پاورپوینت کامل استاد علی بلوکباشی و علوم اجتماعی دانشگاهی در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل استاد علی بلوکباشی و علوم اجتماعی دانشگاهی در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استاد علی بلوکباشی و علوم اجتماعی دانشگاهی در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل استاد علی بلوکباشی و علوم اجتماعی دانشگاهی در ایران ۴۷ اسلاید در PowerPoint :
علی بلوکباشی، متولد ۱۳۱۴، دارای دکتری انسانشناسی از دانشگاه آکسفورد، یکی از معدود کسانی است که تحصیلکرده انسانشناسی در ایران بوده و عملا جز اولین نسل دانشگاهی این رشته است. استاد بلوکباشی پس از دورهای از کارهای میدانی به تدریج به کارهای مطالعاتی و تاریخی با رویکردهایی انسانشناختی روی آورد که عمدتا حاصل آنها در مجموعه از کارهای ماندگار ایشان در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی و سایر مجموعههای علمی دیگر بود.
لزوم بازاندیشی در منطق علوم اجتماعی در نسبت با بزرگان این رشته
علی بلوکباشی، متولد ۱۳۱۴، دارای دکتری انسانشناسی از دانشگاه آکسفورد، یکی از معدود کسانی است که تحصیلکرده انسانشناسی در ایران بوده و عملا جز اولین نسل دانشگاهی این رشته است. استاد بلوکباشی پس از دورهای از کارهای میدانی به تدریج به کارهای مطالعاتی و تاریخی با رویکردهایی انسانشناختی روی آورد که عمدتا حاصل آنها در مجموعه از کارهای ماندگار ایشان در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی و سایر مجموعههای علمی دیگر بود. مجموعه گستردهای از مقالات، کتابهای تالیفی و ترجمه ای از ایشان منتشر شده است. سهم ایشان در بازخوانی سنت فرهنگی و تاریخی ایران از منظر علوم اجتماعی (بالاخص انسانشناسی) بسیار ارزشمند است. رویکرد غالب در کارهای استاد بلوکباشی، نه لزوما شیفتگی به میراث سنتی و نه لزوما نفی کامل آن، بلکه نوعی بازخوانی انتقادی آن سنت برای زندگی معاصر و ایران مدرن است. این نگاه استاد بلوکباشی را می توان در کتاب چهارشنبه سوری به خوبی دید:
“بی توجهی به این جشنها و سنت ها و به فراموشی سپردن این میراث فرهنگی ارزشمند ایرانی میتواند در سست کردن پایههای هویت فردی و اتحاد ملی نقشی ارزشمند داشته باشد و جایگاه ایرانی و ارزش فرهنگ ایرانی را در چشمانداز جهانی کمرنگ نماید و زمینه را برای تخفیف و تحقیر و فروپاشی همبستگی ایرانیان فراهم سازد… از این رو با تاکید میگویم که باید یک بازنگری جدی به میراث فرهنگی نیاکانی خود بیفکنیم و بکوشیم تا مجموعهای از سنتهای فرهنگی را که موجبات پایایی و شکل بخشی به شناسه ایرانی بودن ما را فراهم میکند، همچون گوهری دردانه و عزیز در این آشفته بازار رنگارنگ شهر فرنگی جهان، با جان و دل حفظ کنیم و با تمسک به آن همبستگی ملی میان مردم ایران از هر قوم و زبان و دین و فرهنگ را استوار نگه داریم” (۱۳۹۷:۱۸۲-۱۸۳). این آرمان فرهنگی و علمی استاد بلوکباشی، ریشه در پژوهشهای عمیق علمی ایشان دارد.
در آثار استاد بلوکباشی میتوان سه ویژگی مهم و کلیدی را بازیابی کرد: ۱- ریشههای عمیق مردمنگارانه که ناشی از تجربه میدانی و مشاهده مشارکتی در فرهنگهای ایرانی است که در دهه چهل و پنجاه شمسی عمدتا انجام شده و در همین ایام نیز دکتری خودش را در دانشگاه آکسفورد میگیرد. ۲- دانش تاریخی گسترده از منابع کهن و میانه در تاریخ ایران. این دانش تاریخی عمیق از یکسو ریشه در سابقه تحصیلی ایشان در زبانهای باستانی دارد و از سوی دیگر ناشی از بررسیهای گسترده منابع تاریخی توسط ایشان است. ۳- دانش تطبیقی ایشان که از دل همان نگاه انسانشناختی او در مطالعه فرهنگ انسانی در جوامع مختلف اتخاد شده است. حاصل نهایی این سه ویژگی در کارهای این استاد بزرگ، شکل دهی به یک چشم انداز علمی و نظام فکری منسجم برای یک مردمنگار و انسانشناس فرهنگی است. به همین دلیل میتوان او را همراه با برخی محققان دیگر مانند مهدی ثریا، ثریا شیبانی، نادرافشاد نادری به عنوان مهمترین افراد در حوزه انسانشناسی و مردمشناسی دانشگاهی ایران دانست که در دوره پیش از انقلاب در ایران فعالیت میکردند.
اما دقیقا در همین گروه از موسسان انسانشناسی آکادمیک ایرانی میتوان برخی ویژگیهای مشترک را هم دید: ۱- تحصیلات تخصصی در رشته انسانشناسی، ۲- کارهای میدانی جدی، ۳- ارتباط با مراکز علمی بین المللی و مشارکت در آنها. به همین دلیل میتوان این گروه را از سایر کسانی که نه در یک سنت آکادمیک بلکه در تجربههای شخصی و در خلاقیت های شخصی خودشان در توصیفات فرهنگ ایرانی به بینش علمی انسانشناسی نزدیک شدهاند (از جمله جلال آل احمد، یا کسانی که در حوزه فولکلور ایران کار کرده اند و مهمترین وجه کارآنها جمع آوری دقیق وگسترده عناصر فرهنگه عامه بوده است) متمایز دانست.
پرسش اینجاست که این پیشگامان انسانشناسی دانشگاهی در آکادمی ایران چه سرنوشتی پیدا کردند. وجه مشترک همه آنها بیرون ماندن از مراکز دانشگاهی یا عدم امکان دسترسی به مراکز جریان ساز دانشگاهی در رشتههای علمی تخصصی خودشان بوده است. سرنوشت محققان میدانی این نسل که برخی از آنها مجبور به مهاجرت از ایران شدند و برخی نیز در نهایت همانند استاد بلوکباشی در فضاهایی مانند فرهنگستان و دائرهالمعارف کارهایشان را ادامه دادند، در محققان بعدی که همانند آنها بودند نیز ادامه یافت. در نسل بعد کسانی مانند سهیلا شهشهانی و مرتضی فرهادی که تجربه و سابقه عمیقی در کارهای میدانی داشتند، هرچند به دانشگاه راه یافتند، ولی در نهایت فرصتی به آنها داده نشد که بتوانند نسلی را تربیت کرده یا حتی گروه مربوطه را تاسیس کنند، بلکه خودشان نیز در حاشیه گروه های علوم اجتماعی در یک نظام سلسله مراتبی ناگفته که علم انسانشناسی را علم دست دوم و علم تاریخ مصرف گذشته میدانست، قرار بگیرند.
از این رو سرنوشت انسانشناسی آکادمیک ایرانی، سرنوشتی با ابعاد متناقض است: از یکسو محققان میدانی و منتقدان فرهنگی بسیار قدرتمندی ظهور کردهاند که استاد بلوکباشی یکی از نمونههای بسیار خوب آنهاست، و از سوی دیگر هیچگاه به مرکز فضای علوم اجتماعی ایران و منابع آن برای تربیت دانشجو، تاسیس رشته و مراکز پژوهشی دسترسی پیدا نکردند. به همین سبب باید از نوعی علوم اجتماعی تک بعدی در ایران سخن گفت که همه دانش علوم اجتماعی را به یک رشته جامعه شناسی تقلیل داده است. حتی در سالهای پس از انقلاب و طی فرآیند تودهای شدن و توسعه دانشگاه ایرانی، که رشته انسانشناسی و درسهای انسانشناسی در دانشگاه ها بیشتر شد، فرصتهای این رشته و دروس تخصصی، نه تنها به انسانشناسان واگذار نشدند، بلکه در یک فرآیند غیر حرفه ای و غیر علمی، توسط جامعه شناسان غصب و تسخیر شدند. این موضوع در نهایت وضعیت را ایجاد کرده که گویی رشته انسانشناسی و دروس انسانشناسی، مستعمره جامعه شناسی ایرانی شدهاند.
این نادیده انگاری سازمانی در بدنه دانشگاه ایرانی نسبت به هویت رشتهای انسانشناسی و تخصص علمی آن، و ساده سازی آن به عنوان یکی از دانش های فرعی جامعه شناسی ایرانی، پیامدهای دیگری را هم در فضای معرفتی علوم اجتماعی ایران ایجاد کرد. این پیامد مهم، نادیده انگاری سیستماتیک عمدی یا سهوی دانش تولید شده توسط انسانشناسان ایرانی در فضای علوم اجتماعی ایران است. اینکه هنوز و عموما آثار انسانشناسان ایرانی توسط جامعهشناسان ایرانی به عنوان منابع معتبر جدی برای شناخت جامعه ایرانی معرفی نمیشوند و خود جامعه شناسان بدون خواندن دقیق این آثارف آنها را به مثابه دانش درجه دوم طبقه بندی کرده و از حوزه تمرکز و آگاهی خودشان خارج میکنند.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 