پاورپوینت کامل استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل استجازه؛ اجازات ادبی و روایی احمد مهدوی دامغانی ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
زندهیاد مهدوی دامغانی از جمله کسانی است که به سنت استجازه عمل کرده و پس از تحصیل نزد استادان خود به دریافت اجازه از سوی ایشان مفتخر شده است.
سنت استجازه و اجازهنویسی از دیرباز در تمدن اسلامی رواج داشته و در کنار داشتن جنبه تبرّک و تیمّن به دلیل اتصال به معصوم (ع) در اجازات روایت حدیث موجب تحکیم نتایج تعلیم و تتمیم فایده تحصیل برای طلاب و استادان و به منزله اعطای مدرک یا تصدیق برای محصّلان بوده است. از آنجا که «اجازه» پس از طی یک دوره تحصیلی و معمولاً خواندن کتابهایی چند در نزد استاد، از سوی استاد به شاگرد داده میشده، نشانگر تأیید علمی شاگرد در خصوص کتابهای ذکر شده در اجازه از سوی استاد بوده و نشان میداده که شاگرد آن کتابها را نزد استاد خود به خوبی فراگرفته و به اصطلاح امروزی: «از پسِ امتحان آن سربلند بیرون آمده است.»
فایده مهم دیگر اجازات علما، حفظ «طبقات» است. از آنجا که در هر اجازهنامه، استاد پس از ذکر نام شاگرد و دادن اجازه به وی، نام مشایخ خود که به وی اجازه دادهاند و همچنین مشایخ و استادان آنها را ذکر میکند، از این رو، اجازات دربردارنده گنجینه ارزشمندی از طبقات علما در رشتههای گوناگون فقه، اصول، فلسفه، کلام، شعر، لغت و غیره هستند که برای ترسیم خط علمی و تاریخی و فهم سلسله تطور علمی حوزههای علمی مختلف بسیار سودمند است.
باری مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی نیز در زمره کسانی است که به این سنت سلف عمل کرده و پس از تحصیل نزد استادان خود به دریافت اجازه از سوی ایشان مفتخر شده است. در این نوشتار متن و توضیحی مختصر درباره چند اجازه ایشان، ارائه شده است.
اجازه عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی
عبدالحمید بدیع الزمانی کردستانی (درگذشته به سال ۱۳۵۶ شمسی) متخلص به «مِهی»، دانشمندی ادیب، و شاعری دارای خط بسیار خوش و پخته بود که به سه زبان عربی و فارسی و کردی شعر میگفت و شاعری مفلق ولی مقلّ بود. وی به همت استادان دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر مهدی محقق و دکتر مهدوی دامغانی به کسوت استادی دانشگاه تهران درآمد و سالها به تدریس زبان و ادبیات عرب مشغول بود.
اجازه وی به مهدوی دامغانی یکصد روز پیش از وفاتش نوشته شده و چهل روز بعد از فوت ایشان به دست مهدوی رسیده است. مهدوی دامغانی، نخستین بار به راهنمایی مهدی محقق و با همراهی وی، در سال ۱۳۳۱ به محضر ایشان میرسند و اولین کتاب درسی خود را با عنوان «دیوان الحَماسه أبی تمّام» نزد ایشان شروع میکنند. پس از آن، متون نظم و نثر دیگری چون «لامیه العرب» شنفری، «لامیه العجم» طغرایی اصفهانی، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری و «رسائل» جاحظ متن درسی قرار داده و از محضر ایشان بهرهها میجویند. این کلاسها تا اوایل سال ۱۳۵۵ ادامه داشته و پس از منزل استاد به دفترخانه دکتر مهدوی منتقل شده است. در این مدت استاد مهدوی به قرائت و تحصیل کتب و دواوینی که در متن اجازه به برخی از آنها اشاره شده است، مشغول بودهاند. همچنین دکتر مهدوی دامغانی درباره اساتید ایشان مینویسد: «گمان میکنم غیر از اساتید محترم معظمی که نام آنها در متن اجازه نامه حقیر مذکور است، مرحوم بدیعالزمانی هنگامی که در کرمانشاه اقامت داشته است، در خدمت مرحوم علامه جلیل وادیب و هَیَوی و محقق عالی مقدار مرحوم مبرور حیدرقُلی خان قزلباش مشهور به سردار کابلی طالب ثراه نیز تلمّذ معتنابهی در هیأت و نجوم و ریاضیات و شاید از آنچه هم که به «غریب الحدیث» یا «مشکل الحدیث» معروف است، کرده بود.» (۱)
ماجرای دادن اجازه به مهدوی خود داستانی دارد که بهتر است خلاصه آن را از زبان و قلم خود دکتر احمد مهدوی دامغانی بخوانیم:
«قرنهاست که در عالم پهناور اسلام، متعلمان و مستجیزان که به اعطا «اجازه» از مشایخ و اساتید خود مفتخر و مباهی میشدند، اجازه یا اجازاتی را که از مشیخه خود دریافت میکردهاند، اظهار و اعلان میکرده و میکنند. از این رو بیمناسبت نمیدانم که از افتخاری که به عنایت الهی نصیبم شده دوستانم را مطلع سازم. در شب برگزاری چلّه مرحوم استاد بدیع الزمانی کردستانی، پس از آنکه بیشتر شرکتکنندگان تشریف بردند، همسر استاد به من فرمود که شما تشریف داشته باشید. پس از آنکه جز خانواده محترم و بستگان معزز آن مرحوم، کس دیگری باقی نماند، سرکار خانم بدیعالزمانی پاکت بزرگی را به دست من داد و فرمود: آقا فرموده است پس از چلّهاش این پاکت را به شما بدهم. من به خیال اینکه پاکت محتوی اوامر و ارشاداتی از استاد فقیدم درباره بازماندگان است، و مرا مأمور انجام خدمتی فرموده است، پاکت را به سرعت باز کردم و وقتی چشمم به محتوای پاکت و دستخط عزیز نازنین استادم افتاد و «اجازه» ای که استاد دقیقاً صد روز پیش از ارتحالش با دستی لرزان و چشمی مؤوف (۲) به نام و به افتخار این حقیر مرقوم فرموده بود زیارت کردم و آن را بوسیدم و بوییدم و بر دیده نهادم و اشک در چشمم جاری و دوباره اشک در غم همه حاضران پردهدر شد و همگی تا چند دقیقه به صدای بلند گریستیم. سپس جناب سرهنگ یحیی ناصر مستوفی برادر اَبی استاد فقید فرمود: آن روز اخوی مرحوم مرا احضار فرمود و به من گفت: چون به علت عارضه چشم و لرزش دست ممکن است بعضی کلمات مقروء نباشد، خواهش میکنم همین الان آن را در حضور خودم رونویسی کن تا آن را نیز امضا کنم و هردو نسخه به مهدوی تسلیم شود. (۳)
همانطور که در متن اجازه نیز تصریح شده است، این اولین و آخرین اجازهای است که آن مرحوم در طول عمر شریف خویش به کسی داده است. در این اجازه پس از اشاره به تیزهوشی و استعداد مهدوی به آثار و کتابهایی که مورد تدریس قرار گرفته، اشاره شده است؛ از آن جملهاند: مجموعه اشعار معلقات سبع متعلق به عصر جاهلیت، کتاب «جمهره أشعار العرب» تألیف أبوزید محمد بن أبی الخطاب قرشی که دربردارنده مجموعهای از نابترین قصاید جاهلی و عصر اسلامی است، دیوان سه شاعر بزرگ عرب در عصر عباسی یعنی أبوتمّام حبیب بن اوس طائی، ابوعباده بحتری و ابوطیب متنبی که به ترتیب به نامهای «لات»، «عُزّی» و «مَناه» (۴) شعر لقب گرفتهاند؛ کتاب «البیان والتبیین» (۵) جاحظ که بهگفته ابنخلدون از دواوین اربعه ادب عرب بهشمار میرود، آثار اصمعی و ابنقتیبه و همچنین «مقامات» حریری. در ادامه اجازهنامه، عبدالحمید بدیعالزمانی نام سه تن از استادان و مشایخ اجازه خود را ذکر میکند و در پایان با بیان اینکه این اولین و آخرین اجازهای است که در طول عمرش به کسی داده است، با ذکر تاریخ و دعای خیر آن را به اتمام میرساند. تصویر و متن اجازه فوق به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
والصلاه والسلام علی أفضل الأنبیاء والمرسلین سیّدنا محمّد وعلی آله وصحبه أجمعین. أمّا بعد فقد وافانا ونحن مقیمون فی طهران صدیقنا الوفیّ الدکتور أحمد المهدوی الدامغانی بلّغه الله أقصی الأمانی تلمیذًا ذکیًّا، وصدیقًا وفیًّا منذ أکثر من أربعین سنه، فوجدته طالبًا حثیثًا یتوقّد ذکاءً والمعیهً، فأقبل علینا درسًا واستفادهً وأقبلنا علیه تعلیمًا وافادهً ولم نأله جهدًا فی تعلیم علوم الأدب، فقرأ علینا مع اجبل علیه من ذکاءٍ مفرط والمعیهٍ بارعه ولوذعیهٍ ناصعه من غیر توانٍ ولا کسل، عیون الشعر الثراره و ینابیع الأدب الخراره ما لا یستغنی عنه طالب علم من دواوین ما لا غنی للأدیب منه، کآثار الشعراء المتقدّمین من اصحاب المعلقات وجمهره أشعار العرب لأبی زید محمّد بن أبی الخطاب القرشیّ، ودواوین لاتُ الشِّعر وعُزَّاه ومَناه الثالثه الأُخری؛ کأبی تمّام والبُحتری والمتنبّی، وکثیرٌ من الشّعراء الإسلامیّین والمولّدین، وقسمٌ صالح من تآلیف أئمه الشّعر واللغه امثال شیخ الأدب الجاحظ فی «البیان والتبیین» وما خلّفه امثال الاصمعیّ وابن قتیبه من اصول الأدب واللغه وما خلّفه شیوح الأدب کالحریری وغیره. فأصبح بفضل الله تعالی متضلّعًا ذا فهم صائب وقریحه متوقّده یَکادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ (۶)، فآن أن نجیز له، تأسیًّا بسیره أساتذتنا المرضیین، نذکر منهم، رحمهم الله، ثلاثه من مشایخنا الذین اجازوا لنا، منهم: العالم النقی سلاله العلماء العاملین، المرحوم محمّد مولانا والشیخ المحدّث المؤرخ المتفنّن، ثانی ابن حجر العسقلانی، الشیخ حبیب الله المدرّس المردوخیّ الرّوحانی، وخاتمه المحققین الملّا عبد العظیم المجتهد، روّح الله أرواحهم، فأجزناه وعاهدناه علی التقوی والإستغفار لنا فی أوقات الإستجابه.
وهذه أول اجازه کتبتها یمنای الداثره، أرجوه تعالی أن یجعلها من أعمالی المتقبله فی الآخره. فی لیله الجمعه المبارکه الموافیه للیله المبعث من سنه سبع وتسعین بعد الثلاث مأئه وألف (۷) من هجره خیر الأنام سیدنا محمّد علیه أفضل الصلاه والسّلام، حامدًا لله تعالی، مستغفرًا مما جری به القلم من سهو أو زلل، واستغفر الله مما کتبتها یدای، والحمد لله رب العالمین.
اجازه روایت و درایت امیری فیروزکوهی
سید کریم امیری فیروزکوهی (متوفای مهر ماه ۱۳۶۳ شمسی) متخلص به «امیر» را میتوان پس از ادیب الممالک فراهانی و ملک الشعرای بهار، از بزرگترین شاعران معاصر ایران زمین یاد کرد که در قصیدهسرایی گوی سبقت را از دیگران ربوده است. دیوان این شاعر در دومجلد به همت دخترش سرکار خانم دکتر امیربانو امیری فیروزکوهی (مصفّا) به همراه یک مقدمه از مصحح دیوان و زندگی نامه خودنوشت شاعر، به طبع رسیده است. (چاپ دوم، زمستان ۱۳۶۹، انتشارات سخن) وی بر زبان عربی تسلطی تام داشت و اشعار، قطعات و ملمّعات متعددی را به زبان عربی سروده است. همچنین تضمینات و اشارات و استشهاداتی که به آیات کریمه قرآن و احادیث شریفه و اشعار و امثال و حکم عرب در شعر خود آورده است، شاهدی بر این مدعاست. استاد امیری فیروزکوهی دروس سطح فقه و اصول و همچنین فلسفه و کلام اسلامی را نیز نزد استادانی چون آیتالله سید محمدکاظم عصّار خوانده بود. استاد مهدوی دامغانی برای نخستین بار در سال ۱۳۲۶ وقتی خدمت ایشان رسیده بود که مرحوم امیری فیروزکوهی یکی از سردفتران اسناد رسمی تهران بودند و این ملاقات آغاز ۳۷ سال همنشینی و مؤانست با آن استاد و شاعر بزرگ بود.
اجازه امیری فیروزکوهی به احمد مهدوی دامغانی، شامل اجازه «روایت» و اجازه «درایت» است، بدین معنا که علاوه بر اجازه روایت دیوان شاعر، امیری فیروزکوهی با بیان عبارت «مرا نفس خویش کأنّها بپندارند»، به مهدوی، حق درایت و احیاناً و درصورت لزوم اصلاح اشعار را نیز دادهاند. این اجازه در روز عید سعید غدیرخم سال ۱۳۹۷ هجری قمری مطابق با ۹ آذر ۱۳۵۶ در پی اهدای کتابی به ایشان و در صفحه مقدمه آن، اعطا شده است. تصویر و متن اهداییه و اجازه به شرح ذیل است.
اهدا
به برادر کهتر و انسان مهتر، بارقه هوش و ذکاء، و داهیه فضل و دها، فاضل کامل نحریر و عالم جامع بینظیر، ممثّل کمال انسانی، استاد دکتر احمد مهدوی دامغانی، اوصله الله تعالی إلی أقصی الآمال والأمانی.
دوستدار حمیم صمیم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 