پاورپوینت کامل آینده و توسعه ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آینده و توسعه ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آینده و توسعه ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آینده و توسعه ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

همه نشانه ها حکایت از آن دارند که آینده نگری روز به روز دشوارتر می شود. اگر در جایی آینده نگری وجود داشته و برنامه ها طبق پیش بینی اجرا شده و به نتیجه رسیده است باید بپذیریم که در آنجا هنوز نشانی از خرد عملی وجود دارد و به مدد انست که توانسته اند برنامه و نحوه اجرای آن را از جوانب مختلف در نظر آورده و آن را تدوین و اجرا کنند اما وقتی در جایی آینده نگری وجود ندارد باید تحقیق شود که آیا در آنجا نیازی به آن وجود ندارد یا نیاز هست اما نیاز را درک نمی کنند و شرایط و امکانهای عمل را تشخیص نمی دهند و توانایی عمل کردن ندارند.

همه نشانه ها حکایت از آن دارند که آینده نگری روز به روز دشوارتر می شود. اگر در جایی آینده نگری وجود داشته و برنامه ها طبق پیش بینی اجرا شده و به نتیجه رسیده است باید بپذیریم که در آنجا هنوز نشانی از خرد عملی وجود دارد و به مدد انست که توانسته اند برنامه و نحوه اجرای آن را از جوانب مختلف در نظر آورده و آن را تدوین و اجرا کنند اما وقتی در جایی آینده نگری وجود ندارد باید تحقیق شود که آیا در آنجا نیازی به آن وجود ندارد یا نیاز هست اما نیاز را درک نمی کنند و شرایط و امکانهای عمل را تشخیص نمی دهند و توانایی عمل کردن ندارند. این وضع روحی و عملی بیشتر به کشورهای همچنان توسعه نیافته تعلق دارد. این کشورها برای اینکه از وضعی که دارند خارج شوند محتاج به اراده بیرون آمدن از آن وضعند اما این اراده را از کجا بیاورند و نمی دانیم وقتی از آن اراده محرومند چرا به جای اینکه در فکر اراده به عمل باشند درباره آینده و آینده نگری حرف می زنند. البته اگر می گفتند حرفی نداریم بزنیم و به ضعف و ناتوانی های خود واقف بودند. شاید نشانه آن بود که قدم در راه آینده نگری گذاشته یا در آستانه ورود به آن قرار دارند ولی وقتی از برنامه ریزی و آینده-نگری خبری نیست، سخن گفتن از سنجش و ارزیابی آینده نگری و روشهای آن و برگزاری مراسم برای آن صرفاً می تواند درس تذکر باشد. در حدود شصت سال پیش یکی از دوستانم که با مطبوعات همکاری داشت، گفت به مناسبت چهارده مرداد (روز مشروطیت) چیزی بنویسم. من هم یادداشتی نوشتم و عنوانش را گذاشتم “جشن ولادت طفلی که مرده به دنیا آمد” روزنامه ای در تبریز آن را تحت عنوان «جشن ولادت مردگان» چاپ کرد و توقیف شد. مرادم از این طفل مشروطیت بود (البته اکنون نظرم درباره مشروطیت اندکی تغییر کرده است) در یادداشت مزبور نوشته بودم مشروطیتی که دیگر نیست روز خاص و جشن و مراسم نمی خواهد به جای جشن بیاییم اگر می توانیم مشروطه را احیا کنیم. اکنون هم می گویم آینده نگری یک مطلب بحثی و نظری نیست هیچ علمی را اکنون نظری و بحثی صرف نمی توان دانست اما بعضی علوم آشکارا علم عملند و از عمل جدا نمی شوند و اگر با عمل نباشند وجودشان هم وجهی ندارد. درست است که آینده نگری صورتی از پژوهش است و روشها و قواعد و ضوابط دارد اما این روشها و قواعد و ضوابط مثل قواعد ریاضی و فیزیک نیست که آن را به دانشجویان ریاضی و فیزیک می آموزند. فیزیک و ریاضی را می توان با صرفنظر از کاربردشان آموخت چنانکه در مدرسه و دانشگاه هم آنها را برای به کار بردن نمی آموزند اما آینده نگری بدون کاربرد وهم خالص است و مثل این ماند که نانوا با مفاهیم آرد و آب و خمیر و آتش و تنور، نان بپزد و بخواهد به مردم بفروشد. یکی از مشکلات فرهنگ ما تلقی خوشبینانه ای است که از آموزش محض داریم و می پنداریم که هرچه در مدرسه بیاموزیم در جان دانش آموز می نشیند و او به آموزشها عمل می کند چنانکه فی المثل اگر درس کنترل جمعیت بدهند یا ندهند جمعیت کم یا زیاد می شود و اگر به دانشجویان درس کارآفرینی بدهند آنها می روند و کارآفرینی می کنند و تدریس معارف اسلامی در مدارس همه را دیندار و دیندارتر می کند و… درس های مدرسه باید با هم تناسبی داشته باشند و در وقت و جای مناسب و به اندازه تدریس شوند. درس مدرسه وقتی مؤثر است که معلم و دانش آموز به آن اقبال کنند و اقبال هم در صورتی به وجود می آید و دوام می یابد که درس و مدرسه و علم جزئی از زندگی باشد و در کار و زندگی وارد شود و در نظام کلی کشور مورد استفاده قرار گیرد. اگر آینده نگری نیست نه از آن روست که برنامه نویسان قواعد آن را نمی دانند و باید قواعد و روش را یاد بگیرند و اگر یاد بگیرند مشکل رفع می شود . برای اینکه آینده نگری و برنامه ریزی میسر شود اول باید در راه آینده نگری و آینده سازی وارد شد تا نیاز به این آموزش پدید آید. به عبارت دیگر باید به آینده رو کرد و قدم در راه آن گذاشت آنگاه است که به ره آموزی نیاز پیدا می شود. ولی وقتی مجریان و متصدیان طرح ها به اندرزها و تذکرها و پیش بینی های دانشمندان وقعی نمی گذارند آینده-نگری چه جایی می تواند داشته باشد. درس آینده نگری عین آینده نگری و عمل ساختن آینده است. وقتی از آینده نگری می گوییم باید بدانیم با آینده چه سر و کار داریم و از آینده چه درمی یابیم همه مشکل در فهم آینده نهفته است. آینده در نظر ما معمولاً روزها و سالهایی است که بعد از اکنون و امروز می آیند. این تصور یا توهم نادرست نیست اما آیا این روزها تهی هستند و ما به دلخواه خود هرچه بخواهیم در آنها می ریزیم به عبارت دیگر آیا فکر می کنیم که امروز چه چیزها نداریم که باید داشته باشیم و آنها را برای ریختن در ظرف توهم فردا فهرست می کنیم تا آنها را بسازیم و بوجود آوریم ولی آینده ظرف نیست آینده اصلاً وجود ندارد و آنچه در فهم ما آینده نام دارد ناشی از صرف استعداد آینده داشتن و تعلق آدمی به زمان است.

آدمی موجودی زمانی است او فردای مرگ را پیش رو دارد و می تواند به پس فردای نجات بیندیشد و به همین جهت همیشه چشم انداز داشته یا در طلب چشم انداز بوده است در جهان قدیم به چشم اندازها با فهم و درک و عقل مشترک و برنامه ریزی نمی رسیدند و گرچه زندگی مردم مسیری به سوی چشم انداز بود در بهترین صورت تنها کاری که مردمان می-توانستند بکنند این بود که خود را مهیای آینده نجات کنند چشم انداز جهانهای قدیم با اصول و مبادی آن جهانها تناسب داشت اما مردمان نه زمان رسیدن به مقصد را می دانستند و نه می توانستند در پدید آمدن و وقوع آن دخالتی داشته باشند. در جهان جدید و از آغاز قرن هجدهم در اروپا چشم اندازی از آینده پدیدار شد که آدمی با کوشش خود می بایست آن را بسازد و این ساختن، مسیر و راه پیشرفت و رسیدن به قدرت آدمی بود این چشم انداز با شأنی که آدمی برای خود قائل شده بود تناسب داشت و ساز و کار رسیدن به آن را نیز خود می بایست فراهم کند. شرط لازم تحقق این امر برخورداری از فهم خاص و اراده به علم و عمل بود و این اراده در وجود بشر از دوران رنسانس پدید آمد. در تاریخ فلسفه ها می خوانیم که تا دوره جدید در فلسفه و ادب اراده مطرح نبود و از این زمان بود که اراده چندان اهمیت یافت که بشر را با اراده تعریف کردند این سخن درست است اما درست تر آنست که گفته شود در دوره جدید بشری پدید آمد که اراده تغییر جهان داشت و نه فقط تکلیف رسیدن به چشم انداز آینده با این اراده معین می شد بلکه چشم انداز، همان تحقق اراده به قدرت بود گویی راه و مقصد یکی شده است.

در جهان قدیم مردم پذیرفته بودند که در پایان زمان به چشم انداز می رسند بی اینکه بدانند زمان کی پایان می یابد. آنها منتظر روز موعود بودند چنانکه معتقدان به بسیاری از ادیان به ظهور منجی آخرالزمان اعتقاد دارند و انتظارش را می کشند. در تاریخ جدید هم چشم انداز در پایان تاریخ قرار داشت با این تفاوت که چشم انداز را آدمی خود دریافته و پیش رو نهاده بود و می پنداشت که با کوشش خود در راه پیشرفت به کمال همه دانی و همه توانی خواهد رسید. واقعه عظیم و عجیبی که طی چهارصد سال در جهان رخ داد. تغییر نگاه مردمان به عالم و آدم و مبداء آنها و دگرگون شدن وضع زندگی و رفتار و گفتار و ورود همه جهان در راه تجدد و پیروی از رسوم آن در عین حفظ بعضی اختلاف های فرهنگی قومی و منطقه ای بود ولی کاروان تجدد به مقصدی که می خواست یا متفکران و اهل نظر به آن فکر می کردند نرسید و افق آینده به تدریج تیره شد تا اینکه در قرن بیستم در نسبت با چشم انداز، دو واقعه ناهمساز روی داد یکی برداشتن بزرگترین قدمها در سیر به سوی چشم انداز و دیگر کم رنگ شدن و پوشیده شدن آن. چشم انداز که محو شد آینده نگری پدید آمد. اکنون تجدد دیگر چشم انداز ندارد و بجای چشم انداز برنامه ریزی و آینده نگری را پیش آورده است تا نبود چشم انداز با آن تدارک شود.

معمولاً گمان می کنند که پدید آمدن طرح یا فکرت آینده نگری وجهی از تکامل و مرحله ای از کمال علم و درک و عمل بشر است گویی آدمی در مسیر پیشرفت به جایی رسیده است که با آینده نگری زمان را به تسخیر خود درمی آورد توجیه قضیه هم اینست یا می تواند این باشد که قرن نوزدهمی ها آینده نگری نداشتند و ما اکنون آن را داریم درست است که قرن نوزدهمی ها آینده نگری نداشتند اما به آن نیازمند هم نبودند. اگر مردم در زمانی چیزی ندارند و به آن نیازمند هم نیستند این نداشتن نقص نیست و اگر فردا نیاز پیدا کردند و در پی آن رفتند و به آن رسیدند نقصی را که در زندگیشان بر اثر نیاز پدید آمده بود رفع کرده اند نه اینکه ضرورتاً به کمال رسیده باشند و بدا به حال مردمی که نیاز پیدا کرده باشند و از عهده برآوردن نیاز خود برنیایند. پدید آمدن آینده نگری در زمان کنونی کمال آدمی و علم نیست زیرا آینده نگری در جهان کنونی یک نیاز است و درد اینست که نیازمندان راه آن را به آسانی نمی شناسند و نمی توانند آن را بپیمایند زیرا آینده نگری صرف علم و اطلاعات نیست بلکه جمع علم و عمل آدمی برای داشتن و حفظ کردن فرداست. آینده نگری کمال بشر و علم او نیست بلکه تدارک یک نقص بزرگ است و به همین جهت آن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.