قرن هفتم میزیست یعنی زمان حضور ابن عربی (متوفای ۶۳۸) و مولانا محمد جلالالدین بلخی(متوفی ۶۷۲ یا همان سال فوت خواجه)
اما اگر از مکاتبات خواجه با صدرالدین قونوی به برهان ظاهر، واضح و روشنی در اثبات و تبیین گرایشات عرفانی او نرسیم در اوصاف الاشراف قطعا میتوانیم رگههایی از گرایشات عرفانی خواجه را به عین مشاهده نماییم لکن با رویکردی متفاوت از رویکرد غالب اهل تصوف و عرفان در قاموس رسمی آن.
به عبارتی رویکردی کاملاً شیعی که حاوی مشخصههایی است چون عاری بودن از هر گونه شطحیات صوفیانه، کاملاً مستند به قرآن، و نیز حضور پر رنگ عقل.
خواجه در مقدمه اوصاف الاشراف، نگارش آن را به اشاره نافذ قدوه اکابر عرب و عجم محمد جوینی میداند و در آن شرح حقایق و ذکر دقایق سیر اولیاء و سالکان طریقت و طالبان حقیقت بر پایه قوانین عقل و سمع را هدف قرار داده: «و مشتمل است بر بیان اخلاق کریمه و سیاسات مرضیه، بر طریقه حکما، اندیشهمند بود که مختصرى در بیان سیر اولیاء و روش اهل بینش بر قاعده سالکان طریقت، و طالبان حقیقت، مبنى بر قوانین عقلى و سمعى» (اوصاف الاشراف ص۴) بنابراین خواجه با تاکید بر سمع و عقل نشان میدهد وقعی به شهود و مکاشفت نمینهد و مطالب را به پایه عقل و نقل ایراد میکند.ابتدا کردن به آیات قرآن در هر فصل، رویکرد قرآنی او را کاملا نشان میدهد: «چند باب مشتمل بر شرح آن حقایق و ذکر آن دقایق در این مختصر وضع کرد، و در هر باب آیتى از تنزیل مجید که «لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» که به استشهاد وارد بود ایراد کرد،» (همان) بویژه تامل در نحوه بیان و نوع پرداخت مطالب نشان میدهد خواجه به هیچ وجه قصد ندارد از حوزه قرآن و عقل خارج شده و در قلمرو شطحیات و مشاهدات متصوفه بلغزد.بعنوان مثال به نقطه نظر او در باب وحدت وجود که در مطالب بالا بیان شد بنگرید. خواجه تقابل وجود با حضرت حق را مطلقا رد میکند و سالک را بشرط آن که به مقام محو اثر و فنای محض رسد، منتهی به حضرت حق و بازگشت به او میداند که البته در قرآن نیز بدان اشارت رفته: انا لله و انا الیه راجعون.
ج: نکته بسیار مهم دیگر رویکرد اخلاقی خواجه است. بغیر از مباحثی همچون فنا و وحدت که از مختصات اصلی مباحث اهل تصوف است، بقیه موارد مذکور در اوصاف الاشراف مباحثی کاملا وارد در حوزه اخلاق است فلذا شرح و بیان آنها میتواند نه توجه و ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 