پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی؛ کتابی از میان رفته یا آرزویی شکل نگرفته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی؛ کتابی از میان رفته یا آرزویی شکل نگرفته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی؛ کتابی از میان رفته یا آرزویی شکل نگرفته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تاریخ بیهقی؛ کتابی از میان رفته یا آرزویی شکل نگرفته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

تاریخ بیهقی از جمله آثار گرانسنگ نثر فارسی است که با توجّه به موضوع آن، در دو حوزه ادبیّات و تاریخ، مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در باب این کتاب مطرح است، میزان حجم و محتوای این کتاب است. موضوع تاریخ بیهقی، چنان‌که امروزه در دست ماست، روایتگر چگونگی به قدرت رسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری وی تا اندکی پیش از مرگ اوست.

چکیده: تاریخ بیهقی از جمله آثار گرانسنگ نثر فارسی است که با توجّه به موضوع آن، در دو حوزه ادبیّات و تاریخ، مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در باب این کتاب مطرح است، میزان حجم و محتوای این کتاب است. موضوع تاریخ بیهقی، چنان‌که امروزه در دست ماست، روایتگر چگونگی به قدرت رسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری وی تا اندکی پیش از مرگ اوست. ظاهراً بیهقی در پی تکمیل تاریخ خویش تا پایان دوران مسعود و نوشتن تاریخ جانشینان مسعود نیز بوده است. عدّه‌ای از پژوهشگران بر اساس پاره‌ای از مطالب کتاب و نیز سخنان ابن‌فندق و اشارات چندی که در بعضی از کتاب‌ها آمده است، چنین استنباط کرده‌اند که حجم این کتاب، بسی فزون‌تر از آن چیزی است که امروزه در دسترس است. در مقاله حاضر، با طرح پرسش‌ها و فرضیه‌ها و نیز آوردن مطالبی از خود متن تاریخ بیهقی، نشان داده‌ایم که تاریخ بیهقی کتابی فراتر از آنچه امروزه در دسترس همگان است، نبوده است و حدّاکثر چیزی که می‌توان بیان کرد، این است که بیهقی در پی طرحی کلان برای نوشتن تاریخ محمود، مسعود و دیگر جانشینان ایشان بوده که بنا به دلایل نامعلوم از انجام آن بازمانده است.

کلیدواژه‌ها

تاریخ بیهقی

ابوالفضل بیهقی

نثر فارسی

تاریخ‌نویسی

تحلیل انتقادی

dor20.1001.1.22517138.1394.19.63.2.4

عنوان مقاله [English]

Beyhaghi’s History; A Lost Book or an Unshaped Dream (A theory about the size and content of Beyhaghi’s History)

نویسنده [English]

Mohammad Reza Haj Babaei

Assistant Professor at Allameh Tabatabai University (RA)

چکیده [English]

Beyhaqi’s History is one of the precious works of the Persian Prose that accordingtoits subject is reviewed and criticized inthefield ofliteratureandhistory. Thevolumeand content ofthis book is one of the most important questions that are raised about this book. Subject of Beyhaqi’s History, as itis nowin our hands or disposal, narrates the quality of achievement to the government of Masood Ghaznavi and the events during his administration until shortly before his death. Apparently Beyhaqi was following the completion of his History until the end ofMasood’s periodand he wanted to write the history of Massoud’s successors.Based onsome of thecontents of the book, alsothe words ofIbn Fondoqh and severalreferencesin someof the books, someresearchershave inferred that the size of the book is muchmore than whatisavailable today. In this article, after mentionthequestions, theories and someevidenceofthe text of Beyhaqi’s History, it’s shown that Beyhaqi’s History has not been a bookbeyond whatisavailabletoday and we onlycansay Beyhaqi followed the grand plan for writing the history of Mahmoud, Massoudandhis successors and he has failed to do it, due tounknown reasons.

کلیدواژه‌ها [English]

Beyhaqhi’s History

Abolfazl Beyhaqhi

Persian prose

Historiography

Critical analysis

اصل مقاله

تاریخ بیهقی اثر خواجه ابوالفضل محمّد بن حسین بیهقی (۴۷۰ـ ۳۸۵ ق.) از جمله آثار گرانسنگ نثر فارسی است که با توجّه به موضوع آن، در دو حوزه ادبیّات و تاریخ مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد (برای آشنایی بیشتر، ر.ک؛ صفا، ۱۳۵۲، ج ۲: ۹۸۲۸۹۰). از مشخّصه‌هایی که تاریخ بیهقی را در شمار آثار ادبی قرار می‌دهد، می‌توان به استفاده از واژگان و ترکیب‌های زیبا، استفاده از زبان عاطفی، اهمیّت یافتن چگونگی بیان مطالب نسبت به محتوا، توصیف احوال اشخاص و مکان‌ها به طور دقیق، تصویرپردازی‌های بدیع، بهره‌گیری از جاذبه‌های داستانی… اشاره کرد. تمام این موارد موجب می‌شود که تاریخ بیهقی از جمله آثار ارزشمند ادبی به شمار آید و در کنار این ویژگی‌ها، نثر فاخر بیهقی جایگاه ویژه‌ای در میان دیگر متون ادب فارسی به خود اختصاص داده است و به عنوان یکی از ارزشمندترین و شیواترین نمونه‌های نثر فارسی به شمار می‌آید.

موضوع تاریخ بیهقی، چنان‌که امروزه در دست ماست، روایتگر چگونگی به قدرت رسیدن مسعود غزنوی و حوادث دوران زمامداری وی تا اندکی پیش از مرگ اوست. ظاهراً بیهقی در پی تکمیل تاریخ خویش تا پایان دوران مسعود و نوشتن تاریخ جانشینان مسعود بوده است. با توجّه به اینکه بیهقی در چند جای کتاب خود بیان کرده است که نوشته‌های او را به‌قصد ناچیز کرده‌اند و نیز مطالبی که ابوالحسن علیّ بن زید بیهقی، معروف به ابن‌فندق در کتاب تاریخ بیهق آورده است، عدّه‌ای از پژوهشگران اینگونه استنباط کرده‌اند که حجم این کتاب، بسی فزونتر از آن چیزی است که امروزه در دسترس است. در مقاله حاضر، در پی بررسی این مطلب هستیم که آیا بخش‌های فراوانی از کتاب تاریخ بیهقی از میان رفته است یا خیر؟ فرض این مقاله آن است که تاریخ بیهقی چیزی فزونتر از آنچه امروزه در دست ماست، نبوده است و مطالب عمده‌ای از کتاب کاسته نشده است.

در باب پیشینه پژوهش، اگرچه مقالات زیادی درباره تاریخ بیهقی از ابعاد مختلف نوشته شده است، ولی مطلبی درباره موضوع این مقاله یافت نشد و برای نخستین بار چنین موضوعی مطرح می‌گردد.

تاریخِ تاریخ بیهقی

امروزه آنچه از کتاب تاریخ بیهقی در دست است، شامل حوادث سال‌های ۴۲۱ تا ۴۳۲ هجری قمری است؛ یعنی تمام دوران حکومت مسعود غزنوی را در بر می‌گیرد و بخشی نیز در باب خوارزم و موضوعات مربوط به آن سرزمین است. البتّه بیهقی گاهی با توجّه به موضوعات و حوادثی که در کتاب خود روایت می‌کند، مطالبی را از دوره‌های پیشین بازگو می‌نماید و یا به آنها ارجاع می‌دهد.

بیهقی از سال ۴۴۸ قمری نوشتن کتاب را آغاز می‌کند. وی هنگامی که به روایت سرگذشت امیر محمّد می‌پردازد، چنین می‌نویسد: «و هم از استاد عبدالغفّار شنودم پس از آنکه این تاریخ آغار کردم، به هفت سال، روز یکشنبه یازدهم رجب سنه خَمس و خمسین اَربعمائه، به حدیث ملک محمّد سخن می‌گفتیم» (بیهقی، ۱۳۸۳: ۱۱۵).

در سال ۴۵۵ قمری، هفت سال از آغاز نوشتن کتاب می‌گذرد؛ به عبارت دیگر، بیهقی در سال ۴۴۸ قمری نوشتن کتاب را شروع کرده است. اگر سال ۴۲۱ هجری قمری (یعنی متن موجود) را آغاز مطالب کتاب بدانیم، بیهقی روایتگر حوادثی است که حدود ۲۷ سال پیش از نوشتن کتاب رخ داده است. در جایی دیگر از کتاب، بیهقی مطلبی را آورده که بر اساس برداشت عدّه‌ای از پژوهشگران از آن مطلب، ایشان سال شروع روایت بیهقی را ۴۰۹ قمری ذکر می‌کنند: «این حال‌ها (شرح چگونگی ساخت شارستان و قلعت غزنین) استاد محمود ورّاق سخت نیکو شرح داده است در تاریخی که کرده است، در سنه خمسین و اربعمائه، چندین هزار سال را تا سنه تسع و اربعمائه بیاورده و قلم را بداشته، به حکم آنکه من از این تسع آغاز کردم …» (همان: ۳۱۰).

اگر از این سخن بیهقی چنین برداشت شود که وی از سال ۴۰۹ قمری به روایت تاریخ پرداخته است (و عدّه‌ای چنین برداشت کرده‌اند)، امروزه حدود دوازده سال از مطالب کتاب در دست نیست.

کهن‌ترین کتابی که در آن از ابوالفضل بیهقی و تاریخ او یاد شده، تاریخ بیهق، اثر ابوالحسن علیّ بن زید بیهقی، ملقّب به ابن‌فندق، نویسنده قرن ششم هجری است. وی در کتاب خود چنین آورده است: «او (ابوالفضل بیهقی) دبیر سلطان محمود بود، به نیابت ابونصر مشکان و دبیر سلطان محمّد بن محمود بود و دبیر سلطان مسعود، آنگاه دبیر سلطان مودود، آنگاه دبیر سلطان فرّخزاد. چون مدّت مملکت سلطان فرّخزاد منقطع شد، انزوا اختیار کرد و به تصانیف مشغول گشت، و مولد او دیه حارث‌آباد بوده است و از تصانیف او، کتاب زینه‌یالکتّاب است و در آن فن، مثل آن کتاب نیست و تاریخ ناصری از اوّل ایّام سبکتگین تا اوّل ایّام سلطان ابراهیم، روزبه‌روز تاریخ ایشان را بیان کرده است و آن همانا سی مجلّد منصّف زیادت باشد. از آن مجلّدی چند در کتابخانه سرخس دیدم و مجلّدی چند در کتابخانه مهد عراق و مجلّدی چند در دست هر کسی، و تمام ندیدم» (بیهقی، ۱۳۴۸: ۱۷۵).

با مقایسه آنچه ابن‌فندق در خصوص موضوع تاریخ بیهقی بیان می‌کند، با آنچه خود بیهقی درباره کتاب خویش بازگو می‌کند، تفاوت‌های اساسی چندی دیده می‌شود. بیهقی درباره موضوع کتاب خود و بازه تاریخی آن چنین نوشته است: «آن افاضل که تاریخ امیر عادل، سبکتگین را ـ رضی الله عنه ـ براندند، از ابتدای کودکی وی تا آنگاه که به سرای البتگین افتاد، حاجب بزرگ و سپاه‌سالار سامانیان و کارهای درشت که بر وی بگذشت، تا آنگاه که درجه غزنین یافت و در آن عزّ گذشته شد و کار به امیر محمود رسید، چنان‌که نبشته‌اند و شرح داده، و من نیز تا آخر عمرش نبشتم. آنچه بر ایشان بود، کرده‌اند و آنچه مرا دست داد، به مقدار دانش خویش نیز کردم تا بدین پادشاه بزرگ رسیدم… و غرض من نه آن است که مردم این عصر را بازنمایم حالِ سلطان مسعود ـ اَنار الله برهانه ـ که او را دیده‌اند و از بزرگی و شهامت و تفرّد وی در همه ادوات سیاست و ریاست واقف گشته. امّا غرض من آن است که کتاب خود را بلندپایه گردانم» (بیهقی، ۱۳۸۳: ۸۶۸۵).

بر اساس گفته بیهقی، وی موضوع کتاب خود را به اواخر دوران محمود غزنوی اختصاص داده است و آنگاه به روایت تاریخ دوران مسعود غزنوی می‌پردازد، در حالی که ابن‌فندق مدّعی است که بیهقی تاریخ خود را از اوّل ایّام سبکتگین تا اوّل ایّام سلطان ابراهیم نوشته است و این سخن با آنچه بیهقی گفته، متفاوت است. ایراد دیگری که بر سخن ابن‌فندق می‌توان گرفت، آن است که وی می‌گوید بیهقی تاریخ آل سبکتگین را به شیوه روزبه‌روز نوشته است. متنی که امروزه به عنوان تاریخ بیهقی در دسترس ماست، تاریخ روزبه‌روز آن ایّام نیست، بلکه بیهقی حوادث تاریخی آن دوران را بازگو کرده است. گاهی این حوادث از نظر تاریخی نزدیک به هم است و گاهی میان آنها چندین ماه فاصله وجود دارد. از نظر بیهقی، حوادث و پیشامدها اهمیّت داشته است، نه روایت روزبه‌روز دوران حکومت مسعود. احتمالاً ابن‌فندق کتاب را به دقّت بررسی نکرده است و بر اساس حدس و گمان مطالبی را بازگو کرده که صحیح و مستند نیست. اشکال دیگری که بر سخن ابن‌فندق می‌توان وارد کرد، اینکه وی نام کتاب را تاریخ ناصری ذکر می‌کند؛ نامی که بیهقی هیچ گاه آن را در متن کتاب خود به کار نبرده است و برساخته ذهن ابن‌فندق است. بنابراین، با بررسی سخنان ابن‌فندق متوجّه می‌شویم که آنچه وی درباره کتاب بیهقی گفته است، در بیشتر موارد دارای اشکال است و چندان دقیق و مستند نیست.

بررسی شکلی تاریخ بیهقی

کتاب تاریخ بیهقی با متن نامه‌ای آغاز شده است که بزرگان حکومت به مسعود غزنوی نوشته‌اند و در آن بازداشت امیر محمّد را اعلام کرده‌اند و به خاطر همکاری با امیر محمّد، طلب بخشش نموده‌اند. (ر.ک؛ همان: ۳۱). آمدن این نامه در آغاز کتاب، این گمان را در خواننده ایجاد می‌کند که بخش‌هایی از متن کتاب از میان رفته است و وی از میانه کتاب به خواندن آن می‌پردازد. پس از حدود ۸۵ صفحه، شاهد مطلبی با عنوان «ذکر آغاز تاریخ امیر شهاب‌الدّوله مسعود بن محمود» (همان: ۹۹ـ ۸۵) هستیم که می‌توان آن را در حُکم مقدّمه کتاب برشمرد. البتّه مشخّص نیست که چرا بیهقی این مطلب را در این قسمت از کتاب قرار داده‌است! وقتی کسی کتابی را درباره حوادث ۲۷ یا ۴۰ سال پیش می‌نویسد، قطعاً در آغاز کتاب، مقدّمه آن را می‌آورد و پس از آن، به نوشتن مطالب می‌پردازد. هیچ توضیح پذیرفتنی نمی‌توان برای این جابجایی مطالب ارائه کرد، مگر آنکه بگوییم بیهقی یک مقدّمه نیز در آغاز کتاب ـ که به زعم عدّه‌ای بخش‌های عمده آن از میان رفته ـ داشته است و این مقدّمه، مقدّمه دوم کتاب است و به حکومت مسعود غزنوی اختصاص دارد؛ یعنی بیهقی برای به قدرت رسیدن هر یک از شاهان غزنوی، دیباچه‌ای را در نظر گرفته بوده است. توجیهی که بیهقی برای نوشتن خطبه کتاب (بعد از حدود ۸۵ صفحه) می‌آورد، بی‌معنی است؛ زیرا بیهقی کتاب خود را در روزگار فرّخزاد بن مسعود نوشته است و اگر لازم است خطبه‌ای هم ذکر کند، باید در بزرگداشت و یادکرد سلطان فرخّزاد باشد، نه سلطان مسعود غزنوی که نزدیک به ۱۵ سال قبل از نوشته شدن کتاب کشته شده است. با بررسی موضوعات این مقدّمه متوجّه می‌شویم که مطالبی که بیهقی در این بخش آورده است، مطالبی کلّی در خصوص نظریّه حکومت از دیدگاه متکلّمان و تاریخ‌نویسان اسلامی است و هیچ گونه اختصاصی به شخص مسعود غزنوی ندارد و باز این پرسش اساسی همچنان مطرح است که چرا بیهقی این مطالب را در آغاز کتاب نیاورده است؟ آیا می‌توان این گمان را مطرح کرد که با شکل فعلی کتاب، این ذهنیّت در خواننده پدید می‌آید که بخش‌هایی از کتاب حذف شده است، همان‌گونه که عدّه‌ای بر این گمان رفته‌اند؟! یا آنکه بخش‌هایی پیش از این قسمت بوده که بنا به دلایلی حذف شده است و بیهقی پس از حذف آن بخش‌ها، برای کتاب خود دیباچه نوشته است؟!

نکته جالب آن است که اگر این بخش را به اوّل کتاب انتقال دهیم، نه تنها اشکالی ایجاد نمی‌کند، بلکه شاهد متنی منسجم هستیم که دیگر نقصی در آن نیست. در واقع، کتابی داریم که در آغازش بیهقی به طرح نظریّه سیاسی رایج در آن روزگار پرداخته است و آنگاه از شایستگی‌های مسعود غزنوی، چگونگی به قدرت رسیدن او و حوادث ایّام حکومت وی سخن به میان آورده است و به مقتضای کلام از رویدادهای پیشین نیز مطالبی را بیان کرده است.

درباره حجم کتاب نیز هنگامی که بیهقی در سال ۴۵۲ هجری قمری مشغول نوشتن باب خوارزم است، از حوادث اواخر عصر مسعود، کشته شدن وی و روی کار آمدن مودود سخنی به میان نمی‌آورد و وعده می‌دهد که شرح ماجراهای آن روزگار را در آینده بیان خواهدکرد:«چنان‌که در روزگار مُلک امیر مودود ـ رحمه الله علیه ـ آورده شود» (همان: ۷۴۴)؛ «و بازنمایم درین روزگار امیر مودود که حال خوارزم و شاه ملک چون شد» (همان: ۷۴۸).

این مطلب بیانگر آن است که بیهقی تا این روزگار (سال ۴۵۲ هـ.ق.) هنوز بخش مربوط به مسعود غزنوی را به پایان نرسانده است و انجام آن را به آینده موکول می‌نماید و هیچ گاه مدّعی نشده که تاریخ اواخر دوران مسعود و یا تاریخ جانشینان پس از مسعود را نوشته است. بنابراین، اگر بخشی از کتاب از میان رفته باشد، مربوط به قسمت‌های آغازین کتاب است و چیزی از انتهای کتاب از میان نرفته است، ضمن آنکه در مجلّد دهم که در باب مسائل مربوط به خوارزم است، بیهقی وعده می‌دهد که بعد از نوشتن این بخش، بار دیگر به ادامه روایت تاریخ مسعود خواهد پرداخت و تا پایان عمر مسعود را روایت خواهد کرد: «گفتم درین مجلّد عاشر، نخست در باب خوارزم و ری و جبال برانم و بوسهل حمدوی و مدّت بودن آن قوم اینجا و بازگشتن آن قوم و ولایت از دست ما شدن و خوارزم و آلتونتاش و آن ولایت از چنگ ما رفتن به تمامی بگویم تا سیاقت تاریخ راست باشد. آنگاه چون فراغت افتاد، به تاریخ این پادشاه بازشوم» (همان: ۷۰۹).

بر اساس آنچه بیهقی می‌گوید و آنچه اکنون در دست است، نمی‌توان بدین نتیجه رسید که بیهقی مطلبی فراتر از آنچه تا جلد دهم کتاب موجود است، نوشته باشد. نکته دیگر اینکه تمام تاریخ دوره مسعود، با در نظر گرفتن دل‌بستگی‌هایی که بیهقی به مسعود و حکومت وی دارد، حدود چهار مجلّد شده است که شامل باقی‌مانده بخشی از مجلّد پنجم، مجلّد ششم، مجلّد هفتم و مجلّد نهم است، مجلّد دهم کتاب نیز درباره مسائل مربوط به خوارزم است. بر این اساس، بسیار دور از تصوّر است که بیهقی ۲۷ مجلّد از کتاب خود را به بخشی از حکومت محمود و یا جانشینان مسعود ـ که تا سال ۴۵۵ هنوز آن را ننوشته است ـ اختصاص داده باشد.

نکته دیگر آنکه از نظر حجم، شروع و پایان کتاب، اختلاف چندانی میان نسخ خطّی بازمانده از تاریخ بیهقی وجود ندارد و این امر می‌تواند نشانگر آن باشد که کتاب تاریخ بیهقی چیزی فراتر از چیزی که امروزه در دست داریم، نبوده است. از این رو، حدّاکثر می‌توان فرض کرد مطالبی که از کتاب بیهقی حذف شده یا از میان رفته، چیزی نزدیک به چهار مجلّد آغازین کتاب است.

بررسی سخنان بیهقی در باب مطالب محذوف

مطالبی که از آنها می‌توان به این گمان رسید که بخش‌هایی از تاریخ بیهقی از میان رفته، بر سه گونه است: بخش اوّل مطالبی است که صراحتاً بیهقی عنوان می‌کند که بعضی مطالب را به عمد از میان برده‌اند و بخش دیگر مطالبی است که درباره حوادث تاریخی است که بیهقی از نوشتن آنها یاد می‌کند، ولی امروزه در کتاب نیست و بخش سوم مطالبی است که در دیگر کتاب‌ها آمده است و نویسندگان آن کتاب‌ها آن مطالب را به بیهقی نسبت داده‌اند. بر اساس آنچه بیان گردید، جمع فراوانی از پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که بخش‌هایی از کتاب تاریخ بیهقی از میان رفته است. در ادامه به بررسی هر یک از موارد مذکور می‌پردازیم.

۱ـ بیهقی به صراحت در سه مورد به از میان بردن پاره‌ای مطالب اشاره می‌کند:

الف) «این نامه چند گاه بجستم تا بیافتم درین روزگار… و اگر کاغذ و نسخت‌های من همه به قصد ناچیز نکرده بودندی، این تاریخ از لونی دیگر آمدی. حَکَمَ اللهُ بَینی وَ بَینَ مَن فَعَلَ ذَلِک» (همان: ۲۸۷).

ب) «و همه نسخت‌ها من داشتم و به قصد ناچیز کردند و دریغا و بسیار بار دریغا که آن روضه‌های رضوانی بر جای نیست که این تاریخ بدان چیزی نادر شدی، و نومید نیستم از فضل ایزد عزّ ذکره که آن به من باز رسد تا همه نبشته آمد» (همان: ۲۹۳).

ج) «نسخت این نامه من داشتم به خطّ خواجه و بشد چنان‌که چند جای در این کتاب، این حال بگفتم» (همان: ۴۵۳).

با دقّت در این سه مورد، متوجّه می‌شویم که سخن در باب نسخه نامه‌هایی است که میان بعضی از اشخاص مبادله شده است و بیهقی از اینکه نامه‌ها را از وی ستانده‌اند، ناراضی است و به خوبی می‌داند که اگر اصل این نامه‌ها وجود داشت، بر مستند بودن کتاب می‌افزود و از این روست که دریغ می‌خورد. بیهقی در موارد یاد شده، به هیچ روی مدّعی حذف مطالبی از کتاب نشده است، بلکه می‌گوید نسخه نامه‌هایی را که نزد وی بوده است، از او گرفته‌اند و او نتوانسته است که اصل متن آن نامه‌ها را در کتاب ذکر کند. البتّه جای این پرسش باقی است که چرا و چگونه نسخت نامه‌های دربار باید نزد بیهقی باشد؟

۲ـ در پنج مورد نیز بیهقی از حوادث و مطالب تاریخی یاد می‌کند که امروزه در کتاب نیست:

الف) «پیش از این در تاریخ گذشته بیاورده‌ام دو باب در آن از حدیث این پادشاه بزرگ ـ اَنَارَاللهُ بُرهَانَهُ ـ یکی آنچه بر دست وی رفت از کارهای بانام پس از آنکه امیر محمود ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ از ری بازگشت و آن ولایت بدو سپرد، و دیگر آنچه برفت وی را از سعادت به فضل ایزد ـ عَزَّ ذِکرُهُ ـ پس از وفات پدرش در ولایت برادرش در غزنین، تا آنگاه که به هرات رسید و کارها یکرویه شد و مرادها به تمامی حاصل آمد، چنان‌که خوانندگان بر آن واقف گردند و نوادر و عجایب‌ها بود که وی را افتاد در روزگار پدرش؛ چند واقعه بود، همه بیاورده‌ام در این تاریخ به جای خویش در تاریخ سال‌های امیر محمود» (همان: ۹۹).

ب) «چون در اوّل این تاریخ فصلی دراز بیاوردم در مدح غزنین…» (همان: ۲۷۴).

ج) «عزّت این خاندان بزرگ سلطان محمود را ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ نگاه باید کرد که عنصری در مدح وی چه گفته است، چنان‌که چند قصیده غرّا درین تاریخ بیاورده‌ام» (همان: ۳۷۶).

د) «چون خواجه (احمد حسن) را آن محنت افتاد که بیاورده‌ام…» (همان: ۳۸۶).

هـ) «نسخت سوگندنامه و آن مواضعه بیاورده‌ام در مقامات محمودی که نام کرده‌ام کتاب مقامات و اینجا تکرار نکردم که سخت دراز شدی» (همان: ۱۴۳).

در باب مورد اوّل، مطالبی را که بیهقی از قول خواجه عبدالغفّار درباره حضور محمود و مسعود در منطقه ری نوشته، در کتاب موجود است (ر.ک؛ همان: ۱۲۴ـ ۱۲۱). البتّه بیهقی در آغاز باب خوارزم، وعده نوشتن مطالبی را در خصوص دوران حکومت مسعود در ری می‌دهد (ر.ک؛ همان: ۷۰۹)، ولی هیچ گاه این وعده عملی نمی‌گردد و بیهقی موفّق نمی‌شود باب مربوط به ری را به طور کامل بنویسد و ظاهراً اجل مهلت نوشتن را از وی ستانده است.

یادآوری می‌شود که سخنان بیهقی درباره نوشتن باب مربوط به مسائل ری آشفته و دارای تناقض است و خواننده به این قطعیّت دست نمی‌یابد که بیهقی آن بخش از کتاب را نوشته است یا در پی نوشتن آن بوده است؟ وی در اوایل کتاب چنین می‌نویسد:«آنچه بر دست امیر مسعود رفت در ری و جبال تا آنگاه که سپاهان بگرفت، تاریخ آن را بر اندازه براندم در بقیّت روزگار پدرش امیر محمود و آن را بابی جداگانه کردم، چنان‌که دیدند و خواندند» (همان: ۹).

از این سخن چنین برداشت می‌شود که بیهقی مطالب مربوط به حضور امیر مسعود در ری را پیشتر نوشته است، در حالی که بیهقی پس از حدود ۴۵۵ صفحه چنین می‌نویسد: «وَز حال ری و خوارزم نَبذنَبذ و اندک‌اندک از آن گویم که دو باب خواهد بود سخت مشبع احوال هر دو جانب را، چنان‌که پیش ازین یاد کرده‌ام» (همان: ۴۶۴۴۶۳). وی پس از ۴۰ صفحه دیگر می‌نویسد: «شرح هرچه به ری و جبال رفت، همه در بابی مفصّل بخواهد آمد» (همان: ۴۹۹). سرانجام بیهقی پس از ۲۰۰ صفحه دیگر، در آغاز باب خوارزم می‌گوید: «گفتم ازین مجلّد عاشر نخست در باب خوارزم و ری و جبال برانم … تا سیاقت تاریخ راست باشد… اکنون آغاز کردم این دو باب که در هر دو عجائب و نوادر سخت بسیار است» (همان: ۷۰۹).

البتّه بسیاری از مسائل مربوط به ری را بیهقی ضمن مشافهه دوم مسعود به َدرخان می‌آورد. در آن مشافهه، مسعود از بی‌توجّهی‌ها و عدم اعتماد محمود نسبت به خویش و نیز مسائل و مشکلاتی که در ری برای وی پدید آمده است، برای قدرخان سخن می‌گوید (ر.ک؛ همان: ۲۱۳۲۰۸). با خواندن این سخنان کاملاً متضاد، به هیچ روی مشخّص نمی‌شود که آیا بیهقی مطالب مربوط به ری را گفته است و یا آنکه می‌خواهد بگوید! البتّه با تعمّق بیشتر در این مطالب متضاد، این پرسش را می‌توان مطرح کرد که نکند پاره‌ای از آنچه را که بیهقی مدّعی نوشتن آن است، از همین قبیل است؛ یعنی بیهقی طرحی را که در ذهن برای نوشتن مطالب تاریخی داشته است و در پی نوشتن آن بوده، به عنوان کاری انجام‌شده و مطلبی نوشته‌شده در کتاب خود مطرح کرده است، به این امید که در آینده به انجام آن نائل شود، ولی بنا به دلایلی نتوانسته است آن مطالب را بنویسد و کتاب را کامل کند!

یادآوری می‌شود بسیاری از مطالبی که بیهقی در باب خوارزم بازگو می‌کند، مربوط به دوران محمود است که وی می‌توانست بگوید در تاریخ محمودی آورده‌ام، ولی چنین چیزی نمی‌گوید. در پایان باب خوارزم نیز وعده می‌دهد که ادامه مطالب مربوط به خوارزم را در بقیّت روزگار امیر مسعود و امیر مودود بازگو خواهد کرد» «چنان‌که پس ازین، در بقیّت روزگار امیر شهید مسعود ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ و به نوبت امیر مودود ـ رَضِیَ اللهُ عَنه ـ به تمامی، چنان‌که بوده است، به شرح بازنموده آید، اِن شاءالله» (همان: ۷۴۸۷۴۷). با توجّه به این مطلب متوجّه می‌شویم که در حدود سال ۴۵۲ هجری قمری، بیهقی هنوز بخش مربوط به اواخر دوران امیر مسعود و امیر مودود را ننوشته است و به آینده موکول می‌کند.

در باب موارد ۲، ۳ و ۴ باید گفت که اگر این موارد را همچون موضوع باب ری، به عنوان طرحی که بیهقی در ذهن برای نوشتن تاریخ عصر غزنوی ندانیم، شاید بتوان این احتمال را مطرح کرد که بیهقی این بخش‌ها را از منبع دیگری جز دیده‌ها و شنیده‌های خود آورده است و بنا به عللی مجبور به حذف آنها شده است و در نظر داشته تا بار دیگر آن مطالب را بنویسد، ولی به هر دلیلی نتوانسته است این بخش‌ها را تکمیل کند (پس از این، بار دیگر به این موضوع اشاره خواهد شد).

درباره مورد ۵ نیز باید گفت که بیهقی از کتاب دیگری سخن می‌گوید که در آن ظاهراً نامه‌های درباری را گردآوری کرده است و یا شاید بیهقی در پی آن بوده است کتابی از تمام نامه‌ها و مواضعات درباری گردآوری کند و نام آن را مقامات محمودی بنامد و نیز شاید بیهقی نامه‌های درباری را که گرد آورده، به این نام قرار داده بود و هنگامی که نامه‌ها را از وی می‌ستانند، عملاً چنین کتابی یا چنین بخشی از کتابی که بیهقی در پی تدوین آن بوده است، از میان می‌رود. البتّه این پرسش مطرح است که چرا سوگندنامه میان احمد حسن میمندی و مسعود غزنوی باید در کتابی که به نام محمود غزنوی تنظیم شده است، آورده شود؟! یا اینکه چرا بیهقی در باب دیگر نامه‌ها به این کتاب ارجاع نمی‌دهد و متن نامه‌ها را در کتاب خود می‌آورد؟

نکته مهمّی که باید درباره مطالب مذکور گفت، اینکه با توجّه به آنچه بیهقی بیان کرده است، به نظر نمی‌آید که آن مطالب در بر گیرنده سخنانی بوده که به مذاق حاکمان خوش نیامده باشد و دستور حذف و از میان بردن آنها را صادر کرده باشند. البتّه همواره به سال نوشتن کتاب، یعنی ۴۴۸ هجری قمری باید توجّه داشت و اینکه در زمان نوشتن این کتاب، چه کسانی از آشکار شدن آن مطالب دچار مشکل می‌شده‌اند که آن را از میان برده‌اند؛ آن هم در روزگاری که به گفته خود بیهقی بیشتر بازیگران عرصه سیاست آن روزگار از دنیا رفته‌اند و یا در گوشه عزلت هستند و خود بیهقی نیز در بیغوله عطلت و کنج گمنامی به سر می‌برد (ر.ک؛ همان: ۱۰۰).

در باب مطالبی که در دیگر کتاب‌ها آمده است و نویسندگان آن کتاب‌ها آن مطالب را به بیهقی نسبت داده‌اند، می‌توان همان مطالبی را که اندکی پیشتر بازگو کرد، بار دیگر تکر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.