پاورپوینت کامل حکمت سهروردی ۴۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حکمت سهروردی ۴۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حکمت سهروردی ۴۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حکمت سهروردی ۴۵ اسلاید در PowerPoint :
پاورپوینت کامل حکمت سهروردی ۴۵ اسلاید در PowerPoint، حکمت اشراقی است، چنانکه نام کتابش را «حکمهالاشراق» گذاشته است؛ یعنی حکمتی که جنب اشراقی دارد و با صراحت ادعا کرده این حکمت، خسروانی است. کلمه «حکمت» در اصطلاح سهروردی همان فلسفه است؛ منتهی فلسفه یک واژه یونانی است که در ابتدا «فیلوسوفیا» بوده است.
به مناسبت ۸ مرداد، روز شهابالدین سهروردی
پاورپوینت کامل حکمت سهروردی ۴۵ اسلاید در PowerPoint، حکمت اشراقی است، چنانکه نام کتابش را «حکمهالاشراق» گذاشته است؛ یعنی حکمتی که جنب اشراقی دارد و با صراحت ادعا کرده این حکمت، خسروانی است. کلمه «حکمت» در اصطلاح سهروردی همان فلسفه است؛ منتهی فلسفه یک واژه یونانی است که در ابتدا «فیلوسوفیا» بوده است. فیلو یعنی محب، سوفیا یعنی حکمت؛ «فیلوسوفیا» یعنی کسی که محب دانش و حکمت است و حکمت را دوست دارد. این چیزی است که سقراط باور داشت و ادعا میکرد حکیم نیست، بلکه دوستدار حکمت است. هیچکس حکیم نیست. حکیم مطلق خداوند است؛ ولی کسی میتواند در راه حکمت قرار بگیرد که محب حکمت باشد و اگر کسی محب حکمت نباشد، هیچگاه حکیم نخواهد شد، حتی اگر تمام اصطلاحات را یاد بگیرد.
ایران مهد فلسفه
مورخان غربی فلسفه میگویند: «فلسفه از یونان آمده» و بیشتر کتب تاریخ فلسفه هم در غرب نوشته میشود و متأسفانه ما و عربها هم از آنها پیروی میکنیم. زادگاه فلسفه را آتن و حتی تمدن امروز را بعد از ۲۵۰۰ سال، ادام فلسفه یونانیان میدانند. هم اندیشمندان غربی اینطور فکر میکنند و مقیدند که اینطور فکر کنند و میخواهند بگویند که آدم حسابی فقط در یونان بوده است، مردم دیگر دنیا خیلی حسابی نبودهاند. کتاب «یونانیها و بربرها» که امیرمهدی بدیع نوشته، همین معنا را نشان داده است.
یونانیان میگفتند حکمت مال یونان است و بقیه مردم بربرند. «بربر» یعنی کسی که زبان ندارد، به معنای خنگ بودن و نفهمیدن. بربر در مقابل «لوگوس» میآید که همان عقل یونانی است. لوگوس یعنی عقل و زبان، مثل کلمه «ناطق» که فارسیزبانان میگویند. با این معنا، یونانیان میگفتند که لوگوس یونان است و بقیه مردم لوگوس نیستند. تمام متفکران مغرب امروز معتقدند که فلسفه یونانی است و ما نیز سادهلوحانه میپذیریم و خیلی از اندیشمندان ما نیز همین حرف را میزنند. سهروردی و قبل از او، ابنسینا و قبل از او، ابوالحسن عامری و حتی از زمان فارابی، به گونه دیگری فکر میکردند؛ اما اوجش در سهروردی است.
سهروردی میگوید: حکمت من خسروانی است؛ «خسروانی» یعنی ما حکمت دیگری در عالم داریم که یونانی نیست، بلکه خسروانی است. خسروانی یعنی ایران باستان، یعنی کیخسرو. سهروردی خیلی برای کیخسرو احترام قائل است، تا جایی که در حکمهالاشراق از او به عنوان «کیخسرو المبارک» یاد میکند.
سهروردی ادامه راه ابنسینا
سهروردی میگوید محیی و زندهکنند این حکمت است که سالهاست زیر گرد و غبار فراموشی پنهان شده بود. او در قرن ششم خود را «محیی حکمت خسروانی» میداند و در کتابش میگوید: «من این کار را از جایی شروع کردم که ابنسینا در آنجا به پایان برده است». او ابنسینا را پیشکسوت خود میداند. ابنسینا نیز همین حرف را زده، اما نه در کتاب شفا و اشارات و…، در مقدمه «منطق المشرقیین» که اصل این کتاب، منطق است و حکمتش در دست نیست؛ اما مقدمهاش هست و همین مقدمه از نظر تاریخی به ما یاری میکند. در اینجا ابنسینا بهصراحت میگوید: «حکمتی که در شفا و اشارات نوشتم، برای عامه مردم است و نخواستم شق عصا کنم (اختلال ایجاد کنم)؛ ولی ما به حکمت دیگری دست یافتهایم که از آنِ خواص است.»
ابنسینا آن حکمت دیگر را نوشت که در حمله غزنویان به خانهاش، سوخت و از بین رفت. سهروردی این را میدانست، لذا میگوید این کار را از جایی شروع کرده است که ابنسینا به پایان رسانده بود. پس این کار دیگری بود که شروع شد، ولی تعقیب نشد و با اینکه ادامه پیدا نکرد، سهروردی همان اندیشههای ابنسینا را نوشت. بخشی از آثاری که خوشبختانه از سهروردی در دست است، در مورد حکمت مشّاء است که سهروردی تسلط خودش را در آن نشان داده، همچنانکه برای ارسطو و هم حکمای یونان احترام قائل است، چنانکه ابنسینا قائل بود. اما حکمهالاشراق سبک و اسلوب دیگری است. کتاب کوچکی است که تمام اصول و اندیشههای اشراقی در آن مطرح شده است.
سهروردی حکمت خسروانی را زنده کرد؛ ولی همانانی که دشمن حکمت اشراقی بودند و حتی قبل از سهروردی وجود داشتند، وی را کشتند که هنوز هم هستند و میگویند «شیخ مقتول»، نمیگویند «شیخ شهید»! حتی خود حاجی سبزواری که گویا زیاد تاریخ نخوانده بود، بهسادگی سهروردی را شیخ مقتول میگوید. مقتول به کسی میگویند که گناهی کرده و کشته شده! از نظر من یقیناً سهروردی شیخ شهید است؛ هیچ تردیدی ندارم که او شهید راه حقیقت است.
حکمت خسروانی، حکمتی اشراقی و معنوی است که شیخ معتقد است زادگاهش در ایران باستان بوده، حتی قبل از زرتشت؛ چنانچه زادگاه و جایگاه فلسفه ارسطو، افلاطون و هراکلیتوس در یونان و بهخصوص شهر آتن بوده است و هنوز هم آثارش هست، مثل معبد دلفی. سهروردی جانش را در راه احیای این حکمت گذاشت و شهید شد و شاید اگر شهید نشده بود، کتابهای بیشتری مینوشت.
عمر سهروردی را ۳۶ یا ۳۸ ساله گفتهاند که حدود ده سالش را در سفر بود؛ بنابراین فرصت بسیار کمی برای کتابت داشت. بعد از شهادت شیخ نیز کتاب حکمت اشراق آنچنانکه شایسته است، مورد توجه قرار نگرفت. البته ملاصدرا خیلی آن را خوانده و به آن استناد میکند، میرداماد نیز به آن استناد میکند؛ ولی آنچنانکه باید مورد توجه نبوده و بدین جهت هیچ وقت هم کتاب درسی نبوده است.
فلسفه هیچگاه در حوزههای درسی ما رایج نبود، اما آنجاهایی هم که فلسفه میخواندند، تا جایی که من میدانم و تاریخ نشان میدهد، بیشتر آثار ابنسینا و پس از او، آثار ملاصدرا خوانده میشود. جایی ندیدم که حکمهالاشراق به عنوان کتاب درسی باشد.
حکمت اشراق
کلمه «اشراق» از «شرق» و از تابش نور میآید. اشراق درخشش نور است؛ درخشش نوری که بر اثرش، چیزها روشن میشود، منتهی این نور در باطن آدمی تجلی میکند، میدرخشد و حقایق در باطن آدمی دیده میشود؛ چنانچه در ظاهر نیز چنین میشود. ظاهر و باطن دو مرتبه از هستی و بسیار شبیه هم هستند. در عالم ظاهر، چراغی روشن است و خورشید طالع است؛ نور چراغ و خورشید باعث میشود که ما اطراف و اشیا را ببینیم. اگر هیچ نوری نبود، چیزی دیده نمیشد و اگر نمیدیدیم، چه میفهمیدیم؟ اگر نوری نبود، از چشممان چه استفادهای میکردیم؟ پاسخ «هیچ» است. از برکت نور، چیزها را میبینیم و میفهمیم. اما آیا خود نور را میبینیم یا اشیا را به واسطه نور میبینیم؟ آنچه ما میبینیم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 