پاورپوینت کامل در نقد موضوع « تحریف قرآن» ۶۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در نقد موضوع « تحریف قرآن» ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در نقد موضوع « تحریف قرآن» ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در نقد موضوع « تحریف قرآن» ۶۶ اسلاید در PowerPoint :
ما قبلا در یادداشتی نشان دادیم که آنچه جاحظ در کتاب حجج النبوه درباره عقیده شیعه در مورد مصحف زید بن ثابت گفته به معنی اتهامزنی به شیعیان از سوی او درباره عقیده تحریف قرآن نیست. سند مهم دیگری که این نظر را تایید میکند و این باور ما را ثابت میکند که باور تحریف قرآن نزد برخی شیعیان و اتهامزنی مخالفان به شیعه در این مورد قدیمتر از نیمه سده سوم قمری نیست
تصریح علمای امامیه به عدم تحریف قرآن
مدتی پیش یکی از شخصیتهای روشنفکر دینی طی اظهاراتی در مورد قرآن کریم، این ادعا را مطرح کرد که شیعیان نخستین کسانی بودند که قائل به «تحریف قرآن» شدند. بعدها در جریان جلسهای که درباره کتاب «مصحف صنعا» با سخنرانی نویسندگان آن برگزار شد باز همان فرد مذکور (دکتر عبدالکریم سروش) مساله تحریف قرآن را در جامعه مسلمین برای اولینبار به شیعیان نسبت داد و حتی ادعا کرد این اعتقاد علمای بزرگی از شیعه نظیر شیخ مفید(ره) نیز بوده است. دکتر حسن انصاری استاد میهمان در موسسه مطالعات پیشرفته پرینستون امریکا طی یک سخنرانی به ادعای فوق و اتهام مطرح شده درباره پیروان اهل بیت نبی مکرم اسلام(ص) پاسخ داد. لازم به ذکر است که این متن توسط استاد انصاری بازبینی شده و عبارات اصلی از منابع مورد ارجاع (ازجمله آثار فضل بنشاذان – متکلم بزرگ شیعه و از صحابه ائمه اطهار- و دیگران) به زبان اصلی (عربی) افزوده شده بود که با توجه به محدودیت فضای صفحه «دین و فلسفه» ناگزیر به حذف آن شدیم اما متن کامل یادداشت استاد انصاری با ارجاعات مستقیم به منابع دستاول تاریخی و کلامی در دفتر روزنامه موجود است. متن تنقیح یافته درسگفتار دکتر انصاری درباره تحریف قرآن در دو بخش تنظیم شده که پیش از این بخش اول آن در همین صفحه منتشر شد و اکنون بخش دوم آن پیش روی شما است.
********
جاحظ و سندی مهم در مورد ادعای تحریف قرآن
ما قبلا در یادداشتی نشان دادیم که آنچه جاحظ در کتاب حجج النبوه درباره عقیده شیعه در مورد مصحف زید بن ثابت گفته به معنی اتهامزنی به شیعیان از سوی او درباره عقیده تحریف قرآن نیست. سند مهم دیگری که این نظر را تایید میکند و این باور ما را ثابت میکند که باور تحریف قرآن نزد برخی شیعیان و اتهامزنی مخالفان به شیعه در این مورد قدیمتر از نیمه سده سوم قمری نیست و اینکه این باور در دهههای ششم و هفتم سده سوم تنها در میان غلات شیعی رواج یافت فصلی از کتاب العثمانیه تالیف جاحظ است که در آن او به ذکر آیاتی میپردازد که به نظر عثمانیه در شأن ابوبکر خلیفه اول نازل شده است. آنگاه جاحظ در دنباله مینویسد: «وقالت العثمانیه: فإن زعمت الرافضه أنالله أنزل فی علی آیا کثیرا، فکان مما أنزل فیه وفی ولده قوله: فأولی الأمر علی وولده. فلعمری لئن کان أصحاب الأخبار قد أطبقوا على أنها نزلت فی علی وولده إن طاعتهم لواجبه، وإن کان هذا شیئا تقوله متقول، أو جاء من وجه ضعیف، فهو مع ضعفه شاذ. ولیس فی ذلک لکم حجه، لأن الحدیث قد یحتمله الرجل الواحد الثقه عن مثله، فیکون شاذا، ما لم یکن مستفیضا شائعا قد نقل عن المستفیض الشائع…» (ص ۱۱۵). در دنباله صفحاتی را جاحظ اختصاص میدهد به آیاتی را که شیعه امامیه مورد استناد قرار میدهد و معتقد است آنها در شأن حضرت امیر (ع) نازل شده است. تمامی آنچه شیعه به آنها در این قسمت استناد کرده آیات قرآنی است که هماکنون نیز در قرآنهای موجود، وجود دارد و در اینجا هیچ نشانی از آیاتی که ادعا میشود شیعیان آن را از قرآن و در شأن حضرت میدانند اما معتقدند از مصحف عثمان حذف شده دیده نمیشود. روشن است که اینجا طبیعیترین جایی بود که جاحظ با ذکر ادعای یاد شده، عقیده شیعیان به تحریف را مطرح و استناد به آن آیات را مردود اعلام کند اما میبینیم چنین نکرده است، چراکه اساسا در زمان تألیف کتاب العثمانیه چنین عقیدهای در میان شیعه وجود نداشت. بنابراین پژوهشگران و نویسندگانی که اندیشه تحریف قرآن را امری اصیل در تشیع میدانند ظاهرا به این سند مهم تاکنون توجه نداشتهاند!
تحریف قرآن، عقیدهای اقلیتی در میان غلات شیعه بوده است
اعتقاد به عدم تحریف قرآن سابقه بسیار کهن در تشیع دارد و دستکم به سده سوم قمری میرسد. برخلاف آنچه آقای دکتر سروش میگویند غالب متکلمان و فقیهان شیعه در طول تاریخ قائل به تحریف قرآن نبودهاند. شگفتا که ایشان از این موضوع اطلاع درستی ندارند! در میان اهل سنت هم انواعی از عقیده به تحریف وجود داشته و این امر مختص شیعیان نیست. عقیده به تحریف قرآن عقیده اقلیتی در میان غلات شیعی یا کسانی از اصحاب حدیث شیعی بوده است؛ بد نیست آقای سروش در این زمینه بیشتر مطالعه کند.
آقای سروش در همین یک تکه در فهم حدیثی از مرحوم کلینی در کافی و موضع علمای شیعه درباره این حدیث و از جمله موضع علامه مجلسی و تفسیر کلام او درباره صحت و تواتر حدیث دچار اشتباه و سوء برداشت شدهاند. اگر فرصتی دست داد در مقالهای مستقل آن را خواهم نوشت. فقط اینجا عرض کنم که علامه حدیث را در احتمال اولی که ذکر میکند نه صحیح بل موثق میداند و آگاهان میدانند که تفاوت این دو در کلام متأخرین به چه معناست و اصلا دلیل بر تأیید صحت حدیث نیست. کلینی هم حدیث را در باب نوادر آورده است. خواهم نوشت که اصلا ریشه روایت به کدام نسخه و متن حدیثی غیرمعتبر میرسد و اینکه معنای این حدیث را کسانی مانند شیخ صدوق متفاوت میفهمیدهاند و اما به روایت کتاب کافی بپردازیم که مورد استناد دکتر سروش در دعوی اعتقاد شیعه به تحریف قرآن قرار گرفته است؛
روایتی که آقای سروش بدان استناد کردهاند از این قرار است (الکافی؛ ج۲؛ ص۶۳۴ در کِتابُ فضْلِ الْقُرْآنِ ضمن باب النوادر (مُحمّدُ بْنُ یحْیى عنْ أحْمد بْنِ مُحمّدٍ عنْ) علِی بْنُ الْحکمِ عنْ هِشامِ بْنِ سالِمٍ عنْ أبِی عبْدِالله ع قال: إِنّ الْقُرْآن الّذِی جاء بِهِ جبْرئِیلُ(ع) إِلى مُحمّدٍ(ص) سبْعه عشر ألْف آیهٍ.
برخلاف دیدگاه آقای سروش این روایت لزوما به معنای اعتقاد کلینی به وجود تحریف در قرآن و اینکه قرآن به تعبیر ایشان از دیدگاه شیعه در اصل در ۳ مجلد بوده نیست. نخست اینکه کلینی این حدیث را در باب النوادر نقل کرده که نشان میدهد نسبت به آن تحفظی داشته است. ثانیا صرف نقل حدیث در کافی به معنای اعتقاد بدان نیست کما اینکه از مقدمه کافی به روشنی این موضوع بر میآید و اساسا کسی که با ابواب فقهی کافی آشنا باشد، میداند که نحوه چینش احادیث در هر باب براساس نوع تلقی کلینی نسبت به صحت و همچنین بحث تعارض اخبار است. ثالثا دستکم شیخ صدوق که در نسلی پس از کلینی کم و بیش زندگی میکرده در اعتقادات خود ظاهرا با عنایت به همین حدیث تفسیر کاملا متفاوتی از آن دارد و ابدا آن را در چارچوب تحریف قرآن نمیفهمد. عبارت او از این قرار است (الاعتقادات ص: ۸۴):
باب الاعتقاد فی مبلغ القرآن؛
قال الشیخ- رضیالله عنه-: اعتقادنا أنّ القرآن الذی أنزلهالله تعالى على نبیه محمد صلّىالله علیه والله و سلّم هو ما بین الدفّتین، و هو ما فی أیدی الناس، لیس بأکثر من ذلک، و مبلغ سوره عند الناس مائه و أربع عشره سوره.
و عندنا أنّ الضحى و ألم نشرح سوره واحده، و لإیلاف و أ لمتر کیف سوره واحده . و من نسب إلینا أنّا نقول إنّه أکثر من ذلک فهو کاذب. و ما روی من ثواب قراءه کل سوره من القرآن، و ثواب من ختم القرآن کلّه، و جواز قراءه سورتین فی رکعه نافله، و النهی عن القران بین سورتین فی رکعه فریضه، تصدیق لما قلناه فی أمر القرآن و أنّ مبلغه ما فی أیدی الناس. و کذلک ما روی من النهی عن قراءه القرآن کلّه فی لیله واحده، و أنّه لا یجوز أن یختم فی أقل من ثلاثه أیام، تصدیق لما قلناه أیضا . بل نقول: إنّه قد نزل الوحی الذی لیس بقرآن، ما لو جمع إلى القرآن لکانمبلغه مقدار سبعه عشر ألف آیه. و ذلک مثل قوْلِ جبْرئِیل لِلنّبِی صلّىالله علیهِ والله و سلّم: «إِنّالله تعالى یقُولُ لک: یا مُحمّدُ،دار خلْقِی» . و مثل قوْلِهِ: «اتّقِ شحْناء النّاسِ و عداوتهُمْ».
بنابراین شیخ صدوق معتقد است آنچه در این حدیث نقل شده مقصود کلام وحی غیر قرآنی (آنچه به حدیث قدسی معروف است) است.
ریشه روایت کافی درخصوص ۱۷۰۰۰ آیه قرآن
روایتی که در کافی آمده و ما آن را قبلا نقل کردیم در سندش تعلیق به کار رفته و ظاهر امر این است که تعلیق اشاره دارد به سند حدیث قبل از آن و بدینترتیب باید آن را از مجموعه احادیث سند محمد بن یحیی از احمد بن محمد دانست که در اینجا منظور از محمد بن یحیی، عطار است و احمد بن محمد بن عیسی هم احمد بن محمد بن عیسی الأشعری است که از علی بن الحکم روایت زیاد دارد. اگر این احتمال درست باشد در آن صورت با توجه به اینکه در دنباله سند هم نام هشام بن سالم آمده و همه روات این سند ثقه امامی به حساب میآیند طبعا در طریقه متأخرین باید حدیث را صحیح دانست. علامه مجلسی در مرآه العقول (ج۱۲، ص: ۵۲۵) مینویسد با این حساب حدیث کافی صحیح است اما در نسخههای دیگر کافی به جای هشام بن سالم نام هارون بن مسلم آمده که در مذهب او سخن هست و چون توثیق شده بنابر شیوه متأخرین طبعا حدیثش موثق قلمداد میشود چنانکه علامه مجلسی هم در احتمال دوم همین را در مورد این حدیث بیان فرموده (البته با توجه به نقل سیاری که پایینتر نقل خواهیم کرد ذکر هارون بن مسلم باید درست نباشد). من کاری به شیوههای علمای رجال ندارم. از نقطه نظر تاریخی در اینکه این روایت حتما از مجموعه روایات احمد بن محمد بن عیسی الأشعری است و آن را محمد بن یحیی العطار روایت کرده باشد تردید است. شاید به همین دلیل باشد که این حدیث را شیخ صدوق در آثارش نقل نکرده با وجود آنکه او عنایت بسیار زیادی به روایات محمد بن یحیی و احمد بن محمد بن عیسی الأشعری دارد. یک احتمال هست که این روایت به کلی از روایات الحاقی به نسخههای کلینی باشد و اصالتی نداشته باشد. به این معنا که این حدیث را بعدها به نسخهای از کلینی که مادر نسخه کنونی است، افزوده باشند. این احتمال البته چندان قوی نیست. احتمال دیگر این است که کلینی در مورد منبع این روایت و اینکه منقول ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 